نظریه شماره 7/97/2511 مورخ 1397/09/14 اداره کل حقوقی قوه قضاییه

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۰۳ توسط Javad (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظریه مشورتی 2511/97/7
شماره نظریه۲۵۱۱/۹۷/۷
شماره پرونده۹۶-۱۳۹-۲۳۷۵
تاریخ نظریه۱۳۹۷/۰۹/۱۴۳

نظریه شماره ۷/۹۷/۲۵۱۱ مورخ ۱۳۹۷/۰۹/۱۴ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: ۱- حکم صادره از دادگاه که متعاقب درخواست ابطال رأی داور صادر می‌شود، تابع احکام مقرر برای شکایت از آراء از جمله در خصوص اعاده دادرسی است؛ بنابراین، در فرضی که پس از مردود اعلام شدن دعوای ابطال رأی داور، حکمی از دادگاه مدنی یا جزائی صادر شود که با فرض موجودیت آن در زمان رسیدگی به درخواست ابطال رأی داور، می‌توانست مؤثر تلقی شود، باعث نمی‌شود که دعوای ابطال رأی داور مجدداً قابل طرح و رسیدگی باشد امّا در صورتی که با یکی از بندهای ماده ۴۲۶ قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی وانقلاب درامور مدنی ۱۳۷۹ منطبق باشد، ممکن است موجبات اعاده دادرسی نسبت به رأی دادگاه را فراهم آورد یا از موارد اعمال ماده ۴۷۷ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ باشد که تشخیص مصداق حسب مورد با دادگاه رسیدگی کننده است.

۲- اعتراض و اقامه دعوا مبنی بر ابطال رأی داور مقید به مهلت مقرر در ماده ۴۹۰ قانون آئین دادرسی در امور مدنی و تبصره آن است و جهت اعلام شده مبنی بر بی‌اعتباری رأی داور از سوی معترض از این حیث تأثیری ندارد. با این حال چنانچه مهلت یاد شده منقضی شده باشد، هر زمان که تقاضای اجرای رأی داور از دادگاه به عمل آید، محکوم علیه رأی داوری می‌تواند بطلان ذاتی رأی را به دادگاه خاطر نشان سازد. بدیهی است در چنین فرضی دادگاه با عنایت به صدر ماده ۴۸۹ قانون یاد شده در صورت احراز بطلان رأی داور از صدور دستور اجرای آن خودداری می‌کند.