اصول فقه تحلیلی: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب|تصویر=پرونده:اصول فقه تحلیلی.jpg|اندازه تصویر=200px|کشور=ایران|زبان=فارسی|نویسنده=[[سید مصطفی محقق داماد]]، [[سید مصطفی حسینی نسب]] و [[رضا پور محمدی]]|تاریخ_نشر=1401|ناشر=[[بوستان کتاب]]|محل ناشر فارسی=قم|موضوع=[[اصول فقه]]}} | |||
'''''اصول فقه تحلیلی''''' نام کتابی است از [[سید مصطفی محقق داماد]]، [[سید مصطفی حسینی نسب]] و [[رضا پور محمدی]] که توسط [[مؤسسه بوستان کتاب]] به چاپ رسیده است. | '''''اصول فقه تحلیلی''''' نام کتابی است از [[سید مصطفی محقق داماد]]، [[سید مصطفی حسینی نسب]] و [[رضا پور محمدی]] که توسط [[مؤسسه بوستان کتاب]] به چاپ رسیده است. | ||
== محتوای کتاب == | == محتوای کتاب == |
نسخهٔ ۱۹ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۴
نویسنده(ها) | سید مصطفی محقق داماد، سید مصطفی حسینی نسب و رضا پور محمدی |
---|---|
کشور | ایران مکان ناشر فارسی: قم |
زبان | فارسی |
موضوع(ها) | اصول فقه |
ناشر | بوستان کتاب |
تاریخ نشر | 1401 |
اصول فقه تحلیلی نام کتابی است از سید مصطفی محقق داماد، سید مصطفی حسینی نسب و رضا پور محمدی که توسط مؤسسه بوستان کتاب به چاپ رسیده است.
محتوای کتاب
کتاب فقه تحلیلی کتابی در ۱۲ فصل تدوین شدهاست.
- فصل اول، به تعریف و تاریخچه اصول فقه میپردازد.
- فصل دوم، حکم شرعی، قلمرو و اقسام آن را بیان میدارد.
- فصل سوم، متتن فقهی را مورد مداقه قرار میدهد.
- فصل چهارم، ظهور و چیستی و اقسام آن را مورد بررسی قرار میدهد.
- فصل پنجم، وضع و قرینه را مطرح میکند.
- فصل ششم، مربوط به حقیقت و مجاز است.
- فصل هفتم، در خصوص حقیقت شرعیه است.
- فصل هشتم، در باب امر و نهی است.
- فصل نهم، به مفاهیم پرداختهاست.
- فصل دهم، در بیان عام و خاص است.
- فصل یازدهم، در خصوص مطلق و مقید است.
- فصل دوازدهم، به تبیین مجمل و مبین میپردازد.[۱]
بخشی از کتاب
نویسنده در بخشی از مقدمه کتاب، بیان میدارد:
دانش اصول فقه در دامن ادبیات اسلامی پا به پای علم فقه، پرورش و گسترش یافتهاست. مؤمنان طبعاً برای یافتن وظیفه شرعی خود چندان مشکلی نداشتند و میتوانستند با تمسک به نصوص کتاب و سنت به آسانی به تکالیف خویش دست یابند. اما به تدریج با توسعه حیات اجتماعی و تحولات بشری مؤمنان که خود را موظف به عمل به شریعت میدانستند و بر این باور بودند که شریعت برای همه افعال آنان تعیین تکلیف نموده به دنبال یافتن احکام شرعی خود قدم برمیداشتند. بسیاری رخدادها مسبوق به سابقه نبود و در خصوص آن هم در کتاب و سنت چیزی نمییافتند؛ لذا نیازمند نوعی انطباق بودند. انطباق یعنی تطبیق رخداد مورد نظر با دستورالعمل کلی یا با اشباه و نظایر آن که حکمی در شریعت داشتهاست. این انطباق کار چندان آسانی نبود و چه بسا آگاهانه یا ناخودآگاه ناچار بودند به قواعد مختلف ادبی و سایر دانشها پناه ببرند. علم اصول فقه، از جمله دانشهایی است که به تدریج در دامن ادبیات اسلامی پرورش یافتهاست. هرچند ممکن است که این علم را مجموعه ای برگرفته و التقاط شده از سایر علوم نظیر کلام، ادبیات عرب، فلسفه و فقه و جز آن بدانیم، ولی هرگز نمیتوان ارزش والای حالت ترکیبی و امتزاجی آن را نادیده گرفت. به هر حال این که علم اصول فقه روشی است که بدون بهکارگیری آن هرگز اجتهاد و استنباط احکام شرعی امکانپذیر نخواهد بود.[۲]