تحلیل جدایی طلبی آبخازی و اوستیای جنوبی از دیدگاه حقوق بین الملل

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تحلیل جدایی طلبی آبخازی و اوستیای جنوبی از دیدگاه حقوق بین الملل
عنوانتحلیل جدایی طلبی آبخازی و اوستیای جنوبی از دیدگاه حقوق بین الملل
رشتهحقوق بین الملل عمومی
دانشجوابوبکر امام اف
استاد راهنمااحمد مومنی راد
استاد مشاورسیدباقر میرعباسی، الهام امین زاده
مقطعدکتری
سال دفاع۱۳۹۲
دانشگاهدانشگاه تهران


تحلیل جدایی طلبی آبخازی و اوستیای جنوبی از دیدگاه حقوق بین الملل عنوان رساله ای است که توسط ابوبکر امام اف، با راهنمایی احمد مومنی راد و با مشاوره سیدباقر میرعباسی و الهام امین زاده در سال ۱۳۹۲ و در مقطع دکتری دانشگاه تهران دفاع گردید.

چکیده

ایجاد دولتهای جدید در عرصه حقوق بین الملل همواره از موضوعات مورد بحث در حقوق بین الملل بوده است پیرایه های سیاسی و عاطفی معموﻻ برداشت صحیح حقوقی از وضعیت موجود را با پیچیدگی های خاص خود روبرو می کند معموﻻ دولتها سعی می کنند بر حسب مصالح خویش با استدﻻل های حقوقی بازی کنند و از این راه منافع خود را در سایه چتر حقوق، مشروع جلوه دهند مساله تشکیل دولتهای آبخازی و اوستیای جنوبی که در چند سال اخیر همواره در حقوق بین الملل مطرح بوده است تنها از سوی تعداد کمی از دولتها مورد شناسایی قرار گرفته اند رساله حاضر تلاش دارد تا صرفا بر مبنای قواعد عام حقوق بین الملل و بدون هیچ پیش داوری سیاسی به این سوال پاسخ دهد که آیا می توان در حقوق بین الملل امروز، دولتهای تازه تاسیس آبخازی و اوستیای جنوبی را به عنوان دولتهایی مشروع به رسمیت شناخت؟ آیا مفهوم حق بر تعیین سرنوشت می تواند مستمسکی حقوقی و معتبر بر تشکیل صحیح این دولتهای جدید در قفقاز باشد؟ در این ارتباط باید خاطر نشان کرد که اصل معروف حق تعیین سرنوشت به سختی می تواند مبنایی برای جدایی طلبی در حقوق بین الملل امروز به شمار رود در واقع،رویه های جدید مانند کوزوو و قفقاز را نمی توان دلیلی بر جدایی طلب ی محسوب نمود. از س وی دیگر باید تاکید کرد که اصل تمامیت ارضی همچنان مبنای اساسی حقوق بین الملل را تشکیل می دهد و نمی توان آن را اصلی تضعیف شده دانست به علاوه، بررسی رویه دولتها و ایجاد مفهوم دولت مشروع" که فرآورده حقوق بین الملل جدید می باشد، شروط چندی را برای تحقق این امر پیش بینی نموده است که در رساله حاضر به آنها پرداخته شده است. به طور خلاصه امروزه به دشواری می توان این تئوری را در حقوق بین الملل معاصر پذیرفت که جدایی بالفعل دولت های آبخازی و اوستیای جنوبی با کمک روسیه می توان مبنایی برای پذیرفتن مشروعیت جداطلبی در حقوق بین الملل باشد.

کلیدواژه ها

مواد مرتبط