رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۷۰۰۶۵۰|تاریخ دادنامه=۱۳۹۱/۱۱/۰۴|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور|موضوع=مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری|قاضی=حسینیان{{سخ}}موسوی}}'''رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری''': چنانچه فردی از طریق تماس تلفنی کسی را بفریبد و وی از طریق خودپرداز مبلغی را به حساب اعلامی از سوی متهم واریز نماید، دادسرای محلی که نتیجه منظور، یعنی بردن مال واقع می شود (محلی که وجه در اختیار متهم قرار می گیرد)، صلاحیت رسیدگی دارد.
{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۶۱۱|تاریخ دادنامه=۱۳۹۱/۱۱/۰۳|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=شعبه ۷ دیوانعالی کشور|موضوع=مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری|قاضی=حسین انتظاری{{سخ}}حسین طالبی}}= رأی خلاصه جریان پرونده =


= رأی خلاصه جریان پرونده =
آقای م.ت. فرزند ع. ساکن تهران طی شکایتی به دادسرای عمومی و انقلاب بروجرد اعلام نموده که خانم ز.ق. به مغازه وی واقع در تهران مراجعه و به مبلغ ۴۹۱۸۰۰۰ تومان لوازم التحریر از وی خریداری نموده و دو فقره چک بابت بهای آن پرداخت نموده که من چک را نگهداری و اجناس را به مقصد شهر ملایر بارگیری و ارسال نمودم و اجناس را با هماهنگی با راننده در ملایر تحویل گرفت و من دو روز بعد چک را به بانک بردم و متوجه شدم امضاء و مهر چک تقلبی بوده به این طریق از من کلاهبرداری شده است که بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب بروجرد طی قرار شماره ۰۰۲۰۰-۱۵/۸/۹۱ اعلام نموده صرف نظر از صحت و سقم موضوع نظر به اینکه تحویل چک ها و بردن مال در تهران واقع شده و هیچ یک از عناصر بزه در شهرستان بروجرد واقع نشده است قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران صادر می نماید که پرونده به بازپرسی شعبه پنجم دادسرای اخیرالذکر ارجاع گردید و این بازپرسی در مورخ ۲۸/۸/۹۱ اعلام کرده نظر به اینکه هیچ یک از عملیات مادی مجرمانه در شهر تهران ارتکاب نیافته است و پرداخت مبلغ اولیه در تهران به صورت صحیح انجام گرفته است و اجناس در شهر ملایر تحویل متهمه یا نماینده وی شده است و در آنجا چک های جعلی تحویل راننده شده است در واقع عملیات مادی در شهرستان مذکور محقق گردیده است. لذا مستندا به مواد ۵۱و ۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری قرارعدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب ملایر صادر می نماید که متعاقب آن پرونده به دادسرای عمومی و انقلاب ملایر ارسال و به بازپرسی شعبه سوم ارجاع می شود که بازپرسی در مورخ ۲۰/۹/۱۳۹۱ با اعلام اینکه کلاهبرداری از جمله جرائم مرکب می باشد که رکن مادی جرم متشکل از توسل به وسایل متقلبانه و بردن مال غیر می باشد که در مانحن فیه توسل به وسایل متقلبانه در حوزه قضائی تهران واقع شده است. النهایه مستندا به ماده ۵۱ و ۵۴ و ۵۸ از قانون آیین دادرسی کیفری قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران صادر می نماید که با حدوث اختلاف پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به همین شعبه ارجاع گردید.  
 
به حکایت محتویات پرونده در تاریخ ۲۷/۷/۹۱ آقای ر.الف.، ضمن مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب الف و تقدیم شکوائیه ای در مقام دادخواهی برآمده و در بیان شکایت خود به شرح مندرج در متن شکوائیه مزبور، عینا چنین توضیح داده است ... در مورخ ۱۰/۷/۹۱ از زندان ق با تلفن همراه اینجانب تماس حاصل و بیان داشت از اجرای احکام زندان می باشم. شما شاکی فردی به هویت الف.ص. می باشید که حبس او به پایان رسیده، ولی در داخل سیستم که استعلام کردیم، متوجه تحت تعقیب بودن او شدیم و برای انتقال او به الف بایستی هزینه انتقال متهم را به مبلغ ۱۳۶۰۰۰ تومان واریز نمایید. سپس شماره حساب عهده بانک به نام ندامتگاه مددجویان ارائه داد تا مبلغ مذکور را از طریق عابر بانک واریز نمایم و با توجه به اینکه اطلاعات نام برده کاملا درست بود، مبلغ مذکور را از طریق عابر بانک واریز نمودم. لیکن تاکنون هیچ خبری نشده و طی تماس هایی که داشته ام، هیچ کس جواب گو نبوده و احتمال اینکه کلاهبرداری بوده، متصور می باشد. لذا خواهشمند است دستورات لازم را در جهت بررسی شماره حساب مذکور و اینکه این شماره در داخل زندان در اختیار چه کسی بوده است و سایر اقدامات صادر فرمایید.... با وصول شکوائیه مزبور و استعلام از بانک شعبه الف در مورد هویت دارنده کارت بانکی مورد نظر و اعلام بانک، مرقوم می کند شماره کارت ۵۰۲۲۲۲۹۴۰۰۹۷۲۶۶۰۷ مربوط به آقای ن.ب. فرزند ر. بوده که در حال حاضر در ندامتگاه ق در بازداشت است. شعبه ۷ بازپرسی به دادسرای الف که عهده دار رسیدگی به امر مطروحه بوده، در تاریخ ۹/۸/۹۱ با اعلام ختم تحقیقات، اقدام به صدور قرار شماره ۱۴۷۹۰ ... نموده که متن قسمتی از قرار مزبور عینا به شرح زیر است: ... با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات معموله و استعلام به عمل آمده مبنی بر اینکه متهم، به اتهام جعل عنوان و کلاهبرداری در زندان ق بازداشت و زندانی می باشد و از جهت دیگر، تحمل به داشتن و تصاحب مال نیز در همان شهرستان صورت گرفته است و با عنایت به موضوع اتهام وارده به متهم در این حوزه قضایی و صرف نظر از صحت و سقم موضوع، این مرجع خود را صالح به رسیدگی ندانسته، مستندا به ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری، قرار عدم صلاحیت به صلاحیت و شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب ک صادر و اعلام می نماید ... و متعاقبا با انجام اقدامات مقتضی و طرح پرونده در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای ک، نظر به اینکه شعبه مرقوم نیز به شرح اعلام نظر شماره ۷۹۰۳-۲۰/۹/۹۱ و با این استدلال که ... عملیات واریز در حوزه قضایی الف گردید و بزه کلاهبرداری با واریز وجه به حساب متهم در آن حوزه واقع گردیده و به پیوست تصویر دادنامه شماره ۰۰۰۶۲۹ شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور که در مانحن فیه، به لحاظ اینکه دادسرای مقصد (تلفن شاکی) که محل فریب خوردن شاکی و محل واریز وجه شهرستان الف صادر شد ... دادسرای عمومی و انقلاب الف را در خصوص مورد صالح رسیدگی دانسته و همین اعتبار نیز قرار عدم صلاحیت صادر نموده است. به جهت حدوث اختلاف در باب صلاحیت و در اجرای مقررات قانونی، پرونده امر به منظور تشخیص مرجع صالح به دیوان عالی کشور ارسال و سرانجام رسیدگی به موضوع به این شعبه ارجاع شده است.  


= رأی شعبه دیوان عالی کشور =
= رأی شعبه دیوان عالی کشور =


با توجه به محتویات پرونده و چگونگی وقوع بزه عنوان شده، نظر به اینکه نظریه دادسرای عمومی و انقلاب الف به لحاظ انجام مقدمات عمل مورد بحث در حوزه قضایی ک و تحصیل نتیجه منظوره در همان حوزه، به نظر موجه و صائب است، با تأیید آن و تشخیص صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب ک، حل اختلاف می شود.  
باتوجه به محتویات پرونده و صرف نظر از صحت و سقم موضوع معنونه اقدامات متهم در تهران منتج به نتیجه و بردن مال شاکی شده است. لذا با تأیید قرار صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب ملایر به صلاحیت و شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب تهران حل اختلاف به عمل می آید.  


رئیس شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور مستشار  
رییس شعبه ۷ دیوان عالی کشور مستشار  


حسینیان موسوی
انتظاری- طالبی


[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]
[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]


[[رده:آراء صادره از شعب کیفری دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]
[[رده:آراء صادره از شعب کیفری دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]

نسخهٔ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۱۶

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۶۱۱
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۲۰۰۶۱۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۱/۰۳
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۷ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعمرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری
قاضیحسین انتظاری
حسین طالبی

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای م.ت. فرزند ع. ساکن تهران طی شکایتی به دادسرای عمومی و انقلاب بروجرد اعلام نموده که خانم ز.ق. به مغازه وی واقع در تهران مراجعه و به مبلغ ۴۹۱۸۰۰۰ تومان لوازم التحریر از وی خریداری نموده و دو فقره چک بابت بهای آن پرداخت نموده که من چک را نگهداری و اجناس را به مقصد شهر ملایر بارگیری و ارسال نمودم و اجناس را با هماهنگی با راننده در ملایر تحویل گرفت و من دو روز بعد چک را به بانک بردم و متوجه شدم امضاء و مهر چک تقلبی بوده به این طریق از من کلاهبرداری شده است که بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب بروجرد طی قرار شماره ۰۰۲۰۰-۱۵/۸/۹۱ اعلام نموده صرف نظر از صحت و سقم موضوع نظر به اینکه تحویل چک ها و بردن مال در تهران واقع شده و هیچ یک از عناصر بزه در شهرستان بروجرد واقع نشده است قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران صادر می نماید که پرونده به بازپرسی شعبه پنجم دادسرای اخیرالذکر ارجاع گردید و این بازپرسی در مورخ ۲۸/۸/۹۱ اعلام کرده نظر به اینکه هیچ یک از عملیات مادی مجرمانه در شهر تهران ارتکاب نیافته است و پرداخت مبلغ اولیه در تهران به صورت صحیح انجام گرفته است و اجناس در شهر ملایر تحویل متهمه یا نماینده وی شده است و در آنجا چک های جعلی تحویل راننده شده است در واقع عملیات مادی در شهرستان مذکور محقق گردیده است. لذا مستندا به مواد ۵۱و ۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری قرارعدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب ملایر صادر می نماید که متعاقب آن پرونده به دادسرای عمومی و انقلاب ملایر ارسال و به بازپرسی شعبه سوم ارجاع می شود که بازپرسی در مورخ ۲۰/۹/۱۳۹۱ با اعلام اینکه کلاهبرداری از جمله جرائم مرکب می باشد که رکن مادی جرم متشکل از توسل به وسایل متقلبانه و بردن مال غیر می باشد که در مانحن فیه توسل به وسایل متقلبانه در حوزه قضائی تهران واقع شده است. النهایه مستندا به ماده ۵۱ و ۵۴ و ۵۸ از قانون آیین دادرسی کیفری قرار عدم صلاحیت به صلاحیت دادسرای عمومی و انقلاب تهران صادر می نماید که با حدوث اختلاف پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به همین شعبه ارجاع گردید.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

باتوجه به محتویات پرونده و صرف نظر از صحت و سقم موضوع معنونه اقدامات متهم در تهران منتج به نتیجه و بردن مال شاکی شده است. لذا با تأیید قرار صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب ملایر به صلاحیت و شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب تهران حل اختلاف به عمل می آید.

رییس شعبه ۷ دیوان عالی کشور مستشار

انتظاری- طالبی