دیه چشایی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۵۷ توسط Nastaran aghaee (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حس چشایی از جمله منافعی است که در قانون، برای از بین بردن و نقصان آن، ارش تعیین شده است.

در قانون

ماده 695 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، در خصوص دیه چشایی می باشد، لازم به ذکر است که در مورد حس چشایی، ارش ثابت می‌شود،[۱] در واقع زمانی که اهمیت آن حس یا منفعتی که از بین رفته‌ است چندان مهم نباشد، دیه کمتر یا ارش به آن تعلق می‌گیرد؛ بنابراین از بین رفتن حس لامسه و چشایی (برخلاف سایر حواس)، تنها موجب ارش می‌شود.[۲]

در فقه

برخی فقها معتقد هستند که در مورد دیه حس چشایی، حدیث خاصی وجود ندارد و نمی‌توان آن را با بویایی قیاس کرد و قاعده «کل ما فی الانسان منه واحد و ففیه الدیه» هرچند مضمون اخبار صحیح است، اما منافع را در بر نمی‌گیرد، چون آن قاعده و احادیث شامل منافع نمی‌شود؛ بنابراین مورد از موارد حکومت عدلین است.[۳]

از بین رفتن حس چشایی با قطع تمام زبان

در قانون

ماده 696 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392، به تداخل دیات در خصوص حس چشایی تصریح نموده است.

مبنا

در مورد از بین رفتن حس چشایی با قطع کامل زبان و پرداخت تنها یک دیه زبان، باید توجه داشت که ملازمه بین زبان و چشایی، مبنای حکم تداخل قرار گرفته‌ است،[۴]همین‌طور از آنجایی که حس چشایی تابع و قائم به زبان است یعنی از بین بردن زبان، لازمه اش از بین رفتن حس چشایی است، دیه منفعت چشایی با دیه زبان تداخل می‌کند؛ یعنی بیش از ثبوت دیه قطع زبان، چیز دیگری ثابت نمی‌شود.[۵]

منابع

  1. سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1425068
  2. حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 355456
  3. آیت اله خلیل قبله ای خویی. قواعد فقه (جلد اول) (بخش جزا). چاپ 4. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 831524
  4. غلامحسین الهام. مبانی فقهی و حقوقی تعدد جرم. چاپ -. بشری، 1372.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 842976
  5. ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671468