مبانی حقوق عمومی (کاتوزیان)

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۲ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۳۱ توسط F sheykhi mohamadi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''''مبانی حقوق عمومی''''' نام کتابی است از ناصر کاتوزیان که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده است. == محتوای کتاب == کتاب مبانی حقوق عمومی در 3 فصل تدوین گردیده است: # فصل اول: دولت. در این فصل نویسنده به تبیین مفهوم دولت، ضرورت و فایده دولت، وظی...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مبانی حقوق عمومی نام کتابی است از ناصر کاتوزیان که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده است.

محتوای کتاب

کتاب مبانی حقوق عمومی در 3 فصل تدوین گردیده است:

  1. فصل اول: دولت. در این فصل نویسنده به تبیین مفهوم دولت، ضرورت و فایده دولت، وظیفه ها و هدف های دولت ها می پردازد.
  2. فصل دوم: حاکمیت. مباحث مفهوم و اوصاف حاکمیت، مبنای حاکمیت، قلمرو حاکمیت و ... در ذیل این فصل مورد پژوهش قرار می گیرند.
  3. فصل سوم: ارزش ها. در این فصل نویسنده، منابع ارزش ها را مورد مطالعه قرار داده و به توضیحاتی پیرامون ارزش های نخستین مانند: حق، آزادی، برابری، نظم و عدل و ... می پردازند.[۱]

بخشی از کتاب

نویسنده در بخشی از کتاب اینطور می نویسند:

« در عصر بيدارى ملت ها، حقوق عمومى، حقوقی حاكم بر دولت است. با وجود اين، رد ناشى از تاريخ خودكامگى هنوز هم سايه خود را بر سر این رشته از دانش حقوق دارد و به گونه اى كامل فتنه برنخاسته است. همه بحث هاى اصلى بر سر تنظيم رابطه دولت و ملت است؛ دو قدرت با صلابت كه هر كدام ریسمان قدرت را به‌سوی خود می كشاند، ملت ها می‌خواهند سرور خود باشند و اگر اجراى قدرت را به نماینده‌ای می‌سپارند، همچون نایب و خدمتگزار به او بنگرند و سخن آخر را خود بگويند. دولت ها نيز به نیابت و خدمتگزاری قانع نیستند و در برابر وظايفى كه به عهده می گیرند داعيه ولايت و حكومت دارند و می كوشند تا منبع قدرت را در درون خود بيابند و بر آن تكيه کنند. از سوى ديگر؛ انديشه هاى سياسى و فلسفی نیز در همان‌حال که همدلی و همكارى و اتحاد دولت و ملت را آرمان مطلوب می‌دانند، دریافتن راه چاره و انتخاب شیوه این همکاری به توافق نرسيده اند و گاه به ستيز آن دو قدرت دامن مى زنند. بحث ها تنها چهره معقول و منطقى ندارد و آلوده با هدف هاى سياسى و تعصب است و به ويژه زمانى پیچیده تر مى شود كه هر دو حريف به قدرت و حاكميت خداوند بر جهان هستى و نيروهاى ماورايى تكيه می‌کنند؛ یکی انسان را خليفه خدا و وارث زمين مى داند و ملت را نمودار خارجى آن؛ و ديگرى نیابت را واگذار شده به شخص پادشاه یا حاکم و فرمانده و رهبر می‌بیند.»[۲]

منابع

  1. ناصر کاتوزیان. مبانی حقوق عمومی. چاپ 4. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6652608
  2. ناصر کاتوزیان. مبانی حقوق عمومی. چاپ 4. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6652612