بررسی تحلیلی اقدامات جامعهء ملل و سازمان ملل متحد در قضیه فلسطین

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بررسی تحلیلی اقدامات جامعهء ملل و سازمان ملل متحد در قضیه فلسطین
عنوانبررسی تحلیلی اقدامات جامعهء ملل و سازمان ملل متحد در قضیه فلسطین
رشتهحقوق بین الملل
دانشجوحجت ایزدی
استاد راهنماسید محسن میرفندرسکی
استاد مشاور[[]]
مقطعکارشناسی ارشد
سال دفاع۱۳۷۲
دانشگاهدانشگاه علامه طباطبایی



بررسی تحلیلی اقدامات جامعهء ملل و سازمان ملل متحد در قضیه فلسطین عنوان پایان نامه ای است که توسط حجت ایزدی، با راهنمایی سید محسن میرفندرسکی در سال ۱۳۷۲ و در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی دفاع گردید.

چکیده

در حال حاضر مساله فلسطین از پیچیده ترین مسایل دنیای حقوق و سیاست است و اختلاف میان اعراب فلسطین و صهیونیسم از جمله اختلافاتی است که جوامع بین المللی در آن نقش مهمی ایفاء کرده و توجه بسیاری از محققان، حقوقدانان و سیاستمداران را به خود جلب نموده است . بحران فلسطین و اسراییل بحرانی ریشه ای است ، که تاکنون حل نشده است ، و عدم دسترسی به یک راه حل عاقلانه، بظن غالب صلح و امنیت جهان را به خطر خواهد انداخت . با توجه به اینکه مساله مورد بحث یک قضیه بین المللی است ، لذا از همان ابتدا مورد توجه محافل بین المللی از جمله جامعه ملل و سازمان ملل متحد قرار گرفته است . جای تعجب است ، که از زمان شکل گیری این بحران، با وجود مجامع بین المللی مدعی حقوق بشر، تاکنون راه حلی پیدا نشده است و همیشه راه حلهای سیاسی و سیاسی کاری، جایگزین اصول و راه حل حقوقی گردیده است . تحقیق و غور در این مساله خود، جویای حقیقت است ، و پرده برداشتن از روی یک ابهام بدون تعصبی خاص ، پس این قضیه را از دیدگاه اصول عدالت و حقوق بین الملل، تحلیل و بررسی می کنیم. منشور ملل متحد بر سازمان ملل حکم می کند، که تمامی علل و اسباب و لوازم جنگ را از میان بردارد. اعلامیه جهانی حقوق بشر توصیه می کند، که به ارزش انسان و حمایت از حقوق او احترام نهاده و به آن توجه داشته باشند تا در جهت آزادی خود از قید و بندها و مقابله با ظلم، دست به طغیان نزنند. در سرلوحه نوشته های سازمان فرهنگی، آموزشی و اجتماعی ملل متحد، یعنی یونسکو، دمکراسی چنین تعریف شده است . (دمکراسی یعنی نظامی که براساس شرافت و مساوات و عدم امتیاز و تبعیض نهاده شود و جنگ یعنی زیر پا گذاشتن معیارهای دمکراسی) وظیفه سازمان ملل در قبال این مساله حفظ و حرمت شرافت انسانی جوامع است . اما سوال این است که چرا ملت فلسطین به عنوان یک ملت مظلوم لااقل در کشورهای اسلامی مطرح است و چرا اسراییل را بعضی غاصب می دانند؟ چرا سازمان ملل متحد که در منشورش خود را مومن به حقوق بشر و حافظ تساوی حقوق ملتها اعم از کوچک و بزرگ ، و ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت ، و احترام و کمک به تحقق حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس ، زبان و مذهب می دانند، تاکنون نتوانسته به حل این معضل موفق شود؟ آیا این دو نهاد بین المللی(جامعه ملل و سازمان ملل متحد) در قبال این مساله به وظایف خود مطابق اساسنامه خود عمل کرده اند، یا پا از چهارچوب وظایف و تکالیفی که به عهده داشته اند فراتر گذاشته اند؟ آیا ایندو سازمان توانسته اند مستقل از نفوذ موسسین خود در این خصوص تصمیم گیری کرده و به موقع اجرا گذارند؟ آیا سازمان ملل متحد حق تقسیم سرزمین فلسطین و در نهایت مداخله در تعیین سرنوشت ملت فلسطین را داشته است ؟ و بالاخره اینکه چه راه حلهایی برای اختتام این مساله تاکنون پیشنهاد شده، و مترصد چه راه حلهای حقوقی است ؟ که در پاسخ به این سوالات به بررسی عملکرد، دو سازمان جهانی می پردازیم، قبل از ورود به بحث اصلی و بررسی اقدامات دو سازمان بین المللی لازم است جهت توضیح و توجه بیشتر، در مورد تاریخ سرزمین فلسطین و مطرح شدن صهیونیسم به اختصار سخن گفته تا انگیزه پیدایش چنین مساله ای در عرصه بین الملل بر همگان روشن شود.

کلیدواژه ها

  • سازمان ملل متحد
  • فلسطین
  • اسراییل
  • اعلامیه بالفور
  • حقوق