ماده ۶۳۵ قانون مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۹ توسط Nasim (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عاریه عقدی است که به موجب آن احد طرفین به طرف دیگر اجازه می‌دهد که از عین مال او مجاناً منتفع شود. عاریه‌دهنده را معیر و عاریه‌گیرنده را مستعیر گویند.

توضیح واژگان

عاریه: عاریه عقدی است که نتیجه آن، تبرع به منفعت است.[۱] یعنی مالک، شخصی را به مال خود مسلط می کند تا از آن بدون پرداخت عوضی، استفاده کند.[۲] برای تجزیه  کلمه "عاریه" فروضی ذکر شده است. برخی از آنها عبارت است از:

1-      اسم منسوب به "عار" است. زیرا طلب کردن عاریه موحب عار و ننگ است.

2-      از مشتقات "عار" به معنای آمد و رفت باشد. زیرا  مال عاریه ای، مالی است که از دستی به دست دیگر منتقل می شود.

3-      از مشتقات "تعاور" به معنای تداول باشد. زیرا مال عاریه بین مردم دست به دست می چرخد.[۳]

مُعیر: به کسی که مال خود را به دیگری به صورت مجانی داده تا از آن انتفاع ببرد، مُعیر گفته می شود.[۴]

عین مستعاره: مالی که عاریه داده شده است.[۵]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

برای اینکه عمری، رقبی، سکنی و حبس به معنای اخص شامل این تعریف نشوند، می بایست کلمه "عقد" را موصوف به صفت "جایز" کرد".[۶] فلسفه جایز بودن عقد عاریه نیز مجانی بودن آن است.[۷] درباره عقد یا ایقاع بودن عاریه نظرات مختلفی وجود دارد. این اختلاف نظرات تا جایی است که برخی از حقوقدانان، از آن بعه عنوان برزخ میان عقد و ایقاع یاد کرده اند.[۸]نمونه ای از استدلال موافقان ایقاع بودن آن این است که عاریه تنها اذن در انتفاع است در نتیجه نیازی به ایجاب و قبول ندارد. اما موافقین عقد بودن عاریه در پاسخ به این استدلال گفته اند که ارتباط قبول مستعیر با اذن مالک منتج به این نکته می شود که فسخ عقد از سوی مستعیر نیز اذن را از بین می برد و بر سرنوشت این رابطه حقوقی تاثیرگذار است.[۹]

چنانچه معیر برای مستعیر شرط کند که در ازای استفاده از عین مستعاره، باید عوضی پرداخت کند، معلوم می شود که قصد آنان از انعقاد این عقد، عقد عاریه نبوده. اگر هم  معیر برای مستعیر شرط عدم استفاده از عین را بگذارد، باید الفاظ آنان را به ودیعه تعبیر کرد چراکه آنان در انتخاب نام دچار اشتباه شدند. مگر اینکه طرفین تصریح به آن کرده باشد که در نتیجه به واسطه شرط خلاف، باید عقد را باطل دانست.[۱۰]در مقابل نیز برخی عاریه ای که در آن شرط عوض شده باشد را عقد معاوضی ندانستند. زیرا این تعهدات در مقابل یکدیگر نیستند و فقط فرع دیگری به حساب می آیند. بنابراین اگر عوض پرداخت نشد، نمی توان عقد را از هم پاشیده قلمداد کرد بلکه فقط برای معیر خیار تخلف شرط ثابت می شود.[۱۱]

تفاوت عاریه با اجاره در ظاهر این است که عاریه از عقود غیر معوض است ولی اجاره از عقود معوض. تفاوت این دو عقد از منظر تحلیلی، نحوه استحقاق مستعیر و مستاجر است چراکه در اجاره، منافع به مستاجر تملیک می شود ولی در عاریه، مستعیر فقط حق انتفاع از آن را دارد.[۱۲]

مستندات فقهی

برای عاریه از قرآن، روایات، اجماع و سیره دلیل آورده شده است. در آیه دوم سوره نساء " وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى" توصیه به نیکوکاری "بِرّ" شده است که یکی از مصادیق آن عاریه است.  روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد نظیر حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در روز فتح مکه که فرمودند: «العاریه موداه»[۱۳] همچنین روایتی که امام صادق (ع) فرمودند: عاریه در ملک معیر است و مستعیر چیزی از آن را مالک نمی شود مگر آنکه  معیر آن را به تملیک در آورد[۱۴]

سوابق فقهی

همچنین نتیجه این عقد که تبرع به منفعت است در کلام فقیهانی نظیر علامه وارد شده است.[۱۵]

منابع

  1. محمدجعفر جعفری لنگرودی. فلسفه حقوق مدنی (جلد دوم) (اصول عامه اذن و اذنیات). چاپ 1. گنج دانش، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 127508
  2. آیت اله سیدعلی خامنه ای. رساله آموزشی (قسمت دوم) احکام معاملات. چاپ 5. فقه روز، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5061748
  3. عباس زراعت. فقه استدلالی(عقود معین) (شرح کامل کتاب الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه). چاپ 1. فکرسازان، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2227036
  4. حمید مسجدسرایی. ترمینولوژی فقه اصطلاح شناسی فقه امامیه. چاپ 1. پیک کوثر، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4181348
  5. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 337464
  6. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مجموعه محشای قانون مدنی. چاپ 3. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1713476
  7. شکراله نیکوند. حقوق مدنی (جلد هفتم) (عقود معین 2) (ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان، حواله، وکالت و رهن). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4107220
  8. محمدحسین شهبازی. مبانی لزوم و جواز اعمال حقوقی. چاپ 1. دادآفرین، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2101524
  9. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (عقود معین، قسمت چهارم) (عقود اذنی، وثیقه های دین، ودیعه،عاریه، وکالت، ضمان). چاپ 6. سهامی انتشار، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2655272
  10. عبدالحمید مرتضوی. قواعد عمومی قراردادها. چاپ 1. نیکتاب، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1099192
  11. سیدمصطفی محقق داماد، جلیل قنواتی، سیدحسن وحدتی شبیری و ابراهیم عبدی پور. حقوق قراردادها در فقه امامیه (جلد اول). چاپ 4. سمت، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3913720
  12. سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار،وکالت ...). چاپ 12. اسلامیه، 1375.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1593368
  13. مستند فقهی قانون مدنی (جلد هفتم). چاپ 1. داد و دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6091240
  14. احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و محمدحسین (ترجمه) مهوری. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد بیست وچهارم) (معاملات2). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5139732
  15. محمدجعفر جعفری لنگرودی. فلسفه حقوق مدنی (جلد دوم) (اصول عامه اذن و اذنیات). چاپ 1. گنج دانش، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 127512