۲٬۹۰۲
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
به تصدی موقوفه، تولیت گویند. ( | به تصدی موقوفه، تولیت گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=117336|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=117344|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
به کسی که اداره موقوفه را، به عهده گیرد؛ متولی گویند. ( | به کسی که اداره موقوفه را، به عهده گیرد؛ متولی گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=341028|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
== کلیات توضیحی تفسیری دکتریین == | == کلیات توضیحی تفسیری دکتریین == | ||
اگر واقف، شرط نماید که تولیت موقوفه، با دادستان باشد؛ متولی مزبور، به محض بازنشستگی، از تولیت منعزل خواهد شد. ( | اگر واقف، شرط نماید که تولیت موقوفه، با دادستان باشد؛ متولی مزبور، به محض بازنشستگی، از تولیت منعزل خواهد شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دوره متوسط شرح قانون مدنی (حقوق اموال)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=187084|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=6}}</ref> | ||
اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی، به دلیل ازدست دادن معیار اصلی موردنظر واقف، منعزل خواهد بود. ( | اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی، به دلیل ازدست دادن معیار اصلی موردنظر واقف، منعزل خواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد اول) (در اموال، مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، تعهدات بطور کلی، بیع و معاوضه)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=525332|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=17}}</ref> | ||
به نظر برخی از حقوقدانان، اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل بوده؛ و به دلیل زوال سمت خود، حتی اگر دوباره آن وصف را، به دست آورد؛ دیگر حق تولیت نخواهد داشت. ( | به نظر برخی از حقوقدانان، اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل بوده؛ و به دلیل زوال سمت خود، حتی اگر دوباره آن وصف را، به دست آورد؛ دیگر حق تولیت نخواهد داشت.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد اول) (در اموال، مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، تعهدات بطور کلی، بیع و معاوضه)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=525336|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=17}}</ref> و به نظر برخی دیگر، درمواردی که متولی، دوباره وصف زایل شده را، به دست میآورد؛ استصحاب حالت پیشین، صحیح نبوده؛ و قاضی باید با توجه به اراده واقف، و صفات و اهداف موردنظر او، که منجر به تعیین شخص مزبور شده بود؛ اعاده سمت تولیت به متولی سابق را، محرز دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2777648|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref> | ||
اگر متولی، فاقد وصف توافق شده باشد؛ تصرفات وی در عین موقوفه، فضولی خواهدبود. ( | اگر متولی، فاقد وصف توافق شده باشد؛ تصرفات وی در عین موقوفه، فضولی خواهدبود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد اول) (در اموال، مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، تعهدات بطور کلی، بیع و معاوضه)|ترجمه=|جلد=|سال=1375|ناشر=اسلامیه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=525340|صفحه=|نام۱=سیدحسن|نام خانوادگی۱=امامی|چاپ=17}}</ref> | ||
اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل خواهدشد؛ زیرا درواقع، چنین شخصی، مورد نظر واقف نبودهاست. | اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل خواهدشد؛ زیرا درواقع، چنین شخصی، مورد نظر واقف نبودهاست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات تحولات حقوق خصوصی|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1479464|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> | ||
اگر متولی مجنون گردد؛ سمت خود را از دست خواهد داد. | اگر متولی مجنون گردد؛ سمت خود را از دست خواهد داد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات تحولات حقوق خصوصی|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1479464|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه محشای قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1707536|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> زیرا وصف عقل و رشد، از شروط ضمنی در حکم شرط صریح، محسوب میگردند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه محشای قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1707536|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> | ||
اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل خواهدشد؛ و باید حکم انعزال وی را، از دادگاه تقاضا نمود؛ حکم مزبور اعلامی بوده؛ و اثر آن، به زمان ازاله آن وصف معهود، عطف میشود. ( | اگر برای متولی، صفت خاصی شرط شده باشد؛ و پس از مدتی، فاقد وصف مزبور گردد؛ دراینصورت وی منعزل خواهدشد؛ و باید حکم انعزال وی را، از دادگاه تقاضا نمود؛ حکم مزبور اعلامی بوده؛ و اثر آن، به زمان ازاله آن وصف معهود، عطف میشود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2777644|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=7}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (مالکیت، حق انتفاع، وقف) و احکام راجع به آنها (مواد 29 الی 91)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=فردوسی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3756416|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=تفسیر قانون مدنی اسناد آرا و اندیشه های حقوقی (با تجدیدنظر و اضافات)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=359440|صفحه=|نام۱=سیدمرتضی|نام خانوادگی۱=قاسم زاده|نام۲=حسن|نام خانوادگی۲=ره پیک|نام۳=عبداله|نام خانوادگی۳=کیایی|چاپ=3}}</ref> | ||
منظور قانونگذار از ذکر اصطلاح شرط در این ماده؛ «قید» است؛ نه مفهوم رایج شرط به معنای تعهد تبعی. | منظور قانونگذار از ذکر اصطلاح شرط در این ماده؛ «قید» است؛ نه مفهوم رایج شرط به معنای تعهد تبعی. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه محشای قانون مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1707532|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref> | ||
== سوابق فقهی == | == سوابق فقهی == | ||
تولیت شخصی که فاقد اوصاف موردنظر واقف باشد؛ منتفی است. ( | تولیت شخصی که فاقد اوصاف موردنظر واقف باشد؛ منتفی است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=37460|صفحه=|نام۱=عبداله|نام خانوادگی۱=کیایی|چاپ=1}}</ref> | ||
اگر متولی، صلاحیت یا صفت مخصوص خود را، از دست بدهد، منعزل خواهدشد. همچنین است حکم وکیل، وصی و قاضی. ( | اگر متولی، صلاحیت یا صفت مخصوص خود را، از دست بدهد، منعزل خواهدشد. همچنین است حکم وکیل، وصی و قاضی.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=فرهنگ فقه (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2625392|صفحه=|نام۱=آیت اله سیدمحمود|نام خانوادگی۱=هاشمی شاهرودی|چاپ=3}}</ref> | ||
== مصادیق و نمونهها == | == مصادیق و نمونهها == | ||
* اگر در متولی، اسلام، رشد عقلی و جسمی، ایرانی بودن، شرط گردیده و وی، اوصاف مزبور را از دست بدهد؛ منعزل خواهدشد. | * اگر در متولی، اسلام، رشد عقلی و جسمی، ایرانی بودن، شرط گردیده و وی، اوصاف مزبور را از دست بدهد؛ منعزل خواهدشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات تحولات حقوق خصوصی|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=دانشگاه تهران|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1479464|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> | ||
== منابع == | |||
*{{پانویس}} |
ویرایش