۲۱٬۴۶۶
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «تشخیص ارزش و تأثیر گواهی با دادگاه است. == توضیح واژگان == گواهی : عبارت است از...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== توضیح واژگان == | == توضیح واژگان == | ||
گواهی : عبارت است از این که شخص به نفع یکی از اصحاب دعوی وبر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری کند. | گواهی: عبارت است از این که شخص به نفع یکی از اصحاب دعوی وبر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری کند. ۴۶۳۴۹۹ | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده | برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده ۴۳۴ ق.ا.د. م سال ۱۳۱۸ که تکرار مفاد این ماده میباشد اینگونه اظهارداشته اند که چنانچه از گفتار گواهان دعوای مدعی در نظر دادگاه ثابت شود دادگاه مطابق آن رای صادر مینماید. ۳۱۳۳۰۲ | ||
== نکات توضیحی وتفسیری دکترین == | == نکات توضیحی وتفسیری دکترین == | ||
برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده | برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده ۴۳۴ ق.ا.د. م سال ۱۳۱۸ که تکرار مفاد این ماده میباشد اینگونه اظهارداشته اند که چنانچه از گفتار گواهان دعوای مدعی در نظر دادگاه ثابت شود دادگاه مطابق آن رای صادر مینماید. ۳۱۳۳۰۲ | ||
مطابق مواد | مطابق مواد ۲۳۰ و ۲۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی اظهارات گواه دارای شرایط شاهد و شهادت در حکم بینه شرعی بوده و اظهارات آنها برای قاضی حجت است و اختیار قاضی برای اعلام بیاعتباری گواهی منحصر به مواردی است که اظهارات گواه ارزش اثباتی برای دعوا نداشته باشد. ۱۴۳۰۵۵ | ||
در صورتی که دادرس گواهی را | در صورتی که دادرس گواهی را بیارزش بشمارد باید علت مخالفت و جهات قانون آن را در رای خود قید نماید. ۳۳۰۹۲۹ | ||
از ظاهر این ماده چنین برداشت | از ظاهر این ماده چنین برداشت میشود که گواهی دلیل نیست، بلکه اماره قضایی است؛ زیرا اگر دلیل دارای شرایط قانونی باشد، باید به آن اهمیت داد ولی ظاهراً منظور از تشخیص ارزش و تأثیر گواهی، بررسی شرایط گواهی است. ۱۱۸۱۱۷ | ||
== سوابق و مستندات فقهی == | == سوابق و مستندات فقهی == | ||
در تفسیری منسوب به امام حسن عسگری (ع) : | در تفسیری منسوب به امام حسن عسگری (ع): «اگر دو نفر نزاع شان را در مورد حقی پیش رسول خدا (ص) میآوردند، ایشان پیوسته به مدعی میفرمود: تو بینه داری؟ پس اگر بینه ای میآورد که او را میپسندید و میشناخت، حکم را بر مدعی علیه جاری میکرد ولی اگر بینه نداشت، مدعی علیه را به خدا سوگند میداد که آنچه مدعی ادعا میکند، بر عهده او نیست و نه حتی برخی از آن و اگر مدعی شاهدانی میآورد که آنان را نه به خوبی و نه به بدی میشناخت، به اهدان میفرمود: قبیلههای شما کجاست؟ آنان را بیان میکردند؛ بازارتان کجاست؟ آنان مشخص میکردند؛ منزل تان کجاست؟ خصوصیات آن را میگفتند. پس از آن، افراد درگیر و شاهدان را برابرش حاضر میساخت. سپس دستور میداد نامهای مدعی و مدعی علیه و شاهدان نوشته شود و مورد شهادت را مشخص میکرد. سپس آن را به مردی از یاران خویش تحویل میداد. پس از آن مشابه همان را به مرد دیگری از یاران خویش میداد. سپس میفرمود: هرکدام از شما دونفر به گونه ای که دیگری نفهمد به سوی قبیلههای آنان و بازارهایشان و جایگاهشان و محلی که زندگی میکنند برود و دربارهٔ این دو تحقیق کند، آن دو هم میرفتند و میپرسیدند پس اگر مردم خوبی میگفتند و فضیلتی ذکر میکردند آن دو نزد رسول اکرم (ص) میآمدند و اورا بدان خبر میدادند و ایشان افرادی که مدح کرده بودند را دعوت کرده و در مورد شهود از آنان تحقیق میکردند. پس از تأیید شهود توسط گواهان محلی، حضرت بر مبنای شهادت آنان حکم میدادند. ۶۹۷۵۳۸ |