مبانی حقوق عمومی (کاتوزیان): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «'''''مبانی حقوق عمومی''''' نام کتابی است از ناصر کاتوزیان که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیده است. == محتوای کتاب == کتاب مبانی حقوق عمومی در 3 فصل تدوین گردیده است: # فصل اول: دولت. در این فصل نویسنده به تبیین مفهوم دولت، ضرورت و فایده دولت، وظی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''''مبانی حقوق عمومی''''' نام کتابی است از [[ناصر کاتوزیان]] که توسط [[انتشارات میزان]] به چاپ | '''''مبانی حقوق عمومی''''' نام کتابی است از [[ناصر کاتوزیان]] که توسط [[انتشارات میزان]] به چاپ رسیدهاست. | ||
== محتوای کتاب == | == محتوای کتاب == | ||
کتاب مبانی حقوق عمومی در | کتاب مبانی حقوق عمومی در ۳ فصل تدوین گردیدهاست: | ||
# فصل اول: دولت. در این فصل نویسنده به تبیین مفهوم [[دولت]]، ضرورت و فایده دولت، وظیفهها و هدفهای دولتها میپردازد. | |||
# فصل دوم: حاکمیت. مباحث مفهوم و اوصاف حاکمیت، مبنای حاکمیت، قلمرو حاکمیت و … در ذیل این فصل مورد پژوهش قرار میگیرند. | |||
# فصل سوم: ارزشها. در این فصل نویسنده، منابع ارزشها را مورد مطالعه قرار داده و به توضیحاتی پیرامون ارزشهای نخستین مانند: [[حق]]، [[آزادی]]، برابری، نظم و [[عدل]] و … میپردازند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبانی حقوق عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6652608|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> | |||
== بخشی از کتاب == | |||
نویسنده در بخشی از کتاب اینطور مینویسند:<blockquote>«در عصر بیداری ملتها، حقوق عمومی، حقوقی حاکم بر دولت است. با وجود این، رد ناشی از تاریخ خودکامگی هنوز همسایه خود را بر سر این رشته از دانش حقوق دارد و به گونه ای کامل فتنه برنخاسته است. همه بحثهای اصلی بر سر تنظیم رابطه دولت و [[ملت]] است؛ دو قدرت با صلابت که هر کدام ریسمان قدرت را بهسوی خود میکشاند، ملتها میخواهند سرور خود باشند و اگر اجرای قدرت را به نمایندهای میسپارند، همچون نایب و خدمتگزار به او بنگرند و سخن آخر را خود بگویند. دولتها نیز به نیابت و خدمتگزاری قانع نیستند و در برابر وظایفی که به عهده میگیرند داعیه ولایت و حکومت دارند و میکوشند تا منبع قدرت را در درون خود بیابند و بر آن تکیه کنند. | |||
از سوی دیگر؛ اندیشههای سیاسی و فلسفی نیز در همانحال که همدلی و همکاری و اتحاد دولت و ملت را آرمان مطلوب میدانند، دریافتن راه چاره و انتخاب شیوه این همکاری به توافق نرسیدهاند و گاه به ستیز آن دو قدرت دامن میزنند. بحثها تنها چهره معقول و منطقی ندارد و آلوده با هدفهای سیاسی و تعصب است و به ویژه زمانی پیچیدهتر میشود که هر دو حریف به قدرت و حاکمیت خداوند بر جهان هستی و نیروهای ماورایی تکیه میکنند؛ یکی انسان را خلیفه خدا و وارث زمین میداند و ملت را نمودار خارجی آن؛ و دیگری نیابت را واگذار شده به شخص پادشاه یا [[حاکم]] و فرمانده و رهبر میبیند.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبانی حقوق عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6652612|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref></blockquote> | |||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[حقوق عمومی]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:کتابهای حقوقی]] | |||
[[رده:کتابهای حقوق عمومی]] | |||
[[رده:حقوق عمومی]] | |||
[[رده:کتابهای ناصر کاتوزیان]] | |||
[[رده:دولت]] | |||
[[رده:حاکمیت]] | |||
[[رده:ارزشهای متعارف]] | |||
[[رده:مبانی حقوق]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۴
مبانی حقوق عمومی نام کتابی است از ناصر کاتوزیان که توسط انتشارات میزان به چاپ رسیدهاست.
محتوای کتاب
کتاب مبانی حقوق عمومی در ۳ فصل تدوین گردیدهاست:
- فصل اول: دولت. در این فصل نویسنده به تبیین مفهوم دولت، ضرورت و فایده دولت، وظیفهها و هدفهای دولتها میپردازد.
- فصل دوم: حاکمیت. مباحث مفهوم و اوصاف حاکمیت، مبنای حاکمیت، قلمرو حاکمیت و … در ذیل این فصل مورد پژوهش قرار میگیرند.
- فصل سوم: ارزشها. در این فصل نویسنده، منابع ارزشها را مورد مطالعه قرار داده و به توضیحاتی پیرامون ارزشهای نخستین مانند: حق، آزادی، برابری، نظم و عدل و … میپردازند.[۱]
بخشی از کتاب
نویسنده در بخشی از کتاب اینطور مینویسند:
«در عصر بیداری ملتها، حقوق عمومی، حقوقی حاکم بر دولت است. با وجود این، رد ناشی از تاریخ خودکامگی هنوز همسایه خود را بر سر این رشته از دانش حقوق دارد و به گونه ای کامل فتنه برنخاسته است. همه بحثهای اصلی بر سر تنظیم رابطه دولت و ملت است؛ دو قدرت با صلابت که هر کدام ریسمان قدرت را بهسوی خود میکشاند، ملتها میخواهند سرور خود باشند و اگر اجرای قدرت را به نمایندهای میسپارند، همچون نایب و خدمتگزار به او بنگرند و سخن آخر را خود بگویند. دولتها نیز به نیابت و خدمتگزاری قانع نیستند و در برابر وظایفی که به عهده میگیرند داعیه ولایت و حکومت دارند و میکوشند تا منبع قدرت را در درون خود بیابند و بر آن تکیه کنند. از سوی دیگر؛ اندیشههای سیاسی و فلسفی نیز در همانحال که همدلی و همکاری و اتحاد دولت و ملت را آرمان مطلوب میدانند، دریافتن راه چاره و انتخاب شیوه این همکاری به توافق نرسیدهاند و گاه به ستیز آن دو قدرت دامن میزنند. بحثها تنها چهره معقول و منطقی ندارد و آلوده با هدفهای سیاسی و تعصب است و به ویژه زمانی پیچیدهتر میشود که هر دو حریف به قدرت و حاکمیت خداوند بر جهان هستی و نیروهای ماورایی تکیه میکنند؛ یکی انسان را خلیفه خدا و وارث زمین میداند و ملت را نمودار خارجی آن؛ و دیگری نیابت را واگذار شده به شخص پادشاه یا حاکم و فرمانده و رهبر میبیند.»[۲]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ناصر کاتوزیان. مبانی حقوق عمومی. چاپ 4. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6652608
- ↑ ناصر کاتوزیان. مبانی حقوق عمومی. چاپ 4. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6652612