اصل ۲ قانون اساسی
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
۱ ـ خدای یکتا (لااِلهَ اِلااللّه) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
۳ ـ وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
۳ ـ معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بسوی خدا.
۴ ـ عدل خدا در خلقت و تشریع.
۵ ـ امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام
۶ ـ کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا که از راه:
الف ـ اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
ب ـ استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها
ج ـ نفی هر گونه ستم گری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
توضیح واژگان
سلطه: که در لغت به معنای قدرت از روی قهر گفته میشود و در فرهنگ سیاسی به معنای امپریالیزم و در زبان قرانی به معنای استکبار و سلطه سیاسی و اقتصادی کشوری بر کشور دیگر به کار برده شدهاست.[۱]سلطه سیاسی ادامه روند سلطه اقتصادی است که اولا بهطور مستقیم از طریق ایجاد جناحهای سیاسی ساختگی و دوما به صورت غیر مستقیم از طریق تأمین اسلحه و کادر نظامی برای ایجاد اختلافات منطقه ای اعمال میشود.[۲]
اجتهاد: مترادف کلمه فقه و به معنای تلاش و کوشش برای فهم دقیق و عالمانه و استنباط احکام، قوانین اسلام از طریق قرآن و سنت است.[۳]
کرامت: معادل واژه انگلیسی dignity که در موارد متعددی از جملخ منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده و معادل واژه حیثیت میباشد.[۴]
عدل: از صفات بارز الهی در تکوین و تشریع است. عدالت تکوینی:نظام هستی بر عدل و توازن مستقر بوده و عدالت تشریعی: رعایت اصل عدل، در نظام جعل و وضع و تشریع قوانین.[۵]
نکات توضیحی تفسیری دکترین
اصل دوم قانون اساسی در واقع پنج اصل معروف اعتقادی و مذهبی را به همراه یک اصل حقوق بشری به عنوان پایههای این حکومت دینی معرفی میکند.[۶]
از بند اول این این اصل چنین برداشت میشود که متن قرآن کریم و سنت پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام که گفتار و تقریر آنان را شامل میشود به عنوان منابع عمده و اساس اجتهاد فقها. متخصصان جامعالشرایط در فقه و احکام اسلامی است.[۷]
این اصل بر پایه اعتقاد راسخ مذهب شیعه به اصول پنجگانه تنظیم شدهاست:
توحید» اصل توحید و اعتقاد به آن زیر بنای حکومت اسلامی است و قدرت و حاکمیت در الله خلاصه میشود. و انسان در برابر هر نظامی که به با حکومت الله تضاد دارد ایستادگی میکند. نبوت: بشر نیازمند هدایت است و این امر توسط افراد برگزیده ای که صلاحیت دریافت وحی را دارند صورت میگیرد. این برگزیدگان احکام و دستورات خداوند را برای سعادت بشر ابلاغ میکنند و به اجر میگذارند. معاد: ایمان به روز جراعامل مهمی است که انسان را به ملازمت تقوا و احتناب از کناه بزرگ وامیدارد. عدل: اعتقاد به این اصل به این معناست که خداوند هر چیز در در موضع خود قرار داده و در جهاتن کمترین انحرافی وجود ندارد. امامت: مکتب تشیع با اعتقاد به امامت پیوند خوردهاست. و این اعتقاد از تفسیر خاص سوره ۵۸ سوره نسا نشات میگرید که خدا میفرماید اطاعت کنید خدا و رسول و اولامر …[۸]
کرامت مرتبه بالاتر از حریت است. انسان صاحب کرامت آن کسی است که دارای نیکوییهای استثنایی باشدو از نظر گاه ادیان انسان تجلی اراده حق تعالی است خداوند به انسان اراده داده تا خود را شکوفا سازد و هیچکس نمیتواند این عطیه خداوندی را از او سلب نماید.[۹]
آزادی پذیرفته شده در این اصل به معنای مطلق نیست و به این معنا نیست که که تصمیمگیری او محوریت رندگی اش باشد بلکه انسان خلیفه خدا در روی رمین است اما به پیامبر نیاز دارد.[۱۰]
سیاستهای عملی مربوط به استفاده از علوم و فنون که دولت موظف به اعمال آنهاست در اصول بعدی قانون اساسی از جمله آموزش و پرورش رایگان آمدهاست.[۱۱]
مطالعات فقهی
مستندات فقهی
- مبنای کرامت و ارزش والای انسان آیه ۷۰ از سوره هفدهم قرآن کریم است: و لقد کرمنا بنی آدم… تکریم به معنای بزرگداشت و کرامت و عزت و شرف است.[۱۲]
- در خصوص بند ۵ اصل دوم قانون اساسی یعنی امامت «همه مفسران شیعه اتفاق نظر دارند که منظور از الوالامر سوره نسا آیه ۵۸ امامان معصوم هستند.[۱۳]
- رعایت اصل عدل صریحاً در قرآن کریم آیات ۲۵ از سوره مبارکه حدید، ۵۸ سوره مبارکه نساء و ۳ سوره مبارکه طلاق آمدهاست.[۱۴]
مذاکرات تصویب
با توجه به مذاکرات و بحثهای تصویب کنندگاه قانون اساسی کرامت و ارزش والای انسانی دقیقاً مترادف با مفهومی که در اسناد حقوق بشری آمده و نتایجی که بر آن مترتب است نمیباشد بلکه تلاشی پایدار جهت رشد و احیای گوهر انسانیت است. و انسان در ازای این آزادی در برابر خداوند مسئول است. اما وجه مشترکی که با اسناد حقوق بشری دارد این است کرامت انسان در هر دو نظام برای مطلق انسان به رسمیت شناخته شدهاست.[۱۵]
منابع
- ↑ سیدمحمد هاشمی. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول) (اصول و مبانی کلی نظام). چاپ 12. میزان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5171652
- ↑ سیدمحمد هاشمی. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول) (اصول و مبانی کلی نظام). چاپ 12. میزان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5171684
- ↑ سیدمحمد هاشمی. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول) (اصول و مبانی کلی نظام). چاپ 12. میزان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5171684
- ↑ عباس ایمانی و امیررضا قطمیری. قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزهها، قوانین. چاپ 1. نامه هستی، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4262240
- ↑ امیر ساعدوکیل و پوریا عسکری. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در نظم حقوق کنونی. چاپ 3. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4715128
- ↑ حسین مهرپور. مختصر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران. چاپ 3. دادگستر، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3942324
- ↑ آیت اله عباسعلی عمیدزنجانی. کلیات حقوق اساسی. چاپ 3. مجد، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3211044
- ↑ عباس ایمانی و امیررضا قطمیری. قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزهها، قوانین. چاپ 1. نامه هستی، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4262208
- ↑ عباس ایمانی و امیررضا قطمیری. قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزهها، قوانین. چاپ 1. نامه هستی، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4262244
- ↑ عباس ایمانی و امیررضا قطمیری. قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزهها، قوانین. چاپ 1. نامه هستی، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4262444
- ↑ سیدمحمد هاشمی. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول) (اصول و مبانی کلی نظام). چاپ 12. میزان، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5171452
- ↑ قاسم شعبانی. حقوق اساسی و ساختار حکومت جمهوری اسلامی ایران. چاپ 1. اطلاعات، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3605980
- ↑ اسداله لطفی. حقوق اساسی و ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران. چاپ 2. جنگل، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4649680
- ↑ امیر ساعدوکیل و پوریا عسکری. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در نظم حقوق کنونی. چاپ 3. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4715128
- ↑ حسین مهرپور. مختصر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران. چاپ 3. دادگستر، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3959040