تحول مفهوم آزادی در بستر نظریه قرارداد اجتماعی با تاکید بر اندیشه روسو

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
تحول مفهوم آزادی در بستر نظریه قرارداد اجتماعی با تاکید بر اندیشه روسو
عنوانتحول مفهوم آزادی در بستر نظریه قرارداد اجتماعی با تاکید بر اندیشه روسو
رشتهحقوق بشر
دانشجوفایزه آخوندی
استاد راهنمامهدی هداوند
استاد مشاورمحمدرضا ویژه
مقطعکارشناسی ارشد
سال دفاع۱۳۹۶
دانشگاهدانشگاه علامه طباطبایی



تحول مفهوم آزادی در بستر نظریه قرارداد اجتماعی با تاکید بر اندیشه روسو عنوان پایان نامه ای است که توسط فایزه آخوندی، با راهنمایی مهدی هداوند و با مشاوره محمدرضا ویژه در سال ۱۳۹۶ و در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی دفاع گردید.

چکیده

روسو، بازگشت به وضع طبیعی برای کشف طبیعت انسان را امری ضروری می داند زیرا شناخت وضع طبیعی این امکان را می دهد تا آزادی ذاتی انسان، آشکار شود؛ آزادی ای که جامعه آن را، زیر روابط و رقابت عمومی پنهان ساخته است. روسو با معیار قرار دادن وضع طبیعی به منزله ی یک معیار و هنجار سعی کرد در آیینه وضع طبیعی فرم کنونی جامعه و دولت را ببیند و نظم سیاسی متناسب با حق طبیعی را کشف کند. روسو بر خلاف گذشتگان خود که سعی داشتند میان دو حقوق متناقض فرد و جامعه آشتی برقرار کنند راه حلی یافت تا میان حقوق فرد و حقوق جامعه نوعی رابطه ی عین هم بودن یا به عبارت دیگر، ساختار متقابل به وجود آورد که اجازه دهد قانون بر پایه ی آزادی و آزادی بر پایه ی قانون مستقر شود و در نتیجه نظامی پدید آید که در آن اراده ی عمومی از اراده ی هر فرد و هستی هر کس از هستی جامعه برخیزد.این پژوهش ضمن تشریح بستر تاریخی اندیشه روسو به بررسی تحول مفهوم آزادی در نظریه رادیکال قرارداد اجتماعی روسو می پردازد.

ساختار و فهرست پایان نامه

چکیده ۱فصل اول: کلیات پژوهشمقدمه ۲۱–۱ بیان مسیله ۲۱–۲ هدف اصلی ۳۱–۳ سوال اصلی ۳۱–۴ سوال فرعی ۳۱–۵ فرضیه اصلی بررسی موضوع در ایران و جهان ۳۱–۹ سامان دهی پژوهش ۳فصل دوم: تحول حقوق طبیعی و انقلاب فکری روسو در مبانی اندیشه سیاسی ۵۲–۱ گذار از سلطنت مطلقه و تحول در حقوق طبیعی…………………… ……………………………………………۵ ۲–۱–۱دیدگاه نظریه پردازان سلطنت مستقل در باب ولایت مطلقه شاهان ۶ ۲–۲–۲ نظریه های حق طبیعی درباره ی دولت ۹ ۲–۲–۳ قرارداد اجتماعی روسو و تحول حقوق طبیعی ۱۲۲–۲ مبانی نظری انقلاب روسو در اندیشه سیاسی ۱۴ ۲–۲–۱ اکتسابی و قراردادی دانستن طبیعت بشری ۱۴ ۲–۲–۲ نقد قدسی و طبیعی بودن اجتماع سیاسی و قراردادی دانستن آن از نظر روسو ۱۷ ۲–۲–۳ ظهور مضمون تاریخ در مقابل مفهوم طبیعت و کشف حقوق طبیعی عقلایی ۱۹ ۲–۲–۴ بازگشت روسو به مفهوم وضع طبیعی به عنوان ابزاری برای تشخیص نظم سیاسی متناسب با حق طبیعی ۲۲ فصل سوم: گذار بشر از وضع طبیعی به وضع مدنی و تضمین آزادی مدنی و اخلاقی در قرارداد اجتماعی ۲۵۳–۱ انسان طبیعی در انسان شناسی فلسفی روسو ۲۶ ۳–۱–۱ انسان اولیه در وضع طبیعی ۲۶ ۳–۱–۲ آزادی و برابری موجود در نظم طبیعت ۲۷۳–۲ اجتماعی شدن انسان و شکل گیری نابرابری ها ۲۹۳–۳ ضرورت خروج از نابرابری های سیاسی و تاسیس اجتماع ۳۳۳–۴ رادیکالیزه شدن مفهوم اجتماع و امضای قرارداد تاسیس اجتماع سیاسی ۳۴ ۳–۴–۱ طرح نظریه حقوق طبیعی عقلانی برای حاکمیت مردم ۳۴ ۳–۴–۲ رادیکالیزه شدن آزادی انسان در قرارداد اجتماعی روسو ۳۸ ۳–۴–۳ انتقال آزادی مبنای توجیه بردگی ۴۰ ۳–۴–۴ عدم مشروعیت قراداد بردگی ۴۲۳–۵ اراده ی عمومی لازمه ی تضمین آزادی مدنی فرد در مناسبات سیاسی دوران جدید ۴۶۳–۶ قرارداد اجتماعی و منطق برابری در حقوق ۵۰۳–۷ آزادی اخلاقی مهمترین دستاورد تاسیس اجتماع سیاسی ۵۱فصل چهارم: حکومت دموکراتیک و تضمین آزادی قانونی ۵۹۴–۱مبانی فکری دموکراسی روسو ۵۹ ۴–۱–۱ اصالت قرارداد ۵۹ ۴–۱–۲ اصالت رضایت و قبول عامه ۵۹ ۴–۱–۳ اصالت برابری مدنی ۶۰ ۴–۱–۴ خودمختاری فرد ۶۰ ۴–۱–۵ قانون و قانون گرایی ۶۱ ۴–۱–۶ شهروندی ۶۱ ۴–۱–۷ مصلحت اندیشی انسان ها ۶۱۴–۲ حاکمیت مردم و تضمین آزادی قانونی ۶۲۴–۳ تامین مصلحت عمومی لازمه ی بقای حکومت دموکراتیک ۶۹ ۴–۳–۱ دیالکتیک هواهای نفسانی و منافع و تحول این مفاهیم از درون با ظهور مفهوم فرد ۷۰ ۴–۳–۲ ضرورت هماهنگی منافع برای مهار تنش موجود در مناسبات قدرت و تاکید بر مصلحت عمومی به عنوان نیروی محرک دولت ۷۳۴–۴ دلایلی بر رد توتالیتر بودن روسو و قرایت کانتی از روسو ۷۵فصل پنجم: نتیجه گیری ۷۹منابع ۸۲

کلیدواژه ها

  • وضع طبیعی
  • قرارداد اجتماعی
  • حاکمیت مردمی
  • آزادی مدنی