نظریه شماره 7/98/1183 مورخ 1398/08/25 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تفاوت های ماهیتی و تاثیر عبارات "ابطال" و "بطلان" در دعاوی مربوط به معاملات و اسناد

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۳ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «{{الگو:هوش مصنوعی (نظریه)}} {{جعبه اطلاعات نظریات مشورتی|شماره نظریه=۷/۹۸/۱۱۸۳|شماره پرونده=۹۸–۱۲۷–۱۱۸۳ ح|تاریخ نظریه=۱۳۹۸/۰۸/۲۵|موضوع نظریه=حقوق مدنی|محور نظریه=دعوی ابطال و بطلان قرارداد}} '''نظریه شماره ۷/۹۸/۱۱۸۳ مورخ ۱۳۹۸/۰۸/۲۵ اداره کل حق...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظریه مشورتی ۷/۹۸/۱۱۸۳
شماره نظریه۷/۹۸/۱۱۸۳
شماره پرونده۹۸–۱۲۷–۱۱۸۳ ح
تاریخ نظریه۱۳۹۸/۰۸/۲۵
موضوع نظریهحقوق مدنی
محور نظریهدعوی ابطال و بطلان قرارداد


نظریه شماره ۷/۹۸/۱۱۸۳ مورخ ۱۳۹۸/۰۸/۲۵ اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تفاوتهای ماهیتی و تاثیر عبارات "ابطال" و "بطلان" در دعاوی مربوط به معاملات و اسناد: در موارد دعاویی که خواهانها به دنبال بیاعتبار کردن معاملات و اسناد هستند و از عبارات متفاوتی مانند "ابطال"، "بطلان"، یا "تایید و تنفیذ" استفاده میکنند، نظریه اداره کل حقوقی قوه قضاییه بیان میکند که تفاوت در این عبارات میتواند تاثیراتی جدی بر داشته باشد. به طور خاص، "اعلام بطلان" زمانی مناسب است که عقد از ابتدا شرایط صحت را نداشته باشد. همچنین، با توجه به اصل بر صحت قراردادها و محدودیتهای قانونی مختلف، دعاوی "تنفیذ" یا "تایید" به سادگی قابل استماع نیستند، مگر در شرایط خاصی که قانون تصریح کرده است.

استعلام

احتراما می بایست ارشاد فرمایید:


نظر به اینکه در دعاویی که خواهان ها مدعی بی اعتباری معاملات قراردادها و یا اسناد می ‍باشند از عباراتی از جمله درخواست ابطال بطلان و یا تایید و تنفیذ هر کدام استفاده می نمایند و همکاران محترم قضایی نیز تفسیرهایی برای استفاده از هریک از عبارات مذکور دارند خواهشمند است نظرات اداره را در خصوص تفاوت ماهیتی و تاثیر به کار بردن هر یک از عبارات مذکور را در جای خود اعلام فرمایید.


نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

اولا، عبارات دعوای ابطال و دعوای اعلام بطلان در ادبیات حقوقی هر دو استعمال شده است و به نظر می رسد تعبیر دوم در خصوص مواردی که عقد از ابتدا شرایط صحت را نداشته و از دادگاه درخواست می شود تا با احراز این امر باطل بودن عقد را اعلام نماید، دقیق تر است.


ثانیا، با توجه به این که یکی از ارکان دعوی، خلاف اصل بودن ادعای مدعی است و مطابق ماده ۲۲۳ قانون مدنی، اصل بر صحت قراردادها است و تنفیذ صرفا ناظر به معاملات فضولی و اکراهی است، لذا تنفیذ یا تایید اسناد عادی تحت عنوان بیع نامه، صلح نامه یا هبه نامه، دعوی محسوب نشده و قابل استماع نیست. لکن چنان چه منظور خواهان، اثبات وقوع معامله و اثبات مالکیت باشد، در این صورت با عنایت به رای وحدت رویه شماره ۵۶۹ مورخ ۱۰/۱۰/۱۳۷۰ هیات عمومی دیوان عالی کشور، چنین خواسته ای (تنفیذ مبایعه نامه عادی) نسبت به املاک ثبت نشده قابل استماع است و بالعکس در مورد املاک ثبت شده، این خواسته مغایر با مقررات مواد ۲۲، ۴۲ و ۴۸ قانون ثبت اسناد و املاک مصوب ۱۳۱۰ با اصلاحات و الحاقات بعدی بوده و قابل استماع نیست؛ مگر مواردی که به موجب قانون تجویز گردیده است؛ مانند دعوای تایید تاریخ تنظیم اسناد عادی موضوع تبصره ذیل ماده ۶ قانون اراضی شهری مصوب ۱۳۶۰.