رای وحدت رویه شماره 855 دیوان عالی کشور درباره از بین نرقتن حق فرجام خواهی سایر اصحاب دعوا با صرف صدور رای از سوی دادگاه تجدیدنظر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات رای وحدت رویه دیوانعالی کشور|شماره رای=854|تاریخ صدور=1403/09/13|گروه رای=آیین دادرسی مدنی|رییس وقت دیوانعالی=محمد جعفر منتظری|نماینده دادستان=سید محسن موسوی|next=رای وحدت رویه 856|prev=رای وحدت رویه 854}} '''رای وحدت رویه شماره 855 مورخ 1403/09/13 ه...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات رای وحدت رویه دیوانعالی کشور|شماره رای=854|تاریخ صدور=1403/09/13|گروه رای=آیین دادرسی مدنی|رییس وقت دیوانعالی=محمد جعفر منتظری|نماینده دادستان=سید محسن موسوی|next=رای وحدت رویه 856|prev=رای وحدت رویه 854}}
{{جعبه اطلاعات رای وحدت رویه دیوانعالی کشور|شماره رای=۸۵۴|تاریخ صدور=۱۴۰۳/۰۹/۱۳|گروه رای=آیین دادرسی مدنی|رئیس وقت دیوانعالی=محمد جعفر منتظری|نماینده دادستان=سید محسن موسوی|next=رای وحدت رویه 856|prev=رای وحدت رویه ۸۵۴}}


'''رای وحدت رویه شماره 855 مورخ 1403/09/13 هیات عمومی دیوان عالی کشور درباره صرف صدور رأي از سوي دادگاه تجديدنظر، موجب از بين رفتن حق فرجام خواهي ساير اصحاب دعوا نخواهد شد''': در مواردي كه يكي از متداعيين، در مهلت تجديدنظر نسبت به رأي صادر شده از دادگاه نخستين در موضوعاتي كه قابل تجزيه و تفكيك نيست، تجديدنظرخواهي نموده و در مورد آن، رأي قطعي صادر شده باشد، صرف صدور رأي از سوي دادگاه تجديدنظر، موجب از بين رفتن حق فرجام خواهي ساير اصحاب دعوا كه حق تجديدنظرخواهي خود را به استناد رأي وحدت رويه 819 ـ 16 /1 /1401 اسقاط نموده و يا با انقضاء مهلت از اين حق استفاده نكرده باشند، نخواهد شد. لذا شعب ديوان عالي كشور مطابق مواد 2، 3، 367 و 404 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني، مكلّفند به دعواي اقامه شده برابر مقررّات رسيدگي كنند. بنابراين، رأي شعبه بيست و پنجم ديوان عالي كشور كه با اين نظر انطباق دارد با اكثريت آراء اعضاي هيأت عمومي صحيح و قانوني تشخيص داده مي شود. اين رأي طبق ماده ۴۷۱ قانون آيين دادرسي كيفري مصوب 1392 با اصلاحات و الحاقات بعدي در موارد مشابه براي شعب ديوان عالي كشور، دادگاه ها و ساير مراجع اعم از قضايي و غير آن لازم الاتباع است.
'''رای وحدت رویه شماره ۸۵۵ مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ هیئت عمومی دیوان عالی کشور دربارهٔ صرف صدور رأی از سوی دادگاه تجدیدنظر، موجب از بین رفتن حق فرجام خواهی سایر اصحاب دعوا نخواهد شد''': در مواردی که یکی از متداعیین، در مهلت تجدیدنظر نسبت به رأی صادر شده از دادگاه نخستین در موضوعاتی که قابل تجزیه و تفکیک نیست، تجدیدنظرخواهی نموده و در مورد آن، رأی قطعی صادر شده باشد، صرف صدور رأی از سوی دادگاه تجدیدنظر، موجب از بین رفتن حق فرجام خواهی سایر اصحاب دعوا که حق تجدیدنظرخواهی خود را به استناد رأی وحدت رویه ۸۱۹–۱۶ /۱ /۱۴۰۱ اسقاط نموده یا با انقضاء مهلت از این حق استفاده نکرده باشند، نخواهد شد؛ لذا شعب دیوان عالی کشور مطابق مواد ۲، ۳، ۳۶۷ و ۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مکلّفند به دعوای اقامه شده برابر مقررّات رسیدگی کنند؛ بنابراین، رأی شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء اعضای هیئت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.
*رای وحدت رویه شماره 856 (بعدی)
* رای وحدت رویه شماره ۸۵۶ (بعدی)
*رای وحدت رویه شماره 854 (قبلی)
* رای وحدت رویه شماره ۸۵۴ (قبلی)
==مواد مرتبط==
*[[ماده ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری]]
==وضعیت رای گیری==
*موافقین رای: ۱۱۷ نفر
*مخالفین رای: ۱۰ نفر
==مقدمه==
جلسه هيأت عمومي ديوان عالي كشور در مورد پرونده وحدت رويه رديف ۱۴۰۳ /۱۰ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورّخ ۱۳ /۹ /۱۴۰۳ به رياست حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي محمّدجعفرمنتظري، رئيس محترم ديوان عالي كشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمين جناب آقاي سيدمحسن موسوي، نماينده محترم دادستان كلّ كشور و با شركت آقايان رؤسا، مستشاران و اعضاي معاون كليه شعب ديوان عالي كشور، در سالن هيأت عمومي تشكيل شد و پس از تلاوت آياتي از كلام الله مجيد، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسي نظريات مختلف اعضاي شركت كننده در خصوص اين پرونده و استماع نظر نماينده محترم دادستان كل كشور كه به ترتيب ذيل منعكس مي گردد، به صدور رأي وحدت رويه قضايي شماره ۸۵۵ ـ ۱۳ /۹ /۱۴۰۳ منتهي گرديد.
==گزارش پرونده==
به استحضار مي رساند، بر اساس آراء واصله به اين معاونت، با توجه به اينكه از سوي شعب بيست و پنجم و چهل و دوم ديوان عالي كشور در خصوص قابل پذيرش بودن يا نبودن درخواست فرجام خواهي از سوي تعدادي از متداعيين به رغم صدور رأي از ناحيه دادگاه تجديدنظر استان در مورد برخي ديگر از متداعيين و غير قابل تجزيه بودن رأي با استنباط متفاوت از مواد ۳۶۷، ۳۵۹ و ۴۰۴ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني، آراء مختلف صادر شده، جهت طرح موضوع در هيأت عمومي ديوان عالي كشور، گزارش امر به شرح ذيل تقديم مي شود:


الف) به حكايت دادنامه شماره ۱۴۰۱۰۱۳۹۰۰۰۴۰۴۱۰۹۷ – ۵ /۸ /۱۴۰۲ شعبه سي و چهارم دادگاه عمومي حقوقي محمّدشهر، در خصوص شكايت آقاي شهروز ... به طرفيّت شهرداري كرج به خواسته ابطال سند رسمي و تأييد بطلان عقد وكالت و شكايت خانم آدرينا ... با ولايت قاسم ... به طرفّيت ۱.آقاي شهروز ... ۲.شهرداري كرج به خواسته ورود
== مواد مرتبط ==
* [[ماده ۳۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری]]


ثالث مبني بر ابطال وكالت نامه و تأييد بطلان عقد وكالت به جهت عدم رعايت غبطه مولي عليه، چنين رأي صادر شده است:
== وضعیت رای‌گیری ==
* موافقین رای: ۱۱۷ نفر
* مخالفین رای: ۱۰ نفر


«... در خصوص دعوي خواهان شهرداري كرج به نمايندگي مجتبي ... به طرفيت خواندگان ۱.آدرينا ... و ۲.شهروز درخشي (اصالتاً و ولايتاً به عنوان ولي خوانده رديف اول) به خواسته خلع يد از ... و اجرت المثل از تاريخ ۱۵ /۳ /۱۳۹۸ لغايت اجراي حكم با جلب نظر كارشناس و مطالبه خسارت دادرسي با عنايت به استرداد دادخواست در خصوص خواسته اجرت المثل قبل از جلسه اوّل رسيدگي، در خصوص اين خواسته مستند به بند الف ماده ۱۰۷ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني قرار ابطال دادخواست صادر مي گردد. در خصوص خواسته خلع يد و مطالبه خسارات دادرسي با عنايت به مالكيّت رسمي خواهان و تصرّف من غير حق و بدون مجوّز خواندگان مستند به مواد ۳۰۸ و ۳۱۱ قانون و نيز مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني حكم به خلع يد خواندگان از پلاك مذكور و پرداخت هزينه دادرسي به ميزان ۲۸۲۸۰۰۰ ريال به عنوان هزينه دادرسي و پرداخت مبلغ ۱۷۲۸۰۰۰ ريال به عنوان حق الزّحمه نماينده حقوقي خواهان صادر و اعلام مي گردد. ...»
== مقدمه ==
جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۳ /۱۰ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورّخ ۱۳ /۹ /۱۴۰۳ به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کلّ کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیئت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۵۵–۱۳ /۹ /۱۴۰۳ منتهی گردید.


از اين دادنامه، از يك طرف خانم آدرينا ... با ولايت آقاي قاسم ... تجديدنظرخواهي نموده كه پس از ارجاع به شعبه اوّل دادگاه تجديدنظر استان البرز، اين شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۱۳۹۰۰۰۳۳۲۷۴۱۰، با تأييد قسمتي از رأي بدوي، در مورد دعواي خلع يد ضمن نقض، قرار عدم استماع صادر كرده است و از طرف ديگر، آقاي شهروز ... با اسقاط حقّ تجديدنظرخواهي، مبادرت به تقديم دادخواست فرجام خواهي نموده و متعاقباً شعبه بيست و پنجم ديوان عالي كشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۹۲۵۴۷۲ ـ ۱۴ /۱۱ /۱۴۰۲، چنين رأي داده است:
== گزارش پرونده ==
به استحضار می‌رساند، بر اساس آراء واصله به این معاونت، با توجه به اینکه از سوی شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور در خصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی با استنباط متفاوت از مواد ۳۶۷، ۳۵۹ و ۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، آراء مختلف صادر شده، جهت طرح موضوع در هیئت عمومی دیوان عالی کشور، گزارش امر به شرح ذیل تقدیم می‌شود:


«... اوّلاً، رسيدگي در محاكم نسبت به دعاوي به صورت دو مرحله اي است و محكوم عليه دادنامه مي تواند نسبت به آراء صادره از محاكم نخستين تجديدنظرخواهي يا فرجام خواهي نمايد در صورت دادخواست تجديدنظرخواهي ديگر نمي تواند از ديوان عالي كشور درخواست فرجام خواهي نمايد اما چنانچه اين حق را اسقاط كرده باشد و يا از دادنامه تجديدنظرخواهي نكرده باشد و دعواي مطروحه قابل فرجام در ديوان عالي كشور باشد محكوم عليه مي تواند با اسقاط حقّ تجديدنظرخواهي يا انقضاي مدّت تجديدنظرخواهي مبادرت به تقديم دادخواست فرجام خواهي نمايد و صرف اينكه دادگاه تجديدنظر استان در رابطه با تجديدنظرخواهي يكي از متداعيين در مورد دادنامه اظهارنظر كرده باشد مانعي در جهت ورود ديوان عالي كشور به درخواست فرجام خواهي نيست چرا كه فرجام خواهي يك مرحله از مراحل دادرسي است و ديوان عالي كشور تكليفي به تبعيّت از رأي صادره از دادگاه تجديدنظر استان ندارد. هرچند در آن مرحله دعواي خلع يد با استدلالي ناصواب منتهي به نقض شده و قرار عدم استماع دعوا صادر شده است لكن آن استدلال مورد تأييد ديوان عالي كشور نيست. ثانياً، شهرداري نسبت به ملك موصوف داراي علاقه مالكيّت است و با استناد به سند رسمي با طرح دعواي خلع يد مراتب عدم رضايت خود را به ادامه تصرّفات متصرّف اعلام نموده كه با اسقاط اذن ادامه تصرّفات در حكم غصب است و نيازي به طرح دعواي الزام به تحويل نمي باشد علي هذا با استناد به بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ قانون آيين دادرسي مدني ضمن نقض دادنامه معترض عنه، پرونده را جهت رفع نقص و صدور رأي مجدد به همان شعبه صادركننده رأي منقوض اعاده مي نمايد.»
الف) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۱۰۱۳۹۰۰۰۴۰۴۱۰۹۷ – ۵ /۸ /۱۴۰۲ شعبه سی و چهارم دادگاه عمومی حقوقی محمّدشهر، در خصوص شکایت آقای شهروز … به طرفیّت شهرداری کرج به خواسته ابطال سند رسمی و تأیید بطلان عقد وکالت و شکایت خانم آدرینا … با ولایت قاسم … به طرفّیت ۱. آقای شهروز … ۲. شهرداری کرج به خواسته ورود


ب) به حكايت دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱ ـ ۱۶ /۱۱ /۱۴۰۰ شعبه چهارم دادگاه عمومي حقوقي شهرستان بجنورد، در خصوص دعوي آقايان علي اصغر و علي اكبر... با وكالت خانم مريم ... به طرفيّت ۱.آقاي حبيب الله ... و ...، به خواسته هاي الزام به تنظيم سند رسمي ملك موضوع پرونده و اثبات وقوع بيع موضوع قرارداد به شماره ... مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و فك رهن و الزام به انجام تعهد مبني بر اخذ امتياز برق اختصاصي و نصب كولر گازي، چنين رأي صادر شده است:
ثالث مبنی بر ابطال وکالت نامه و تأیید بطلان عقد وکالت به جهت عدم رعایت غبطه مولی علیه، چنین رأی صادر شده‌است:


«... دادگاه با توجه به اوراق و محتويات پرونده ...، در خصوص اثبات وقوع بيع (اثبات قرارداد پيش فروش قدرالسّهم يك باب مغازه به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع موضوع مبايعه نامه به شماره ... مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و الزام خوانده رديف اول(حبيب الله ...) به تنظيم و انتقال سند رسمي مغازه داراي پلاك ثبتي ... به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع و الزام ايشان به ايفاي تعهد مبني بر اخذ امتياز برق مستقل و نصب كولرگازي براي مغازه مذكور و الزام ايشان به فك رهن از پلاك موصوف با پرداخت بدهي بانك كشاورزي ...، با توجه به محتويات پرونده؛ لذا دادگاه دعوي خواهان را در خصوص باقيمانده ادعاي خواهان ها، محمول بر صحّت تشخيص داده و مستنداً به مواد ۱۰، ۳۰، ۳۲، ۳۵، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۳۳۸ و ۳۶۲ قانون مدني و مواد ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني ضمن تأييد و اثبات اصل بيع مغازه موضوع خواسته، حكم به محكوميّت خوانده رديف اوّل، حبيب الله ... به حضور در يكي از دفاتر اسناد رسمي جهت انتقال سند، تنظيم و انتقال رسمي ... به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع با حفظ حقوق مرتهن بانك كشاورزي و الزام ايشان به اخذ امتياز برق مستقل و نصب كولر گازي و فك رهن پس ازپرداخت بدهي بانك كشاورزي و پرداخت مبلغ ۹۰۰/۲۶۳/۳ ريال بابت خسارات دادرسي و پرداخت ۰۰۰/۰۰۰/۱۰ ريال بابت هزينه كارشناسي و حق الوكاله وكيل طبق تعرفه در حق خواهان ها صادر و اعلام مي نمايد. ...»
«... در خصوص دعوی خواهان شهرداری کرج به نمایندگی مجتبی … به طرفیت خواندگان ۱. آدرینا … و ۲. شهروز درخشی (اصالتاً و ولایتاً به عنوان ولی خوانده ردیف اول) به خواسته خلع ید از … و اجرت المثل از تاریخ ۱۵ /۳ /۱۳۹۸ لغایت اجرای حکم با جلب نظر کارشناس و مطالبه خسارت دادرسی با عنایت به استرداد دادخواست در خصوص خواسته اجرت المثل قبل از جلسه اوّل رسیدگی، در خصوص این خواسته مستند به بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار ابطال دادخواست صادر می‌گردد. در خصوص خواسته خلع ید و مطالبه خسارات دادرسی با عنایت به مالکیّت رسمی خواهان و تصرّف من غیر حق و بدون مجوّز خواندگان مستند به مواد ۳۰۸ و ۳۱۱ قانون و نیز مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به خلع ید خواندگان از پلاک مذکور و پرداخت هزینه دادرسی به میزان ۲۸۲۸۰۰۰ ریال به عنوان هزینه دادرسی و پرداخت مبلغ ۱۷۲۸۰۰۰ ریال به عنوان حق الزّحمه نماینده حقوقی خواهان صادر و اعلام می‌گردد. ...»


از اين دادنامه، از يك طرف آقاي حبيب الله ... تجديدنظرخواهي نموده كه پس از ارجاع به شعبه دهم دادگاه تجديدنظر استان خراسان شمالي، اين شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۱۱۲۷۳۹۰۰۰۱۵۵۶۹۴۷ ـ ۲۳ /۷ /۱۴۰۱ ضمن نقض دادنامه بدوي، قرار ردّ دعاوي خواهان نخستين را صادر كرده است و از طرف ديگر، بانك اقتصاد نوين با اسقاط حقّ تجديدنظرخواهي از دادنامه نخستين، مبادرت به تقديم دادخواست فرجام خواهي نموده و متعاقباً شعبه چهل و دوم ديوان عالي كشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۵۴۲۵۳۴ ـ ۱۲ /۷ /۱۴۰۲، چنين رأي داده است:
از این دادنامه، از یک طرف خانم آدرینا … با ولایت آقای قاسم … تجدیدنظرخواهی نموده که پس از ارجاع به شعبه اوّل دادگاه تجدیدنظر استان البرز، این شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۱۳۹۰۰۰۳۳۲۷۴۱۰، با تأیید قسمتی از رأی بدوی، در مورد دعوای خلع ید ضمن نقض، قرار عدم استماع صادر کرده‌است و از طرف دیگر، آقای شهروز … با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی، مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نموده و متعاقباً شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۹۲۵۴۷۲–۱۴ /۱۱ /۱۴۰۲، چنین رأی داده‌است:


«... فرجام خواهي بانك اقتصاد نوين با نمايندگي آقاي سيدعلي اكبر ... و خانم سميرا ... نسبت به دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱ صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومي حقوقي شهرستان بجنورد، با توجه به محتويات پرونده قابل پذيرش نمي باشد، زيرا مطابق ماده ۳۶۷ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني، آراء دادگاه هاي بدوي در صورتي كه به جهت عدم تجديدنظرخواهي به قطعيّت رسيده باشند در موارد اعلامي در ماده مذكور قابل رسيدگي فرجامي در ديوان عالي كشور مي باشند، در حالي كه در اين پرونده از دادنامه فرجام خواسته توسط بانك پاسارگاد و آقاي حبيب الله ... تجديدنظرخواهي صورت گرفته و شعبه دهم دادگاه تجديدنظر استان خراسان شمالي با نقض دادنامه مذكور (دادگاه بدوي) قرار ردّ دعوي صادر نموده است. فلذا دادنامه فرجام خواسته قابل رسيدگي فرجامي در ديوان عالي كشور نمي باشد و با استفاده از وحدت ملاك ماده ۴۱۵ قانون مرقوم، قرار ردّ دادخواست فرجام خواهي صادر مي گردد
«... اوّلاً، رسیدگی در محاکم نسبت به دعاوی به صورت دو مرحله ای است و محکوم علیه دادنامه می‌تواند نسبت به آراء صادره از محاکم نخستین تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی نماید در صورت دادخواست تجدیدنظرخواهی دیگر نمی‌تواند از دیوان عالی کشور درخواست فرجام خواهی نماید اما چنانچه این حق را اسقاط کرده باشد یا از دادنامه تجدیدنظرخواهی نکرده باشد و دعوای مطروحه قابل فرجام در دیوان عالی کشور باشد محکوم علیه می‌تواند با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی یا انقضای مدّت تجدیدنظرخواهی مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نماید و صرف اینکه دادگاه تجدیدنظر استان در رابطه با تجدیدنظرخواهی یکی از متداعیین در مورد دادنامه اظهارنظر کرده باشد مانعی در جهت ورود دیوان عالی کشور به درخواست فرجام خواهی نیست چرا که فرجام خواهی یک مرحله از مراحل دادرسی است و دیوان عالی کشور تکلیفی به تبعیّت از رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر استان ندارد. هرچند در آن مرحله دعوای خلع ید با استدلالی ناصواب منتهی به نقض شده و قرار عدم استماع دعوا صادر شده‌است لکن آن استدلال مورد تأیید دیوان عالی کشور نیست. ثانیاً، شهرداری نسبت به ملک موصوف دارای علاقه مالکیّت است و با استناد به سند رسمی با طرح دعوای خلع ید مراتب عدم رضایت خود را به ادامه تصرّفات متصرّف اعلام نموده که با اسقاط اذن ادامه تصرّفات در حکم غصب است و نیازی به طرح دعوای الزام به تحویل نمی‌باشد علی هذا با استناد به بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض عنه، پرونده را جهت رفع نقص و صدور رأی مجدد به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض اعاده می‌نماید


چنانكه ملاحظه مي شود، شعب بيست و پنجم و چهل و دوم ديوان عالي كشور، در خصوص قابل پذيرش بودن يا نبودن درخواست فرجام خواهي از سوي تعدادي از متداعيين به رغم صدور رأي از ناحيه دادگاه تجديدنظر استان در مورد برخي ديگر از متداعيين و غيرقابل تجزيه بودن رأي با استنباط متفاوت از مواد ۳۵۹،۳۶۷ و۴۰۴ قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني، اختلاف نظر دارند؛ به طوري كه شعبه بيست و پنجم صرف تجديدنظرخواهي برخي از اصحاب دعوا و صدور رأي از ناحيه دادگاه تجديدنظر را مانع از رسيدگي به درخواست فرجام خواهي ندانسته، اما شعبه چهل و دوم در موارد مشابه با اين استدلال كه موضوع در دادگاه تجديدنظر رسيدگي و قرار صادر شده، موضوع را قابل رسيدگي فرجامي ندانسته است و قرار ردّ دادخواست صادر كرده است.
ب) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱–۱۶ /۱۱ /۱۴۰۰ شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بجنورد، در خصوص دعوی آقایان علی اصغر و علی اکبر… با وکالت خانم مریم … به طرفیّت ۱. آقای حبیب‌الله … و …، به خواسته‌های الزام به تنظیم سند رسمی ملک موضوع پرونده و اثبات وقوع بیع موضوع قرارداد به شماره … مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و فک رهن و الزام به انجام تعهد مبنی بر اخذ امتیاز برق اختصاصی و نصب کولر گازی، چنین رأی صادر شده‌است:


بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقّق شده است، لذا در اجراي ماده ۴۷۱ قانون آيين دادرسي كيفري به منظور ايجاد وحدت رويّه قضايي، طرح موضوع در جلسه هيأت عمومي ديوان عالي كشور درخواست مي گردد
«... دادگاه با توجه به اوراق و محتویات پرونده …، در خصوص اثبات وقوع بیع (اثبات قرارداد پیش فروش قدرالسّهم یک باب مغازه به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع موضوع مبایعه نامه به شماره … مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و الزام خوانده ردیف اول (حبیب‌الله …) به تنظیم و انتقال سند رسمی مغازه دارای پلاک ثبتی … به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع و الزام ایشان به ایفای تعهد مبنی بر اخذ امتیاز برق مستقل و نصب کولرگازی برای مغازه مذکور و الزام ایشان به فک رهن از پلاک موصوف با پرداخت بدهی بانک کشاورزی …، با توجه به محتویات پرونده؛ لذا دادگاه دعوی خواهان را در خصوص باقیمانده ادعای خواهان‌ها، محمول بر صحّت تشخیص داده و مستنداً به مواد ۱۰، ۳۰، ۳۲، ۳۵، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۳۳۸ و ۳۶۲ قانون مدنی و مواد ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن تأیید و اثبات اصل بیع مغازه موضوع خواسته، حکم به محکومیّت خوانده ردیف اوّل، حبیب‌الله … به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی جهت انتقال سند، تنظیم و انتقال رسمی … به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع با حفظ حقوق مرتهن بانک کشاورزی و الزام ایشان به اخذ امتیاز برق مستقل و نصب کولر گازی و فک رهن پس ازپرداخت بدهی بانک کشاورزی و پرداخت مبلغ ۹۰۰/۲۶۳/۳ ریال بابت خسارات دادرسی و پرداخت ۰۰۰/۰۰۰/۱۰ ریال بابت هزینه کارشناسی و حق الوکاله وکیل طبق تعرفه در حق خواهان‌ها صادر و اعلام می‌نماید. ...»


معاون قضايي ديوان عالي كشور در امور هيأت عمومي ـ غلامرضا انصاري
از این دادنامه، از یک طرف آقای حبیب‌الله … تجدیدنظرخواهی نموده که پس از ارجاع به شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی، این شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۱۱۲۷۳۹۰۰۰۱۵۵۶۹۴۷–۲۳ /۷ /۱۴۰۱ ضمن نقض دادنامه بدوی، قرار ردّ دعاوی خواهان نخستین را صادر کرده‌است و از طرف دیگر، بانک اقتصاد نوین با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی از دادنامه نخستین، مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نموده و متعاقباً شعبه چهل و دوم دیوان عالی کشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۵۴۲۵۳۴–۱۲ /۷ /۱۴۰۲، چنین رأی داده‌است:


==نظریه نماینده دادستان کل کشور==
«... فرجام خواهی بانک اقتصاد نوین با نمایندگی آقای سیدعلی اکبر … و خانم سمیرا … نسبت به دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱ صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بجنورد، با توجه به محتویات پرونده قابل پذیرش نمی‌باشد، زیرا مطابق ماده ۳۶۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، آراء دادگاه‌های بدوی در صورتی که به جهت عدم تجدیدنظرخواهی به قطعیّت رسیده باشند در موارد اعلامی در ماده مذکور قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور می‌باشند، در حالی که در این پرونده از دادنامه فرجام خواسته توسط بانک پاسارگاد و آقای حبیب‌الله … تجدیدنظرخواهی صورت گرفته و شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی با نقض دادنامه مذکور (دادگاه بدوی) قرار ردّ دعوی صادر نموده‌است. فلذا دادنامه فرجام خواسته قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور نمی‌باشد و با استفاده از وحدت ملاک ماده ۴۱۵ قانون مرقوم، قرار ردّ دادخواست فرجام خواهی صادر می‌گردد.»
احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رويّه شماره 1403 /10هيأت عمومي ديوان عالي كشور به نمايندگي از دادستان محترم كل كشور به شرح ذيل اظهار عقيده مي نمايم.


حسب گزارش ارسالي ملاحظه مي گردد اختلاف استنباط حاصل شده بين شعب بيست و پنجم و چهل و دوم ديوان عالي كشور درخصوص قابل پذيرش بودن و يا نبودن درخواست فرجام خواهي از سوي تعدادي از متداعيين به رغم صدور رأي از ناحيه دادگاه تجديدنظر استان در مورد برخي ديگر از متداعيين و غير قابل تجزيه بودن رأي، به گونه اي كه شعبه بيست و پنجم، تجديدنظرخواهي برخي از اصحاب دعوي و صدور رأي از ناحيه دادگاه تجديدنظر را مانع از رسيدگي فرجام خواهي ندانسته ليكن شعبه چهل و دوم در مورد مشابه قرار ردّ دادخواست را صادر نموده است.  
چنان‌که ملاحظه می‌شود، شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور، در خصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی با استنباط متفاوت از مواد ۳۵۹٬۳۶۷ و۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، اختلاف نظر دارند؛ به طوری که شعبه بیست و پنجم صرف تجدیدنظرخواهی برخی از اصحاب دعوا و صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر را مانع از رسیدگی به درخواست فرجام خواهی ندانسته، اما شعبه چهل و دوم در موارد مشابه با این استدلال که موضوع در دادگاه تجدیدنظر رسیدگی و قرار صادر شده، موضوع را قابل رسیدگی فرجامی ندانسته‌است و قرار ردّ دادخواست صادر کرده‌است.


لذا با بررسي گزارش ارسالي و با عنايت به اينكه حسب ماده 3 قانون آيين دادرسي مدني اصل بر استماع دعاوي مطرح شده است مگر اينكه مانع قانوني وجود داشته باشد و در خصوص دعاوي فرجامي حكم مقرّر در ماده 367 قانون مذكور ذيل استثنائات ماده 3 ذكر شده قرار مي گيرد و در مقام اجرا بايد به قدر متيقّن اكتفا كرد يعني اگر چه قانون گذار در ماده 367 صدرالذّكر شرط استماع دعواي فرجام خواهي را قطعيّت رأي به دليل عدم درخواست تجديدنظرخواهي اعلام نموده ليكن در فرض ترديد نسبت به مواردي كه محكوم عليهم متعدد باشند از حيث اينكه محقّق شدن اين شرط فرع بر آن است كه رأي صادره نسبت به تمامي افراد قطعي شود يا خير و يا به عبارت ديگر عدم تجديدنظرخواهي هيچ كدام از اصحاب دعوي ركن تحقّق آن شرط است يا خير، اصل عدم جاري است فلذا عرفاً و قانوناً رأي نسبت به فردي كه اقدام به تجديدنظرخواهي نكرده و مهلت او تمام شده است قطعي تلقّي و شرط مندرج در ماده 367 نسبت به اين فرد محقّق و حقّ فرجام خواهي او ثابت است. مؤيّد اين نظر رأي وحدت رويه شماره 891 مورّخ 18 /2 /1401 است چرا كه رأي مذكور نيز نشأت گرفته از اطلاق عبارت «رأيي كه به علّت عدم تجديدنظر قطعيّت يافته بود» است كه در آن رأي ديوان عالي كشور با تضييق دامنه شمول اين عبارت موردي را كه يكي از طرفين نسبت به رأي بدوي تجديدنظرخواهي كرده اما رأي نسبت به طرف ديگر قطعي شده مشمول عبارت ياد شده تلقّي كرده و براي كسي كه رأي نسبت به او قطعيّت يافته بود حقّ فرجام خواهي را به رسميّت شناخت. از طرفي مطابق موادّ مختلف قانون آيين دادرسي مدني هركدام از اشخاص و اصحاب دعوي كه حكم به ضرر آنها صادر شود حسب مورد حق واخواهي، تجديدنظرخواهي و يا فرجام خواهي را دارند و انتخاب مرجع با خود ذي نفع است و بر فرض كه بين تصميمات مرجع عالي و تالي در موضوع واحد، تعارض وجود داشته باشد در قانون آيين دادرسي مدني روش حل اختلاف و تعارض پيش بيني شده است. لازم به ذكر است كه بر اساس اصل چهلم قانون اساسي نيز هيچ كس نمي تواند اعمال حق خود را موجب اضرار به حق ديگران قرار دهد پس به اعتبار مقررات استثنايي در ذيل ماده 359 قانون آيين دادرسي مدني نمي توان حق مشروع و تضمين شده قانوني در مرحله اي از دادرسي را از يكي از اصحاب دعوي سلب نمود. لذا من حيث المجموع نظر قضات محترم شعبه بيست و پنجم ديوان عالي كشور را مطابق با قانون و قابل تأييد مي دانم.
بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقّق شده‌است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویّه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می‌گردد
 
معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیئت عمومی ـ غلامرضا انصاری
 
== نظریه نماینده دادستان کل کشور ==
احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویّه شماره ۱۴۰۳ /۱۰هیئت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می‌نمایم.
 
حسب گزارش ارسالی ملاحظه می‌گردد اختلاف استنباط حاصل شده بین شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور درخصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی، به گونه ای که شعبه بیست و پنجم، تجدیدنظرخواهی برخی از اصحاب دعوی و صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر را مانع از رسیدگی فرجام خواهی ندانسته لیکن شعبه چهل و دوم در مورد مشابه قرار ردّ دادخواست را صادر نموده‌است.
 
لذا با بررسی گزارش ارسالی و با عنایت به اینکه حسب ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی اصل بر استماع دعاوی مطرح شده‌است مگر اینکه مانع قانونی وجود داشته باشد و در خصوص دعاوی فرجامی حکم مقرّر در ماده ۳۶۷ قانون مذکور ذیل استثنائات ماده ۳ ذکر شده قرار می‌گیرد و در مقام اجرا باید به قدر متیقّن اکتفا کرد یعنی اگر چه قانون گذار در ماده ۳۶۷ صدرالذّکر شرط استماع دعوای فرجام خواهی را قطعیّت رأی به دلیل عدم درخواست تجدیدنظرخواهی اعلام نموده لیکن در فرض تردید نسبت به مواردی که محکوم علیهم متعدد باشند از حیث اینکه محقّق شدن این شرط فرع بر آن است که رأی صادره نسبت به تمامی افراد قطعی شود یا خیر یا به عبارت دیگر عدم تجدیدنظرخواهی هیچ‌کدام از اصحاب دعوی رکن تحقّق آن شرط است یا خیر، اصل عدم جاری است فلذا عرفاً و قانوناً رأی نسبت به فردی که اقدام به تجدیدنظرخواهی نکرده و مهلت او تمام شده‌است قطعی تلقّی و شرط مندرج در ماده ۳۶۷ نسبت به این فرد محقّق و حقّ فرجام خواهی او ثابت است. مؤیّد این نظر رأی وحدت رویه شماره ۸۹۱ مورّخ ۱۸ /۲ /۱۴۰۱ است چرا که رأی مذکور نیز نشأت گرفته از اطلاق عبارت «رأیی که به علّت عدم تجدیدنظر قطعیّت یافته بود» است که در آن رأی دیوان عالی کشور با تضییق دامنه شمول این عبارت موردی را که یکی از طرفین نسبت به رأی بدوی تجدیدنظرخواهی کرده اما رأی نسبت به طرف دیگر قطعی شده مشمول عبارت یاد شده تلقّی کرده و برای کسی که رأی نسبت به او قطعیّت یافته بود حقّ فرجام خواهی را به رسمیّت شناخت. از طرفی مطابق موادّ مختلف قانون آیین دادرسی مدنی هرکدام از اشخاص و اصحاب دعوی که حکم به ضرر آنها صادر شود حسب مورد حق واخواهی، تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی را دارند و انتخاب مرجع با خود ذی‌نفع است و بر فرض که بین تصمیمات مرجع عالی و تالی در موضوع واحد، تعارض وجود داشته باشد در قانون آیین دادرسی مدنی روش حل اختلاف و تعارض پیش‌بینی شده‌است. لازم است ذکر شود که بر اساس اصل چهلم قانون اساسی نیز هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خود را موجب اضرار به حق دیگران قرار دهد پس به اعتبار مقررات استثنایی در ذیل ماده ۳۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی نمی‌توان حق مشروع و تضمین شده قانونی در مرحله ای از دادرسی را از یکی از اصحاب دعوی سلب نمود؛ لذا من حیث المجموع نظر قضات محترم شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور را مطابق با قانون و قابل تأیید می‌دانم.

نسخهٔ ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۵۹

رای وحدت رویه دیوانعالی کشور شماره ۸۵۴
شماره رای۸۵۴
تاریخ صدور۱۴۰۳/۰۹/۱۳
مرجع تصویبهیات عمومی دیوانعالی کشور
قلمروی اجراییایران پرچم ایران
رییس وقت دیوانعالی[[]]
نماینده دادستانسید محسن موسوی
گروه رایآیین دادرسی مدنی


رای وحدت رویه شماره ۸۵۵ مورخ ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ هیئت عمومی دیوان عالی کشور دربارهٔ صرف صدور رأی از سوی دادگاه تجدیدنظر، موجب از بین رفتن حق فرجام خواهی سایر اصحاب دعوا نخواهد شد: در مواردی که یکی از متداعیین، در مهلت تجدیدنظر نسبت به رأی صادر شده از دادگاه نخستین در موضوعاتی که قابل تجزیه و تفکیک نیست، تجدیدنظرخواهی نموده و در مورد آن، رأی قطعی صادر شده باشد، صرف صدور رأی از سوی دادگاه تجدیدنظر، موجب از بین رفتن حق فرجام خواهی سایر اصحاب دعوا که حق تجدیدنظرخواهی خود را به استناد رأی وحدت رویه ۸۱۹–۱۶ /۱ /۱۴۰۱ اسقاط نموده یا با انقضاء مهلت از این حق استفاده نکرده باشند، نخواهد شد؛ لذا شعب دیوان عالی کشور مطابق مواد ۲، ۳، ۳۶۷ و ۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، مکلّفند به دعوای اقامه شده برابر مقررّات رسیدگی کنند؛ بنابراین، رأی شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء اعضای هیئت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده می‌شود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاه‌ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتباع است.

  • رای وحدت رویه شماره ۸۵۶ (بعدی)
  • رای وحدت رویه شماره ۸۵۴ (قبلی)

مواد مرتبط

وضعیت رای‌گیری

  • موافقین رای: ۱۱۷ نفر
  • مخالفین رای: ۱۰ نفر

مقدمه

جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۴۰۳ /۱۰ ساعت ۸ روز سه شنبه، مورّخ ۱۳ /۹ /۱۴۰۳ به ریاست حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمّدجعفرمنتظری، رئیس محترم دیوان عالی کشور، با حضور حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سیدمحسن موسوی، نماینده محترم دادستان کلّ کشور و با شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور، در سالن هیئت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام‌الله مجید، قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکت کننده در خصوص این پرونده و استماع نظر نماینده محترم دادستان کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس می‌گردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۸۵۵–۱۳ /۹ /۱۴۰۳ منتهی گردید.

گزارش پرونده

به استحضار می‌رساند، بر اساس آراء واصله به این معاونت، با توجه به اینکه از سوی شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور در خصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی با استنباط متفاوت از مواد ۳۶۷، ۳۵۹ و ۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، آراء مختلف صادر شده، جهت طرح موضوع در هیئت عمومی دیوان عالی کشور، گزارش امر به شرح ذیل تقدیم می‌شود:

الف) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۱۰۱۳۹۰۰۰۴۰۴۱۰۹۷ – ۵ /۸ /۱۴۰۲ شعبه سی و چهارم دادگاه عمومی حقوقی محمّدشهر، در خصوص شکایت آقای شهروز … به طرفیّت شهرداری کرج به خواسته ابطال سند رسمی و تأیید بطلان عقد وکالت و شکایت خانم آدرینا … با ولایت قاسم … به طرفّیت ۱. آقای شهروز … ۲. شهرداری کرج به خواسته ورود

ثالث مبنی بر ابطال وکالت نامه و تأیید بطلان عقد وکالت به جهت عدم رعایت غبطه مولی علیه، چنین رأی صادر شده‌است:

«... در خصوص دعوی خواهان شهرداری کرج به نمایندگی مجتبی … به طرفیت خواندگان ۱. آدرینا … و ۲. شهروز درخشی (اصالتاً و ولایتاً به عنوان ولی خوانده ردیف اول) به خواسته خلع ید از … و اجرت المثل از تاریخ ۱۵ /۳ /۱۳۹۸ لغایت اجرای حکم با جلب نظر کارشناس و مطالبه خسارت دادرسی با عنایت به استرداد دادخواست در خصوص خواسته اجرت المثل قبل از جلسه اوّل رسیدگی، در خصوص این خواسته مستند به بند الف ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار ابطال دادخواست صادر می‌گردد. در خصوص خواسته خلع ید و مطالبه خسارات دادرسی با عنایت به مالکیّت رسمی خواهان و تصرّف من غیر حق و بدون مجوّز خواندگان مستند به مواد ۳۰۸ و ۳۱۱ قانون و نیز مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی حکم به خلع ید خواندگان از پلاک مذکور و پرداخت هزینه دادرسی به میزان ۲۸۲۸۰۰۰ ریال به عنوان هزینه دادرسی و پرداخت مبلغ ۱۷۲۸۰۰۰ ریال به عنوان حق الزّحمه نماینده حقوقی خواهان صادر و اعلام می‌گردد. ...»

از این دادنامه، از یک طرف خانم آدرینا … با ولایت آقای قاسم … تجدیدنظرخواهی نموده که پس از ارجاع به شعبه اوّل دادگاه تجدیدنظر استان البرز، این شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۱۳۹۰۰۰۳۳۲۷۴۱۰، با تأیید قسمتی از رأی بدوی، در مورد دعوای خلع ید ضمن نقض، قرار عدم استماع صادر کرده‌است و از طرف دیگر، آقای شهروز … با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی، مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نموده و متعاقباً شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۹۲۵۴۷۲–۱۴ /۱۱ /۱۴۰۲، چنین رأی داده‌است:

«... اوّلاً، رسیدگی در محاکم نسبت به دعاوی به صورت دو مرحله ای است و محکوم علیه دادنامه می‌تواند نسبت به آراء صادره از محاکم نخستین تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی نماید در صورت دادخواست تجدیدنظرخواهی دیگر نمی‌تواند از دیوان عالی کشور درخواست فرجام خواهی نماید اما چنانچه این حق را اسقاط کرده باشد یا از دادنامه تجدیدنظرخواهی نکرده باشد و دعوای مطروحه قابل فرجام در دیوان عالی کشور باشد محکوم علیه می‌تواند با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی یا انقضای مدّت تجدیدنظرخواهی مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نماید و صرف اینکه دادگاه تجدیدنظر استان در رابطه با تجدیدنظرخواهی یکی از متداعیین در مورد دادنامه اظهارنظر کرده باشد مانعی در جهت ورود دیوان عالی کشور به درخواست فرجام خواهی نیست چرا که فرجام خواهی یک مرحله از مراحل دادرسی است و دیوان عالی کشور تکلیفی به تبعیّت از رأی صادره از دادگاه تجدیدنظر استان ندارد. هرچند در آن مرحله دعوای خلع ید با استدلالی ناصواب منتهی به نقض شده و قرار عدم استماع دعوا صادر شده‌است لکن آن استدلال مورد تأیید دیوان عالی کشور نیست. ثانیاً، شهرداری نسبت به ملک موصوف دارای علاقه مالکیّت است و با استناد به سند رسمی با طرح دعوای خلع ید مراتب عدم رضایت خود را به ادامه تصرّفات متصرّف اعلام نموده که با اسقاط اذن ادامه تصرّفات در حکم غصب است و نیازی به طرح دعوای الزام به تحویل نمی‌باشد علی هذا با استناد به بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض عنه، پرونده را جهت رفع نقص و صدور رأی مجدد به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض اعاده می‌نماید.»

ب) به حکایت دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱–۱۶ /۱۱ /۱۴۰۰ شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بجنورد، در خصوص دعوی آقایان علی اصغر و علی اکبر… با وکالت خانم مریم … به طرفیّت ۱. آقای حبیب‌الله … و …، به خواسته‌های الزام به تنظیم سند رسمی ملک موضوع پرونده و اثبات وقوع بیع موضوع قرارداد به شماره … مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و فک رهن و الزام به انجام تعهد مبنی بر اخذ امتیاز برق اختصاصی و نصب کولر گازی، چنین رأی صادر شده‌است:

«... دادگاه با توجه به اوراق و محتویات پرونده …، در خصوص اثبات وقوع بیع (اثبات قرارداد پیش فروش قدرالسّهم یک باب مغازه به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع موضوع مبایعه نامه به شماره … مورخ ۲۷ /۵ /۱۳۹۳ و الزام خوانده ردیف اول (حبیب‌الله …) به تنظیم و انتقال سند رسمی مغازه دارای پلاک ثبتی … به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع و الزام ایشان به ایفای تعهد مبنی بر اخذ امتیاز برق مستقل و نصب کولرگازی برای مغازه مذکور و الزام ایشان به فک رهن از پلاک موصوف با پرداخت بدهی بانک کشاورزی …، با توجه به محتویات پرونده؛ لذا دادگاه دعوی خواهان را در خصوص باقیمانده ادعای خواهان‌ها، محمول بر صحّت تشخیص داده و مستنداً به مواد ۱۰، ۳۰، ۳۲، ۳۵، ۲۱۹، ۲۲۰، ۲۲۳، ۳۳۸ و ۳۶۲ قانون مدنی و مواد ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن تأیید و اثبات اصل بیع مغازه موضوع خواسته، حکم به محکومیّت خوانده ردیف اوّل، حبیب‌الله … به حضور در یکی از دفاتر اسناد رسمی جهت انتقال سند، تنظیم و انتقال رسمی … به مساحت ۰۲ /۲۰ مترمربع با حفظ حقوق مرتهن بانک کشاورزی و الزام ایشان به اخذ امتیاز برق مستقل و نصب کولر گازی و فک رهن پس ازپرداخت بدهی بانک کشاورزی و پرداخت مبلغ ۹۰۰/۲۶۳/۳ ریال بابت خسارات دادرسی و پرداخت ۰۰۰/۰۰۰/۱۰ ریال بابت هزینه کارشناسی و حق الوکاله وکیل طبق تعرفه در حق خواهان‌ها صادر و اعلام می‌نماید. ...»

از این دادنامه، از یک طرف آقای حبیب‌الله … تجدیدنظرخواهی نموده که پس از ارجاع به شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی، این شعبه به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۱۱۲۷۳۹۰۰۰۱۵۵۶۹۴۷–۲۳ /۷ /۱۴۰۱ ضمن نقض دادنامه بدوی، قرار ردّ دعاوی خواهان نخستین را صادر کرده‌است و از طرف دیگر، بانک اقتصاد نوین با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی از دادنامه نخستین، مبادرت به تقدیم دادخواست فرجام خواهی نموده و متعاقباً شعبه چهل و دوم دیوان عالی کشور، به موجب دادنامه شماره ۱۴۰۲۰۶۳۹۰۰۰۰۵۴۲۵۳۴–۱۲ /۷ /۱۴۰۲، چنین رأی داده‌است:

«... فرجام خواهی بانک اقتصاد نوین با نمایندگی آقای سیدعلی اکبر … و خانم سمیرا … نسبت به دادنامه شماره ۱۴۰۰۲۷۳۹۰۰۰۲۳۹۳۲۶۱ صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان بجنورد، با توجه به محتویات پرونده قابل پذیرش نمی‌باشد، زیرا مطابق ماده ۳۶۷ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، آراء دادگاه‌های بدوی در صورتی که به جهت عدم تجدیدنظرخواهی به قطعیّت رسیده باشند در موارد اعلامی در ماده مذکور قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور می‌باشند، در حالی که در این پرونده از دادنامه فرجام خواسته توسط بانک پاسارگاد و آقای حبیب‌الله … تجدیدنظرخواهی صورت گرفته و شعبه دهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی با نقض دادنامه مذکور (دادگاه بدوی) قرار ردّ دعوی صادر نموده‌است. فلذا دادنامه فرجام خواسته قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور نمی‌باشد و با استفاده از وحدت ملاک ماده ۴۱۵ قانون مرقوم، قرار ردّ دادخواست فرجام خواهی صادر می‌گردد.»

چنان‌که ملاحظه می‌شود، شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور، در خصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی با استنباط متفاوت از مواد ۳۵۹٬۳۶۷ و۴۰۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی، اختلاف نظر دارند؛ به طوری که شعبه بیست و پنجم صرف تجدیدنظرخواهی برخی از اصحاب دعوا و صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر را مانع از رسیدگی به درخواست فرجام خواهی ندانسته، اما شعبه چهل و دوم در موارد مشابه با این استدلال که موضوع در دادگاه تجدیدنظر رسیدگی و قرار صادر شده، موضوع را قابل رسیدگی فرجامی ندانسته‌است و قرار ردّ دادخواست صادر کرده‌است.

بنا به مراتب، در موضوع مشابه، اختلاف استنباط محقّق شده‌است، لذا در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری به منظور ایجاد وحدت رویّه قضایی، طرح موضوع در جلسه هیئت عمومی دیوان عالی کشور درخواست می‌گردد

معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیئت عمومی ـ غلامرضا انصاری

نظریه نماینده دادستان کل کشور

احتراماً، در خصوص پرونده وحدت رویّه شماره ۱۴۰۳ /۱۰هیئت عمومی دیوان عالی کشور به نمایندگی از دادستان محترم کل کشور به شرح ذیل اظهار عقیده می‌نمایم.

حسب گزارش ارسالی ملاحظه می‌گردد اختلاف استنباط حاصل شده بین شعب بیست و پنجم و چهل و دوم دیوان عالی کشور درخصوص قابل پذیرش بودن یا نبودن درخواست فرجام خواهی از سوی تعدادی از متداعیین به رغم صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر استان در مورد برخی دیگر از متداعیین و غیرقابل تجزیه بودن رأی، به گونه ای که شعبه بیست و پنجم، تجدیدنظرخواهی برخی از اصحاب دعوی و صدور رأی از ناحیه دادگاه تجدیدنظر را مانع از رسیدگی فرجام خواهی ندانسته لیکن شعبه چهل و دوم در مورد مشابه قرار ردّ دادخواست را صادر نموده‌است.

لذا با بررسی گزارش ارسالی و با عنایت به اینکه حسب ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی اصل بر استماع دعاوی مطرح شده‌است مگر اینکه مانع قانونی وجود داشته باشد و در خصوص دعاوی فرجامی حکم مقرّر در ماده ۳۶۷ قانون مذکور ذیل استثنائات ماده ۳ ذکر شده قرار می‌گیرد و در مقام اجرا باید به قدر متیقّن اکتفا کرد یعنی اگر چه قانون گذار در ماده ۳۶۷ صدرالذّکر شرط استماع دعوای فرجام خواهی را قطعیّت رأی به دلیل عدم درخواست تجدیدنظرخواهی اعلام نموده لیکن در فرض تردید نسبت به مواردی که محکوم علیهم متعدد باشند از حیث اینکه محقّق شدن این شرط فرع بر آن است که رأی صادره نسبت به تمامی افراد قطعی شود یا خیر یا به عبارت دیگر عدم تجدیدنظرخواهی هیچ‌کدام از اصحاب دعوی رکن تحقّق آن شرط است یا خیر، اصل عدم جاری است فلذا عرفاً و قانوناً رأی نسبت به فردی که اقدام به تجدیدنظرخواهی نکرده و مهلت او تمام شده‌است قطعی تلقّی و شرط مندرج در ماده ۳۶۷ نسبت به این فرد محقّق و حقّ فرجام خواهی او ثابت است. مؤیّد این نظر رأی وحدت رویه شماره ۸۹۱ مورّخ ۱۸ /۲ /۱۴۰۱ است چرا که رأی مذکور نیز نشأت گرفته از اطلاق عبارت «رأیی که به علّت عدم تجدیدنظر قطعیّت یافته بود» است که در آن رأی دیوان عالی کشور با تضییق دامنه شمول این عبارت موردی را که یکی از طرفین نسبت به رأی بدوی تجدیدنظرخواهی کرده اما رأی نسبت به طرف دیگر قطعی شده مشمول عبارت یاد شده تلقّی کرده و برای کسی که رأی نسبت به او قطعیّت یافته بود حقّ فرجام خواهی را به رسمیّت شناخت. از طرفی مطابق موادّ مختلف قانون آیین دادرسی مدنی هرکدام از اشخاص و اصحاب دعوی که حکم به ضرر آنها صادر شود حسب مورد حق واخواهی، تجدیدنظرخواهی یا فرجام خواهی را دارند و انتخاب مرجع با خود ذی‌نفع است و بر فرض که بین تصمیمات مرجع عالی و تالی در موضوع واحد، تعارض وجود داشته باشد در قانون آیین دادرسی مدنی روش حل اختلاف و تعارض پیش‌بینی شده‌است. لازم است ذکر شود که بر اساس اصل چهلم قانون اساسی نیز هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خود را موجب اضرار به حق دیگران قرار دهد پس به اعتبار مقررات استثنایی در ذیل ماده ۳۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی نمی‌توان حق مشروع و تضمین شده قانونی در مرحله ای از دادرسی را از یکی از اصحاب دعوی سلب نمود؛ لذا من حیث المجموع نظر قضات محترم شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور را مطابق با قانون و قابل تأیید می‌دانم.