رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: واگردانی دستی
 
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۳۰۹۹۷۰۹۰۹۷۰۰۰۰۹|تاریخ دادنامه=۱۳۹۳/۰۱/۲۳|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=شعبه ۱۷ دیوانعالی کشور|موضوع=شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی|قاضی=حسین طالبی{{سخ}}حسینیان}}'''رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی''': در صورتی که شواهد حاکی از آن باشد که ضرباتی که به مجنی علیه وارد شده توسط دو شخص صورت گرفته و صرفا یک نفر از آنان دستگیر و مورد محاکمه واقع شود، حکم به پرداخت دیه تمامی جراحات توسط یکی از متهمین از موجبات اعاده دادرسی است.  
{{جعبه اطلاعات رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور|شماره دادنامه=۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۱۱۵۶|تاریخ دادنامه=۱۳۹۱/۱۲/۱۵|نوع رأی=رأی شعبه|شعبه=شعبه ۲۴ دیوانعالی کشور|موضوع=شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی|قاضی=ابراهیم لشکری{{سخ}}علی شوشتری}}'''رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی''': در صورت عدم مالکیت طرفین دعوی بر زمین مورد نزاع و ملی بودن آن، طرح شکایت مبنی بر رفع تصرف عدوانی با اشکال مواجه است.  


= رأی خلاصه جریان پرونده =
= رأی خلاصه جریان پرونده =


محتویات پرونده که قسمتی از اوراق آن تصویر اوراق پرونده اصلی بوده به خلاصه حکایت دارد شعبه چهارم دادیاری تحقیق دادسرای عمومی و انقلاب مسجد سلیمان به شرح اعلام نظر مورخه ۱۷/۴/۸۶ ضمن صدور قرار مجرمیت آقای پ.ب. فرزند خ. از حیث ایراد جرح با چاقو نسبت به آقای د.خ.، پرونده را نسبت به متهم دیگر به اسم م.ک. که متواری بوده و امکان دسترسی به وی وجود نداشته است مفتوح باقی گذارده و با تنظیم کیفرخواست شماره ۸۶/۸۵۶-۱۹/۴/۸۶ رسیدگی و تعیین کیفر متهم موصوف را با توجه به شکایت شاکی خصوصی و نظریه های مرکز پزشکی قانونی و شهادت شهود و اقرار صریح متهم و به استناد مواد ۴۸۰ و ۴۸۱ قانون مجازات اسلامی از دادگاه صالحه درخواست نموده است. در متن تصویر نظریه مورخه ۳/۱۲/۸۴ مرکز پزشکی قانونی مسجد سلیمان که تصویر آن ضمیمه سابقه امر بود. وضعیت شاکی خصوصی به نام د.خ. چنین تشریح شده است: ... بریدگی عمیق آرنج چپ باعث آسیب عضلات حرکتی دست چپ و اختلال در حرکات آرنج و مچ دست چپ شده است که علی رغم درمان های انجام شده بهبودی کامل حاصل نشده است و نقص حرکتی در دست چپ ایجاد شده است که ماندگار می باشد و با توجه به عوارض حرکتی باقی مانده درمان ایشان خاتمه یافته اعلام می گردد. ارش بریدگی عمقی آرنج چپ و عوارض حرکتی باقی مانده جمعا دوازده صدم دیه کامل تعیین می گردد. پارگی فرق سر داعیه که دیه مقدر دارد ... با صدور کیفرخواست مزبور و طرح پرونده در شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی و جزایی مسجد سلیمان پرونده مقید به وقت رسیدگی شده و در جلسه مورخه ۲۵/۵/۸۶ که با حضور متهم زندانی پ.ب. و شاکی خصوصی به نام د.خ. تشکیل گردیده است. شخص یاد شده اخیر در شرح شکایت خود اظهار کرده است که: .... از دو نفر به اسامی ۱- پ.ب. که حاضر است و م.ک. شکایت دارم که هر دو نفری مرا با چاقو مصدوم کردند. شهادت شهود و اقرار متهم حاضر دلیل من است ......و وقتی که به شاکی خصوصی خطاب شده که.....کدامیک چه نوع ضرباتی به شما زدند؟.....نامبرده پاسخ داد که ...... متهم با چاقو به بازویم زد که دستم لاغر مانده و محدودیت حرکتی دارد. م. میله به سرم زد و درخواست صدور حکم به دیه و مجازات آنان را دارم. متهم به اسم پ.ب. پس از تفهیم بزه انتسابی توضیح داد است که: ... اتهام را قبول دارم. عامل اصلی دعوا متواری است. من اختلافی با ایشان نداشتم. پیش آمد، این کار را کردم .... و با اختتام رسیدگی دادگاه مرجوع الیه مبادرت به صدور دادنامه شماره ۸۶/۱۰۱/۶۹۶-۲۵/۵/۸۶ نموده و طی آن عینا چنین انشاء رأی کرده است: .... در خصوص اتهام متهم پ.ب. فرزند خ.، دایر به شرکت در ایراد جرح عمدی با چاقو منتهی به نقض عضو شاکی؛ دادگاه با عنایت به شکایت شاکی و گواهی پزشکی قانونی که صدمه حاصل از ضربه متهم فوق را موجب محدودیت حرکتی و نقص عضو شاکی اعلام داشته و اقرار صریح متهم در دادسرا و دادگاه و شهادت شهود و کیفرخواست دادسرا، انتساب اتهام فوق را به نامبرده محرز تشخیص و مستندا به مواد ۳۶۷ و ۲۶۴ و ۳۰۲ و ۶۱۴ قانون مجازات اسلامی وی را در مورد جنبه شخصی بزه به پرداخت دوازده صدم دیه کامل بابت ارش بریدگی آرنج چپ و نقص حرکتی آن در حق د.خ. و در خصوص جنبه عمومی بزه به لحاظ عدم تجری مرتکب و دیگران به تحمل دو سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم می نماید. رأی دادگاه حضوری در خصوص دیه قطعی و در مورد مجازات حبس ظرف بیست روز قابل درخواست تجدیدنظر در مراجع محترم تجدیدنظر استان خوزستان می باشد ... و متعاقبا در شرایطی اوراق پرونده حکایتی از اعتراض پ.ب. نسبت به رأی صادره نداشته، مراتب محکومیت قطعی وی به زندان محل اعلام و در بدل پرونده نیز اقدامات لازمه جهت رسیدگی به اتهام متهم دیگر ادامه یافته است و با پیگیری های مستمر نهایتا متهم مزبور در تاریخ ۲۳/۸/۸۸ دستگیر و طی تحقیقی که در همین تاریخ از وی به عمل آمد، نامبرده ضمن معرفی خود به نام م.ک. مشهور به م.پ. فرزند ر. در قبال شکایت د.خ. دایر به ایراد جرح دفاعا اظهار کرده است که: ... قبول دارم من با .... به سر د.خ. زدم .... و با صدور قرار تأمین درباره متهم دادسرای مرقوم در تاریخ ۹/۱۰/۸۸ قرار مجرمیت م.ک. را از حیث عمل عنوان شده فوق صادر و به شرح کیفرخواست شماره ۰۹۲۶-۲۶/۱۰/۸۸ نیز ضمن درخواست تعیین کیفر وی به استناد ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی پرونده اتهامی وی را به مرجع ذی ربط ارسال نموده است و با ارجاع پرونده به شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی مسجد سلیمان و اقدامی که از طرف دادگاه مرقوم جهت پیوست شده نظریه های پزشکی قانونی به پرونده مورد رسیدگی صورت گرفته و ضمن آن تصویر چند فقره اعلام نظر پزشکی قانونی و از جمله تصویر نظر به شماره ۱۱۶۴-۳/۴/۸۴ مرکز مزبور که متن آن عینا به شرح زیر است: ۱- بریدگی عمقی مفصل ارنج چپ که باعث آسیب عضلات دست و آسیب عصب حرکتی نیز شده و تحت عمل جراحی ترمیمی و اتل گیری قرار گرفته است. ۲- پارگی جلو فرق سر (داعیه)، ضایعه شماره ۱ در اثر اصابت جسم نوک تیز و برنده و ضایعه شماره ۲ در اثر اصابت جسم سخت ایجاد شده است. طول درمان از بدو حادثه فعلا یک ماه تعیین می گردد. معاینه مجدد لازم است. ضمیمه پرونده امر گردیده است. در جلسه متشکله در تاریخ ۳/۷/۹۰ در خصوص مورد رسیدگی قانونی انجام که در جریان آن شاکی خصوصی به نام د.خ. به بقاء شکایت مطروحه تأکید و متهم به اسم م.ک. نیز در دفاع از اتهام منتسبه اظهار کرده است: ... قبول دارم از دادگاه تقاضای تخفیف دارم. و با اعلام دادرسی مرجع مرقوم حکم قضیه را به موجب دادنامه شماره ۰۸۶۶-۹۰۰-۳/۷/۹۰ صادر که در متن دادنامه مزبور عینا چنین آمده است: ... در خصوص اتهام متهم م.ک. فرزند ر. دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی، موضوع شکایت آقای د.خ. از دادگاه با عنایت به کیفرخواست شماره ۱۹۲۶-۱۶/۱۰/۸۸ صادره از سوی دادسرای مسجدسلیمان و با مداقه در جمیع اوراق پرونده از جمله گزارش مبسوط و موثق مرجع انتظامی، شهادت شهود، گواهی پزشکی قانونی، اقاریر صریح متهم در کلیه مراحل دادرسی و با توجه به سایر قرائن و امارات موجود در پرونده بزهکاری مشارالیه مقرون به واقع بوده، فلذا به استناد ۴۸۰ و ۳۶۷ از قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت متهم به پرداخت دو صدم دیه کامل بابت جراحت (دامیه) فرق سر و پرداخت دوازده صدم از دیه کامل مجموعا ارش بابت بریدگی عمیق آرنج چپ که باعث آسیب عظلات حرکتی دست چپ و اختلال در حرکت آرنج مچ دست چپ که موجب نقض حرکتی گردیده در حق شاکی صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری بوده. به لحاظ قلت دیات قطعی می باشد ... و در ادامه کار پس از این که شعبه ۱۹ دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان به موجب دادنامه شماره ۴۴۳-۹۱۰-۳/۳/۹۱ قرار بر تجدیدنظرخواهی م.ک. را با این استدلال که ...دیه مقرر در رأی بیش از خمس دیه کامله مرد مسلمان نمی باشد .... صادر و اعلام نموده است با ارسال پرونده به دایره اجرای احکام اقداماتی به منظور دستگیری م.ک. انجام و با توجه به این که در جریان اقدامات اجرایی محکوم علیه مزبور اقدام به تعیین وکیل نموده و وکیل منتخب نیز با تقدیم لوایحی به دایره اجرای احکام ایراداتی به حکم محکومیت موکل خود وارد و در همین ارتباط به شرح مندرج در لایحه مروخه ۲۰/۱۰/۹۱ عنوان کرده است: ....۱- شاکی و شهود معرفی شده در جلسات دادسرا و دادگاه اظهار نمودند که متهم دیگر پرونده آقای پ.ب. با چاقو به دست د.خ. زده و م.ک. با لوله به سر شاکی ضربه زده است. ۲- متهمین از جمله موکل ضمن پذیرش و اقرار در دادسرا و دادگاه مبنی بر درگیری، ضربات وارده به شاکی را قبول دانسته که در پرونده مضبوط می باشد. ۳- در پرونده کلاسه ۸۶/۱۰۱/۳۷۳ شعبه یکصد و یکم دادگاه جزایی مسجد سلیمان که منتهی به صدور دادنامه شماره ۸۶/۱۰۱/۴۹۶ مورخه ۲۸/۵/۱۳۸۶ گردید. متهم پ.ب. به پرداخت دوازده درصد دیه بایت بریدگی آرنج چپ و نقص حرکتی و دو سال حبس محکوم که حکم صادره قطعی شده است. ۴- مجددا در شعبه یکصد و یکم جزایی حکم بر محکومیت موکل م.ک. تحت کلاسه ۸۸۰۹۹۸۶۱۷۰۶۰۰۸۵ و دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۶۱۷۰۶۰۰۸۶۶ به پرداخت دیه به میزان صادره در پرونده قبلی حکم صادر شده است. ۵- با توجه باظهارات شاکی و موکل که تنها با چوب به سر شاکی زده است احتساب دوازده صدم دیه در دو رأی جداگانه صحیح نبوده و به استناد بند ۳ ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری تقاضای اعاده دادرسی دارم ... و به دنبال وصول لوایح مزبور آقای دادیار اجرای احکام دادسرای مسجد سلیمان نیز با شرح اجمال قضیه و بیان این مطالب که ... هر دو پرونده فوق مربوط بشکایت آقای د.خ. می باشد که ابتدا در پرونده ۱۱/۸۶/۱۰۷۴ علیه آقای پ.ب. طرح شکایت نموده و وی را به تحمل دو سال حبس و پرداخت ۱۰۰/۱۲ دیه محکوم گردیده سپس علیه م.ک. در شماره ۱۱/۹۱۰۶۹۶ طرح شکایت نموده و نامبرده به پرداخت ۱۰۰/۱۴ دیه به شاکی محکوم گردیده، حسب محتویات پرونده های فوق محکومیت م.ک. معارض با محکومیت پ.ب. می باشد در خصوص ۱۰۰/۱۲ دیه هر دو نفر محکوم گردید. لذا مورد مشمول بند ۳ ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری می باشد و قطعا در خصوص محکومیت به پرداخت ۱۰۰/۱۲ دیه یکی از دو نفر بی گناه است ... به لزوم ارسال پرونده به دیوان عالی کشور و به منظور رسیدگی به درخواست اعاده محاکمه نموده است سوابق از طریق دایره اجرای احکام به مرجع یاد شده اخیر ارسال و با جری اقدامات منتهی سرانجام رسیدگی به موضوع به این شعبه محول گردیده است.
به حکایت اوراق پرونده پیوست آقای م.ج. در ۲۰/۲/۸۹ شکایتی مبنی بر تصرف عدوانی تسلیم دادسرای شهرستان کوهدشت می نماید. پرونده بدوا به شورای حل اختلاف ارسال می گردد. شاکی در شورای حل اختلاف شکایت خود را مطرح و مدعی است در مدت پنجاه سال گذشته زمین در تصرف وی بوده از بایر به دایر تبدیل و در آن کشاورزی نموده است که مشتکی عنه ع.ط. آن را تصرف نموده است. مشتکی عنه نیز پس از احضار و حضور در شورای حل اختلاف می گوید زمین متعلق به او می باشد و در اثبات ادعای خود می گوید سند مالکیت دارد هر یک از طرفین شهودی بر اثبات مالکیت خود معرفی می کنند و در نهایت شورای حل اختلاف به صلاحیت محاکم عمومی کوهدشت قرار عدم صلاحیت صادر می نماید. پس از تحقیقات محلی پاسگاه انتظامی به حکایت گزارش مورخه ۲۶/۵/۸۶ پاسگاه زمین مورد اختلاف در تصرف و مالکیت م.ج. بوده است که به اجاره به آقایان ص. و م. هر دو گ. واگذار می شود. در غیاب مستأجران از طرف آقای ع.ط. و فرزندش ش. و غیره تصرف می گردد که مورد کشت نخود قرار می دهند و به علت اختلاف طرفین محصول نخود هنوز برداشت نشده است. پرونده در شعبه دوم دادسرای کوهدشت مورد رسیدگی قرار می گیرد و قرار کارشناس در ۱۷/۵/۸۶ صادر می گردد. آقای ق.ح. به عنوان کارشناس از محل بازدید و در نهایت مالکیت زمین را متعلق به شاکی و برادرانش دانسته که به وسیله مشتکی عنهم مورد کشت نخود قرار گرفته و مورد تصرف غیر قانونی از طرف مشتکی عنهم قرار گرفته است. شهود تعرفه شده نیز تعلق زمین مورد اختلاف را به شاکی تأیید نموده اند. آقای دادیار پس از تحقیق از شاکی و گواهان وی و با توجه به نظر کارشناس منتخب در ۲۱/۶/۸۶ از ع.ط. تحقیق و تفهیم اتهام تصرف عدوانی می نماید. متهم می گوید هیچ تجاوزی به زمین شاکی نکرده ام - اختلاف در تعیین حدود داریم شاکی دروغ می گوید اعتراض به نظر کارشناسی ندارم. سپس دادیار قرار تأمین کفیل برای متهم صادر می نماید که با معرفی کفیل آزاد می گردد. آنگاه قرار مجرمیت صادر که پس از موافقت دادستان کیفرخواست صادر و بر طبق ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی درخواست کیفر وی می شود. پرونده در شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی کوهدشت مورد رسیدگی قرار می گیرد. در مورخه ۱۹/ ۹/۸۶ دادگاه رسیدگی می نماید. متهم در دادگاه ضمن تکذیب شکایت شاکی مدعی عدم ابلاغ نظر کارشناس می گردد. دادگاه پرونده را جهت رفع نقص و ابلاغ نظر کارشناس به دادسرا اعاده می نماید. آقای دادیار شعبه دوم دستور ابلاغ نظر کارشناسی را به متهم می دهد که در مورخه ۲۲/۲/۸۷ متهم پس از ابلاغ نظر کارشناسی به آن اعتراض می کند. با توجه به اعتراض متهم قرار ارجاع به هیأت سه نفره کارشناسی صادر می شود. هیأت کارشناسان با معاینه از محل و سوابق امر و تحقیقات محلی در ۲۰/۴/۸۷ مورد اختلاف را ملی و متعلق به هیچ یک از طرفین ندانسته اند پس از نظر هیأت کارشناسی هر یک از طرفین مدعی مالکیت گردیده اند. شعبه دوم دادیاری در مورخه ۱۵/۷/۸۷ با توجه به نظر هیأت کارشناسی و عدم مالکیت هر دو طرف قرار منع تعقیب صادر می نماید. با اعتراض شاکی پرونده به دادگاه ارسال می گردد. دادگاه با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست قبلی و اعاده پرونده برای رفع نقص صدور قرار منع تعقیب بعدی را فاقد وجاهت قانونی دانسته پرونده را جهت ابلاغ قرار منع تعقیب به دادسرا اعاده می نماید که آقای دادیار در مورخه ۱۲/۲/۸۸ با عدول از قرار منع تعقیب پرونده را با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست و تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می نماید. دادگاه در مورخه ۲۴/۳/۸۸ به لحاظ کیفرخواست صادره و عدم حضور متهم در دادگاه با احراز بزهکاری متهم وی را به شش ماه حبس غیابی و رفع تصرف از مورد اختلاف محکوم می نماید. رأی صادره در مرحله واخواهی تأیید می گردد. پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان جهت رسیدگی تجدیدنظر ارجاع می شود. شعبه به جهت معلوم نبودن زمان ابلاغ و روشن شدن تجدیدنظرخواهی در مدت قانونی یا خارج از آن به دادگاه صادرکننده حکم بدوی جهت بررسی و اعلام تاریخ ابلاغ اعاده می نماید دادگاه با بررسی و اقدام لازم تاریخ ابلاغ دادنامه را ۳۰/۱۱/۸۸ اعلام می نماید. پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال در ۲۶/۷/۸۹ پرونده به دادگاه عمومی شعبه ۱۰۲ از طرف دادگاه تجدیدنظر با اعلام اینکه پرونده کلاسه ۸۸/ ۱۰۲/ ۷۳۶ شعبه دوم دادگاه جزایی کوهدشت به انضمام ۳ برگ دادنامه به شماره ۸۹۰/۶۲۱ دادگاه تجدیدنظر که بر تأیید دادنامه بدوی می باشد به شعبه صادر کننده حکم اعاده می گردد. پس از آن اقدامات اجرای احکام منعکس است که آخرین برگ آن در جلب سیار محکوم علیه می باشد. آقای م.م. به وکالت از محکوم علیه درخواست اعاده دادرسی می نماید. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی در مورخه ۸/۵/۹۱ به این شعبه ارجاع می شود. پرونده های محاکماتی مطالبه پس از وصول مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و جریان محاکماتی به شرح بالا تنظیم شده است.
 
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسینیان عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای افرا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: اتخاذ تصمیم شایسته ; در خصوص دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۶۱۷۰۶۰۰۸۶۶-۲۰/۷/۹۰ مورد درخواست اعاده دادرسی مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:


= رأی شعبه دیوان عالی کشور =
= رأی شعبه دیوان عالی کشور =


درخواست تجدید اعاده دادرسی که از سوی وکیل منتخب آقای م.ک. فرزند ر. طرح و عنوان شده است موجه و منطبق با موازین قانونی است؛ چه در شرایطی که حسب گواهی های پزشکی صادره، مجنی علیه از دو ناحیه مورد ایراد جرح واقع شده و مباشر هر یک از جراحات وارده نیز بر اساس توضیحات شاکی خصوصی و اظهارات گواهان و اقرار صریح افراد دستگیر شده مشخص و معلوم بوده است و از طرفی احد از ضاربان شاکی خصوصی نیز طی دادنامه شماره ۸۶/۱۰۱/۴۹۶ ج -۲۵/۵/۸۶ به گناه ارتکاب یک فقره از جراحات وارده به محکومیت قطعی حاصل نموده است صدور حکم به محکومیت مستدعی اعاده دادرسی از حیث ارتکاب دو فقره ایراد جرح و به شرحی که در دادنامه شماره ۸۶۶-۹۰۰-۳/۷/۹۰ شعبه ۱۰۱ دادگاه عمومی جزایی مسجد سلیمان آمده است صورت صحیح نداشته و موجب تحمیل مجازات اضافی به شخص مذکور شده است. بنابه مراتب به استناد مقررات ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست تجویز اعاده محاکمه رسیدگی به موضوع را به شعبه دیگر دادگاه عمومی مسجد سلیمان محول تا نسبت به امر مطروحه مجددا رسیدگی و عندالاقتضاء با فسخ دادنامه صادره در خصوص مورد رأی مقتضی صادر نمایند .
درخصوص درخواست اعاده دادرسی آقای ع.ط. با وکالت آقای م.م. با توجه به محتویات پرونده نظر هیأت کارشناسان به مورخه ۲۰/۴/۸۷ ص ۷۷ پرونده دایر بر عدم مالکیت طرفین بر مورد اختلاف و ملی بودن زمین مورد نزاع و با عنایت به مندرجات ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی که اصل و اساس رکن قانونی تحقق جرم تصرف عدوانی را مالکیت شاکی مقرر داشته در حالی که در مانحن فیه حسب نظر هیأت کارشناسان شاکی فاقد مالکیت می باشد و لذا مستندا به بند ۶ - از ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست متقاضی پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر هم عرض محاکم تجدیدنظر استان لرستان ارجاع می گردد. بدیهی است اجرای حکم با عنایت به مندرجات ماده ۲۷۵ قانون مرقوم در بالا تا اعاده دادرسی و صدور حکم مجدد معوق خواهد ماند. اضافه می نماید در صورت شکایت منابع طبیعی علیه متصرفین موضوع قابل رسیدگی مجدد در دادسرای محل خواهد بود.  


رئیس شعبه هفدهم دیوان عالی کشور عضو معاون
رییس شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور - مستشار


حسینیان طالبی
لشکری - شوشتری


[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۳]]
[[رده:آراء صادره از دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]


[[رده:آراء صادره از شعب کیفری دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۳]]
[[رده:آراء صادره از شعب کیفری دیوان عالی کشور در سال ۱۳۹۱]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۸:۱۵

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۱۱۵۶
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۴۰۱۱۵۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۱۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۴ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای کیفری
موضوعشکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی
قاضیابراهیم لشکری
علی شوشتری

رای شعبه کیفری دیوان عالی کشور درباره شکایت تصرف عدوانی در خصوص اراضی ملی: در صورت عدم مالکیت طرفین دعوی بر زمین مورد نزاع و ملی بودن آن، طرح شکایت مبنی بر رفع تصرف عدوانی با اشکال مواجه است.

رأی خلاصه جریان پرونده

به حکایت اوراق پرونده پیوست آقای م.ج. در ۲۰/۲/۸۹ شکایتی مبنی بر تصرف عدوانی تسلیم دادسرای شهرستان کوهدشت می نماید. پرونده بدوا به شورای حل اختلاف ارسال می گردد. شاکی در شورای حل اختلاف شکایت خود را مطرح و مدعی است در مدت پنجاه سال گذشته زمین در تصرف وی بوده از بایر به دایر تبدیل و در آن کشاورزی نموده است که مشتکی عنه ع.ط. آن را تصرف نموده است. مشتکی عنه نیز پس از احضار و حضور در شورای حل اختلاف می گوید زمین متعلق به او می باشد و در اثبات ادعای خود می گوید سند مالکیت دارد هر یک از طرفین شهودی بر اثبات مالکیت خود معرفی می کنند و در نهایت شورای حل اختلاف به صلاحیت محاکم عمومی کوهدشت قرار عدم صلاحیت صادر می نماید. پس از تحقیقات محلی پاسگاه انتظامی به حکایت گزارش مورخه ۲۶/۵/۸۶ پاسگاه زمین مورد اختلاف در تصرف و مالکیت م.ج. بوده است که به اجاره به آقایان ص. و م. هر دو گ. واگذار می شود. در غیاب مستأجران از طرف آقای ع.ط. و فرزندش ش. و غیره تصرف می گردد که مورد کشت نخود قرار می دهند و به علت اختلاف طرفین محصول نخود هنوز برداشت نشده است. پرونده در شعبه دوم دادسرای کوهدشت مورد رسیدگی قرار می گیرد و قرار کارشناس در ۱۷/۵/۸۶ صادر می گردد. آقای ق.ح. به عنوان کارشناس از محل بازدید و در نهایت مالکیت زمین را متعلق به شاکی و برادرانش دانسته که به وسیله مشتکی عنهم مورد کشت نخود قرار گرفته و مورد تصرف غیر قانونی از طرف مشتکی عنهم قرار گرفته است. شهود تعرفه شده نیز تعلق زمین مورد اختلاف را به شاکی تأیید نموده اند. آقای دادیار پس از تحقیق از شاکی و گواهان وی و با توجه به نظر کارشناس منتخب در ۲۱/۶/۸۶ از ع.ط. تحقیق و تفهیم اتهام تصرف عدوانی می نماید. متهم می گوید هیچ تجاوزی به زمین شاکی نکرده ام - اختلاف در تعیین حدود داریم شاکی دروغ می گوید اعتراض به نظر کارشناسی ندارم. سپس دادیار قرار تأمین کفیل برای متهم صادر می نماید که با معرفی کفیل آزاد می گردد. آنگاه قرار مجرمیت صادر که پس از موافقت دادستان کیفرخواست صادر و بر طبق ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی درخواست کیفر وی می شود. پرونده در شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی کوهدشت مورد رسیدگی قرار می گیرد. در مورخه ۱۹/ ۹/۸۶ دادگاه رسیدگی می نماید. متهم در دادگاه ضمن تکذیب شکایت شاکی مدعی عدم ابلاغ نظر کارشناس می گردد. دادگاه پرونده را جهت رفع نقص و ابلاغ نظر کارشناس به دادسرا اعاده می نماید. آقای دادیار شعبه دوم دستور ابلاغ نظر کارشناسی را به متهم می دهد که در مورخه ۲۲/۲/۸۷ متهم پس از ابلاغ نظر کارشناسی به آن اعتراض می کند. با توجه به اعتراض متهم قرار ارجاع به هیأت سه نفره کارشناسی صادر می شود. هیأت کارشناسان با معاینه از محل و سوابق امر و تحقیقات محلی در ۲۰/۴/۸۷ مورد اختلاف را ملی و متعلق به هیچ یک از طرفین ندانسته اند پس از نظر هیأت کارشناسی هر یک از طرفین مدعی مالکیت گردیده اند. شعبه دوم دادیاری در مورخه ۱۵/۷/۸۷ با توجه به نظر هیأت کارشناسی و عدم مالکیت هر دو طرف قرار منع تعقیب صادر می نماید. با اعتراض شاکی پرونده به دادگاه ارسال می گردد. دادگاه با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست قبلی و اعاده پرونده برای رفع نقص صدور قرار منع تعقیب بعدی را فاقد وجاهت قانونی دانسته پرونده را جهت ابلاغ قرار منع تعقیب به دادسرا اعاده می نماید که آقای دادیار در مورخه ۱۲/۲/۸۸ با عدول از قرار منع تعقیب پرونده را با توجه به قرار مجرمیت و کیفرخواست و تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می نماید. دادگاه در مورخه ۲۴/۳/۸۸ به لحاظ کیفرخواست صادره و عدم حضور متهم در دادگاه با احراز بزهکاری متهم وی را به شش ماه حبس غیابی و رفع تصرف از مورد اختلاف محکوم می نماید. رأی صادره در مرحله واخواهی تأیید می گردد. پرونده به شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان جهت رسیدگی تجدیدنظر ارجاع می شود. شعبه به جهت معلوم نبودن زمان ابلاغ و روشن شدن تجدیدنظرخواهی در مدت قانونی یا خارج از آن به دادگاه صادرکننده حکم بدوی جهت بررسی و اعلام تاریخ ابلاغ اعاده می نماید دادگاه با بررسی و اقدام لازم تاریخ ابلاغ دادنامه را ۳۰/۱۱/۸۸ اعلام می نماید. پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال در ۲۶/۷/۸۹ پرونده به دادگاه عمومی شعبه ۱۰۲ از طرف دادگاه تجدیدنظر با اعلام اینکه پرونده کلاسه ۸۸/ ۱۰۲/ ۷۳۶ شعبه دوم دادگاه جزایی کوهدشت به انضمام ۳ برگ دادنامه به شماره ۸۹۰/۶۲۱ دادگاه تجدیدنظر که بر تأیید دادنامه بدوی می باشد به شعبه صادر کننده حکم اعاده می گردد. پس از آن اقدامات اجرای احکام منعکس است که آخرین برگ آن در جلب سیار محکوم علیه می باشد. آقای م.م. به وکالت از محکوم علیه درخواست اعاده دادرسی می نماید. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی در مورخه ۸/۵/۹۱ به این شعبه ارجاع می شود. پرونده های محاکماتی مطالبه پس از وصول مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و جریان محاکماتی به شرح بالا تنظیم شده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

درخصوص درخواست اعاده دادرسی آقای ع.ط. با وکالت آقای م.م. با توجه به محتویات پرونده نظر هیأت کارشناسان به مورخه ۲۰/۴/۸۷ ص ۷۷ پرونده دایر بر عدم مالکیت طرفین بر مورد اختلاف و ملی بودن زمین مورد نزاع و با عنایت به مندرجات ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی که اصل و اساس رکن قانونی تحقق جرم تصرف عدوانی را مالکیت شاکی مقرر داشته در حالی که در مانحن فیه حسب نظر هیأت کارشناسان شاکی فاقد مالکیت می باشد و لذا مستندا به بند ۶ - از ماده ۲۷۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با پذیرش درخواست متقاضی پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر هم عرض محاکم تجدیدنظر استان لرستان ارجاع می گردد. بدیهی است اجرای حکم با عنایت به مندرجات ماده ۲۷۵ قانون مرقوم در بالا تا اعاده دادرسی و صدور حکم مجدد معوق خواهد ماند. اضافه می نماید در صورت شکایت منابع طبیعی علیه متصرفین موضوع قابل رسیدگی مجدد در دادسرای محل خواهد بود.

رییس شعبه ۲۴ دیوان عالی کشور - مستشار

لشکری - شوشتری