دعوای مردد

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در مواردی که خواسته‌ها، اسباب یا خواندگان دعوا متعدد بوده و ماحصل این وضعیت، نامعین و مردد شدن آن‌ها بین دو یا چند امر است، مفهوم «دعوای مردد» تجلی پیدا می‌کند. به عبارت دیگر دعوا ممکن است با توجه به خواسته، محدوده خواسته، متعلق خواسته، سبب و خوانده آن مردد محسوب شود. بر این بنیان، اگر در نتیجه طرح خواسته‌های متعدد در عرض یکدیگر، دادگاه نتواند تشخیص دهد که به‌راستی خواهان چه خواسته‌ای از این مرجع دارد، دعوا مردد تلقی می‌شود.[۱]

مواد مرتبط

مصادیق و نمونه ها

مطابق بند ۳ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی، «تعیین خواسته» یکی از مندرجات ضروری دادخواست محسوب می‌شود. بر این بنیاد، خواهان باید به‌گونه‌ای خواسته خویش را در دادخواست درج کند که معین بوده و مردد بین دو یا چند امر نباشد. با وجود این، گاهی اوقات خواسته خواهان از دادگاه، مردد بین دو یا چند امر بوده به‌نحوی که نمی‌توان تشخیص داد خواهان کدام‌یک را مورد نظر دارد. به‌عنوان مثال، شخصی به طرفیت دیگری طرح دعوا می‌کند مبنی بر اینکه مقداری طلا از او خریداری کرده و فروشنده طلا را تحویل نمی‌دهد و از دادگاه می‌خواهد که دادگاه او را به تحویل طلا یا پول آن محکوم کند. طبیعی است در اینجا خواسته غیر منجز و به تعبیری مردد است.[۱]

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ مصطفی السان؛ احسان بهرامی؛ اکبر الماسی، (۱۴۰۳)، مصادیق دعوای مردد (غیر‌منجز) و تکلیف دادگاه در مواجهه با آن؛ با تاکید بر رویه قضایی، مجله حقوقی دادگستر، دوره ۸۸، شماره ۱۲۵