ماده 301 قانون امور حسبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ماده 301 قانون امور حسبی: ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غایب و جنین و کسی که سهم الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده است و همچنین موصی له و وصی راجع به، موصی به، در صورتی که وصیت به جزء مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم دارند.
'''ماده ۳۰۱ قانون امور حسبی''': [[ولی قهری|ولی]] و [[وصی]] و [[قیم]] هر [[وارث|وارثی]] که [[محجور]] باشد و [[امین]] [[غایب مفقودالاثر|غایب]] و [[جنین]] و کسی که [[سهم‌الارث|سهم الارث]] بعضی از ورثه به او منتقل شده‌است و همچنین موصی له و وصی راجع به، موصی به، در صورتی که [[وصیت]] به جزء مشاع از [[ترکه]] شده باشد حق [[درخواست]] تقسیم دارند.


نکات توضیحی
== توضیح واژگان ==
وصی: شخصی است که در ولایت بر مورد [[وصیت]]، نایب موصی می‌گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه اهل سنت (طلاق، وصیت، ارث، حجر) در مذهب شافعی و حنفی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=خرسندی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3043892|صفحه=|نام۱=سیدمهدی|نام خانوادگی۱=میرداداشی|نام۲=ولی اله|نام خانوادگی۲=علیزاده|نام۳=مهدی|نام خانوادگی۳=حسن‌زاده|چاپ=1}}</ref>


با توجه به ماده 848 قانون مدنی و ماده 301 قانون امور حسبی، بدین نتیجه می رسیم که ورثه نمی توانند، بدون موافقت موصی له، موصی یه را از منقول یا غیر منقول و یا وجه رایج تعیین کرده به نامبرده تسلیم کنند. 748632
وصیت: به تملیک مال اعم از عین یا منافع یا اعطای [[حق]] [[تصرف]] آن برای دیگری بعد از دوران حیات، وصیت گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (وصیت)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=294796|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=2}}</ref>


قیم: به کسی که به سفارش دادستان، برای حمایت از محجور و نگهداری از او و اداره اموال وی تعیین می‌گردد؛ قیم گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد اول) (شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی)|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1270836|صفحه=|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۱=ساکت|چاپ=1}}</ref>
وارث: به کسی می‌گویند که درصورت برخورداری از شرایط ارث و مبری بودن از موانع ارث بری، [[ترکه]] میت به او انتقال می‌یابد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد اول) (شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی)|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1270836|صفحه=|نام۱=محمدحسین|نام خانوادگی۱=ساکت|چاپ=1}}</ref>
محجور: به کسی که حق تصرف در اموالش را ندارد، محجور گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حجر و قیمومت|ترجمه=|جلد=|سال=|ناشر=مجموعه حقوقی، سال ششم، ش8، 1321|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5090872|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=داودی|چاپ=}}</ref>
غایب مفقودالاثر: کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.<ref>ماده 1011 قانون مدنی</ref>
جنین: در لغت، به معنی پنهان یا پوشیده آمده‌است، در اصطلاح، به معنای پوشانده شده از نظرها است. جنین، متشکل از دو ماده است که یکی از مرد (اسپرم) و دیگری از زن (اووم یا تخمک) حاصل می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مسائل مستحدثه (جنین، کودکان نامشروع، کودکان بزهکار، توارث در اهدای گامت، تشریح و حجب)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=22808|صفحه=|نام۱=آیت اله خلیل|نام خانوادگی۱=قبله ای خویی|چاپ=2}}</ref>
سهم الارث: به نصیب قانونی وارث از [[ترکه]] مورث، سهم الارث گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=333304|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>
درخواست: به معنای خواهش، مطالبه، تقاضا هم در امور کیفری وجود دارد و هم در امور مدنی، هرچند درخواست در امور مدنی مصادیق بیشتر و کاربرد فراوان‌تری دارد. مفهوم درخواست با [[دادخواست]] ارتباط زیادی دارد و تمییز آن‌ها از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که در مورد درخواست لزومی ندارد که تشریفات خاص دادخواست رعایت گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1549664|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=کریمی|چاپ=1}}</ref>
== نکات توضیحی ==
با توجه به [[ماده ۸۴۸ قانون مدنی]] و ماده ۳۰۱ قانون امور حسبی، بدین نتیجه می‌رسیم که ورثه نمی‌توانند، بدون موافقت موصی له، موصی به را از [[مال منقول|منقول]] یا [[مال غیرمنقول|غیر منقول]] یا وجه رایج تعیین کرده به نامبرده تسلیم کنند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق مدنی (جلد هشتم) (ارث، وصیت، اخذ به شفعه)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=748632|صفحه=|نام۱=پرویز|نام خانوادگی۱=نوین|نام۲=عباس|نام خانوادگی۲=خواجه پیری|چاپ=3}}</ref>
== رویه‌های قضایی ==
در نشست قضایی دادگستری بیرجند در مرداد ۸۸ این سؤال طرح شد که فردی بیست راس از صد راس گوسفندان خود را به نفع پسر عمویش وصیت کرده‌است. زمان فوت پنجاه راس گوسفند دارد: این وصیت تا چند راس گوسفند قابلیت اجرا دارد؟ ب: چنانچه در تعیین موصی به اختلاف باشد، چگونه رفع اختلاف می‌شود؟ کمیسیون این گونه پاسخ داد: ماده [[ماده ۸۴۸ قانون مدنی|۸۴۸ قانون مدنی]]، در مورد سؤال قابلیت استناد ندارد. در عین حال به نظر می‌رسد آنچه از نظر موصی موضوعیت داشته، موضوع وصیت به تعداد احشام وی بوده‌است، بنابراین با توجه به این که نامبرده یک پنجم گوسفندان را مد نظر داشته، اعمال مقررات [[ماده ۸۴۷ قانون مدنی]]، مقتضی به نظر می‌رسد. با این ترتیب نظر اعلامی تأیید می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه نشست‌های قضایی (27) مسائل قانون مدنی (جلد هفتم)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=راه نوین|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=243936|صفحه=|نام۱=معاونت آموزش|تحقیقات قوه قضائیه|نام خانوادگی۱=|چاپ=1}}</ref>
* [[نظریه شماره 7/99/320 مورخ 1399/04/11 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره دعوای تقسیم ترکه از سوی احدی از ورثه که سهم خود را منتقل کرده]]
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
[[رده:مواد قانون امور حسبی]]
[[رده:مواد قانون امور حسبی]]
[[رده:ارث]]
[[رده:ارث]]
[[رده:تقسیم ارث]]
[[رده:تقسیم ارث]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۳

ماده ۳۰۱ قانون امور حسبی: ولی و وصی و قیم هر وارثی که محجور باشد و امین غایب و جنین و کسی که سهم الارث بعضی از ورثه به او منتقل شده‌است و همچنین موصی له و وصی راجع به، موصی به، در صورتی که وصیت به جزء مشاع از ترکه شده باشد حق درخواست تقسیم دارند.

توضیح واژگان

وصی: شخصی است که در ولایت بر مورد وصیت، نایب موصی می‌گردد.[۱]

وصیت: به تملیک مال اعم از عین یا منافع یا اعطای حق تصرف آن برای دیگری بعد از دوران حیات، وصیت گویند.[۲]

قیم: به کسی که به سفارش دادستان، برای حمایت از محجور و نگهداری از او و اداره اموال وی تعیین می‌گردد؛ قیم گویند.[۳]

وارث: به کسی می‌گویند که درصورت برخورداری از شرایط ارث و مبری بودن از موانع ارث بری، ترکه میت به او انتقال می‌یابد.[۴]

محجور: به کسی که حق تصرف در اموالش را ندارد، محجور گویند.[۵]

غایب مفقودالاثر: کسی است که از غیبت او مدت بالنسبه مدیدی گذشته و از او به هیچ وجه خبری نباشد.[۶]

جنین: در لغت، به معنی پنهان یا پوشیده آمده‌است، در اصطلاح، به معنای پوشانده شده از نظرها است. جنین، متشکل از دو ماده است که یکی از مرد (اسپرم) و دیگری از زن (اووم یا تخمک) حاصل می‌شود.[۷]

سهم الارث: به نصیب قانونی وارث از ترکه مورث، سهم الارث گویند.[۸]

درخواست: به معنای خواهش، مطالبه، تقاضا هم در امور کیفری وجود دارد و هم در امور مدنی، هرچند درخواست در امور مدنی مصادیق بیشتر و کاربرد فراوان‌تری دارد. مفهوم درخواست با دادخواست ارتباط زیادی دارد و تمییز آن‌ها از اهمیت فراوانی برخوردار است، چرا که در مورد درخواست لزومی ندارد که تشریفات خاص دادخواست رعایت گردد.[۹]

نکات توضیحی

با توجه به ماده ۸۴۸ قانون مدنی و ماده ۳۰۱ قانون امور حسبی، بدین نتیجه می‌رسیم که ورثه نمی‌توانند، بدون موافقت موصی له، موصی به را از منقول یا غیر منقول یا وجه رایج تعیین کرده به نامبرده تسلیم کنند.[۱۰]

رویه‌های قضایی

در نشست قضایی دادگستری بیرجند در مرداد ۸۸ این سؤال طرح شد که فردی بیست راس از صد راس گوسفندان خود را به نفع پسر عمویش وصیت کرده‌است. زمان فوت پنجاه راس گوسفند دارد: این وصیت تا چند راس گوسفند قابلیت اجرا دارد؟ ب: چنانچه در تعیین موصی به اختلاف باشد، چگونه رفع اختلاف می‌شود؟ کمیسیون این گونه پاسخ داد: ماده ۸۴۸ قانون مدنی، در مورد سؤال قابلیت استناد ندارد. در عین حال به نظر می‌رسد آنچه از نظر موصی موضوعیت داشته، موضوع وصیت به تعداد احشام وی بوده‌است، بنابراین با توجه به این که نامبرده یک پنجم گوسفندان را مد نظر داشته، اعمال مقررات ماده ۸۴۷ قانون مدنی، مقتضی به نظر می‌رسد. با این ترتیب نظر اعلامی تأیید می‌شود.[۱۱]

منابع

  1. سیدمهدی میرداداشی، ولی اله علیزاده و مهدی حسن‌زاده. احوال شخصیه اهل سنت (طلاق، وصیت، ارث، حجر) در مذهب شافعی و حنفی. چاپ 1. خرسندی، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3043892
  2. محمدجعفر جعفری لنگرودی. حقوق مدنی (وصیت). چاپ 2. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 294796
  3. محمدحسین ساکت. حقوق مدنی (جلد اول) (شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی). چاپ 1. جنگل، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1270836
  4. محمدحسین ساکت. حقوق مدنی (جلد اول) (شخصیت و اهلیت در حقوق مدنی). چاپ 1. جنگل، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1270836
  5. احمد داودی. حجر و قیمومت. مجموعه حقوقی، سال ششم، ش8، 1321.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5090872
  6. ماده 1011 قانون مدنی
  7. آیت اله خلیل قبله ای خویی. مسائل مستحدثه (جنین، کودکان نامشروع، کودکان بزهکار، توارث در اهدای گامت، تشریح و حجب). چاپ 2. سمت، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 22808
  8. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 333304
  9. عباس کریمی. آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1549664
  10. پرویز نوین و عباس خواجه پیری. حقوق مدنی (جلد هشتم) (ارث، وصیت، اخذ به شفعه). چاپ 3. گنج دانش، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 748632
  11. مجموعه نشست‌های قضایی (27) مسائل قانون مدنی (جلد هفتم). چاپ 1. راه نوین، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 243936