دیه زبان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (added Category:مقالات خوب using HotCat) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
مواد [[ماده ۶۱۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)|611]] تا [[ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)|615 قانون مجازات اسلامی (1392)]]، در خصوص '''دیه زبان''' می باشد. | مواد [[ماده ۶۱۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)|611]] تا [[ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)|615 قانون مجازات اسلامی (1392)]]، در خصوص '''دیه زبان''' می باشد. | ||
== دیه قطع یا از بین بردن زبان گویا == | == دیه قطع یا از بین بردن زبان گویا == | ||
=== پیشینه === | === پیشینه === | ||
[[ماده 396 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، سابقاً در این خصوص وضع شده بود.712860 | [[ماده 396 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، سابقاً در این خصوص وضع شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712860|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
=== در قانون === | === در قانون === | ||
مطابق ماده ۶۱۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، قطع یا از بین بردن تمام زبان گویا، [[دیه کامل]] دارد و دیه از بین بردن قسمتی از زبان، به نسبت گویایی از بین رفته است و با تقسیم تمام دیه به حروف محاسبه می شود، در تبصره 1 این ماده نیز نحوه محاسبه آن، پیش بینی شده است. | مطابق ماده ۶۱۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، قطع یا از بین بردن تمام زبان گویا، [[دیه کامل]] دارد و دیه از بین بردن قسمتی از زبان، به نسبت گویایی از بین رفته است و با تقسیم تمام دیه به حروف محاسبه می شود، در تبصره 1 این ماده نیز نحوه محاسبه آن، پیش بینی شده است. | ||
ظاهر ماده بیانگر این نظر است که لال کردن زبان دیگری موجب دیه کامل | ظاهر ماده بیانگر این نظر است که لال کردن زبان دیگری موجب دیه کامل است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712836|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> لذا دیه از بین بردن زبان سالم و نیز لال کردن آن معادل هزار دینار است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون مجازات اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=671264|صفحه=|نام۱=ایرج|نام خانوادگی۱=گلدوزیان|چاپ=5}}</ref> به عبارت دیگر از بین بردن زبان سالم یا لال کردن زبان دیگری، موجب 100 نفر شتر می شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نشریه دادرسی شماره 51 مرداد و شهریور 1384|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سازمان قضایی نیروهای مسلح|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1928276|صفحه=|نام۱=سازمان قضایی نیروهای مسلح|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | ||
=== نحوه محاسبه دیه === | === نحوه محاسبه دیه === | ||
به نظر می رسد [[جنایت|جنایتی]] که موجب از میان رفتن بخشی از زبان لال شود، دیه همان مقدار از زبان را به دنبال دارد، این مقدار با رعایت تناسب تمام زبان است، همچنین دیه بخشی از زبان سالم نیز به نسبت از دست دادن توانایی در ادای حروف، محاسبه می | به نظر می رسد [[جنایت|جنایتی]] که موجب از میان رفتن بخشی از زبان لال شود، دیه همان مقدار از زبان را به دنبال دارد، این مقدار با رعایت تناسب تمام زبان است، همچنین دیه بخشی از زبان سالم نیز به نسبت از دست دادن توانایی در ادای حروف، محاسبه می گردد،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712848|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> لذا تعیین دیه را باید به اعتبار از بین رفتن حروف دانست نه مساحت زبان،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون مجازات اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=671268|صفحه=|نام۱=ایرج|نام خانوادگی۱=گلدوزیان|چاپ=5}}</ref> بنابراین قاعده کلی که به موجب آن ملاک تعیین دیه در قطع شدن بخشی از عضو مساحت آن عضو است، در این خصوص تخصیص خورده است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (قسمت سوم) (قصاص عضو و دیه اعضا)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2815964|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref> در باب قطع بخشی از زبان که آسیبی به قدرت تکلم نرساند نیز گروهی معتقد به ثبوت دیه همان نسبت خواهند بود، زیرا قاعده آن است که دیه قطع مقداری از عضوی که دارای [[دیه مقدر]] است، به همان نسبت خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت)|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=836472|صفحه=|نام۱=ابوالقاسم|نام خانوادگی۱=گرجی|چاپ=2}}</ref> | ||
=== جنایت موجب نقص در تلفظ === | === جنایت موجب نقص در تلفظ === | ||
در خصوص حالتی که جنایت بر زبان، موجب ایجاد نقص در تلفظ شود، حکمی در قانون وجود ندارد، اما برخی از حقوقدانان در این خصوص، قائل به دو نظر شده اند:1- ناقص شدن را باید مساوی با از بین رفتن قدرت ادای حروف دانست. 2- باید قائل به پرداخت [[ارش]] | در خصوص حالتی که جنایت بر زبان، موجب ایجاد نقص در تلفظ شود، حکمی در قانون وجود ندارد، اما برخی از حقوقدانان در این خصوص، قائل به دو نظر شده اند:1- ناقص شدن را باید مساوی با از بین رفتن قدرت ادای حروف دانست. 2- باید قائل به پرداخت [[ارش]] بود،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712868|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> زیرا اصل آن است که اگر شرعاً یا قانوناً برای جنایتی، دیه ای معین نشده باشد، باید ارش پرداخت شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=دادستان و میثاق عدالت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1425924|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=حجتی|نام۲=مجتبی|نام خانوادگی۲=باری|چاپ=1}}</ref> | ||
=== در فقه === | === در فقه === | ||
مستند شرعی این حکم را پاره ای از روایات دانسته اند.2358028 در خصوص دیه کامل زبان، میتوان به روایتی از امام صادق (ع) استناد نمود.2430612 | مستند شرعی این حکم را پاره ای از روایات دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2358028|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسینیان قمی|چاپ=1}}</ref> در خصوص دیه کامل زبان، میتوان به روایتی از امام صادق (ع) استناد نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2430612|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسینیان قمی|چاپ=1}}</ref> | ||
به نظر می رسد در دیدگاه فقها، بریدن و قطع زبان فردی که لال نیست، موجب دیه کامل است.836460 گروهی نیز دیه کندن بخشی از زبان را که منجر به ناتوانی در تلفظ تمام حروف گردد نیز موجب همین مقدار دیه دانسته اند.4062456 [[فقهای عامه]] به استناد روایتی، دیه زبان را معادل دیه کامل می دانند.836556 | به نظر می رسد در دیدگاه فقها، بریدن و قطع زبان فردی که لال نیست، موجب دیه کامل است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت)|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=836460|صفحه=|نام۱=ابوالقاسم|نام خانوادگی۱=گرجی|چاپ=2}}</ref> گروهی نیز دیه کندن بخشی از زبان را که منجر به ناتوانی در تلفظ تمام حروف گردد نیز موجب همین مقدار دیه دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فقه استدلالی (ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=طه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4062456|صفحه=|نام۱=سیدمهدی (ترجمه)|نام خانوادگی۱=دادمرزی|چاپ=23}}</ref> [[فقهای عامه]] به استناد روایتی، دیه زبان را معادل دیه کامل می دانند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت)|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=836556|صفحه=|نام۱=ابوالقاسم|نام خانوادگی۱=گرجی|چاپ=2}}</ref> | ||
== دیه قطع و از بین بردن زبان لال == | == دیه قطع و از بین بردن زبان لال == | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
مطابق [[ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، قطع تمام زبان لال، موجب یک سوم دیه کامل است و برای قطع مقداری از آن، مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان تعیین می شود. | مطابق [[ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، قطع تمام زبان لال، موجب یک سوم دیه کامل است و برای قطع مقداری از آن، مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان تعیین می شود. | ||
ظاهر ماده بیانگر این نکته است که قطع کردن زبان لال، موجب ثلث دیه | ظاهر ماده بیانگر این نکته است که قطع کردن زبان لال، موجب ثلث دیه است<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712836|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> بنابراین ملاک تعیین دیه زبان لال، مقدار مساحتی که در اثر جنایت قطع شده به نسبت مساحت زبان است، <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=دادستان و میثاق عدالت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1425084|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=حجتی|نام۲=مجتبی|نام خانوادگی۲=باری|چاپ=1}}</ref> حال اگر کسی به طور مادرزاد، توانایی تکلم نیمی از حروف را نداشته و در اثر جنایت وارده، قدرت تکلم نیمی از حروف را نیز از دست بدهد، برخی عقیده دارند که باید دیه به نسبت قدرت ادای حروف پرداخته شود،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=دادستان و میثاق عدالت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1425928|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=حجتی|نام۲=مجتبی|نام خانوادگی۲=باری|چاپ=1}}</ref> همچنین جنایتی که فقط بخشی از زبان لال را از بین ببرد، دیه همان مقدار را با رعایت تناسب به دنبال خواهد داشت،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712848|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> پس اگر کسی یک سوم زبان دیگری را قطع کند، باید یک سوم دیه کامل را پرداخت نماید،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فرهنگ فقه (جلد چهارم)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مؤسسه دایرةالمعارف اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3360896|صفحه=|نام۱=آیت اله سیدمحمود|نام خانوادگی۱=هاشمی شاهرودی|چاپ=1}}</ref> لذا دیه بریدن تمام زبان لال را باید معادل 333/33 دینار دانست،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون مجازات اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=671264|صفحه=|نام۱=ایرج|نام خانوادگی۱=گلدوزیان|چاپ=5}}</ref> این مقدار را معادل 33 نفر شتر دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نشریه دادرسی شماره 51 مرداد و شهریور 1384|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سازمان قضایی نیروهای مسلح|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1928280|صفحه=|نام۱=سازمان قضایی نیروهای مسلح|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | ||
=== در فقه === | === در فقه === | ||
مستند شرعی این حکم را روایتی از امام باقر (ع) دانسته اند.2358028 | مستند شرعی این حکم را روایتی از امام باقر (ع) دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2358028|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسینیان قمی|چاپ=1}}</ref> | ||
فقها بر این باورند که بریدن همه زبان سالم یک فرد موجب دیه کامل 2817144 و بریدن همه زبان یک فرد لال، موجب یک سوم دیه کامل است و بریدن بخشی از زبان لال نیز موجب دیه به نسبت مساحت می | فقها بر این باورند که بریدن همه زبان سالم یک فرد موجب دیه کامل <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (قسمت سوم) (قصاص عضو و دیه اعضا)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2817144|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref> و بریدن همه زبان یک فرد لال، موجب یک سوم دیه کامل است و بریدن بخشی از زبان لال نیز موجب دیه به نسبت مساحت می شود،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=متون فقه (جلد چهارم)|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=خط سوم|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2500316|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|نام۲=حمید|نام خانوادگی۲=مسجدسرایی|چاپ=1}}</ref> لذا اگر کسی در اثر [[آسیب]] وارده به طور کامل، قدرت تکلم خود را از دست دهد و در ادامه، دیگری اقدام به بریدن تمام زبان لال او کند، جنایت اول موجب دیه کامل و جنایت ثانی، موجب یک سوم دیه است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3698424|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> چرا که دیه زبان لال، معادل ثلث دیه کامل است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=راه نوین|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4180072|صفحه=|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۱=کارخیران|چاپ=1}}</ref> | ||
== ایراد جنایت بر زبان مجنی علیه توسط دو یا چند نفر == | == ایراد جنایت بر زبان مجنی علیه توسط دو یا چند نفر == | ||
=== پیشینه === | === پیشینه === | ||
سابقاً [[ماده 399 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، در این خصوص وضع شده بود.2812360 | سابقاً [[ماده 399 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، در این خصوص وضع شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2812360|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
=== در قانون === | === در قانون === | ||
در حال حاضر مطابق [[ماده ۶۱۳ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، در این فرض، هر یک از مرتکبین به نسبت تعداد حروفی که قدرت ادای آنها را از بین برده اند، در قبال پرداخت دیه مسئولیت دارد. | در حال حاضر مطابق [[ماده ۶۱۳ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، در این فرض، هر یک از مرتکبین به نسبت تعداد حروفی که قدرت ادای آنها را از بین برده اند، در قبال پرداخت دیه مسئولیت دارد. | ||
ظاهر این ماده، بیانگر این نکته است که در فرض ایراد جنایت بر زبان [[مجنی علیه]] از سوی دو یا چند نفر، به نحوی که هر یک قدرت تکلم بخشی از حروف را در او از بین ببرند، هر یک به نسبت حروفی که از میان برده اند [[مسئول پرداخت دیه]] می باشند. | ظاهر این ماده، بیانگر این نکته است که در فرض ایراد جنایت بر زبان [[مجنی علیه]] از سوی دو یا چند نفر، به نحوی که هر یک قدرت تکلم بخشی از حروف را در او از بین ببرند، هر یک به نسبت حروفی که از میان برده اند [[مسئول پرداخت دیه]] می باشند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712872|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> برخی از حقوقدانان بر این باورند که اگر کسی در اثر بیماری یا به طور مادرزادی، قادر به ادای برخی از حروف نباشد، باید به همان مقدار از دیه زبان وی کاسته شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712876|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
=== در فقه === | === در فقه === | ||
فقها معتقدند در خصوص زبان سالم، میزان مساحت جنایت را نباید معیار تعیین دیه دانست، بلکه در این حالت باید معیار را نسبت حروف الفبایی دانست که فرد قادر به ادای آن ها نمی | فقها معتقدند در خصوص زبان سالم، میزان مساحت جنایت را نباید معیار تعیین دیه دانست، بلکه در این حالت باید معیار را نسبت حروف الفبایی دانست که فرد قادر به ادای آن ها نمی باشد،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3696496|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> لذا در این حالت باید میزان دیه را میان حروف الفبا توزیع نمود و به نسبت حروف از دست رفته، به مجنی علیه، دیه پرداخت نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فرهنگ فقه (جلد سوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3553528|صفحه=|نام۱=آیت اله سیدمحمود|نام خانوادگی۱=هاشمی شاهرودی|چاپ=1}}</ref> این معیار را باید در خصوص فردی که زبان او دارای دو قسمت بوده و از وسط شکافته شده باشد نیز جاری دانست،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3696512|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> مگر اینکه در فرض از میان رفتن قدرت تکلم در یک قسمت از زبان، بتوان این قدرت را در قسمت دیگر زبان همچنان مشاهده نمود،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2812420|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> در خصوص تعداد حروف الفبا، نظر [[مشهور فقها]]، 28 حرف و نظر گروهی دیگر 29 حرف است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3696484|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> | ||
== دیه قطع زبان کودک == | == دیه قطع زبان کودک == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=== دیه قطع تمام زبان کودک === | === دیه قطع تمام زبان کودک === | ||
=== پیشینه === | ==== پیشینه ==== | ||
[[ماده 401 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، سابقاً در این خصوص نگاشته شده بود.2812388 | [[ماده 401 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)]]، سابقاً در این خصوص نگاشته شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2812388|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
=== در قانون === | ==== در قانون ==== | ||
در حال حاضر [[ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، برای قطع زبان کودکی که به سن سخن گفتن نرسیده، دیه کامل تعیین کرده و در فرضی که بعدا معلوم شود کودک مذکور لال بوده، استرداد مازاد بر یک سوم دیه را پیش بینی کرده است. | در حال حاضر [[ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)]]، برای قطع زبان کودکی که به سن سخن گفتن نرسیده، دیه کامل تعیین کرده و در فرضی که بعدا معلوم شود کودک مذکور لال بوده، استرداد مازاد بر یک سوم دیه را پیش بینی کرده است. | ||
قطع زبان کودک پیش از رسیدن به سن سخن گفتن را برخی بر اساس اصل | قطع زبان کودک پیش از رسیدن به سن سخن گفتن را برخی بر اساس اصل سلامت،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712896|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> موجب دیه کامل دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712884|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
=== در فقه === | ==== در فقه ==== | ||
مبنای این حکم را [[قاعده غلبه|ظن و غلبه]] دانسته اند.712900 | مبنای این حکم را [[قاعده غلبه|ظن و غلبه]] دانسته اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=712900|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> | ||
حکم مذکور را منطبق بر نظر مشهور فقها دانسته | حکم مذکور را منطبق بر نظر مشهور فقها دانسته اند،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=ققنوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2812384|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=4}}</ref> گروهی از فقها، قطع زبان را موجب دیه کامل می دانند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3696520|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> همچنین گروهی از فقها بیان داشته اند که قطع زبان کودکی که هنوز به سن نطق نرسیده است، موجب دیه کامل است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=یادآوران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4988456|صفحه=|نام۱=عبدالقادر|نام خانوادگی۱=عوده|نام۲=حسن (ترجمه)|نام خانوادگی۲=فرهودی نیا|چاپ=1}}</ref> اما گروهی دیگر تعیین دیه در این حالت را موکول به نظر حاکم نموده اند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=یادآوران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4988468|صفحه=|نام۱=عبدالقادر|نام خانوادگی۱=عوده|نام۲=حسن (ترجمه)|نام خانوادگی۲=فرهودی نیا|چاپ=1}}</ref> | ||
=== دیه قطع قسمتی از زبان کودک === | === دیه قطع قسمتی از زبان کودک === | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
گروهی از حقوقدانان بیان داشته اند که اگر طفل با وجود رسیدن به سن تکلم، قادر به صحبت کردن نباشد، «در حکم لال» بوده لذا در فرض قطع کامل زبان، به دلیل ایجاد [[ظن]] قوی در وجود آفت در زبان طفل، باید قائل به ثبوت ثلث دیه شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1400|ناشر=گالوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6276528|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=میرکمالی|نام۲=سحر|نام خانوادگی۲=صالح احمدی|چاپ=4}}</ref> | گروهی از حقوقدانان بیان داشته اند که اگر طفل با وجود رسیدن به سن تکلم، قادر به صحبت کردن نباشد، «در حکم لال» بوده لذا در فرض قطع کامل زبان، به دلیل ایجاد [[ظن]] قوی در وجود آفت در زبان طفل، باید قائل به ثبوت ثلث دیه شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1400|ناشر=گالوس|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6276528|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=میرکمالی|نام۲=سحر|نام خانوادگی۲=صالح احمدی|چاپ=4}}</ref> | ||
فقها نیز در خصوص قطع زبان کودکی که به سن تکلم رسیده ولی قادر به سخن گفتن نمی باشد، معتقد به پرداخت ثلث دیه می باشند.4180220 | ==== در فقه ==== | ||
فقها نیز در خصوص قطع زبان کودکی که به سن تکلم رسیده ولی قادر به سخن گفتن نمی باشد، معتقد به پرداخت ثلث دیه می باشند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=راه نوین|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4180220|صفحه=|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۱=کارخیران|چاپ=1}}</ref> | |||
== تداخل دیات == | == تداخل دیات == | ||
گروهی از فقها معتقدند که جنایتی که موجب از بین رفتن قدرت تکلم و حس چشایی شود، موجب یک دیه کامل می باشد. 4991452 | |||
=== در فقه === | |||
گروهی از فقها معتقدند که جنایتی که موجب از بین رفتن قدرت تکلم و حس چشایی شود، موجب یک دیه کامل می باشد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=یادآوران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4991452|صفحه=|نام۱=عبدالقادر|نام خانوادگی۱=عوده|نام۲=حسن (ترجمه)|نام خانوادگی۲=فرهودی نیا|چاپ=1}}</ref> | |||
== بازگشت قدرت تکلم پس از اخذ دیه == | == بازگشت قدرت تکلم پس از اخذ دیه == | ||
در خصوص حالتی که پس از اخذ دیه از بین رفتن قدرت ادای کلمات، این قدرت به مجنی علیه باز گردد، گروهی از فقها معتقد به لزوم بازگرداندن دیه هستند اما گروهی دیگر بر این باورند که در اینجا باید قائل به تفصیل شد، به نحوی که اگر این بازگشت، کاشف از از دست رفتن موقتی قدرت ادای حروف بوده باشد، باید دیه را بازگرداند، در غیر این صورت و در فرض بازگشت اتفاقی قدرت تکلم، نباید دیه از مجنی علیه مسترد شود.3696504 | |||
=== در فقه === | |||
در خصوص حالتی که پس از اخذ دیه از بین رفتن قدرت ادای کلمات، این قدرت به مجنی علیه باز گردد، گروهی از فقها معتقد به لزوم بازگرداندن دیه هستند اما گروهی دیگر بر این باورند که در اینجا باید قائل به تفصیل شد، به نحوی که اگر این بازگشت، کاشف از از دست رفتن موقتی قدرت ادای حروف بوده باشد، باید دیه را بازگرداند، در غیر این صورت و در فرض بازگشت اتفاقی قدرت تکلم، نباید دیه از مجنی علیه مسترد شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3696504|صفحه=|نام۱=سیدابوالقاسم|نام خانوادگی۱=خویی|نام۲=علیرضا (ترجمه)|نام خانوادگی۲=سعید|چاپ=1}}</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:دیات]] | [[رده:دیات]] | ||
[[رده:دیه مقدر اعضا]] | [[رده:دیه مقدر اعضا]] | ||
[[رده:اصطلاحات قانون مجازات اسلامی]] | [[رده:اصطلاحات قانون مجازات اسلامی]] | ||
[[رده:اصطلاحات حقوق جزا]] | [[رده:اصطلاحات حقوق جزا]] | ||
[[رده:دیه اعضای فرد]] | |||
[[رده:دیه زبان]] | |||
[[رده:مقالات خوب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۵
مواد 611 تا 615 قانون مجازات اسلامی (1392)، در خصوص دیه زبان می باشد.
دیه قطع یا از بین بردن زبان گویا
پیشینه
ماده 396 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، سابقاً در این خصوص وضع شده بود.[۱]
در قانون
مطابق ماده ۶۱۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، قطع یا از بین بردن تمام زبان گویا، دیه کامل دارد و دیه از بین بردن قسمتی از زبان، به نسبت گویایی از بین رفته است و با تقسیم تمام دیه به حروف محاسبه می شود، در تبصره 1 این ماده نیز نحوه محاسبه آن، پیش بینی شده است.
ظاهر ماده بیانگر این نظر است که لال کردن زبان دیگری موجب دیه کامل است،[۲] لذا دیه از بین بردن زبان سالم و نیز لال کردن آن معادل هزار دینار است،[۳] به عبارت دیگر از بین بردن زبان سالم یا لال کردن زبان دیگری، موجب 100 نفر شتر می شود.[۴]
نحوه محاسبه دیه
به نظر می رسد جنایتی که موجب از میان رفتن بخشی از زبان لال شود، دیه همان مقدار از زبان را به دنبال دارد، این مقدار با رعایت تناسب تمام زبان است، همچنین دیه بخشی از زبان سالم نیز به نسبت از دست دادن توانایی در ادای حروف، محاسبه می گردد،[۵] لذا تعیین دیه را باید به اعتبار از بین رفتن حروف دانست نه مساحت زبان،[۶] بنابراین قاعده کلی که به موجب آن ملاک تعیین دیه در قطع شدن بخشی از عضو مساحت آن عضو است، در این خصوص تخصیص خورده است.[۷] در باب قطع بخشی از زبان که آسیبی به قدرت تکلم نرساند نیز گروهی معتقد به ثبوت دیه همان نسبت خواهند بود، زیرا قاعده آن است که دیه قطع مقداری از عضوی که دارای دیه مقدر است، به همان نسبت خواهد بود.[۸]
جنایت موجب نقص در تلفظ
در خصوص حالتی که جنایت بر زبان، موجب ایجاد نقص در تلفظ شود، حکمی در قانون وجود ندارد، اما برخی از حقوقدانان در این خصوص، قائل به دو نظر شده اند:1- ناقص شدن را باید مساوی با از بین رفتن قدرت ادای حروف دانست. 2- باید قائل به پرداخت ارش بود،[۹] زیرا اصل آن است که اگر شرعاً یا قانوناً برای جنایتی، دیه ای معین نشده باشد، باید ارش پرداخت شود.[۱۰]
در فقه
مستند شرعی این حکم را پاره ای از روایات دانسته اند.[۱۱] در خصوص دیه کامل زبان، میتوان به روایتی از امام صادق (ع) استناد نمود.[۱۲]
به نظر می رسد در دیدگاه فقها، بریدن و قطع زبان فردی که لال نیست، موجب دیه کامل است.[۱۳] گروهی نیز دیه کندن بخشی از زبان را که منجر به ناتوانی در تلفظ تمام حروف گردد نیز موجب همین مقدار دیه دانسته اند.[۱۴] فقهای عامه به استناد روایتی، دیه زبان را معادل دیه کامل می دانند.[۱۵]
دیه قطع و از بین بردن زبان لال
در قانون
مطابق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، قطع تمام زبان لال، موجب یک سوم دیه کامل است و برای قطع مقداری از آن، مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان تعیین می شود.
ظاهر ماده بیانگر این نکته است که قطع کردن زبان لال، موجب ثلث دیه است[۱۶] بنابراین ملاک تعیین دیه زبان لال، مقدار مساحتی که در اثر جنایت قطع شده به نسبت مساحت زبان است، [۱۷] حال اگر کسی به طور مادرزاد، توانایی تکلم نیمی از حروف را نداشته و در اثر جنایت وارده، قدرت تکلم نیمی از حروف را نیز از دست بدهد، برخی عقیده دارند که باید دیه به نسبت قدرت ادای حروف پرداخته شود،[۱۸] همچنین جنایتی که فقط بخشی از زبان لال را از بین ببرد، دیه همان مقدار را با رعایت تناسب به دنبال خواهد داشت،[۱۹] پس اگر کسی یک سوم زبان دیگری را قطع کند، باید یک سوم دیه کامل را پرداخت نماید،[۲۰] لذا دیه بریدن تمام زبان لال را باید معادل 333/33 دینار دانست،[۲۱] این مقدار را معادل 33 نفر شتر دانسته اند.[۲۲]
در فقه
مستند شرعی این حکم را روایتی از امام باقر (ع) دانسته اند.[۲۳]
فقها بر این باورند که بریدن همه زبان سالم یک فرد موجب دیه کامل [۲۴] و بریدن همه زبان یک فرد لال، موجب یک سوم دیه کامل است و بریدن بخشی از زبان لال نیز موجب دیه به نسبت مساحت می شود،[۲۵] لذا اگر کسی در اثر آسیب وارده به طور کامل، قدرت تکلم خود را از دست دهد و در ادامه، دیگری اقدام به بریدن تمام زبان لال او کند، جنایت اول موجب دیه کامل و جنایت ثانی، موجب یک سوم دیه است،[۲۶] چرا که دیه زبان لال، معادل ثلث دیه کامل است.[۲۷]
ایراد جنایت بر زبان مجنی علیه توسط دو یا چند نفر
پیشینه
سابقاً ماده 399 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، در این خصوص وضع شده بود.[۲۸]
در قانون
در حال حاضر مطابق ماده ۶۱۳ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در این فرض، هر یک از مرتکبین به نسبت تعداد حروفی که قدرت ادای آنها را از بین برده اند، در قبال پرداخت دیه مسئولیت دارد.
ظاهر این ماده، بیانگر این نکته است که در فرض ایراد جنایت بر زبان مجنی علیه از سوی دو یا چند نفر، به نحوی که هر یک قدرت تکلم بخشی از حروف را در او از بین ببرند، هر یک به نسبت حروفی که از میان برده اند مسئول پرداخت دیه می باشند.[۲۹] برخی از حقوقدانان بر این باورند که اگر کسی در اثر بیماری یا به طور مادرزادی، قادر به ادای برخی از حروف نباشد، باید به همان مقدار از دیه زبان وی کاسته شود.[۳۰]
در فقه
فقها معتقدند در خصوص زبان سالم، میزان مساحت جنایت را نباید معیار تعیین دیه دانست، بلکه در این حالت باید معیار را نسبت حروف الفبایی دانست که فرد قادر به ادای آن ها نمی باشد،[۳۱] لذا در این حالت باید میزان دیه را میان حروف الفبا توزیع نمود و به نسبت حروف از دست رفته، به مجنی علیه، دیه پرداخت نمود.[۳۲] این معیار را باید در خصوص فردی که زبان او دارای دو قسمت بوده و از وسط شکافته شده باشد نیز جاری دانست،[۳۳] مگر اینکه در فرض از میان رفتن قدرت تکلم در یک قسمت از زبان، بتوان این قدرت را در قسمت دیگر زبان همچنان مشاهده نمود،[۳۴] در خصوص تعداد حروف الفبا، نظر مشهور فقها، 28 حرف و نظر گروهی دیگر 29 حرف است.[۳۵]
دیه قطع زبان کودک
دیه قطع تمام زبان کودک
پیشینه
ماده 401 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، سابقاً در این خصوص نگاشته شده بود.[۳۶]
در قانون
در حال حاضر ماده ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای قطع زبان کودکی که به سن سخن گفتن نرسیده، دیه کامل تعیین کرده و در فرضی که بعدا معلوم شود کودک مذکور لال بوده، استرداد مازاد بر یک سوم دیه را پیش بینی کرده است.
قطع زبان کودک پیش از رسیدن به سن سخن گفتن را برخی بر اساس اصل سلامت،[۳۷] موجب دیه کامل دانسته اند.[۳۸]
در فقه
مبنای این حکم را ظن و غلبه دانسته اند.[۳۹]
حکم مذکور را منطبق بر نظر مشهور فقها دانسته اند،[۴۰] گروهی از فقها، قطع زبان را موجب دیه کامل می دانند.[۴۱] همچنین گروهی از فقها بیان داشته اند که قطع زبان کودکی که هنوز به سن نطق نرسیده است، موجب دیه کامل است،[۴۲] اما گروهی دیگر تعیین دیه در این حالت را موکول به نظر حاکم نموده اند.[۴۳]
دیه قطع قسمتی از زبان کودک
پیشینه
سابقاً ماده 401 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، در این خصوص وضع شده بود.[۴۴]
در قانون
در حال حاضر ماده ۶۱۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای دیه قطع قسمتی از زبان کودکی که به سن سخن گفتن نرسیده، به میزان نسبت مساحت قطع شده، دیه تعیین کرده است و در فرضی که بعداً معلوم شود که کودک لال بوده است، دو سوم دیه مسترد می گردد و چنانچه معلوم شود که گویا بوده است، در صورتی که دیه حروف از بین رفته از دیه نسبت گویایی از بین رفته بیشتر باشد، مابه التفاوت آن باید پرداخت شود.
نظر مبنی بر اخذ ارش
برخی از نویسندگان معتقدند در فرضی که قسمتی از زبان کودکی که هنوز به حد سخن گفتن نرسیده است قطع شود، باید قائل به ارش بود، حال آنکه گروهی دیگر قائل به اخذ دیه بر حسب مساحت از دست رفته می باشند.[۴۵]
در فقه
برخی از فقها در خصوص ماده فوق، قائل به تعیین دیه به نسبت مساحت از میان رفته هستند، اما گروهی دیگر بر این باورند که در فرض مشخص شدن قدرت تکلم توسط کودک، باید به نسبت حروفی که قادر به ادای آن ها می باشد، دیه تعیین گردد.[۴۶] همچنین گروهی از فقها در خصوص قطع زبان کودکی که به سن سخن گفتن نرسیده است، قائل به پرداخت تمام خونبها و در خصوص قطع زبان کودکی که با وجود رسیدن به سن سخن گفتن، هنوز به زبان نیامده است، قائل به پرداخت دیه به میزان ثلث یا کمتر از ثلث خونبها هستند، منتها در فرض کشف قدرت تکلم در کودک، بقیه دیه که معادل دو سوم دیه است نیز باید پرداخت شود.[۴۷]
دیه قطع زبان کودکی که به سن تکلم رسیده اما قادر به سخن گفتن نیست
گروهی از حقوقدانان بیان داشته اند که اگر طفل با وجود رسیدن به سن تکلم، قادر به صحبت کردن نباشد، «در حکم لال» بوده لذا در فرض قطع کامل زبان، به دلیل ایجاد ظن قوی در وجود آفت در زبان طفل، باید قائل به ثبوت ثلث دیه شد.[۴۸]
در فقه
فقها نیز در خصوص قطع زبان کودکی که به سن تکلم رسیده ولی قادر به سخن گفتن نمی باشد، معتقد به پرداخت ثلث دیه می باشند.[۴۹]
تداخل دیات
در فقه
گروهی از فقها معتقدند که جنایتی که موجب از بین رفتن قدرت تکلم و حس چشایی شود، موجب یک دیه کامل می باشد. [۵۰]
بازگشت قدرت تکلم پس از اخذ دیه
در فقه
در خصوص حالتی که پس از اخذ دیه از بین رفتن قدرت ادای کلمات، این قدرت به مجنی علیه باز گردد، گروهی از فقها معتقد به لزوم بازگرداندن دیه هستند اما گروهی دیگر بر این باورند که در اینجا باید قائل به تفصیل شد، به نحوی که اگر این بازگشت، کاشف از از دست رفتن موقتی قدرت ادای حروف بوده باشد، باید دیه را بازگرداند، در غیر این صورت و در فرض بازگشت اتفاقی قدرت تکلم، نباید دیه از مجنی علیه مسترد شود.[۵۱]
منابع
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712860
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712836
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671264
- ↑ نشریه دادرسی شماره 51 مرداد و شهریور 1384. سازمان قضایی نیروهای مسلح، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1928276
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712848
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671268
- ↑ یداله بازگیر. قانون مجازات اسلامی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (قسمت سوم) (قصاص عضو و دیه اعضا). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2815964
- ↑ ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 836472
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712868
- ↑ سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1425924
- ↑ احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و مهدی حسینیان قمی. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2358028
- ↑ احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و مهدی حسینیان قمی. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2430612
- ↑ ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 836460
- ↑ سیدمهدی (ترجمه) دادمرزی. فقه استدلالی (ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه). چاپ 23. طه، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4062456
- ↑ ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 836556
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712836
- ↑ سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1425084
- ↑ سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1425928
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712848
- ↑ آیت اله سیدمحمود هاشمی شاهرودی. فرهنگ فقه (جلد چهارم). چاپ 1. مؤسسه دایرةالمعارف اسلامی، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3360896
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671264
- ↑ نشریه دادرسی شماره 51 مرداد و شهریور 1384. سازمان قضایی نیروهای مسلح، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1928280
- ↑ احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و مهدی حسینیان قمی. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سی و یکم) (قصاص و دیات). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2358028
- ↑ یداله بازگیر. قانون مجازات اسلامی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (قسمت سوم) (قصاص عضو و دیه اعضا). چاپ 2. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2817144
- ↑ عباس زراعت و حمید مسجدسرایی. متون فقه (جلد چهارم). چاپ 1. خط سوم، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2500316
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3698424
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4180072
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات). چاپ 4. ققنوس، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2812360
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712872
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712876
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3696496
- ↑ آیت اله سیدمحمود هاشمی شاهرودی. فرهنگ فقه (جلد سوم). چاپ 1. مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3553528
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3696512
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات). چاپ 4. ققنوس، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2812420
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3696484
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات). چاپ 4. ققنوس، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2812388
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712896
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712884
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712900
- ↑ عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی(جلد دوم) (بخش دیات). چاپ 4. ققنوس، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2812384
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3696520
- ↑ عبدالقادر عوده و حسن (ترجمه) فرهودی نیا. بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص). چاپ 1. یادآوران، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4988456
- ↑ عبدالقادر عوده و حسن (ترجمه) فرهودی نیا. بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص). چاپ 1. یادآوران، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4988468
- ↑ عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6276520
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 712888
- ↑ سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1425940
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6276524
- ↑ علیرضا میرکمالی و سحر صالح احمدی. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول). چاپ 4. گالوس، 1400. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6276528
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4180220
- ↑ عبدالقادر عوده و حسن (ترجمه) فرهودی نیا. بررسی تطبیقی حقوق جزای اسلامی و قوانین عرفی (جلد سوم) ( جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص). چاپ 1. یادآوران، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4991452
- ↑ سیدابوالقاسم خویی و علیرضا (ترجمه) سعید. ترجمه مبانی تکملةالمنهاج (جلد دوم). چاپ 1. خرسندی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3696504