نظریه شماره 7/97/3276 مورخ 1398/02/28 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تحلیل ماده 235 قانون آیین دادرسی کیفری و اجرای احکام صادره در موارد اعتراض به ضبط وثیقه'

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۴۱ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{الگو:هوش مصنوعی (نظریه)}} {{جعبه اطلاعات نظریات مشورتی|شماره نظریه=۷/۹۷/۳۲۷۶|شماره پرونده=۹۷/۲۶–۳۲۷۶|تاریخ نظریه=۱۳۹۸/۰۲/۲۸|موضوع نظریه=آیین دادرسی کیفری|محور نظریه=صدور قرارهای تامینی}} '''نظریه شماره ۷/۹۷/۳۲۷۶ مورخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۸ اداره کل حقوق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظریه مشورتی ۷/۹۷/۳۲۷۶
شماره نظریه۷/۹۷/۳۲۷۶
شماره پرونده۹۷/۲۶–۳۲۷۶
تاریخ نظریه۱۳۹۸/۰۲/۲۸
موضوع نظریهآیین دادرسی کیفری
محور نظریهصدور قرارهای تامینی


نظریه شماره ۷/۹۷/۳۲۷۶ مورخ ۱۳۹۸/۰۲/۲۸ اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تحلیل ماده ۲۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری و اجرای احکام صادره در موارد اعتراض به ضبط وثیقه':: این نظریه مشورتی به روشنسازی مقررات مربوط به صدور قرارهای تامینی و نحوه اعتراض و رسیدگی به آنها در چارچوب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ میپردازد. در آن توضیح داده میشود که دادگاهها باید با رعایت اصول و قواعد عام دادرسی به اعتراضات رسیدگی کنند و حتی در صورت صدور رای قطعی توسط دادگاه تجدیدنظر، حق عدول از رای وجود ندارد و پیگیریهای بعدی باید مطابق ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری انجام شود. همچنین، در موضوع اعطای مرخصی به محکومان مالی و شرایط غیبت زندانی نیز به ضرورت رعایت مقررات مشابه و پیگیری تشریفات قانونی جهت اجرای دستورات وثیقهگذاری و استیفای مطالبات اشاره شده است.

استعلام

,


نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

۱– برابر ذیل تبصره ۱ ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیت­های مالی مصوب ۱۳۹۴، مقررات مربوط به صدور قرارهای تامینی و اعتراض و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ می­باشد و مطابق تبصره یک ماده ۲۳۵ قانون یاد شده، در تمام موارد فوق دادگاه بدون رعایت تشریفات دادرسی، به شکایت رسیدگی می­کند و منظور از تشریفات دادرسی در تبصره مذکور، مقررات ناظر به شرایط شکلی دادخواست، نحوه ابلاغ، تعیین اوقات رسیدگی و مانند آن است، اما در هر صورت دادگاه ملزم به رعایت اصول و قواعد عام حاکم بر دادرسی مانند رعایت حق دفاع، استماع اظهارات اشخاص ذینفع و اتخاذ تصمیم در قالب رای می­باشد.




۲– در صورت اعتراض به دستور ضبط وثیقه یا اخذ وجه الکفاله از سوی دادگاه اجرا کننده رای و رسیدگی به اعتراض مزبور از سوی دادگاه تجدیدنظر و صدور رای (قطعی) مطابق ماده ۲۳۵ قانون فوق الاشعار و تبصره­های آن، دادگاه تجدیدنظر با عنایت به قاعده فراغ دادرس حق عدول از رای صادره را ندارد و رسیدگی به موضوع مطابق مقررات ماده ۴۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره­های آن قابل پیگیری خواهد بود.




۳– با عنایت به ماده ۲۱۷ آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور اصلاحی ۲۱/۲/۱۳۸۹، اصولا اعطای مرخصی به محکومان مالی با اخذ تامین مناسب و اقدامات و ضمانت اجراهای ناظر به تخطی از آن، تابع احکام مربوط به قرارهای تامین در قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ با الحاقات و اصلاحات بعدی است، بر همین اساس در صورت غیبت زندانی، باید مطابق مقررات مربوطه و از جمله مواد ۲۲۹، ۲۳۰ و ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصلاحات و الحاقات بعدی و طی تشریفات قانونی نسبت به صدور اخطاریه به وثیقه گذار جهت معرفی محکوم علیه (زندانی) اقدام و در صورت تخطی نسبت به صدور دستور ضبط وثیقه و استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل آن اقدام گردد