دادخواهی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در لغت:

عمل دادخواه، شکوه . رفع قصه . برداشت قصه . گزارش . تظلم، شکایت، فریادخواهی، ظلامه ، مظلمه،از کسی نزد حاکم یا قاضی شکایت بردن و درخواست دفع ظلم ‌کردن، .مظلمه . تظلم و شکایت مظلوم از ظالم و درخواست دفع ظلم . آنچنان که نظامی می گوید:"از آن دادخواهی هراسان شده* بر او دانش آموزی آسان شده "[۱]

در حقوق:

به معنای حق طرح دعوا، شکایت و تظلم‌خواهی در دادگاه‌ها و مراجع قضایی برای احقاق حق و خواستار اجرای عدالت شدن است. این حق در زمره اصول بنیادین حقوق بشر و از اصول مهم در آیین دادرسی کیفری است که به موجب آن حقوق و آزادی‌های افراد تحت امنیت و حمایت قضایی قرار می گیرد. [۲]

جایگاه در ادبیات حقوقی

واژه دادخواهی، در حد تحقیق، اول بار در لايحه قانوني خلع يد از غاصبين رقبات خالصه مصوب 1332,04,15، وارد متون قانونی شده است: " ...  در مورد آن قسمت از املاك و مستغلات كه ... درنتيجه عدم دادخواهي در مدت مقرر در ماده 6 قانون مذكور بملكيت دولت و خالصگي تثبيت شده و يا در صورت دادخواهي هنوز حكم قطعي بحقانيت شاكيان صادر نشده است ..."

در ادبیات حقوقی کنونی، جایگاهی در آیین دادرسی نیافته و قانونگذار می توانست از این واژه کهن به جای "طرح دعوا" استفاده نماید که چنین استفاده ای نشده است ولیکن این واژه در ماده 34 قانون اساسی به کار رفته است: " دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد." و جسته گریخته در پاره ای متون قانونی و رویه قضایی به کار رفته است. برای مثال: " تشكل ها پس از دريافت پروانه فعاليت و ثبت آن در چهارچوب قوانين و مقررات كشور، از حقوق زير برخوردار مي شوند:... و - حق دادخواهي در مراجع قضايي و شبه قضايي."[۳]  

رویه قضایی

مواد مرتبط

منابع

  1. لغتنامه دهخدا و فرهنگ عمید. نگاه کنید به ذیل واژه دادخواهی.
  2. عباس ایمانی. فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری. چاپ 2. نامه هستی، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1310980
  3. ماده 22 آيين نامه اجرايي قانون نحوه تشكيل و فعاليت تشكل هاي صنفي – تخصصي مصوب 1402,10,24 .