رای وحدت رویه شماره 793 دیوان عالی کشور درباره موضوع قابل فرجام خواهی بودن قرار رد دادخواست اعاده دادرسی دعوای اثبات وقفیت
شماره رای | ۷۹۳ |
---|---|
تاریخ صدور | ۱۳۹۹/۵/۱۴ |
مرجع تصویب | هیات عمومی دیوانعالی کشور |
قلمروی اجرایی | ایران |
رییس وقت دیوانعالی | سیداحمد مرتضوی مقدّم |
دادستان | محمد جعفر منتظری |
گروه رای | حقوقی |
محور رای | آیین دادرسی مدنی |
رای وحدت رویه شماره 793 مورخ 1399/5/14 هیات عمومی دیوان عالی کشور: نظر به اینکه بند (ب) ماده ٣۶٨ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرارهای مذکور در آن بند را مشروط به اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد، قابل فرجام خواهی دانسته است و با عنایت به اینکه قرار رد دادخواست اعاده دادرسی دعوی اثبات وقفیت، صادره از دادگاه تجدیدنظر استان به لحاظ اینکه اصل حکم راجع به آن قابل فرجام خواهی و جزء موارد احصائی در بند مذکور است، قرار مذکور به تبع حکم نیز قابل فرجام خواهی است؛ بنابراین رأی شماره ٠٣۵٧ ـ ۵ / ١٢ /١٣٩٢ شعبه سوم دیوان عالی کشور که بر این اساس فرجام خواهی نسبت به قرار رد دادخواست اعاده دادرسی صادره از شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران را قابل استماع دانسته است، به اکثریت آراء صحیح و قانونی تشخیص داده می شود. این رأی طبق ماده ۴٧١ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ١٣٩٢ با اصلاحات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور و دادگاه ها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازم الاتّباع است.
- رای وحدت رویه شماره 792 (قبلی)
- رای وحدت رویه شماره 794 (بعدی)
مواد مرتبط
مقدمه
جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور در مورد پرونده وحدت رویه ردیف ۱۵/۹۹ رأس ساعت ۸:۳۰ روز سهشنبه، مورخ ۱۳۹۹/۵/۱۴، به ریاست حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای سیداحمد مرتضوی مقدّم، رئیس محترم دیوان عالی کشور و با حضور حجتالاسلام والمسلمین جناب آقای محمد جعفر منتظری، دادستان محترم کل کشور و شرکت آقایان رؤسا، مستشاران و اعضای معاون کلیه شعب دیوان عالی کشور در سالن هیأت عمومی تشکیل شد و پس از تلاوت آیاتی از کلام الله مجید و قرائت گزارش پرونده و طرح و بررسی نظریات مختلف اعضای شرکتکننده در خصوص مورد و استماع نظر دادستان محترم کل کشور که به ترتیب ذیل منعکس میگردد، به صدور رأی وحدت رویه قضایی شماره ۷۹۳ ـ ۱۳۹۹/۵/۱۴ منتهی گردید.
گزارش پرونده
به استحضار میرساند: از شعب سوم و بیست و پنجم دیوان عالی کشور، با استنباط متفاوت از ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، در مورد قابل فرجامخواهی بودن قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی، آراء متفاوت صادر شده است که گزارش آن به شرح آتی تقدیم میشود:
الف) به حکایت دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۳۵۷ ـ ۱۳۹۲/۱۲/۵، شعبه سوم دیوان عالی کشور، در خصوص دادخواست اداره اوقاف و امور خیریه لاریجان، بهطرفیت آقای سید عباس...، به خواسته احراز (اثبات) وقفیت و ابطال سند مالکیت، دادگاه عمومی حقوقی لاریجان، طی دادنامه شماره ۱۰۶۳/۸۳ ـ ۸۲/۵/۱۸، مستنداً به ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی و مواد ۱۲۶۰ و ۱۲۸۰ و ۱۳۰۱ قانون مدنی، حکم به احراز (اثبات) وقفیت پلاک متنازعٌفیه و ابطال سند داده است و این رأی در شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران، طی دادنامه شماره ۱۰۴۰ ـ ۸۴/۸/۸ مورد تأیید قرار گرفته است. سپس آقای سید عباس...، از این رأی درخواست اعاده دادرسی نموده و شعبه هفتم یاد شده پس از رسیدگی طی دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۱۵۱۶۰۰۱۳۱۰ـ۹۲/۸/۶، قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی را صادر کرده است و با فرجامخواهی از این قرار، شعبه سوم دیوان عالی کشور به موجب دادنامه صدرالذکر چنین رأی داده است:
«فرجامخواهی از قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی شماره ۹۲۰۹۹۷۱۵۱۶۰۰۱۳۱۰ ـ ۱۳۹۲/۸/۶ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر مازندران موجّه نیست؛ زیرا رسیدگی و صدور حکم به وقفیت به استناد وقفنامه و اجارهنامه منعقده بین فرجامخواه و اداره اوقاف و معاینه و تحقیق محلی صادر شده است و جهات درخواست اعاده دادرسی به کار بردن حیله و تقلب در رسیدگی و نیز ارائه یک فقره نظریه کارشناس و اعلامیه اداره اوقاف مستند به نظر اهالی محل است، نظر به اینکه حیله و تقلب موردنظر قانونگذار محقق نیست و نظر
کارشناس و اهالی محل هم صرفنظر از اینکه در پرونده موکول به رسیدگی قضایی و احراز صحّت و سقم آن و انطباق با واقعیت است، عنواناً از مصادیق موضوع بند ۷ ماده۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی نمیباشد، هرچند اداره اوقاف در مراحل رسیدگی از جمله فرجامخواهی اعتراض را رد کرده است. بنابراین استنباط و استنتاج دادگاه تجدیدنظر مطابق محتویات پرونده و دلایل و مستندات موجود در آن و قوانین موضوعه است و اعتراضات هیچیک، مؤثر در مقام نمیباشد، مستنداً به ماده مرقوم و بند ب ماده ۳۶۸ و ماده ۳۷۰ همان قانون ضمن ردّ فرجامخواهی دادنامه موصوف در نتیجه ابرام میشود.»
ب) به حکایت دادنامه شماره ۹۸۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۳۵۱ ـ ۱۳۹۸/۷/۲۹ شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور ، وکلای آقای عباس ... به طرفیت اداره اوقاف و امور خیریه لاریجان نسبت به دادنامه شماره ۱۰۴۰ ـ ۸۴/۸/۸ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران که طی آن وقفیت پلاک متنازعٌفیه احراز و سند مالکیت آقای عباس ... ابطال شده است، درخواست اعاده دادرسی نمودهاند. دادگاه پرونده را مطالبه و ملاحظه و قرار قبولی درخواست اعاده دادرسی صادر کرده و پس از تشکیل جلسه رسیدگی و برخی تحقیقات، با استدلال به اینکه دلیل جدیدی اقامه و ابراز نشده تا موجبات نقض حکم را فراهم آورد و جهات اعاده دادرسی نیز بند ۷ ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی بوده که جهت آن نیز تغییر نکرده، قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی صادر نموده است. وکلای خواهان از این قرار، فرجامخواهی نمودهاند و شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، طی دادنامه صدرالذکر، چنین رأی داده است:
«فرجامخواهی... نسبت به دادنامه شماره ۲۵۳ـ۹۸/۳/۱۱ شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران قابل پذیرش به نظر نمیرسد؛ زیرا دادنامه فرجامخواسته از دادگاه تجدیدنظر صادر شده و آراء دادگاههای تجدیدنظر به جز موارد مصرّح در بندهای الف و ب ماده۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، قابلیت فرجامخواهی ندارد و دادنامه فرجامخواسته، جزء موارد مذکور به شمار نمیآید، لذا فرجامخواهی مردود اعلام میگردد.»
چنانکه ملاحظه میفرمایید، شعبه سوم دیوان عالی کشور، قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی صادر شده از دادگاه تجدیدنظر استان در دعوی مربوط به اثبات وقفیت را مشمول بند ب ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی دانسته و وارد رسیدگی شده و حکم مقتضی صادر نموده است، اما شعبه بیست و پنجم دیوان عالی کشور، در موضوع مشابه، قرار ردّ درخواست اعاده دادرسی صادر شده از دادگاه تجدیدنظر استان را مشمول هیچ کدام از بندهای الف و ب ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی ندانسته و فرجامخواهی از آن را مردود اعلام نموده است.
بنا به مراتب، اختلاف استنباط از ماده ۳۶۸ قانون آیین دادرسی در امور مدنی محقق شده و در اجرای ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری، درخواست طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور جهت ایجاد وحدت رویه را دارد .
معاون قضایی دیوان عالی کشور در امور هیأت عمومی ـ غلامعلی صدقی
نظریه دادستان کل کشور
احتراماً، در خصوص پرونده ۱۵/۹۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور به شرح آتی اظهار عقیده میگردد:
نظر به اینکه به موجب ماده ۹ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹/۱/۲۱ «آراء صادره از حیث قابلیت اعتراض و تجدیدنظر و فرجام تابع قوانین مجری در زمان صدور آنان میباشد...» و سایر مقررات سابق بر ماده ۴۳۵ مذکور به حکم مقرر در ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی قابلیت استناد ندارد و مستفاد از قسمت اخیر تبصره ماده ۴۳۵ قانون مذکور مبنی بر اینکه (سایر ترتیبات رسیدگی مطابق مقررات مربوط به دعاوی است) این است که مقررات مربوط به تجدیدنظر و فرجام شامل قرار ردّ اعاده دادرسی نیز خواهد بود و با عنایت به اینکه در مواد ۴۲۶ و ۴۲۷ و ۴۳۷ و ۴۳۸ قانون مزبور، قانونگذار از واژه درخواست برای اعاده دادرسی استفاده کرده است، با این وصف به کار بردن واژه «دادخواست» برای اعاده دادرسی در مواد ۴۳۳ و ۴۳۴ و ۴۳۵ و ۴۳۶ همین قانون مشعر بر این است که منظور از درخواست در مواد پیشگفته، صرفاً تقاضا است و نحوه تقدیم آن به شکل دادخواست میباشد و تصمیم دادگاه هم بر خلاف ظاهر تبصره ماده ۴۳۵ قانون مرقوم در پذیرش یا ردّ آن میبایست ناظر بر همان دادخواست باشد، لذا مشمول بند ۱ قسمت ب ماده ۳۶۸ قانون مذکور خواهد بود و در نتیجه قرار صادره از دادگاه تجدیدنظر در خصوص رد دادخواست اعاده دادرسی حسب مورد قابل فرجام خواهی میباشد. از این جهت رأی صادره از شعبه سوم دیوان عالی کشور، صحیح تشخیص و مطابق موازین قانونی به نظر میرسد.