رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره نوع شناخت حالفین نسبت به محکوم علیه در قسامه

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۶ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۱۱۶|تاریخ دادنامه=۱۳۹۵/۰۲/۲۷|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=انتقالی|موضوع=نوع شناخت حالفین نسبت به محکوم علیه در قسامه|قاضی=محمد حسین ارجمند{{سخ}}امیرصفیری{{سخ}}احمدخان بیگی{{سخ}}ع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۱۱۶
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۱۱۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۲/۲۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای کیفری
موضوعنوع شناخت حالفین نسبت به محکوم علیه در قسامه
قاضیمحمد حسین ارجمند
امیرصفیری
احمدخان بیگی
علی رازینی

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره نوع شناخت حالفین نسبت به محکوم علیه در قسامه: در بزه قتل عمدی،شناخت تفصیلی حالفین نسبت به محکوم علیه، شرط قانونی و شرعی قسامه نبوده و صرفا تعیین حالف بر وقوع جرم از ناحیه متهم، کافی است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

الف- خلاصه سابقه پرونده به کلاسه بایگانی ۹۳۰۰۲۶: گزارش نیروی انتظامی بشرح برگ ۱ پرونده حاکی است که در مورخه ۹۱/۸/۵ حسب اعلام اطاق پیام از بخش احمد اباد رضویه تصادفی در جاده آسفالته در روستای نریمانی اتفاق افتاده که بلافلاصله اکیپ گشت به محل اعزام و مشخص می گردد که یک دستگاه موتور سیکلت و یک جسد در سمت راست جاده افتاده که جسد متوفی بنام ع. ص. شناسایی می شود که مأمورین محترم اطلاعات اولیه را از شاهدان صحنه جمع آوری که اظهارات آنها (شاهدان) حاکی است که راکب موتور سیکلت (متوفی) با موتور هندا قرمز رنگ از مسیر روستای سلیمانی به سمت روستای نریمانی در حرکت بوده که یک دستگاه خودرو نیسان ابی رنگ با نامبرده برخورد که قبل از رسیدن مأمورین و اکیپ گشت راکب موتور سیکلت در دم فوت و خودرو نیسان از صحنه متواری می گردد و لیکن راننده نیسان از سوی اهالی (شاهدان صحنه) شناسایی می گردد که وی فردی است بنام ع. ر. و تحقیقات اولیه حکایت از آن دارد که قبل از تصادف چند ساعت قبل راکب موتور سیکلت و راننده نیسان با هم درگیری داشته اند که با وساطت افرادی از هم جدا می شوند و در این شرایط موجود با وساطت ریش سفیدان و شورای اسلامی روستا راننده خودرو نیسان به پاسگاه انتقال و جسد نیز تحویل آمبولانس و به پزشکی قانونی تحویل و موتور متوفی نیز به پاسگاه انتقال می شود. و تحقیاقت اولیه از شهود صحنه و نیز افراد دستگیر شده آغاز که از آقای محمد سلجوقی فرزند ابراهیم بعنوان شاهد تحقیق که بشرح برگ ۱۰ اظهار می دارد... در داخل جاده متوجه شدم که دو نفر سر و کله آنها خونی می باشد که پس از جدا کردن آنها توسط اهالی محل راکب موتور آقای ع. ص. با یکدستگاه موتور سیکلت از محل دعوی خارج شد که راننده خودرو نیسان داد می زد که راکب موتور سیکلت سر اینجانب را شکسته و من هم باید سر وی را بشکنم که راننده خودرو دنبال موتور سوار از محل خراج شد که بعد از حدود پانزده دقیقه متوجه شدم که تصادف شده که همین دو نفر بوده اند. شاهد دیگر بنام ح. الف. بشرح برگ ۱۱ پرونده اظهار می دارد که با خودرو مزدا خود به سمت مشهد در حرکت بودم که دیدم موتور سوار آقای ع. ص. و راننده نیسان اقای ع. ر. با هم درگیرند که من واسطه بین دو نفر بودم و آنها را جدا کردم و آقای ص. (متوفی) با موتور سیکلت خودش محل را ترک نمود و بعد از حدود پنج دقیقه راننده نیسان محل را ترک نمود. شاهد دیگر بنام آقای رضا ر. ی بشرح برگ ۹ پرونده اظهار داشته که اینجانب با خودرو وانت پیکان به همراه خانواده از طرف مشهد به سرخس در حرکت بود و یک دستگاه خودرو نیسان که پشت سر او در حرکت بود با توجه به اینکه این سمت سبقت خالی بود راننده خودرو نیسان از سمت شاگرد با وی برخورد که به محض برخورد از محل متواری که من فقط تنها کاری که کردم شماره خودرو را برداشتم و با عوامل ۱۱۵ و ۱۱۰ تماس گرفتم. شاهد دیگر به شرح برگ ۸ پرونده بنام الف.گ. اظهار می دارد که اینجانب مقابل درمانگاه روستائی نریمانی ایستاده بودم که یک دستگاه موتور سیکلت به راکبی ع. ص. در حرکت بود که یک دستگاه خودرو نیسان از پشت سر موتوری در حرکت بود از طرف سمت چپ موتور با وی برخورد کرد که به محض افتادن راکب موتور راننده خودرو هیچ گونه توجهی نکرد و از محل متواری شد. و شاهد دیگر بنام الف..الف. بشرح برگ ۷ پرونده اظهار می دارد که این جانب از روستا به طرف زمینهای کشاورزی در حرکت بودم که متوجه شدم یک دستگاه موتور سیکلت در حرکت می باشد و یک دستگاه خودرو نیسان نیز پشت سر وی با سرعت بالا در حرکت بود که از طرف چپ با وی برخورد که راننده خودرو از محل متواری شد و در ادامه تحقیقات اولیه با توجه به دستگیری راننده خودرو نیسان بنام ع.ر. و فرزند وی بنام م. ر. این دو نفر مورد بازجویی قرار می گیرند که آقای ع. ر. به شرح برگ ۶ پرونده اظهار می دارد این جانب با یک دستگاه خودرو نیسان که با سیمان از روستای نریمان داشتم به طرف مقصدی در حرکت بودم پس از خالی کردن آنها به طرف منزل در حرکت بودم که در بین روستای نریمانی و سلیمانی آقایان ح. ص. و ع. ص. جلوی اینجانب را گرفتند و با سنگ به طرف خودروم پرتاب کردند و هر کدام از آنها با یک دستگاه موتور سیکلت درتعقیب اینجانب بودند که به محض پرتاب سنگ از طرف شاگرد به داخل خودرو یک سنگ به سرم برخورد نمود که من گیج شدم و با توجه به اینکه سر و کله ام در داخل خودرو خونی بود متوجه تصادف و برخورد با موتور سیکلت نشدم و چون من تنها بودم وترسیدم به طرف منزلم رفتم و با عوامل ۱۱۰ تماس گرفتم که به منزل من آمدند و من را دستگیر کردند و من هیچ گونه درگیری قبل از تصادف نداشتم و در پاسخ به این سوال که آیا شما نظریه افسر کارشناس را قبول دارید می گوید بله قبول دارم. و در ادامه اقدامات اولیه از اولیاء دم نیز تحقیق که هر کدام بنامان ح. ص. و مرتضی ص. نسبت به قتل پدرشان اعلام شکایت و این اقدامات حسب گزارش مأمورین محترم بشرح اوراق ۱۷-۱۸-۱۹ پرونده حسب دستور قاضی محترم کشیک صورت گرفته است و در ادامه امر پس از انجام اقدامات اولیه پرونده امر به همراه متهم دستگیر شده آقای ع. ر. به دادسرای محترم ارسال و اعزام می دارند که در تاریخ ۹۱/۸/۶ پرونده امر به بازپرس محترم ویژه قتل ارجاع که د رهمان تاریخ متهم از سوی بازپرس محترم بشرح اوراق ۲۰و۲۱ مورد استنطاق قرار می گیرد که متهم ع. ر. پس از تفهیم اتهام ارتکاب یک فقره قتل عمدی مرد مسلمان بنام مرحوم ع. ص. در ماه حرام از طریق تصادف عمدی اظهار می دارد که مرحوم، پدر زن پسرم است و پسرم با برادر خانم خودش بنام ح. اختلافی بودند شکایت شده است رئیس پاسگاه آبروان گفت بروید چهارشنبه بیائید تا آشتی کنید روز چهارشنبه بحث اینها بالا گرفت ما رفتیم تا دیروز که عید قربان قرار شد زمینی که مال عروسمان است و ما آنرا ساخته ایم قرار شد یا زمین را بخریم یا آنها ساختمان را بخرند و پسرم جای دیگر خانه بگیرد قرار بود کسی بیاید کارشناسی کند دیروز ع.م. گفت ۲۶سیمان ببر روستای آب مال که از نریمان بردم و تحویل دادم بر می گشتم وسط راه بین روستای س. و ن. پدر و پسر (مرحوم ب.ح. ) با دو موتور در تعقیب من بودند من از همه جا بی خبر سنگ پرتاب کردند به سر من از سمت شاگرد که به سمت راست صورتم خورد هر دو شیشه ماشین پایین بود خون ریخت به ریو صورت و چشمهایم از حال خارج شدم چشمهایم کور شد جلویم را ندیدم خدا وکیلی نفهمیدم که به کسی خورد یا نخورد آمدم منزل خودمان دیدم دو هزار نفر ریخته اند درب منزل ما که من زنگ زدم پاسگاه آبروان مأمور آمد مرا بردند پاسگاه و متهم در پاسخ به این سوال که اظهارات شهود مبنی بر اینکه شما پشت سر موتور در حرکت و ایشان را تعقیب می کردید چه می گوئید جواب داده که کذب است قبول ندارم و متعاقبا بازپرس محترم پس از اتمام بازجویی مبادرت به صدور قرار بازداشت موقت بشرح برگ ۲۳ پرونده می نماید که مورد موافقت معاون محترم دادسرا قرار می گیرد و متعاقبا بازپرس محترم دستورات قضایی بشرح برگ ۲۴ پرونده در ده بند صادر می نماید که نتیجه اقدامات خواسته شده به شرح مندرج در گزارش برگهای ۵۳و۵۴ حکایت از آن دارد که نظریه کارشناس تصادفات بشرح برگ ۵۱ در شش بند اعلام و سپس اقدام به تجزیه و تحلیل و استنباط کارشناس و متعاقبا علت تامه تصادف را نموده اند که در مستندات احرازی اعلام نموده اند. ۱- وانت نیسان به شماره در اثر برخورد دسته موتور سیکلت در روی گلگیر و درب بغل سمت راست به نحویکه از روی گلگیر (بالای قسمت عقب چرخ) شروع و با زاویه ۴۵درجه در راستای سقوط بصورت کشیدگی مشهود که تکه های پلاستیک دسته هنوز روی قسمت های گلگیر و درب و روی چرخ جلو مشهود می باشد و در قسمت دور لاستیک نیز اثر برخورد مشهود است. ۲- اثر برخورد و کشیدگی در قسمت زیرین دسته چپ موتور سیکلت مطابق با محل برخورد روی وانت نیسان مشهود و در اثر سقوط روی پهلوی چپ از قسمت دسته رکاب راهنمایی عقب و جلو چپ خسارت دیده است. ۳- دو وسیله با هم هم مسیر بوده اند. ۴- برخورد بصورت پهلو به پهلو شامل بغل چپ موتور سیکلت را بغل راست وانت حادث شده است. ۵- وضعیت برخورد به نحوی بوده که پس از برخورد و سقوط موتور سیکلت سر راکب موتور سیکلت با چرخ عقب وانت نیسان برخورد (احتمالا زیر چرخ رفته است) که گزارش پزشکی قانونی نیز نوع و شدت جراحات و صدمات وارده به سر موید این نظریه می باشد ۶- با توجه به وضعیت غبار، خاک و گل موجود روی خودرو و گل و لای روی لاستیک های جلو راست و چپ و عقب، لاستیک عقب راست کاملا تمیز بوده و بنظر میرسد با توجه به وجود اثار خون روی چرخ و بین آجرهای آن توسط راننده در فاصله زمانی ترک محل تصادف تا مراجعه به پاسگاه انتظامی شسته شده است اما تجزیه و تحلیل و استنباط کارشناسی، با توجه به محتویات پرونده و مستندات کارشناسی فوق چنین بنظر می رسد که پس از درگیری دو راننده قبل از تصادف راکب موتور سیکلت جلوتر از وانت نیسان در مسیر روستایی در حرکت بوده است که راننده وانت نیسان حین سبقت فرمان را به سمت راست گرفته به نحوی که آثار برخورد لاستیک زمانی که از گلگیر بیرون آمده با گارد چپ موتور سیکلت روی دور لاستیک وانت مشهود است و در ادامه راننده موتور سیکلت کنترل وسیله نقلیه را از دست داده و روی پهلو چپ کج شده و در حالت سقوط از قسمت دسته با گلگیر و درب وانت نیسان بصورت کشیدگی حین سقوط برخورد که بلافاصله پس از سقوط سر راکب موتور سیکلت با چرخ عقب راست برخورد می نماید همانطور که در بند ۶ مستندات ذکر شد قریب به یقین راننده وانت اقدام به شستن دور چرخ و لاستیک عقب راست که احتمالا آثار خون روی آن وجود داشته می نماید با توجه به موارد فوق وقوع برخورد و تصادف بین دو وسیله بعلت نقض ماده۱۱۹ آیین نامه راهور از سوی راننده وانت نیسان محرز و علت تامه تصادف بی احتیاطی راننده وانت به علت تغییر ناگ ه. اعلام می شود و تحقیقات از شهود صحنه و گواهان و نیز بازجوئیهای مفصل مورد خواسته بازپرس محترم به شرح اوراق ۳۵و ۳۶و۳۷و۳۸و۳۹ و ۴۰ و ۴۱و۴۲و۴۳و۴۴و۴۵ و ۴۶و۴۷ و ۴۸ و ۴۹ و ۵۰ پرونده انجام که تماما حکایت از ایجاد تصادف عمدی دارد. و در ادامه پس از اعلام نتایج اقدامات بشرح فوق بازپرس محترم در تاریخ ۹۱/۸/۲۵ مجددا تشکیل جلسه داده و متهم ع. ر. را مورد استنطاق قرار می دهد که وی کما فی السابق شرح ماوقع را بیان که در بخشی از اظهاراتش عنوان می دارد... مرحوم آمد به سرعت از کنار من رد شد بعد که مرا دید دور زد آمد سر جاده جلو من ایستاد فکر کردم آمده گلایه گذاری و صحبت کند من پیاده شدم سلام کردم و حال وی را پرسیدم بعد گفت چرا بحث کردی با پسرم یک سیلی به صورتم زد بعد سنگی به صورتم زد و من هم چند سنگ به او پرتاب کردم تا اینکه ۲ یا ۳ نفر جمع شدند بعد دیدم کسی نیست مرا برساند من سوار ماشین شدم او هم با موتور رفت. می آمدم سمت خانه اصلا تصادف را نفهمیدم بعد یک ساعت دیدم مردم درب منزل من جمع شدند و می گویند مرده است ماشین بیمه دارد اگر می فهمیدم صبر می کردم ولی من متوجه تصادف نشدم خدا شاهد است از دستی نزدم خدا شاهد است متوجه تصادف نشدم. و بازپرس مترم در ادامه همین جلسه شکایت اولیاء دم بشرح اوراق ۵۹و۶۰و۶۱و۶۲و۶۳و۶۴و۶۵ اخذ و متعاقبا بازپرس محترم پس از احضار شهود در تاریخ ۹۱/۹/۱۱ تشکیل جلسه داده که بشرح اوراق ۷۴و۷۵و۷۶و۷۷و۷۸و ۷۹و ۸۰ و۸۱ و ۸۲و۸۳و۸۴ اظهارات آنها صورتجلسه می شود و مالا بازپرس محترم دستور بازسازی صحنه قتل را صادر که نتیجه امر بشرح اوراق ۱۰۳و۱۰۴ و۱۰۵ اعلام که حکایت از آن دارد که مقارن ساعت ۹ مورخ۹۱/۱۰/۴ در تداوم رسیدگی به پرونده قتل مرحوم ع. ص. و در پی دستگیری و اقرار متهم ع. ر. و به جهت روشن شدن قضیه و تطابق اعمال فیزیکی متهم با صحنه جنایت لذا بازپرس محترم آقای م. به همراه افسر قتل سرگرد م. و سروان ح. نژاد و اکیپ بررسی صحنه جرم و متهم به محل حادثه روستای نریمانی مراجعه متهم بیان داشت که من از طرف روستای سلیمانی می آمدم که مرحوم جلو مرا گرفت و موتورش را وسط جاده پارک کرد که با یکدیگر درگیر شدیم و به طرف هم سنگ پرتاب کردیم که سر و صورت هر دو نفر خونی شد که مردم ما را جدا کردند و به طرف روستا راه افتادیم مرحوم جلوتر با موتور رفت و من پشت سر او که در روبروی مرکز بهداشت متوجه نشدم که چگونه ماشین به وی اصابت کردو منحرف شد من به راه خودم ادامه دادم که از وی سوال شد شما پشت سر مرحوم حرکت کردید بیان داشت مقدار زمانی فاصله بود که او جلوتر می رفت و اظهارات شهود جهت وی (متهم) قرائت که شما در زمانیکه پشت سر وی حرکت می کردید نزدیک مرکز بهداشت ماشین را به سمت راست جاده که مرحوم با موتور در حرکت بوده هدایت کردید و ماشین پس از برخورد لاستیک از کنار صورت وی عبور کرده بیان می دارد اظهارات شهود را قبول دارم صحنه درگیری اول قبل از روستا بود که به یکدیگر سنگ پرتاب کردیم و صحنه دوم اول روستا بود که پس از بیان دفاعیات متهم در صحنه و بیان موضوع بازسازی پایان پذیرفت مراتب عینا صورتجلسه و به امضاء رسید. و در ادامه نتیجه معرفی متهم به پزشکی قانونی جهت معاینات روانشناختی بشرح برگهای ۱۱۹ و ۲۲۶ و ۲۲۷ اعلام که حکایت از سلامت روانی وی اعلام شده که در قبال بزه انتسابی مسئول اعمال و رفتار خود می باشد.و متعاقبا بازپرس محترم در تاریخ ۹۱/۱۱/۱۱ در وقت فوق العاده و با حضور متهم تشکیل جلسه داده که بشرح برگ ۱۲۹ پرونده اقدام به اخذ آخرین دفاع می نماید که نامبرده پس از تفهیم اتهام در مقام دفاع می گوید من قصد کشتن وی را نداشتم و حتی قصد تصادف با وی را نداشتم و اتفاقا به وقوع پیوسته من تا به حال هیچ سابقه دعوی و شرارتی ندشتم و این اتفاقی بوده که پیش آمده و من هیچ قصدی نداشتم. و در ادامه بازپرس محترم بشرح اوراق ۱۳۰ و ۱۳۱ پرونده مبادرت به صدور قرار مجرمیت صادر که مورد موافقت قرار گرفته و مالا دادسرای محترم بشرح برگ ۱۵۴ مبادرت به صدور کیفرخواست می نماید و پس از ارجاع پرونده امر به دادگاه کیفری استان حسب دستور به شعبه سوم دادگاه کیفری استان ارجاع که دادگاه بتاریخ ۹۰/۲/۲۴ با حضور اعضاء در وقت فوق العاه تشکیل و دسترو تعیین وقت رسیدگی ضمن احضا راولیاء دم و وکلای آنان و نیز احضار متهم از زندان و احضار وکیل محترم متهم داده می شود و مالا جلسه رسیدگی با حضور اعضاء و اصحاب دعوی و وکلای آنان در تاریخ ۹۲/۸/۷ پس از طی تشریفات قانونی تشکیل که بشرح اوراق ۱۸۴-۱۸۵-۱۸۶-۱۸۷-۱۸۸-۱۸۹-۱۹۰ صورتجلسه می شود. که بدوا اظهارات نماینده محترم دادسرا صورتجلسه که بالصراحه اعلام می نماید طبق مفاد کیفرخواست و موازین قانونی تقاضای رسیدگی و مجازات متهم ع. ر. را می نماید و اولیاء دم نیز در همان جلسه ضمن اعلام شکایت مجدد تقاضای قصاص می نماید و حاضر به سازش و اشتی نیز نمی باشد و وکیل محترم اولیاء دم همان خواسته را از طرف اولیاء دم ابراز می دارد. و سپس دادگاه اتهامات متهم را تفهیم که متهم اقای ع. ر. پس از تفهیم اتهام در مقام پاسخ همان حرفها و دفاعیات سابق را تکرار می نماید که در بخشی از دفاعیاتش بشرح برگ ۱۸۶پرونده ابراز می دارد چون نمی توانستم رانندگی کنم چون سنگ به سر من زده بود که همانطوریکه می رفتم تصادف شد من متوجه نشدم که چگونه تصادف گردید چون لخته های خون جلو چشمم را گرفته بود و در ادامه در پاسخ این سوال دادگاه که شما متوجه نبودید و نمی توانستید رانندگی کنی چرا پشت فرمان نشستی و رانندگی کردی می گوید چون کسی نبود که ماشین را بیاورد ناچارا رانندگی کردم و پشت فرمان نشستم و بعد تصادف شد و من متوجه نشدم و در پاسخ به این سوال که تصادف را قبول داری می گوید بلی تصادف را قبول دارم ماشین کسی دیگری نبوده است ماشین من تصادف کرده است و در پاسخ به این سوال که چرا لاستیک ماشین خود را شسته بودی می گوید من نشسته بودم ماشین چند روز آگاهی بوده است و بعد از چند روز پلیس آمده و دیده است من قصد زدن را نداشته و قصد کشتن را نداشته ام ... اگر قصد کشتن داشتم از طریق دیگر انجام می دادم آنها مرتب دعوا ایجاد می کردند و چندین مرتبه ریخته اند سر بچه ام که داماد آنها بوده است دختر آن مرحوم عروس من بوده است... و در ادامه رسیدگی دفاعیات وکیل محترم وی اقای ع.الف. ج. بشرح اوراق ۱۸۷-۱۸۸-۱۸۹ اخذ و صورتجلسه که وکیل محترم تقاضای ارجاع امر به هیئت کارشناسی می نماید که مورد پذیرش دادگاه قرار می گیرد و مالا با صدور قرار ارجاع امر به هیئت سه نفره کارشناسی دستور تجدید وقت رسیدگی صادر که حسب صورتجلسه مورخه ۹۰/۸/۱۲ بلحاظ پرداخت هزینه هیئت کارشناسی بشرح برگ ۱۹۰ پرونده دستورات مقتضی از سوی دادگاه صادر می شود که نتیجتا دادگاه بتاریخ ۹۲/۱۰/۷ در وقت مقرر تشکیل جلسه داده که در این جلسه اولیاء دم و وکیل آنها و وکیل متهم و دو نفر از کارشناسان به نامبردگان تفهیم و ابلاغ می گردد که اظهار می دارد از مفاد قرار مطلع گردیدیم و اعلام می دارند ظرف سه هفته اظهار نظر و مراتب را به دادگاه اعلام می نمائیم که بشرح برگ ۲۰۸ پرونده صورتجلسه می شود و نهایتا نظریه هیئت محترم کارشناسی با رعایت تشریافت کامل بشرح اوراق ۲۲۰-۲۲۱-۲۲۲ پرونده اعلام که در ذیل برگ ۲۲۰ پرونده ابراز گردیده که علیهذا با عنایت به نکات فوق به نظر می رسد عامل برخورد میان وسایل نقلیه تغییر مسیر ناگ ه. وانت نیسان به سمت راست بوده است و هر چند بر اساس شواهد فنی و گواهی شهود عامدانه بودن این عمل محتمل تر به نظر می رسد و لیکن هیئت در این باب معذور از اظهار نظر صریح بوده و درک این مهم را منوط به نظر و علم مقام محترم قضایی می داند و پس از وصول این پاسخ هیئت کارشناسی دادگاه دستور وقت رسیدگی و احضار اصحاب دعوی به همراه وکلای محترمشان را صادر که در وقت مقرر مورخه ۹۳/۵/۱۵ دادگاه با حضور اعضاء و اولیاء دم متهم و وکلای محترم آنان تشکیل جلسه داده و نماینده محترم دادسرا نیز حضور داشته اولیاء دم کمافی السابق تقاضای قصاص و نماینده محترم دادسرا نیز تقاضای مجازات متهم را طبق کیفرخواست صادره دارد و سپس در مقام تفهیم اتهام به متهم ع. ر. برآمده که پس از تفهیم اتهام بشرح برگ ۲۴۲ پرونده مبنی بر اینکه شما متهم هستی به قتل عمدی مرحوم ع. ص. در اثر ایجاد تصادف عمدی چه دفاعی داری نامبرده در مقام دفاع می گوید من قصد زدن نداشته ...سیمان برده بودم به روستای آبمال برای حاج م.ج. و سیمان را پیاده کردم برگشتم می آمدم خانه روستای نریمانی که اینها جلو مرا گرفتند یعنی ح. و ع. ص. دو نفر آمدند که ح. در رفت و پدرش ع. سنگ به سر من زد که سرم شکست و دو نفر موتوری آمدند و ما را جدا کردند که آن مرحوم جلو با موتور رفت منهم با ماشین خودم به طرف روستای خودم رفتم که در بین راه که می رفتم چون سرم خونی بود و سرم گیج بود متوجه نشدم چون خون جلو چشمم را گرفته بود متوجه نشدم شاید ماشین من خورده و من عمدا نزده ام و در پاسخ به این سوال دادگاه که چطور متوجه نشدی با وجودی که دسته موتور او به ماشین شما گیر کرده و چند متر هم کشیده شده است می گوید متوجه نشدم چون سرم گیج بوده است اگر می خواستم بزنم از عقب می زدم و در پاسخ به این سوال که اگر جلو چشم شما را خون گرفته بود چطور توانستی رانندگی کنی می گوید من قصد غرضی نداشتم شانس من بوده که ماشین دیگری نبوده است و در پاسخ به این سوال چرا وقتی که با موتور برخورد کردی رفتی و نایستادی که ببینی چطور شده می گوید نفهمیدم و رفتم و در ادامه رسیدگی دفاعیات وکیل مشارالیه اخذ که بشرح اوراق ۲۴۳-۲۴۴-۲۴۵ صورت جلسه شده است و نهایتا بشرح برگ۲۴۶ از متهم آخرین دفاع اخذ می گردد که همان دفاعیات قبل را بیان می نماید. بهر حال سه نفر از قضات محترم شعبه سوم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی با عنایت به تقاضای قصاص از ناحیه اولیاء دم و گزارش مرجع انتظامی و گزارش معاینه جسد و نظریه پزشکی قانونی و اظهارات شهود و مطلعین و مواجهه حضوری متهم با آنان و صورتجلسه مواجهه حضوری بین متهم و شهود قرائن کافی بر حصول علم به وقوع قتل عمدی با استناد به بند ب ماده۲۹۰ نظر داشته و طی دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۷۵۱۹۱۰۰۱۱۱ متهم را بر قصاص نفس محکوم می نماید لکن دو نفر از قضات شعبه مزبور (اقلیت) اعلام می دارند که هر چند متهم عمدا با اتومبیل خود به موتور سیکلت شاکی زده ولی چون قصد قتل نداشته و سر مقتول زیر لاستیک رفته و منجر به قتل شده است مورد از مصادیق قتل غیر عمد است که باید مرتکب به دیه و حبس محکوم شود. در هر صورت رأی پس از صدور در تاریخ ۹۳/۶/۲ به محکوم علیه ابلاغ شده و در تاریخ ۶/۷ و ۹۳/۶/۱۵ مورد تجدیدنظرخواهی وکلای محکوم علیه قرار گرفته که لوایح ارسالی آنان بهنگام شور قرائت شد. و متعاقبا پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع شده است. شعبه در تاریخ ۹۳/۹/۲ پس از ملاحظه محتویات پرونده و مشاوره طی دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۰۹۶ چنین رأی میدهد؛ بر طبق موازین شرعی و قانونی از جمله ماده۲۹۰ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ جنایت عمدی در صور مختلف قابل فرض می باشد. یکی اینکه مرتکب با انجام فعل قصد ایراد جنایت بر فرد یا افراد داشته باشد. مثلا در مانحن فیه ثابت شود که متهم از پیش قصد کشتن مقتول را داشته و باین منظور با وی تصادف نموده است که در بند الف ماده فوق تصویر شده است که از متن رأی و استدلال اکثریت قضات شعبه روشن است منظور آنان این شق از قتل عمد نیست صورت دیگر این است که محرز شود مرتکب قصد نتیجه جنایت مثلا قتل را نداشته است ولی قصد فعلی را داشته که آن فعل عادتا و نوعا کشنده است مثلا اقرار فرد به تیراندازی به قلب یا مغز فرد مقتول یا اقرار به ضربه زدن با چماق به سر وی که این فرض در بند ب ماده۲۹۰ ذکر شده است و قضات محترم اکثریت نیز به بند ب استناد نموده اند. حال باید دید آن فعل و عملی که نوعا و عادتا کشنده است و متهم به قتل عمدا مرتکب آن شده است چیست. آنچه مسلم است و قضات اکثریت و اقلیت شعبه کیفری استان بر آن توافق دارند این است که متهم با مقتول موتور سوار تصادف عمدی نموده است یعنی عمدا ماشین را به طرف موتور سوار رانده و با او برخورد نموده است این مقدار از فعل عمدی بوده و ارتکاب آن توسط متهم مورد علم و یقین هر پنج نفر قاضی صادر کننده حکم است لکن صرف راندن اتومبیل و برخورد با موتور سیکلت عملی نیست که عادتا قاتل موتور سوار باشد. لکن اگر معلوم شود که متهم قصد زیر گرفتن موتور سوار با این تصادف را داشته یعنی قصد داشته با این تصادف موتور سیکلت را واژگون نموده و از روی راکب آن عبور نماید این عمل میتواند نوعا موجب قتل و کشتن راکب موتور سوار باشد. در صورتیکه دلائل و قرائن که قضات محترم اکثریت در پرونده به آن استناد کرده اند گویای علم به قصد ارتکاب این عمل یعنی (تصادف+واژگون نمودن موتو رسیکلت + راندن بر روی راکب موتور سیکلت) نیست هر چند قرائن در حدی است که ظن قوی بر قصد چنین فعلی از ناحیه مرتکب حاصل میشود. و حتی با توجه به موارد مربوط به سابقه درگیری بین آنان و تهدید راکب موتور سوار توسط متهم طبق شهادت برخی از شهود که او سر مرا شکسته من نیز سر او را خواهم شکست و سایر قرائن ممکن است قاضی محترم رسیدگی کننده نسبت به شق الف ماده۱۹۰ نیز ظن قوی پیدا کند یعنی قرائن نسبت به اینکه متهم قصد قتل متوفی را داشته نیز در پرونده موجود است علیهذا بنظر شعبه دیوان نسبت به اتهام قتل عمدی در حال حاضر ادله کافی بر اثبات عمد نیست و بدلیل قرائن متعدد و وجود ظن قوی تبرئه وی از قتل عمد نیز مشروعیت ندارد بلکه مورد از موارد لوث موضوع مواد ۳۱۲ به بعد قانون مجازات اسلامی است و دادگاه موظف به اجرای قسامه در صورت تقاضای اولیاء دم بوده است. بنابر هر چند استنباط قضات محترم اکثریت بر عمدی بودن قتل با توجه به محتویات پرونده و گزارش کارشناسی و شهادت شهود بیوجه نیست لکن صدور حکم بر قصاص از طریق قسامه انطباق بیشتری با قوانین و موازین شرعی داشته و به احتیاط نزدیکتر است علیهذا باستناد صدر بند ب ماده۲۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری رأی معترض عنه نقض گردیده و پرونده جهت رسیدگی مجدد از طریق مقررات لوث و اجرای قسامه به شعبه رسیدگی کننده اعاده میشود. ب- پرونده اختلاف در صلاحیت به کلاسه بایگانی ۹۴۰۰۷۴ شعبه ۲۸ دیوانعالی کشور: با صدور رأی شعبه ۴۱ پرونده به دادگستری خراسان اعاده و به شعبه سوم دادگاه کیفری استان اعاده می شود و شعبه در تاریخ ۹۳/۱۰/۹ با تشکیل جلسه و ملاحظه پرونده قرار اجرای قسامه صادر و دستور ثبت وقت و دعوت از اطراف قضیه را صادر می کند (صفحه ۳۰۲ پرونده) و برای ۹۴/۴/۲۱ تعیین وقت میشود. لکن قضات رسیدگی کننده به پرونده که د رحال حاضر بدلیل تشکیلات جدید بعنوان شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر انجام وظیفه می نمایند پرونده را بررسی نموده به شرح زیر مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت مینمایند. نظر باینکه در تاریخ ۹۴/۴/۱ قانون آئین دادرسی کیفری اجرا گردیده است و طبق ماده۵۷۰ آن کلیه قوانین و مقررات با آن من جمله قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نسخ شده است و بموجب تبصره ۳ قانون فوق دادگاههای کیفری استان و دادگاههای عمومی جزایی به ترتیب به کیفری یک و کیفری دو تبدیل گردیده اند و صلاحیت رسیدگی به جرائم هر یک مشخص شده و صلاحیت هر یک از آنان نسبت به صلاحیت قبلی تغییر یافته و صلاحیت کیفری یک نسبت به صلاحیت کیفری استان افزایش پیدا کرده (بندهای پ و ت ماده ۳۰۲ ) و از طرفی چون پرونده هائی قبلا به محاکم عمومی جزایی که به کیفری دو ارجاع گردیده ثبت شده است و مطرح رسیدگی بوده و بر اساس قانون جدید رسیدگی به آن جرائم در صلاحیت دادگاههای کیفری یک قرار گرفته (تبصره ۳ ماده۲۹۶ ق ا د ک ) تکلیف رسیدگی به آن پرونده ها را مشخص و مقرر داشته جرائمی که تا تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون در دادگاه ثبت شده است از نظر صلاحیت رسیدگی تابع مقررات زمان ثبت است و کماکان در همان دادگاههای عمومی جزایی و کیفری استان که تبدیل به کیفری ۲ و کیفری یک گردیده است رسیدگی می گردد. که قسمت اخیر تبصره مذکور که بیان کرده این تبصره در مورد دادگاههای انقلاب و دادگاههای نظامی نیز جاری است موید این نظریه است و از طرفی از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون جدید صلاحیت دادگاههای تجدیدنظر نسبت به جرائمی که در صلاحیت کیفری استان بوده کلا سلب گردیده مضافا اینکه طبق موازین قانونی و رویه عملی قضایی پرونده های کیفری استان بعنوان دادگاه تجدیدنظر ارجاع و ثبت نشده بلکه از ابتداء تحت عنوان کیفری استان ارجاع و ثبت گردیده لذا بنا بمراتب فوق دادگاههای کیفری یک صلاحیت رسیدگی به کلیه جرائم که قبل و بعد از لازم الاجراء شدن قانون آئین دادرسی کیفری جدید بوقوع پیوسته را دارد و این دادگاه خود را صالح به رسیدگی ندانسته و قرار عدم صلاحیت خود و شایستگی دادگاههای کیفری یک مستقر درمرکز استان (مشهد مقدس) صادر و اعلام می دارد دفتر مقرر است از آمار کسر و به مرجع ذی صلاح ارسال می گردد. شعبه اول دادگاه کیفری یک خراسان این استدلال را قبول نداشته و در تاریخ۹۴/۴/۱۴ قرار عدم صلاحیت متقابل به شرح زیر صادر می کند: بتاریخ ۹۴/۴/۱۴ پرونده کلاسه ۳/۹۲۰۰۲۷ ک اتهامی آقای ع. ر. تحت نظر است با توجه به صدر تبصره ۳ ماده۲۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲/۱۲/۴ که مقرر داشته ((جرائمی که تا تاریخ لازم الاجرا شدن این قانون در دادگاه ثابت شده است از نظر صلاحیت رسیدگی تابع زمان ثبت است) ) و چون پرونده مذکور در تاریخ ۹۲/۲/۲۴ به شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر ارجاع گردیده وجهی برای صدور قرار عدم صلاحیت نمی باشد و بر فرض صدور قرار عدم صلاحیت با توجه به ذیل تبصره ۳ ماده ۲۹۶ قانون مذکور که مقرر داشته ((سایر مقررات رسیدگی طبق این قانون در همان شعب مرتبط انجام می شود)) به استناد ماده۳۹۰ قانون مذکور باید قرار عدم صلاحیت به دادستان ابلاغ شود و چون به این تکلیف قانونی عمل نگردیده پرونده غیر قابل طرح در مرجع دیگر است لذا پرونده جهت اقدام قانونی به شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی اعاده می گردد. دادیار دادسرای دیوان نیز به نیابت از دادستان کل قرار عدم صلاحیت سابق الصدور را مطابق قانون ندانسته و به شرح ذیل اقدام به فرجامخواهی نسبت به آن می نماید: احتراما طبق دادنامه شماره ۹۱۰۰۰۸۸ شعبه سوم دادگاه محترم تجدیدنظر استان خراسان رضوی در خصوص رسیدگی به اتهام ع. ر. قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری یک صادر نموده است با توجه به مفاد تبصره ۳ ماده۲۹۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب۱۳۹۲ که مقرر داشته است پرونده های محاکم کیفری استان تابع زمان ثبت پرونده ها در همان دادگاه رسیدگی گردد و با توجه به اینکه شعبه مذکور با ابلاغ ریاست محترم قوه قضائیه به عنوان کیفری استان فعال بوده است لذا می بایست تا صدور حکم مقتضی به رسیدگی ادامه دهد بدین لحاظ با استند به بند پ ماده۴۳۳ قانون مزبور به جهت عدم انطباق رأی صادره با قانون و با توجه به اختیارات تفویضی از جانب دادستان محترم به قرار صادره اعتراض داشته و تقاضای رسیدگی و صدور رأی مقتضی را دارم. در نتیجه پرونده به دیوانعالی کشور ارسال می شود و شعبه ۲۸ دیوان عالی کشور در تاریخ ۹۴/۵/۲۴ طی دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۱۰۱۰۰۱۵۰ به شرح زیر اتخاذ تصمیم می نماید. آقای ع. ر. فرزند گ. به اتهام ارتکاب قتل عمدی تحت تعقیب قرار گرفته رسیدگی به موضوع در تاریخ ۹۲/۲/۱۰ به شعبه سوم دادگاه کیفری استان خراسان رضوی ارجاع شده است. در مورخه ۹۴/۴/۸ هیئت دادگاه با این استدلال که از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۹۲/۱۲/۴ اختیار رسیدگی به جرائم در صلاحیت دادگاه کیفری استان از دادگاه تجدیدنظر استان سلب گردیده به موجب دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۷۵۱۹۱۰۰۰۸۸- ۹۴/۴/۸ قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان صادر نموده اند. دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مشهد قرار صادره را منطبق با قانون ندانسته به استناد اختیار حاصل از بند پ ماده۴۳۳ ق آ د ک یاد شده فرجام خواهی نموده پرونده به دیوان عالی کشور ارسال جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. و شعبه پس از مشاوره چنین اتخاذ تصمیم می نماید: با توجه به مندرجات پرونده و نظریه دادیار دادسرای دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر (نقض رأی فرجام خواسته) نظر به اینکه در اجرای تبصره ۲ ماده۲۰ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب الحاقی ۸۱/۷/۲۸ شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی به تشخیص و تصویب رئیس قوه قضائیه به عنوان دادگاه کیفری استان برای رسیدگی به جرائم مربوط اختصاص یافته و پرونده اتهامی آقای ع. ر. فرزند گ. دایر به ارتکاب قتل عمدی قبل از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۹۲/۱۲/۴ به آن دادگاه ارجاع و ثبت شده است مطابق تبصره ۳ ماده۲۹۶ قانون اخیرالذکر آن شعبه مکلف به رسیدگی میباشد. فرجام خواهی دادستان عمومی و انقلاب شهرستان مشهد نسبت به دادنامه شماره بالا صادره از آن شعبه مبنی بر عدم صلاحیت رسیدگی وارد تشخیص دادنامه فرجام خواسته مستندا به شق دوم بند ب ماده۴۶۹ قانون آ د ک مصوب ۹۲/۱۲/۴ نقض و پرونده جهت رسیدگی به دادگاه صادر کننده رأی منقوض ارجاع می گردد. ج- خلاصه پرونده جاری به کلاسه بایگانی ۹۵۰۰۲۳: دادگاه برای محاکمه متهم با اجرای قسامه برای تاریخ ۹۴/۱۱/۱۴ تعیین وقت می کند. در وقت مقرر دادگاه با حضور نماینده دادستان اولیاء دم اقایان و خانمها م. ح. ، ر. ، س. ، الف. همگی ح. فرزندان مقتول و ش.ن.ت. همسر وی و وکیل آنان و متهم ع. ر. و وکلای وی تشکیل می شود. سپس به اولیاء دم اعلام می شود آیا بر شکایت خود مبنی بر عمدی بودن تصادف و قتل باقی هستید که به اتفاق آراء اعلام می دارند باقی هستیم و تقاضای قصاص داریم و بستگان و اقوام خود را برای اجرای مراسم قسامه حاضر نموده ایم و در سالن حضور دارند. سپس مواد مربوط به لوث و قسامه برای طرفین دعوی تفهیم می شود. و به متهم فرصت داده می شود که دلیلی بر برائت خود دارد اعلام نماید. پاسخ می دهد من قصد کشتن نداشتم و دفاعیات من همان مطالب قبلی است و تصادف اتفاقی بوده است. سپس مراسم قسامه شروع میشود و ابتدا ۵ نفر فرزندان مقتول با لفظ جلاله سوگند بر عمدی بودن تصادف و قتل خورده و تقاضای قصاص می نمایند. سپس بیش از پنجاه نفر ازبستگان مقتول دعوت می شوند و به تعبیر دادگاه چون در خصوص حق خویشاوندی برخی از آنان نسبت به متوفی ایراد شده بود افراد بیشتر از نصاب دعوت شده اند و تک تک آنان که (شاکی آنان در صورتجلسه درج است با معرفی خود و اعلام نوع خویشاوندی خود با متوفی با علم و یقین به لفظ جلاله سوگند یاد می کنند که ع. ر. عمدا و منفردا ع. حدی را به قتل رسانده است به جز اولیاء دم ۵۹ نفر ادای سوگند نموده اند در نتیجه دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و د رتاریخ ۹۴/۱۱/۱۸ و طی دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۷۵۱۹۱۰۰۲۵۱ به شرح ذیل رأی صادر می کند. در پرونده پیوست اقای ع. ر. فرزند گ. با وکالت آقایان ع.الف. ج. و ه. ج. و س. حسین زاده به موجب شرح مفصل دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۷۵۱۹۱۰۰۱۱۱- ۹۳/۵/۲۳ باتهام قتل عمدی مرحوم ع. ص. در ماه حرام از طریق تصادف عمدی که با حصول علم اکثریت اعضاء دادگاه قصاص نفس صادر گردیده است که از آن توسط دو نفر از وکلای وی فرجام خواهی گردیده است و در شعبه چهل و یکم دیوان محترم عالی کشور رسیدگی و آن دیوان محترم ضمن اینکه اعلام فرموده اند قرائن قوی بر عمدی بودن در پرونده وجود دارد و نظر اکثریت اعضاء دادگاه بیوجه نمی باشد و موضوع را از موارد لوث تشخیص و صدور حکم بر قصاص را از طریق اجرای قسامه منطبق با قوانین و موازین شرعی و نزدیکتر به احتیاط دانسته اند لذا دادگاه در اجرای خواسته شعبه چهل و یکم دیوان محترم عالی کشور و تأمین نظر آن دیوان اجرای قسامه و از اولیاء دم پنج نفر و چهل و پنج نفر دیگر از بستگان و خویشان آنان (بلکه با تجویز به ایراد متهم نسبت به خویشاوندی تعدادی از سوگند خوردند از پانزده نفر دیگر از اقوام مقتول که حتی افراد زیادتری معرفی کرده بودند جهت احراز و اطمینان) اتیان سوگند بعمل آمد که همگی در پیشگاه قرآن و سوگند به اسم جلاله خداوند به الله والله و تاله سوگند یاد کردند که متهم به عمد مقتول را زیر گرفته و تصادف را بصورت عمد انجام داده است لذا با توجه به مراتب فوق و اینکه و هر چند که همانطور که دیوان محترم عالی کشور در رأی خود نیز ذکر فرموده اند که قرائن زیادی بر قصد قتل توسط متهم در پرونده موجود است ولی با توجه به اینکه متهم مرتکب کاری عمدا گردیده است که نوعا موجب جنایت واقع شده است آگاه بوده که آن کار نوعا موجب جنایت یا نظیر آن می شود و منطبق با بند ب ماده۲۹۰ قانون آئین دادرسی کیفری و با توجه به تقاضای قصاص از ناحیه اولیاء دم آقایان و خانمها مرتضی ص. ، ح. ص. ، ر. ص. و س. و افسانه ص. فرزندان مقتول با وکالت آقای ض. و خانم ز. باستناد مواد ۳۱۲ و ۳۳۶ و ۳۰۱ و ۳۸۱ و ۴۱۷ قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس صادر می گردد که پس از قطعیت حکم توسط اولیاء دم در محوطه زندان و پس از اذن ولی امر مسلمین اجراء گردد این رأی حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ در دیوان محترم عالی کشور قابل فرجام خواهی می باشد. دادنامه در تاریخ ۹۴/۱۱/۲۵ به وکیل محکوم علیه ابلاغ می شود در تاریخ ۱۲/۱۱ از ناحیه خود محکوم علیه و در تاریخ ۱۲/۱۲ از ناحیه وکیل وی لوایح اعتراضی فرجامخواهی واصل و پرونده به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع می شود.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش اقای علی رازینی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد حسین ارجمند دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اینکه با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه مفاد لایحه فرجام خواهی محکوم علیه نتیجتا چون مستند به دلیل موجه نمی باشد و دادنامه فرجام خواسته از حیث اساس و مستندات مطابق با موازین قانونی اصدار یافته مستند به بند الف ماده۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری در خصوص دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۷۵۱۹۱۰۰۲۵۱ فرجامخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد: