۸٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حقوق بین الملل''' به مجموعه قواعد و مقرراتی گفته می شود که بر جامعه بین المللی حاکم بوده و اعضای آن، ملتزم به رعایت و اجرای آن ها هستند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل عمومی (1و2) (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667760|صفحه=|نام۱=امیرساعد|نام خانوادگی۱=وکیل|چاپ=1}}</ref> حقوق بین الملل به دو شاخه عمومی و خصوصی تظیم می شود که عبارت مناسب تر برای حقوق بین الملل خصوصی، اصطلاح | '''حقوق بین الملل''' به مجموعه قواعد و مقرراتی گفته می شود که بر جامعه بین المللی حاکم بوده و اعضای آن، ملتزم به رعایت و اجرای آن ها هستند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل عمومی (1و2) (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667760|صفحه=|نام۱=امیرساعد|نام خانوادگی۱=وکیل|چاپ=1}}</ref> حقوق بین الملل به دو شاخه عمومی و خصوصی تظیم می شود که عبارت مناسب تر برای حقوق بین الملل خصوصی، اصطلاح تعارض قوانین است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل (چاپ ششم)|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667776|صفحه=|نام۱=سیدقاسم|نام خانوادگی۱=زمانی|نام۲=مهناز|نام خانوادگی۲=بهراملو|چاپ=6}}</ref> حقوق بین الملل، اغلب از طریق اطاعت داوطلبانه صورت می گیرد. علاوه بر آن ابزار دیگری نیز استفاده می شود مانند اعتراضات سیاسی، [[میانجیگری]]، [[سازش]]، [[داوری]]، رسیدگی قضایی، مصالحه سیاسی، طرح مسئله در سازمان های منطقه ای و بین الملل و سرانجام استفاده از ابزار قهری مانند توسل به زور.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترمینولوژی حقوق نوین (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=کیان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667724|صفحه=|نام۱=منصور|نام خانوادگی۱=اباذری فومشی|چاپ=1}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فرهنگ دادرسی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667728|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=کریمی زنجانی|چاپ=2}}</ref> در رابطه بین حقوق بین الملل و حقوق داخلی، حقوق بین الملل بر حقوق داخلی اقتدار دارد و دولت باید ازحقوق بین الملل پیروی نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ترمینولوژی حقوق نوین (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=کیان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667736|صفحه=|نام۱=منصور|نام خانوادگی۱=اباذری فومشی|چاپ=1}}</ref> | ||
== تعریف == | == تعریف == | ||
حقوق بین الملل، مجموعه اصول و قواعدی است که [[دولت]] ها یعنی اعضای اصلی جامعه بین المللی خود را ملزم به رعایت آن ها می دانند و در روابط با یکدیگر اجرا می کنند. علاوه بر این، حقوق بین الملل شامل قواعدی است که طرز تشکیل و وظایف سازمان های بین المللی و روابط این سازمان ها را با یکدیگر و با دولت ها و همچنین در بعضی موارد [[حق|حقوق]] و تکالیف افراد را تعیین می کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بایسته های حقوق بین الملل عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667748|صفحه=|نام۱=رضا|نام خانوادگی۱=موسی زاده|چاپ=25}}</ref> | اصطلاح حقوق بین الملل، برگرفته از اصطلاح لاتینی «Jus gentium»به معنای حقوق بین الملل است اما معنایی متفاوت دارد. اصطلاح Jus» gentium» که در روم باستان در مقابل اصطلاح «Jus civil» (حقوق مخصوص اتباع رومی) قرار داشت، به قواعدی اطلاق می شد که در عین آن که به روابط میان کشورها از هر نوع، اعم از خصوصی یا عمومی مربوط می شد، [[تبعه بیگانه|غیر شهروندان]] یا [[تبعه بیگانه|بیگانگان]] را نیز شامل می شد. این مقررات از سوی امپراتوری روم و برای تنظیم روابط با سایر کشورها و [[تبعه بیگانه|اتباع بیگانه]] وضع شده بود و در واقع، حقوق داخلی یا ملی روم محسوب می شد. بنابراین نمی توان «Jus gentium» را منحصرا در مناسبات بین المللی حاکم دانست. البته در سال های بعد مفهوم هر دو اصطلاح تغییر کرد. در قرن هفدهم، گریسیوس که او را بنیانگذار حقوق بین الملل می نامند، برای اولین بار در کتاب خود با عنوان «Jus belli ac pacis» (حقوق جنگ و صلح)، مقررات و قواعد حقوق بین الملل رابه رشته تحریر درآورد و این اصطلاح را به جای اصطلاح حقوق بین الملل به کار برد. البته وی در کتاب مذکور، از اصطلاح «Jus Inter popuius» به معنای حقوق بین خلق ها نیز استفاده کرده است. در سال 1795، امانوئل کانت فیلسوف آلمانی، در اثر معروف خود به نام «صلح پایدار»، اصطلاح «Zweichenstaatliche Recht» را به کار بست که به معنی حقوق بین الدول است. وی معتقد بود که جامعه بین المللی از کشورهای مختلف جهان تشکیل شده و تنها کشورها با یکدیگر روابط دوستانه یا خصمانه دارند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667772|صفحه=|نام۱=محمدرضا|نام خانوادگی۱=ضیایی بیگدلی|چاپ=49}}</ref> اما حقوق بین الملل، مجموعه اصول و قواعدی است که [[دولت]] ها یعنی اعضای اصلی جامعه بین المللی خود را ملزم به رعایت آن ها می دانند و در روابط با یکدیگر اجرا می کنند. علاوه بر این، حقوق بین الملل شامل قواعدی است که طرز تشکیل و وظایف سازمان های بین المللی و روابط این سازمان ها را با یکدیگر و با دولت ها و همچنین در بعضی موارد [[حق|حقوق]] و تکالیف افراد را تعیین می کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بایسته های حقوق بین الملل عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667748|صفحه=|نام۱=رضا|نام خانوادگی۱=موسی زاده|چاپ=25}}</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
پیشینه حقوق عمومی در سه دوره قابل طرح است. | پیشینه حقوق عمومی در سه دوره قابل طرح است. | ||
# دوره باستان: دوره عهد عتیق و قرون وسطی را می توان دوران ما قبل [[دولت]] نامید. در این دوره حکومت ها عمدتا به صورت امپراتوری یا دولت- شهر بودند و دائما در حال [[جنگ]] بودند و همین امر موجب شد تا در هیچ جا سیستم واقعی حقوقی نباشد. اولین [[معاهدات بین المللی|معاهده بین المللی]] به دست آمده روی یک کتیبه سنگی است. در این سنگ نوشته «ایناتوم» فرمانروای فاتح سرزمین «لاگاش» و نماینده مردم «اوما» معاهده ای مبنی بر عدم [[جنگ|تجاوز]] به نقاط مرزی منعقد شده که قدمت آن حدود 3100 سال قبل از میلاد است. بعدها با توسعه روابط میان دولت-شهرهای یونان، مقرراتی در دوران باستان پدیدار شد از جمله این که حق [[آزادی]] شخصی شناسایی شد. [[سفیر]]<nowiki/>ان مصونیت پیدا کردند. سعی در انسانی کردن قواعد جنگ به عمل آمد. در محیط بین المللی اولین خطابه در دفاع از صلح جهانی نیز توسط کنفسیوس مطرح شد. در عهد باستان عده ای از روحانیون در روم سازمان روابط خارجی را پایه گذاری کردند که بعدها این سازمان منشا [[حقوق جنگ]] شد. | |||
# قرون وسطی: در قرون وسطی، [[مسیحیت]] عامل وحدت اروپای زمان بود. این وحدت تا حدودی کمبودهای دوره باستان در حقوق بین الملل نظیر عدم وجود مقررات مشترک میان دولت ها و عدم شناسایی حقوق نژادهای مختلف را جبران کرد. مهم ترین قواعد حقوق ملل مسیحی، تاسیس دو نهاد حقوقی به نام «صلح الهی» و «متارکه الهی» بود. صلح الهی، تلاشی بود برای تنظیم مقررات جنگ که توسط شورای لاتران در سال 1059 تعمیم داده شد که بر اساس آن غیر جنگجویان، [[کودک|کودکان]]، کلیساییان و زنان از تعرض مصون بودند و متارکه الهی که توسط شورای کلرمن ایجاد شد، مقرراتی در باب نهادی بود که ایام جنگ را محدود می کرد. با وجود همه این ها به علت عدم وجود دولت به معنای کنونی حقوق بین الملل راکد بود. با ظهور دین [[اسلام]]، جهان تقسیمات جدیدی یافت. در تقسیمات جدید، دار الاسلام، کشورهایی بودند که اکثریت ساکنین آن [[مسلمان]] بودند. دار الحرب به کشورهایی اطلاق می شد که اکثر مردم آن غیر مسلمان بوده و درگیری نظامی با مسلمانان داشتند. دار العهد یا دار الصلح به مناطقی گفته می شد که اکثریت مردم آن از پیروان یکی از ادیان الهی مسیحیت، [[یهود]] یا [[زرتشت]] بودند و دار الاحیا هم به مناطقی گفته می شد که غیر اسلامی بودند ولی رسما از جانب کشورهای اسلامی بی طرف شناخته می شدند. به طور کلی در قرون وسطی، اصول حقوق بین الملل عبارت بود از 1-کشورهای مقتدر اروپای غربی و کلیسا تابعان حقوق بین الملل، محسوب می شدند. 2-[[عرف]] و معاهدات، منابع حقوق بین الملل را تشکیل می داد که الهام گرفته از اصول حقوقی عام مسیحیت بود. 3-رکن [[قانونگذاری]] مرکزی وجود نداشت. 4-اختلافات میان کشورها تنها از طریق حصول توافق، قابل حل و فصل بود و اگر این تفاهم بدست نمی آمد، زیاندیده این حق را برای خود قائل بود که به طور عادلانه به [[دفاع]]، [[تعقیب]]، مقابله به مثل یا جنگ متوسل شود. | |||
# عصر جدید: در عصر جدید اکثریت، مبنای حقوق بین الملل را معاهدات صلح وستفالی می دانند. این معاهدات به صورت دوجانبه در دو شهر از ایالت وستفالی به اسامی «مونستر» و «اوسنابروک» منعقد شد. این معاهدات، آیین پروتستان را در سطح بین المللی به رسمیت می شناسند و به وجود کشورهای کالون و لوتر مشورعیت داده می شود. همچنین به اعضای امپراتوری مقدس روم اجازه انعقاد پیمان اتحاد با قدرت های خارجی و اعلان جنگ داده می شود به شرطی که علیه امپراتوری، صلح عمومی و معاهده نباشد. با کشف قاره آمریکا مرکزیت اروپا از بین رفت و [[حاکمیت]] مفهوم قدرت نامحدود پیدا کرد. عقیده جامعه مشترک قرون وسطی از بین رفت و اصل موازنه سیاسی جایگزین شد. در عصر جدید، اصول حقوق بین الملل کلاسیک عبارتند از 1-[[کشور]]<nowiki/>ها در قلمرو خود، قدرت انحصاری اعمال می کنند. 2-هیچگونه قدرت مرکزی در جامعه مشترک کشورها حاکم نبوده و داوری مضمحل شد. 3-کشورها نسبت به همدیگر مستقل و از نظر حقوق برابر هستند. 4-کشورها قواعد حقوق ملل را به رسمیت می شناسند ولی خود را در تفسیر و اجرای آن آزاد می دانند. 5-کشورها حق دارند که به جنگ متوسل شوند. 6-[[دکترین]] قرون وسطایی جنگ مشروع کنار رفته و کشورها به اقتضای منافع خود، حق اعلان جنگ را دارا هستن. 7-کشورهای ثالث در صورت وقوع جنگ می توانند بی طرف مانده یا در آن شرکت کنند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل عمومی (1و2) (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6667756|صفحه=|نام۱=امیرساعد|نام خانوادگی۱=وکیل|چاپ=1}}</ref> | |||
== اهداف == | == اهداف == | ||
خط ۲۳: | خط ۱۷: | ||
== شاخه ها == | == شاخه ها == | ||
حقوق بین الملل به دو شاخه عمومی و خصوصی تقسیم می شود. حقوق بین الملل عمومی، شامل مقررات مربوط به روابط دولت ها در زمان صلح یا در دوران جنگ است. لذا کلیه قراردادهای بین المللی و [[عهدنامه]] های منعقده بین دولت ها از ملحقات این رشته است. حقوق بین الملل خصوصی نیز ناظر بر روابط افراد با کشورهای دیگر است یا مربوط به روابط افراد کشور با دول خارجی است. در واقع موضوع حقوق بین الملل خصوصی در واقع حل قواعد تعرض است که هدف آن تعیین دادگاه های ملی صلاحیت دار و قانون ملی صلاحیت دار برای تنظیم روابط بین المللی است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مقدمه علم حقوق|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6668064|صفحه=|نام۱=قدرت اله|نام خانوادگی۱=واحدی|چاپ=13}}</ref> | |||
== منابع حقوق بین الملل == | == منابع حقوق بین الملل == | ||
قواعد و ضوابط هر نظام حقوقی، اعتبار خود را از منابع آن اتخاذ می کند. در نظام حقوق داخلی پیشرفته می توان منابع را با توجه به [[قانون|قوانین]] مصوب پارلمان و تصمیمات قضایی تشخیص داد اما در نظام بین المللی از آن جایی که خلاف نظام [[حقوقی داخلی]]، مرجعی برای قانونگذاری وجود ندارد و نه دادگاهی هست که اختلافات به آن جا ارجاع داده شود تعیین منبع دشوار می شود، اما در عمل می توان منابع حقوق بین الملل را در مفاد ماده 38 اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری جستجو کرد. این ماده به واژه منابع اشاره نمی کند اما تصریح می کند که دیوان چگونه باید در خصوص اختلافاتی که ارجاع می شود تصمیم بگیرد. این ماده مقرر می دارد: دیوان که ماموریت دارد اختلافاتی را که به آن ارجاع می شود، طبق حقوق بین الملل حل و فصل نمیاد موازین زیر را اعمال نماید: الف)کنوانسیون های بین المللی عام و خاص که تعیین کننده قواعدی هستند که طرف های اختلاف آن قواعد را صریحا به رسمیت شناخته اند. ب)عرف بین المللی به منزله رویه عمومی که به عنوان قانون پذیرفته شده است. ج)[[اصول کلی حقوقی]] که توسط ملل متمدن پذیرفته شده است. د)با رعایت مفاد ماده 59، تصمیمات قضایی و آموزه های برجسته ترین حقوقدانان ملل مختلف به منزله ابزارهایی فرعی جهت تعیین قواعد حقوقی.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق بین الملل (چاپ ششم)|ترجمه=|جلد=|سال=1396|ناشر=شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6668068|صفحه=|نام۱=سیدقاسم|نام خانوادگی۱=زمانی|نام۲=مهناز|نام خانوادگی۲=بهراملو|چاپ=6}}</ref> | |||
== قلمرو == | == قلمرو == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۳: | ||
نظریه یگانگی: معتقدین به این نظریه قواعد حقوق داخلیو حقوق بین الملل را با یکدیگر مرتبط دانسته و آن ها را دو سیستم مجزا و مستقل نمی دانند. معتقدین به این نظر خود به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه، معتقد به یگانگی حقوق با تقدم حقوق بین الملل هستند و گروه دیگر معتقد به یگانگی با تقدم حقوق داخلی هستند. کسانی چون دوگی، پولیتس، ژرژ سل و کلسن معتقد به برتری حقوق بین الملل هستند زیرا از نظر این گروه، حقوق داخلی تابع حقوق بین الملل است و قواعد آن باید منطبق با قواعد بین المللی باشد. بر اساس این نظر، تفاوتی بین اهداف قواعد حقوق داخلی و بین الملل وجود ندارد اما از آن جایی که قواعد بین المللی تنظیم کننده روابط کلیه اعضای جامعه بین المللی هستند، در نتیجه، منطقی است که قواعد مزبور بتواند بر هر یک از اعضا نیز حکومت کند. لذا همسویی قواعد حقوق داخلی با حقوق بین الملل کاملا ضروری است. دلیل دیگر این گروه، این است که مسئولیت تنها زمانی معنا پیدا می کند که قواعد حقوق بین الملل بر حقوق داخلی مقدم شناخته شود. چنانچه قواعد حقوق داخلی بر حقوق بین الملل برتری داشته باشند، نمی توان هیچ مسئولیتی بر دولت ها بار کرد زیرا دولت ها می توانند با استناد به قوانینی که خود وضع می کنند، اعمال خود را توجیه کنند. گروهی نیز چون کوفمن و مارکس ونزل معتقد به برتری حقوق داخلی هستند، زیرا برتری حقوق بین الملل مغایر با حاکمیت ملی دولت ها است. از حسث تاریخی نیز حقوق داخلی بر حقوق بین الملل برتری دارد زیرا ابتدا کشورها به وجود آمدند و قواعدی مقرر شد و بعد جامعه بین المللی شکل گرفت. از حیث ساختار حقوقی نیز با توجه به این که امروزه با فقدان یک اقتدار و رکن فراکشوری در جامعه بین الملی مواجه هستیم، هر کشوری در قبول تعهدات بین المللی خود آزاد بوده و از اختیار کامل برخوردار است. از نظر منطقی نیز باید قبل از ایجاد روابط حقوقی و توسعه آن میان کشورها، وجود کشورها را بپذیریم. دلیل دیگر این گروه نیز این است که قانون اساسی است که مقامات صلاحیت دار را جهت انعقاد معاهدات بین المللی معین می کند و کشور را در جامعه بین المللی متعهد می سازد. عدم رعایت مقررات یاد شده به موجب عدم اعتبار معاهدات بین المللی است. | نظریه یگانگی: معتقدین به این نظریه قواعد حقوق داخلیو حقوق بین الملل را با یکدیگر مرتبط دانسته و آن ها را دو سیستم مجزا و مستقل نمی دانند. معتقدین به این نظر خود به دو گروه تقسیم می شوند. یک گروه، معتقد به یگانگی حقوق با تقدم حقوق بین الملل هستند و گروه دیگر معتقد به یگانگی با تقدم حقوق داخلی هستند. کسانی چون دوگی، پولیتس، ژرژ سل و کلسن معتقد به برتری حقوق بین الملل هستند زیرا از نظر این گروه، حقوق داخلی تابع حقوق بین الملل است و قواعد آن باید منطبق با قواعد بین المللی باشد. بر اساس این نظر، تفاوتی بین اهداف قواعد حقوق داخلی و بین الملل وجود ندارد اما از آن جایی که قواعد بین المللی تنظیم کننده روابط کلیه اعضای جامعه بین المللی هستند، در نتیجه، منطقی است که قواعد مزبور بتواند بر هر یک از اعضا نیز حکومت کند. لذا همسویی قواعد حقوق داخلی با حقوق بین الملل کاملا ضروری است. دلیل دیگر این گروه، این است که مسئولیت تنها زمانی معنا پیدا می کند که قواعد حقوق بین الملل بر حقوق داخلی مقدم شناخته شود. چنانچه قواعد حقوق داخلی بر حقوق بین الملل برتری داشته باشند، نمی توان هیچ مسئولیتی بر دولت ها بار کرد زیرا دولت ها می توانند با استناد به قوانینی که خود وضع می کنند، اعمال خود را توجیه کنند. گروهی نیز چون کوفمن و مارکس ونزل معتقد به برتری حقوق داخلی هستند، زیرا برتری حقوق بین الملل مغایر با حاکمیت ملی دولت ها است. از حسث تاریخی نیز حقوق داخلی بر حقوق بین الملل برتری دارد زیرا ابتدا کشورها به وجود آمدند و قواعدی مقرر شد و بعد جامعه بین المللی شکل گرفت. از حیث ساختار حقوقی نیز با توجه به این که امروزه با فقدان یک اقتدار و رکن فراکشوری در جامعه بین الملی مواجه هستیم، هر کشوری در قبول تعهدات بین المللی خود آزاد بوده و از اختیار کامل برخوردار است. از نظر منطقی نیز باید قبل از ایجاد روابط حقوقی و توسعه آن میان کشورها، وجود کشورها را بپذیریم. دلیل دیگر این گروه نیز این است که قانون اساسی است که مقامات صلاحیت دار را جهت انعقاد معاهدات بین المللی معین می کند و کشور را در جامعه بین المللی متعهد می سازد. عدم رعایت مقررات یاد شده به موجب عدم اعتبار معاهدات بین المللی است. | ||
نظریه معاصر: نظریات یگانگی و دوگانگی حقوق بین الملل و حقوق داخلی، نظر دولت ها را تامین نمی کند، بنابراین در دوره معاصر، حقوقدانان راه سومی را پیشنهاد دادند. در این نظر، نظام داخلی بر بین الملل برتری ندارد و همچنین نظام بین الملل نیز بر نظام داخلی برتری ندارد بلکه هر نظامی در حوزه خود، برتری دارد. به عنوان مثال، حقوق فرانسه بر انگلیس برتری ندارد اما آنچه ممکن است رخ دهد، تعارض تعهدات دولت ها است. یعنی دولت در حوزه داخلی خود بر طبق تعهدات بین المللی عمل نکند در این موارد، موضع داخلی تحت تاثیر حقوق بین الملل قرار نمی گیرد اما دولت در عملکرد خود یک قاعده حقوق بین الملل را نقض کرده است بنابراین باید از طریق بین المللی اقدام کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بایسته های حقوق بین الملل عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6668060|صفحه=|نام۱=رضا|نام خانوادگی۱=موسی زاده|چاپ=25}}</ref> | نظریه معاصر: نظریات یگانگی و دوگانگی حقوق بین الملل و حقوق داخلی، نظر دولت ها را تامین نمی کند، بنابراین در دوره معاصر، حقوقدانان راه سومی را پیشنهاد دادند. در این نظر، نظام داخلی بر بین الملل برتری ندارد و همچنین نظام بین الملل نیز بر نظام داخلی برتری ندارد بلکه هر نظامی در حوزه خود، برتری دارد. به عنوان مثال، حقوق فرانسه بر انگلیس برتری ندارد اما آنچه ممکن است رخ دهد، تعارض تعهدات دولت ها است. یعنی دولت در حوزه داخلی خود بر طبق تعهدات بین المللی عمل نکند در این موارد، موضع داخلی تحت تاثیر حقوق بین الملل قرار نمی گیرد اما دولت در عملکرد خود یک قاعده حقوق بین الملل را نقض کرده است بنابراین باید از طریق بین المللی اقدام کرد. در سال 1899 اولین کنفرانس معروف به کنفرانس صلح در شهر لاهه شکل گرفت. در این کنفرانس کشورها توافق کردند اولا دیوان دائم داوری تشکیل شود. ثانیا قوانین و عرف های جنگ زمینی تهیه و تنظیم شود و ثالثا عهدنامه 1864 ژنو شامل جنگ های دریایی شود. دومین کنفرانس لاهه در سال 1907 تشکیل شد که در نتیجه آن تعداد زیادی از کشورها به بعضی معاهدات بین المللی که سابقا منعقد بود، ملحق شدند. در فاصله معاهدات وستفالی تا جنگ جهانیاول خصوصیت عمده قواعد حقوق بین الملل این بود که این قواعد بازتاب تمدن غرب بود و دیگر این که این قواعد توسط کشورهایی پایه گذاری شده بود که از طریق توسعه طلبی یا پیروزی های حاصله، صاحب اممپراطوری های وسیع شده بودند. بعد از جنگ جهانی اول کنفرانس صلح در 1919 در پاریس شکل گرفت و پنج معاهده با کشورهای مغلوب امضا شد که به عهدنامه های صلح معروف شدند. در سال 1918 ویلسون رئیس جمهور وقت ایالات متحده بیانیه 14 ماده ای خود را اعلم کرد. در سال 1917 پاپ نظریه تشکیل جامعه ملل را اعلام کرد. بعد از جنگ جهانی دوم، طرحی در دامبارتن اکس در 1944 ارائه شئ و در آوریل 1945 در سان فرانسیسکو یک کنفرانس بین المللی برای ایجاد سازمانی جدید شکل گرفت. بعد از تشکیل سازمان ملل جدید جامعه جهانی تحت تاثیر جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب قرار گرفت. از دهه 1950 اقداماتی در جهت استعمارزدایی انجام شد. از سال 1948 با تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، مباحث حقوق بشر مورد توجه قرار گرفت و در ادامه پیمان هایی نیز در خصوص انرژی هسته ای منعقد شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بایسته های حقوق بین الملل عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6668060|صفحه=|نام۱=رضا|نام خانوادگی۱=موسی زاده|چاپ=25}}</ref> | ||
== | == قوانین و مقررات پرکاربرد == | ||
برخی از قوانین و مقررات پرکاربرد در حوزه حقوق بین الملل عبارتند از: | |||
* قانون اساسی | |||
== اسناد بین المللی == | == اسناد بین المللی == | ||
برخی از اسناد بین المللی در حوزه حقوق بین الملل عبارتند از: | |||
* معاهدات وستفالی | |||
* عهدنامه وین | |||
* عهدنامه 1864 ژنو | |||
* عهدنامه ورسای با آلمان | |||
* عهدنامه سن ژرمن با اتریش | |||
* عهدنامه نویی با بلغارستان | |||
* عهدنامه تریانون با مجارستان | |||
* عهدنامه سور با عثمانی | |||
* پیمان اتحاد مقدس | |||
* اعلامیه دکترین مونترو | |||
* کنفرانس صلح لاهه | |||
* معاهدات لوکارنو | |||
* میثاق پاریس | |||
* میثاق بریان -کلوگ | |||
* اعلامیه اعطای استقلال به ملل تحت استعمار | |||
* اعلامیه جهانی حقوق بشر | |||
== ویژگی ها == | == ویژگی ها == |