رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره شرط نفی اعتبار نظریه متخصصین پزشکی قانونی توسط دادگاه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
افزودن لینک درون ویکی
(افزودن لینک درون ویکی)
(افزودن لینک درون ویکی)
 
خط ۲: خط ۲:


== رأی خلاصه جریان پرونده ==
== رأی خلاصه جریان پرونده ==
در تاریخ ۲۶/۲/۱۳۹۱ م.، ... م.ج. طی دو فقره درخواست به اداره سرپرستی شهر تسلیم و توضیح داده اند که پدرشان گ.ج. به دلیل کهولت سن قادر به تصمیم گیری در مورد [[مال|اموال]] خود نیست و مورد سوء استفاده قرار می گیرد درخواست رسیدگی به [[حجر]] او کرده اند. اداره سرپرستی نظریه [[پزشکی قانونی]] را جلب کرده است سازمان یاد شده طی شماره ۱۸۰۰ -۳/۳/۹۱ گزارش کرده که گ. ج. دارای شخصیت وابسته به اطرافیان بوده و علائمی از اختلال عملکرد مغزی به طور نسبی دارا بوده ولی علائم به نفع تحلیل قوای عالی مغزی ندارد با توجه به اینکه قدرت قضاوت وی می تواند تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی منجر به تصمیمات آسیب ساز اقتصادی گردد توصیه می شود دارای [[قیم]] قانونی و مشاوره در امور مالی باشد وضعیت فوق متصل به زمان [[صغر]] نمی باشد (برگ ۴) نتیجه را به دادگاه گزارش و درخواست صدور حجر او شده است [[محکمه]] پس از تحقیق از [[شاهد|شهود]] و خود گ.ج. ختم رسیدگی را اعلام و طی [[دادنامه]] شماره ۹۰۰۹۹۷۲۴۰۰۲۰۰۶۰۶ - ۲۰/۳/۹۱ [[حکم]] به حجر وی به لحاظ [[سفیه|سفاهت]] از تاریخ ۲۶/۲/۹۱ صادر کرده است دادنامه در تاریخ ۹/۵/۹۱ در دفتر [[دادگاه]] به گ.ج. [[ابلاغ]] گردیده است بنیاد شهید طی نامه شماره ۴/۵۷/۸۲۰۲۶۳/۱۴۰۲۰ به اداره سرپرستی گزارش نموده است که گ.ج. دارای سه فرزند پسر و دو دختر و پدر شهید ح.ج. است هر کدام از فرزندان یک آپارتمان مستقل از پدر خود گرفته اند تا جایی که به واسطه آزار و اذیت فرزندان مجبور به ترک دیار شده و در سکنی گزیده و همسری اختیار نموده اند که در این سن و سال از وی نگهداری نماید لیکن فرزندان دست از سر ایشان برنداشته و با ادعای محجوریت با هر بار مراجعه به موجبات آزار روحی و جسمی وی را فراهم آورده و با شناختی که از ایشان داریم و سوابق پرونده وی را از بنیاد استعلام نموده ایم نامبرده صحیح و سالم بوده و ادعای محجوریت امری واهی و ناشی از زیاده خواهی فرزندان است (برگ۳۴پرونده) گ.ج. از رأی صادره شخصا درخواست تجدیدنظر نموده است عمده [[اعتراض]] وی این است فرزندان او با کارگردانی و صحنه سازی حکم [[حجر]] او را گرفته اند به بهانه گردش بردن در به درمانگاه برده و به وی گفته اند که او را چکاپ می کنند و چکاپ یک هفته حداقل وقت لازم دارد ولی همه را یک ساعته انجام داده اند و با هماهنگی یک از اقربا صورت گرفته است و قصد فرزندان گرفتن سرپناه من است چون زن من به من خدمت و آسایش ایجاد کرده است و [[قاضی]] درست از من تحقیق نکرده است فقط قیمت آپارتمان را پرسیده و به همسرم گفتم که مدرک آن را بیاورد تا جواب دهم ولی آن را نشانه سفاهت دانسته است در فرزندان قفل خانه را شکسته اند و داخل منزل من شده اند. لذا به رأی صادره [[اعتراض]] درخواست رسیدگی و نقض حکم آن را دارد. رسیدگی به شعبه اول [[دادگاه تجدیدنظر استان]] ارجاع گردیده است دادگاه مرقوم به شرح [[دادنامه]] شماره ۹۱۰۹۹۷۲۴۰۱۷۰۰۴۴۶ مورخ ۱/۶/۹۱ با استدلالی که کرده نظریه [[پزشکی قانونی]] را غیر مستند و با لحاظ گزارش بنیاد شهید دادنامه [[تجدیدنظرخواسته]] را نقض و حکم به رد درخواست [[حجر]] صادر کرده است. م.م. از آن [[فرجام خواهی]] نموده اند حاصل [[اعتراض]] آنان این است که پزشکی قانونی به طور قطع بر عدم حجر نظر نداده است و عدم توانایی فرجام خوانده را در امور مالی خود مورد تأیید قرار داده است و [[شهادت]] [[شاهد|شهود]] هم مؤید آن می باشد اظهار نظر بنیاد شهید بی پایه و در قبال نظریات متخصصین ارزش ندارد و سالهاست که پدر ما دارای این وضعیت است و امورات او را همسر دوم وی به عهده گرفته و اقدام به خرید [[ملک ثبت شده|ملک]] پدر به نام خود نموده است لذا پدر ما خود فاقد توان تصمیم گیری است. درخواست رسیدگی و نقض دادنامه صادره را نموده اند. فرجام خوانده اقدامات فرزندان را به عنوان اذیت و آزار خود تلقی و حجر را تکذیب و خود از موهبت عقل برخوردار اعلام کرده است و اضافه نموده که کهولت سن دلیل بر حجر نیست و اظهارات و مدافعات فرجام خواهان را رد نموده است. پرونده پس از تبادل لوایح برای رسیدگی به [[دیوان عالی کشور]] ارسال و در دستور کار این شعبه قرار گرفته است، لوایح طرفین در جلسه شور قرائت می شود.  
در تاریخ ۹۱/۲/۲۶ م.، ... م.ج. طی دو فقره درخواست به اداره سرپرستی شهر تسلیم و توضیح داده اند که پدرشان گ.ج. به دلیل کهولت سن قادر به تصمیم گیری در مورد [[مال|اموال]] خود نیست و مورد سوء استفاده قرار می گیرد درخواست رسیدگی به [[حجر]] او کرده اند. اداره سرپرستی نظریه [[پزشکی قانونی]] را جلب کرده است سازمان یاد شده طی شماره ۱۸۰۰ -۹۱/۳/۳ گزارش کرده که گ. ج. دارای شخصیت وابسته به اطرافیان بوده و علائمی از اختلال عملکرد مغزی به طور نسبی دارا بوده ولی علائم به نفع تحلیل قوای عالی مغزی ندارد با توجه به اینکه قدرت قضاوت وی می تواند تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی منجر به تصمیمات آسیب ساز اقتصادی گردد توصیه می شود دارای [[قیم]] قانونی و مشاوره در امور مالی باشد وضعیت فوق متصل به زمان [[صغر]] نمی باشد (برگ ۴) نتیجه را به دادگاه گزارش و درخواست صدور حجر او شده است [[محکمه]] پس از تحقیق از [[شاهد|شهود]] و خود گ.ج. ختم رسیدگی را اعلام و طی [[دادنامه]] شماره ۹۰۰۹۹۷۲۴۰۰۲۰۰۶۰۶ - ۹۱/۳/۲۰ [[حکم]] به حجر وی به لحاظ [[سفیه|سفاهت]] از تاریخ ۹۱/۲/۲۶ صادر کرده است دادنامه در تاریخ ۹۱/۵/۹ در دفتر [[دادگاه]] به گ.ج. [[ابلاغ]] گردیده است بنیاد شهید طی نامه شماره ۴/۵۷/۸۲۰۲۶۳/۱۴۰۲۰ به اداره سرپرستی گزارش نموده است که گ.ج. دارای سه فرزند پسر و دو دختر و پدر شهید ح.ج. است هر کدام از فرزندان یک آپارتمان مستقل از پدر خود گرفته اند تا جایی که به واسطه آزار و اذیت فرزندان مجبور به ترک دیار شده و در سکنی گزیده و همسری اختیار نموده اند که در این سن و سال از وی نگهداری نماید لیکن فرزندان دست از سر ایشان برنداشته و با ادعای محجوریت با هر بار مراجعه به موجبات آزار روحی و جسمی وی را فراهم آورده و با شناختی که از ایشان داریم و سوابق پرونده وی را از بنیاد استعلام نموده ایم نامبرده صحیح و سالم بوده و ادعای محجوریت امری واهی و ناشی از زیاده خواهی فرزندان است (برگ۳۴پرونده) گ.ج. از رأی صادره شخصا درخواست تجدیدنظر نموده است عمده [[اعتراض]] وی این است فرزندان او با کارگردانی و صحنه سازی حکم [[حجر]] او را گرفته اند به بهانه گردش بردن در به درمانگاه برده و به وی گفته اند که او را چکاپ می کنند و چکاپ یک هفته حداقل وقت لازم دارد ولی همه را یک ساعته انجام داده اند و با هماهنگی یک از اقربا صورت گرفته است و قصد فرزندان گرفتن سرپناه من است چون زن من به من خدمت و آسایش ایجاد کرده است و [[قاضی]] درست از من تحقیق نکرده است فقط قیمت آپارتمان را پرسیده و به همسرم گفتم که مدرک آن را بیاورد تا جواب دهم ولی آن را نشانه سفاهت دانسته است در فرزندان قفل خانه را شکسته اند و داخل منزل من شده اند. لذا به رأی صادره [[اعتراض]] درخواست رسیدگی و نقض حکم آن را دارد. رسیدگی به شعبه اول [[دادگاه تجدیدنظر استان]] ارجاع گردیده است دادگاه مرقوم به شرح [[دادنامه]] شماره ۹۱۰۹۹۷۲۴۰۱۷۰۰۴۴۶ مورخ ۹۱/۶/۱ با استدلالی که کرده نظریه [[پزشکی قانونی]] را غیر مستند و با لحاظ گزارش بنیاد شهید دادنامه [[تجدیدنظرخواسته]] را نقض و حکم به رد درخواست [[حجر]] صادر کرده است. م.م. از آن [[فرجام خواهی]] نموده اند حاصل [[اعتراض]] آنان این است که پزشکی قانونی به طور قطع بر عدم حجر نظر نداده است و عدم توانایی فرجام خوانده را در امور مالی خود مورد تأیید قرار داده است و [[شهادت]] [[شاهد|شهود]] هم مؤید آن می باشد اظهار نظر بنیاد شهید بی پایه و در قبال نظریات متخصصین ارزش ندارد و سالهاست که پدر ما دارای این وضعیت است و امورات او را همسر دوم وی به عهده گرفته و اقدام به خرید [[ملک ثبت شده|ملک]] پدر به نام خود نموده است لذا پدر ما خود فاقد توان تصمیم گیری است. درخواست رسیدگی و نقض دادنامه صادره را نموده اند. فرجام خوانده اقدامات فرزندان را به عنوان اذیت و آزار خود تلقی و حجر را تکذیب و خود از موهبت عقل برخوردار اعلام کرده است و اضافه نموده که کهولت سن دلیل بر حجر نیست و اظهارات و مدافعات فرجام خواهان را رد نموده است. پرونده پس از تبادل لوایح برای رسیدگی به [[دیوان عالی کشور]] ارسال و در دستور کار این شعبه قرار گرفته است، لوایح طرفین در جلسه شور قرائت می شود.  


== رأی شعبه دیوان عالی کشور ==
== رأی شعبه دیوان عالی کشور ==
خط ۲۳: خط ۲۳:
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


* سفیه
* [[سفیه]]
* حجر
* [[حجر]]
* دلیل
* [[دلیل]]
* شاهد
* [[شاهد]]
* پزشکی قانونی
* [[پزشکی قانونی]]
* قائم مقام قانونی
* [[قائم مقام قانونی]]


[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]
[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]


[[رده:آراء صادره از شعب حقوقی دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]
[[رده:آراء صادره از شعب حقوقی دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]
۲٬۴۰۶

ویرایش

منوی ناوبری