نصیحت ایمه مسلمین و نقش آن در تعدیل حاکمیت

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۱ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات پایان نامه|عنوان=نصیحت ایمه مسلمین و نقش آن در تعدیل حاکمیت|رشته تحصیلی=حقوق عمومی|دانشجو=محمدعلی محمدی|استاد راهنمای اول=عباسعلی عمیدزنجانی|استاد مشاور اول=عباس کدخدایی|مقطع تحصیلی=کارشناسی ارشد|سال دفاع=۱۳۸۳|دانشگاه=دانشگاه...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نصیحت ایمه مسلمین و نقش آن در تعدیل حاکمیت
عنواننصیحت ایمه مسلمین و نقش آن در تعدیل حاکمیت
رشتهحقوق عمومی
دانشجومحمدعلی محمدی
استاد راهنماعباسعلی عمیدزنجانی
استاد مشاورعباس کدخدایی
مقطعکارشناسی ارشد
سال دفاع۱۳۸۳
دانشگاهدانشگاه تهران



نصیحت ایمه مسلمین و نقش آن در تعدیل حاکمیت عنوان پایان نامه ای است که توسط محمدعلی محمدی، با راهنمایی عباسعلی عمیدزنجانی و با مشاوره عباس کدخدایی در سال ۱۳۸۳ و در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران دفاع گردید.

چکیده

پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که آیا تناصح قادر به برقراری توامان و هم افزای سه رابطه ذیل و حفظ مستمر این توامانی هم افزا به عنوان یک ضرورت حقوقی و لازمه پایبندی حاکمیت در حرکت به سوی غایت خود هست یا نه. ۱–رابطه مردم/مردم.۲–رابطه مردم/حاکمیت.۳–رابطه حاکمیت /مردم. در پرتو این پرسش سایر پرسش های تحقیق را به ترتیب ذیل می توان احصا و یکایک آنها را بدون اصرار بر اولویت بندی دنبال کرد: ۱–آیا تناصح یک قاعده حقوقی و حاوی ظرفیتها و مقتضیات حمایت از انسان و جامعه انسانی به معنای وسیع کلمه است؟۲–آیا بدون تدارک سایر جنبه ها و معانی مشارکت می توان حق و توقع نظارت مردم بر حاکمیت را قابل تحقق و وصول دانست؟ ۳–ایا صرفنظر از هریک از سه نوع رابطه پیش گفته می توان دو رابطه دیگر را دنبال کرد؟ ۴–آیا استقرار تناصح در جامعه امری ناگهانی و اعلامی است یا امری تدریجی و مستلزم آماده سازی جامعه شهروندی است؟۵–با توجه به پرسش های فوق آیا رابطه حاکمیت/مردم می تواند برای مدت قابل توجهی در اولویت قرار گیرد و دو رابطه دیگر مردم/مردم و مردم/حاکمیت را تحت الشعاع قرار دهد؟۶–آیا تناصح قابل انطباق با همه یا برخی تعاریف تیوریک دمکراسی هست و یا حداکثر کارآمدی آن در حدی است که دمکراسی به معنی عملی آن یعنی دمکراسی حداقلی را می تواند تحقق بخشد و مشارکت را در حد نظارت حداقلی و حضور مقطعی در بزنگاهها محقق سازد؟ ۷–آیا تناصح می تواند ضمانت اجرای مطمینی برای برچیدن زمینه های خلط مصلحت با منفعت در سطوح مختلف زندگی فردی و اجتماعی و عرصه های مختلف ملی و بین المللی باشد؟۸–آیا تناصح می تواند چارچوبی برای التزام به فلسفه حاکمیت و پیوند عمیق درونی فلسفه حاکمیت، حقوق عمومی، فلسفه حقوق، دین و اخلاق و نهایتا با فلسفه و غایت حیات بشری باشد و جامعه بشری را از توسل و طراحی پیوندهای مصنوعی ، بیرونی و ناقص میان آنها (بویژه میان حاکمیت و اخلاق) بی نیاز کند؟

کلیدواژه ها

  • تعدیل سیاسی
  • اسلام
  • حاکمیت
  • حکومت
  • امام
  • حقوق عمومی
  • نصیحت