۳۴٬۰۵۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== نکات توضیحی تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی تفسیری دکترین == | ||
برای اینکه [[حق عمری|عمری]]، [[رقبی]]، [[حق سکنی|سکنی]] و [[حبس عین|حبس]] به معنای اخص شامل این تعریف نشوند، میبایست کلمه "عقد" را موصوف به صفت "[[عقد جایز|جایز]]" کرد | برای اینکه [[حق عمری|عمری]]، [[رقبی]]، [[حق سکنی|سکنی]] و [[حبس عین|حبس]] به معنای اخص شامل این تعریف نشوند، میبایست کلمه "عقد" را موصوف به صفت "[[عقد جایز|جایز]]" کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه محشای قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1713476|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> | ||
چنانچه معیر برای مستعیر [[شرط]] کند که در ازای استفاده از عین | در خصوص عقد یا [[ایقاع]] بودن عاریه، اختلاف نظر وجود دارد، نمونه ای از استدلال قائلین به ایقاع بودن آن این است که: عاریه تنها اذن در انتفاع است، در نتیجه نیازی به [[ایجاب]] و [[قبول]] ندارد، اما قائلین به عقد بودن عاریه در پاسخ به این استدلال گفتهاند که: ارتباط قبول مستعیر با اذن مالک، منتج به این نکته میشود که [[فسخ]] عقد از سوی مستعیر نیز اذن را از بین میبرد و بر سرنوشت این رابطه حقوقی تأثیرگذار است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (عقود معین، قسمت چهارم) (عقود اذنی، وثیقههای دین، ودیعه، عاریه، وکالت، ضمان)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2655272|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=6}}</ref> | ||
چنانچه معیر برای مستعیر [[شرط]] کند که در ازای استفاده از [[عین مستعاره]]، باید [[عوض|عوضی]] پرداخت کند، معلوم میشود که قصد آنان از انعقاد این عقد، عاریه نبوده، اگر هم معیر برای مستعیر شرط عدم استفاده از عین را بگذارد، باید الفاظ آنان را به [[ودیعه]] تعبیر کرد، چرا که آنان در انتخاب نام دچار اشتباه شده اند، مگر اینکه طرفین تصریح به آن کرده باشند که در نتیجه به واسطه [[شرط خلاف مقتضای ذات عقد|شرط خلاف]]، باید عقد را [[بطلان عقد|باطل]] دانست،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قواعد عمومی قراردادها|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نیکتاب|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1099192|صفحه=|نام۱=عبدالحمید|نام خانوادگی۱=مرتضوی|چاپ=1}}</ref> در مقابل نیز برخی عاریه ای که در آن شرط عوض شده باشد را [[عقد معاوضی]] ندانسته اند؛ زیرا این [[تعهد|تعهدات]] در مقابل یکدیگر نیستند و فقط فرع دیگری به حساب میآیند؛ بنابراین اگر عوض پرداخت نشد، نمیتوان عقد را از هم پاشیده قلمداد کرد، بلکه فقط برای معیر، [[خیار تخلف شرط]] ثابت میشود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق قراردادها در فقه امامیه (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3913720|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|نام۲=جلیل|نام خانوادگی۲=قنواتی|نام۳=سیدحسن|نام خانوادگی۳=وحدتی شبیری|نام۴=ابراهیم|نام خانوادگی۴=عبدی پور|چاپ=4}}</ref> | |||
تفاوت عاریه با [[اجاره]] در ظاهر این است که عاریه از [[عقد غیرمعوض|عقود غیر معوض]] است ولی اجاره از [[عقد معوض|عقود معوض]]، و تفاوت این دو عقد از منظر تحلیلی، نحوه استحقاق مستعیر و [[مستاجر|مستأجر]] است، چرا که در اجاره، [[منفعت|منافع]] به مستأجر [[تملیک]] میشود ولی در عاریه، مستعیر فقط [[حق انتفاع]] از آن را دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1593368|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=12}}</ref> | تفاوت عاریه با [[اجاره]] در ظاهر این است که عاریه از [[عقد غیرمعوض|عقود غیر معوض]] است ولی اجاره از [[عقد معوض|عقود معوض]]، و تفاوت این دو عقد از منظر تحلیلی، نحوه استحقاق مستعیر و [[مستاجر|مستأجر]] است، چرا که در اجاره، [[منفعت|منافع]] به مستأجر [[تملیک]] میشود ولی در عاریه، مستعیر فقط [[حق انتفاع]] از آن را دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1593368|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=12}}</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
== مطالعات فقهی == | == مطالعات فقهی == | ||
=== مستندات فقهی === | === مستندات فقهی === | ||
برای اعتبار عاریه از قرآن، روایات، [[اجماع]] و سیره دلیل آورده شدهاست. در [[آیه 2 سوره نساء|آیه دوم سوره نساء]]: «وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ | برای اعتبار عاریه از قرآن، روایات، [[اجماع]] و سیره دلیل آورده شدهاست. در [[آیه 2 سوره نساء|آیه دوم سوره نساء]]: «وَتَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی»، توصیه به نیکوکاری «بِرّ» شدهاست که یکی از مصادیق آن عاریه است، روایات متعددی نیز در این زمینه وجود دارد، نظیر حدیثی از پیامبر اکرم (ص) در روز فتح مکه که فرمودند: «العاریه موداه»،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مستند فقهی قانون مدنی (جلد هفتم)|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=داد و دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6091240|صفحه=|نام۱=مرکز پژوهشی دانشنامههای حقوقی علامه|نام خانوادگی۱=|چاپ=1}}</ref> همچنین روایتی که امام صادق (ع) فرمودند: عاریه در ملک معیر است و مستعیر چیزی از آن را مالک نمیشود، مگر آنکه معیر آن را به تملیک درآورد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد بیست وچهارم) (معاملات2)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5139732|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=محمدحسین (ترجمه)|نام خانوادگی۳=مهوری|چاپ=1}}</ref> | ||
=== سوابق فقهی === | === سوابق فقهی === |
ویرایش