راهکار های جبران نقض حق بر سلامت روان با تاکید بر اسناد بین المللی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳: خط ۳:
==چکیده==
==چکیده==
حق بر سلامت به عنوان حق ذاتی و یکی ازمهم ترین حقوق بنیادین بشر،دراسناد بین المللی وداخلی ،مورد تاکیدقرار گرفته است.هنگامی که از حق برخورداری از سلامت روان صحبت می کنیم، این حق باید در نظام حقوقی تجلی پیدا کرده باشد،درعرصه بین المللی وداخلی، سیاست گذاری ها و حمایت هایی برای ارتقاء ،همچنین، راهکارهای جبران نقض این حق وجود داشته باشد. این پژوهش به روش کتابخانه ای،استفاده از کتب و مقالات و مراجعه به برخی از پرونده های قابل دسترس و نهاد های ذی ربط وبه روش توضیحی–تشریحی تهیه شده است. نقض حق سلامت روان گاهی به صورت فردی و گاهی به صورت جمعی واقع می شود و بنابراین، این موضوع مطرح می گردد که نحوه جبران نقض،در هر مورد به چه صورت است .جبران خسارت احتمالا می تواند موثرترین راهکارضمانت اجرای نقض حق سلامت روان باشد که با تکیه بر محورهای قضایی ، علاوه بر احقاق حقوق قربانی نقض حق برسلامت،می تواند به تبیین عمده ترمفهوم حق بر سلامت روان منتهی گردد. امروزه علاوه بر دولت ها، سایر ذی نفعان از جمله سازمان های بین المللی نیز می توانند در قبال نقض حق سلامت روان ، مسیول بین المللی تلقی شوند و ملزم به جبران خسارت شوند.در این پژوهش به جایگاه حق برسلامت وحق برسلامت روان،در اسناد بین المللی و داخلی،همچنین شیوه های جبران نقض این حقوق، پرداخته وبه این سوال پاسخ داده شد که با تاکید بر اسناد بین المللی،حق بر سلامت روان از چه شانی برخوردار است و سازوکارجبران خسارت در موارد نقض به چه صورت می باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که هر چند راهکارهای متعددی در زمینه جبران نقض حق سلامت در اسناد داخلی وبین المللی وجود دارد اما در زمینه جبران نقض حق سلامت روان به طور مشخص ،موثر،متناسب وسریع ،به طور عملی و مشهود به چشم نمی خورد. جبران نقض، در صورتی که فاقد هر یک ازاین ویژگی ها باشد نمی توان آن را از منظر حقوق بشری و حقوق بین الملل به عنوان یک جبران، در معنای دقیق کلمه محسوب نمود. این امر واجد اهمیت است که جبران نقض حق برسلامت روان در بسیاری از موارد نمی تواند به علت اینکه ارزیابی دقیق میزان خسارات وارده به سلامت روان، غیرقابل سنجش است ، یک جبران خسارت موثر تلقی شود .
حق بر سلامت به عنوان حق ذاتی و یکی ازمهم ترین حقوق بنیادین بشر،دراسناد بین المللی وداخلی ،مورد تاکیدقرار گرفته است.هنگامی که از حق برخورداری از سلامت روان صحبت می کنیم، این حق باید در نظام حقوقی تجلی پیدا کرده باشد،درعرصه بین المللی وداخلی، سیاست گذاری ها و حمایت هایی برای ارتقاء ،همچنین، راهکارهای جبران نقض این حق وجود داشته باشد. این پژوهش به روش کتابخانه ای،استفاده از کتب و مقالات و مراجعه به برخی از پرونده های قابل دسترس و نهاد های ذی ربط وبه روش توضیحی–تشریحی تهیه شده است. نقض حق سلامت روان گاهی به صورت فردی و گاهی به صورت جمعی واقع می شود و بنابراین، این موضوع مطرح می گردد که نحوه جبران نقض،در هر مورد به چه صورت است .جبران خسارت احتمالا می تواند موثرترین راهکارضمانت اجرای نقض حق سلامت روان باشد که با تکیه بر محورهای قضایی ، علاوه بر احقاق حقوق قربانی نقض حق برسلامت،می تواند به تبیین عمده ترمفهوم حق بر سلامت روان منتهی گردد. امروزه علاوه بر دولت ها، سایر ذی نفعان از جمله سازمان های بین المللی نیز می توانند در قبال نقض حق سلامت روان ، مسیول بین المللی تلقی شوند و ملزم به جبران خسارت شوند.در این پژوهش به جایگاه حق برسلامت وحق برسلامت روان،در اسناد بین المللی و داخلی،همچنین شیوه های جبران نقض این حقوق، پرداخته وبه این سوال پاسخ داده شد که با تاکید بر اسناد بین المللی،حق بر سلامت روان از چه شانی برخوردار است و سازوکارجبران خسارت در موارد نقض به چه صورت می باشد. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که هر چند راهکارهای متعددی در زمینه جبران نقض حق سلامت در اسناد داخلی وبین المللی وجود دارد اما در زمینه جبران نقض حق سلامت روان به طور مشخص ،موثر،متناسب وسریع ،به طور عملی و مشهود به چشم نمی خورد. جبران نقض، در صورتی که فاقد هر یک ازاین ویژگی ها باشد نمی توان آن را از منظر حقوق بشری و حقوق بین الملل به عنوان یک جبران، در معنای دقیق کلمه محسوب نمود. این امر واجد اهمیت است که جبران نقض حق برسلامت روان در بسیاری از موارد نمی تواند به علت اینکه ارزیابی دقیق میزان خسارات وارده به سلامت روان، غیرقابل سنجش است ، یک جبران خسارت موثر تلقی شود .
==ساختار فهرست رساله==
==ساختار و فهرست رساله==
فصل اول: طرح تحقیق
فصل اول: طرح تحقیق


۱۰۳٬۰۰۱

ویرایش

منوی ناوبری