رای دادگاه درباره تأثیر پلمب شرکت بر قرارداد مشارکت (دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۲۶۱۳۸۰۱۷۴۴)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۰۰۹۹۷۲۶۱۳۸۰۱۷۴۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۰/۰۹/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتأثیر پلمب شرکت بر قرارداد مشارکت
قاضیعلی حجتی
محسن افرازه
حسین افشار

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تأثیر پلمب شرکت بر قرارداد مشارکت: پلمپ شرکت به دلیل عدم رعایت مسائل زیست محیطی، عرفا ملازمه ای با تلف مال مشترک میان شرکاء ندارد؛ بنابراین موجب انفساخ قرارداد مشارکت نمی شود.

رأی دادگاه بدوی

درخصوص دادخواست تقدیمی آقای م. ف.الف. باوکالت آقای ح. ک. (وکیل دادگستری) به طرفیت آقای ح.الف. م.ن. باوکالت آقای ر. ق. (وکیل دادگستری ) به خواسته بدوا تقاضای صدور قرار استماع شهادت شهود موکل و سپس صدور حکم به اعلام فسخ و بی اعتباری قرارداد مشارکت عادی مورخه ۷۴/۶/۱۵ درخصوص کارگاه تولید وتصفیه پارافین واقع در ه. روستای د. مقوم به ۵۱/۰۰۰/۰۰۰ ریال ۰ دادگاه با توجه به اسناد و مدارک پیوست پرونده ۱- قرارداد مشارکت فوق ۲- صورتجلسات پلمپ ۳- قرارداد شرکت شهرکهای صنعتی ۴- تجهیزات کارگاه ازقبیل انشعاب آب ، برق ،گاز و۰۰۰ ۵- مدارک بیمه دال بر نوع شغل استخدامی خوانده درکارگاه جدید ۶- صورتجلسه مورخه ۱۳۸۹/۲/۱۴ شعبه ۱۲۹ دادگاه باهنر ۷- رسیدگی های مورخه ۱۳۸۵/۶/۱۵ و ۱۳۸۶/۱۲/۲۱- ۸- دادنامه شماره ۲۶۰۰۵۹۴ مورخه ۱۳۸۹/۷/۲۰ شعبه ۱۲۹-۹- استشهادیه ۱۰- وکالتنامه وکیل ۰ ما حصل اظهارات وکیل خواهان بدین شرح می باشد: موکل اینجانب به موجب شراکت نامه عادی مورخه ۱۳۷۴/۶/۱۵ باخوانده ( که ازقبل راننده کارگاه موکل بوده ) مبادرت به انعقاد قرارداد شراکت کاری در زمینه تولید و تصفیه پارافین بامحل تعیین شده درآدرس ه. - روستای د. دامداری واقع درشمال شرقی باغ می نماید و طی آن مقرر می گردد تقسیم سود و زیان به نسبت سهام تعیینی برمبنای ۴۵% موکل و۳۵% خوانده تقسیم گردد لازم به ذکر است که کل سرمایه شرکت اولیه مبلغ سی میلیون ریال معادل سه میلیون تومان بوده است ( پیوست ۱) پس از گذشت حدود سه سال از شراکت کاری کارگاه فوق به علت اخطارهای پی در پی و مکرر از جانب اداره اماکن و اداره محیط زیست تهدید به تعطیلی می گردد تا درنهایت مورخه ۷۷/۱۱/۲۸ کارگاه فوق رسما طی صورتجلسه پلمپ به دستور بخشداری محل تعطیل و شراکت کاری منفسخ میگردد (پیوست ۲) لیکن موکل برای ادامه فعالیت در زمینه کاری و حرفه تخصصی خویش با هزینه شخصی طبق قرارداد شماره ۹۶۷- ۴۱۷ مورخه ۱۳۷۷/۶/۳۱ به شرکت شهرک های صنعتی ایران مراجعه و قرارداد تخصیص یک قطعه زمین به مساحت ۲۴۳۴ مترمربع براساس موافقتنامه اصولی شماره ۰۱/۵۹۰۹۶ صادره از اداره کل صنایع استان تهران واقع درجاده ... را منعقد می نماید (پیوست ۳) وکلیه هزینه های تأسیس و نگهداری و تجهیز کارگاه فوق از قبیل خرید انشعابات آب، برق، گاز واحداث سوله و سایر امکانات مورد نیاز را شخصا هزینه و تهیه می نماید (پیوست ۴) و مجددا خوانده در کارخانه جدید به عنوان راننده کارگاه موکل، مشغول به فعالیت میگردد ( پیوست ۵) -۲- پس ازگذشت ۱۱ سال از احداث کارگاه جدید خوانده هنوز شراکت نامه اولیه ازکارگاه قبلی رادردست داشته به یکباره ادعای شراکت در محل جدید کارگاه را می نماید و دراین راستا به طرح دعوایی علیه موکل به خواسته تعیین و پرداخت سود مشارکت مبادرت می نماید که به کلاسه ۲۶/۸۹ درشعبه ۱۲۹ دادگاه عمومی حقوقی شهید باهنر ارجاع میگردد و برای اثبات ادله شراکت کاری خویش با موکل و متصل نمودن شراکتنامه اولیه به محل جدید با توسل به اقرار مصلحتی عنوان می نماید که ازمورخه ۱۳۸۳/۴/۱ تا کنون صرفا ۶۵ میلیون تومان سودمشارکت ازموکل دریافت داشته که طبق صورتجلسه ۱۳۸۹/۲/۱۴ منعکس گردیده است (پیوست ۶) و در اینکه به دو رسیدعادی مورخه ۸۵/۶/۱۵ و ۱۳۸۶/۱۲/۲۱ استنادمی نمایدکه هردو رسید درخصوص توافق قیمت حمل بارتوسط شرکتهای دیگروظروف سازی (بسته بندی) تولیدات شرکتهای دیگرمی باشد وخوانده درآنهابه عنوان پیمانکارحمل بارمی باشد واین رسیدها هیچ ارتباطی به شراکت موکل درکارگاه جدیدندارد (پیوست ۷) لیکن دادگاه محترم بدوی با ارجاع به کارشناس رسمی دادگستری حکم به محکومیت موکل به پرداخت سودسهم الشرکه کارگاه جدیدصادرنموده که هم اکنون درمرحله تجدیدنظربوده ودرحال رسیدگی است (پیوست ۸) -۳- علی ایحال باتوجه به کیفیت موضوع واسنادومدارک موجودکه جملگی حکایت ازعدم اتصال شراکتنامه اولیه به شراکت جدیدچه ازلحاظ موقعیت مکانی وچه ازلحاظ هزینه هایی که تماما توسط موکل پرداخت شده است داردوجایزبودن عقدشراکت وخروج شرکاءاولیه (موکل وخوانده ) ازشراکتنامه اولیه وعدم انعقادقراردادمشارکت جدیددرمحل جدیدکه حاکی ازفسخ شراکتنامه اولیه می باشد تقاضادارد بدوا قراراستماع شهادت شهودموکل راصادرفرموده وپس ازاثبات حقانیت موکل حکم به محکومیت خوانده مبنی براعلام فسخ شراکتنامه عادی مورخه ۱۳۷۴/۶/۱۵ بااحتساب جمیع خسارات دادرسی صادرفرمائید. وکیل خواهان درجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نمایداولا دردادخواست تقدیمی درقسمت شرح خواسته قیدنموده ام که قراردادحاضرفسخ گردیده است لذا اشتباها تایپی به فسخ قراردادعنوان گردیده تقاضای موکل اعلام انفساخ قراردادمی باشدکه بدینوسیله اشتباها تایپی رااصلاح می کنم ،دوما اینکه کارگاه اولیه درسال ۱۳۷۴/۶/۱۵ باهمکاری موکل وخوانده محترم احداث وانعقادگردیده است که درقراردادفوق هم محل آن درروستای د. اعلام گردید وهم میزان سرمایه اولیه مبلغ سی میلیون ریال لذاازاین مبلغ ۶۵% متعلق به موکل (۱۹۵۰۰۰۰ تومان ) و۳۵% متعلق به خوانده بوده است (۱۰۵۰۰۰۰تومان ) به علت اینکه محل کارگاه واقع درروستای د. بوده لذابه علت تناقض بااکوسیستم طبیعی محیط زیست منافات داشته واداره محیط زیست واداره اماکن بارهاوبارها اخطاریه مبنی برپلمپ کارگاه به موکل ابلاغ نموده بودند(که فتوکپی صورتجلسه پلمپ اخطاریه ها پیوست می باشد) لذابعلت عدم سوددهی وزیان وارده به علت تعطیلی کارگاه عملا سودی که عاید موکل نگردیده بلکه زیان هم دیده است به ناچارموکل درصدداحداث کارگاه جدیدازطریق احداث کا رخانه جهت انجام حرفه تخصص خویش مینمایدلهذا بامراجعه به شرکتهای صنعتی ع. واقع درجاده خ. قرارداد تخصیصی یک قطعه زمین به مساحت ۲۳۳۴ مترمربع براساس موافقتنامه اصول شماره ۰۱/۵۹۰۹۶ صادره ازاداره کل صنایع استان تهران را منعقد مینماید که تمامی علل آن وتجهیزات کارگاه ازقبیل احداث سول، خریدانشعابات برق صنعتی، آب، گاز و سایر تجهیزات مورد نیاز (که کپی آنها ضمیمه دادخواست می باشد) جملگی با هزینه موکل بوده است که چنانچه به فاکتورهای متعددی و قراردادهای گوناگون برای تجهیزکارگاه ملاحظه گردد رقمی بالغ بر۹۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال برآورد گردیده و تماما توسط موکل هزینه شده است ولیکن نظربه اینکه خوانده قبلا هم راننده موکل ( راننده ماشین سنگین ) درشرکت وی بوده مجددا توسط موکل پس از ۲ سال تعطیلی کارگاه اولیه و مراجعت به کارگاه جدیددعوت به کار در همان تصدی گری به شغل رانندگی می گردد و پس ازگذشت مدت زمان حدودا ۱۱ سال به علت طمع، خوانده اقدام به ارائه شراکتنامه اولیه علیه موکل چنین وانمودداشته که درکارگاه جدید نیز شریک می باشد و مبادرت به طرح دعوا نموده که درشعبه ۱۲۹ دادگاه عمومی حقوقی باهنرمطرح رسیدگی قرارمیگردددرجلسه اول رسیدگی عنوان می نماید قبلا باموکل تصفیه حساب نموده لیکن از۱۳۸۳/۴/۱ تاکنون ( یعنی سال ۸۹) صرفا ۶۵ میلیون تومان دریافت نموده به عنوان سودازموکل (اقرارمصلحتی) ودادگاه نیزباارجاع امربه کارشناس بدون مداقه درمدارک موکل مبادرت به صدوردادنامه نموده که هم اکنون دردادگاه تجدیدنظراستان تهران به استنادماده ۱۹ آیین دادرسی مدنی قرارتوقیف رسیدگی تانتیجه پرونده حاضرصادرگردیده است امادلایل موکل مبنی برانفساخ قراردادعادی مورخه ۱۳۷۴/۶/۱۵ وعدم تسری آن به کارگاه جدید :۱) شراکت چنانچه از نامش پیداست مشارکت دو نفر یا بیشتر برای سرمایه گذاری شریک بودن درسود و زیان (۳گزینه) می باشد و این درحالی است که درقرارداد اولیه هیچ گونه سودی عاید شرکاء نمی گردد که هیچ بلکه به علت تعطیلی و پلمپ مکرر از طریق مراجع مربوطه ضرر هم داده شده است چنانچه خوانده ادعای سودرسانی کارگاه اولیه را داشته مدارک خویش را ارائه می نماید ۲) کارگاه جدید تماما توسط موکل خریداری شده وهمانطورکه به اسنادومدارک تجهیزکارگاه ملاحظه فرمایند رقمی بالغ بر۹۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال برآوردمی شود حال کدام عقل سلیمی می پذیردکه با۱۰۵۰۰۰۰(یک میلیون وپنجاه هزارتومان ) اورده خوانده ازباب ۳۵% سرمایه اولیه، صاحب یک کارخانه جدیدشودکه ۳۵% ان رقمی بالغ بر۳۱۵۰۰۰۰۰۰ ریال میگرددآن هم سرمایه اولیه درحالیکه درحال حاضرآن کارگاه جدیدرقمی بالغ بر۳۵۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال ارزش دارد وخوانده که ادعادارددرکارگاه جدیدهم صاحب ۳۵% می باشد چه دلایل ومدارکی دال برافزایش سرمایه از۱۰۵۰۰۰۰۰ریال به ۳۱۵۰۰۰۰۰۰ ریال دارد ۳- خوانده ادعانموده که قبلا باموکل تصفیه نموده واز۸۳/۴/۱ تاکنون صرفا ۶۵ میلیون تومان دریافت داشته اولا مدارک تصفیه حساب قبلی دوما دریافت رسید۶۵ میلیون تومان سودحاصله راکه ازموکل دریافت داشته کجاست؟چراتاکنون ارائه نگردیده است ؟ ۴- درکارگاه اولیه محل آن تعیین شده درحالیکه درکارگاه جدیدهیچ گونه تسری ندارد وشراکت درمحل تعیینی صرفا مربوط به همان محل می باشد ۵- آخرین مطلب درخصوص دو رسیدعادی مورخه ۸۵/۶/۱۵ و ۸۴/۱۲/۲۱ می باشدکه خوانده ادعانموده چون درآن رسیدها نیزموکل امضادارد لذادلیل برادامه شراکت درمحل جدیدمی باشد دراین باره توضیح اینکه خوانده ازابتدای امرکه درنزدموکل مشغول به فعالیت بوده به شغل رانندگی کامیونهای متعلق به موکل که درزمینه ارسال وجابجایی بارتولیدشده که درکارگاه تولیدپارافین صنعتی استفاده می شده اشتغال داشته پس ازگذشت مدتی وباتوجه به اینکه تولیدات کارخانه چه درشراکتنامه اولیه وچه درشهرک صنعتی ع. خیلی زیادنبوده که هردوکامیون بصورت تمام وقت مشغول به فعالیت باشند لذادرزمان هایی که مورداستفاده کارخانه نبوده کارخانجات اطراف باتوجه به سابقه آشنایی که ازقبل باخوانده داشته اند ومی دانستندکه نامبرده درزمینه تصدی گری به کامیون داری درشرکت موکل مشغول به فعالیت می باشد بصورت پیمانی باوی مذاکره می نمودندونامبرده نیزبرای حمل وجابه جایی بارهای آنان بااستفاده ازکامیون های موکل اقدام می نموده وازاین راه علیرغم حقوق ماهیانه خویش ازموکل عایداتی هم بدست میآورد لذامشتریان خویش نیزباوی رسیدهایی مبنی برجعل بارودریافت وجه تنظیم می نمودندکه ازجمله رسیدهای ذیل میباشد۱- رسیدمورخه ۸۵/۶/۱۵ این رسیددرخصوص شرکتی است به نام شرکت ش. باآقای م.ن. به عنوان پیمانکارحمل ونقل منطقه آشنایی پیداکرده وباوی توافقی مبنی برارسال بارتولیدشده توسط شرکت خویش(ف. و الف. که مواداولیه شیمیایی درخصوص تولیدپارافین می باشند) به سایت ومظروف سازی (یعنی مکانی دیگرجهت بسته بندی نمودن مواداولیه تولیدی) می نمایدکه درآن کرایه حمل ودستمزدخوانده توسط حسابداری شرکت ش. پر داخت شده که این رسیدهیچ ارتباطی به شرکت موکل ندارد وهیچ گونه معامله ای هم درراستای کارخانه موکل نگردیده بلکه توسط موکل اجاره داده شده که درمواقع بیکاری کامیونها ازآنهاجهت عایدات بیشترخوانده استفاده شود حال خوانده ادعانموده که این رسیددرزمینه فعالیت شرکت موکل بوده ولذاچون امضائی درآن دارد لذاشریک کارخانه موکل می باشد ۲) رسیدمورخه ۸۶/۱۲/۲۱ این رسیدهم درزمینه توافقی است که شرکت ش. باخوانده که به عنوان پیمانکارحمل ونقل وی بوده صورت گرفته که شامل دوتوافق می باشد اول درخصوص مظروف سازی محصولات شرکت یادشده که بنابه معرفی خوانده شرکت ش.موافقت می نماید که عملیات مظروف سازی محصولات خویش رابه شرکت موکل بسپارد وضمنا امورحمل ونقل محصولات تولیدشده ومظروف شده شده شرکت ش. باخوانده می باشد حال چه ارتباطی به شرکت باموکل دارد الله اعلم وکیل خوانده درجلسه دادرسی چنین اظهارمی نمایدخواهان درپرونده مطروحه درشعبه ۲۹ حقوقی تهران تمامی مواردیادشده رابه عنوان دفاع عنوان داشته وازآن جایی که وفق ماده ۱۴۲ قانون آئین دادرسی مدنی ادعای فسخ دعوای تقابل محسوب نمی شود این ادعا بدون دادخواست ودرراستای دفاع مطرح وموردرسیدگی قرارگرفته وازسوی دادگاه ردشده است عنایت به رای شعبه ۱۲۹ محاکم حقوقی موردرسیدگی قرارگرفته وازسوی دادگاه ردشده است عنایت به رأی شعبه ۱۲۹ محاکم حقوقی تهران که ازضمائم دادخواست استدعامی شودثانیا: باتوجه به اینکه پرونده دارای سابقه رسیدگی درشعبه ۱۲۹ حقوقی و۴۹ تجدیدنظرمی باشدقاعدتا دادگاه بدوی که بعدا واردرسیدگی می شودبایدرسیدگی رامتوقف ومنتظرحکم قطعی دادگاه تجدیدنظرمیباشدونه برعکس ،ثالثا: خواهان مدعی فسخ قرارداداست وبایددلایل خودراارائه نمایدانتقال محل شراکت ازنقطه ای به نقطه دیگرهیچ گاه ازدلایل فسخ قراردادشراکت نیست ازسوی دیگراگر قرارداد فسخ شده باید برگه ای دراین خصوص وتصفیه حساب دوران مشارکت وجودداشته باشد خواهان که درمدارک خودفاکتورهایی بامبالغ بسیارپایین ارائه نموده وظاهرا فردی بسیاردقیق است هیچ گونه ازتنظیم صورتجلسه فسخ یااتمام شراکت خودداری کرده است رابعا: خواهان مدعی است خوانده (موکل) راننده شرکت بوده چراازارائه فقط یک برگ رسیددریافت حقوق ماهیانه عاجزاست هیچگونه راننده شرکت حقوق خودرابدون مدرک ومستنددریافت داشته است خامسا: استنادخواهان به لیست بیمه همان طورکه دررأی شعبه ۱۲۹ حقوقی ذکرشده بلاوجه است وامری است متداول جهت بهره مندی ازمزایای تامین اجتماعی بوده است سادسا: موکل دردوقراردادهمراه باخواهان اقدام به انعقادباافرادوسایرشرکتهانموده است که این امرمؤیدوجودسمت خوانده است وچراوبه چه دلیلی راننده بایدقراردادهای شرکت راامضانماید علیهذاباتوجه به مواردیادشده وباعنایت به این که استشهادیه که ازضمایم دادخواست ذکرشده وجودخارجی نداردوخروج آن ازدلایل استدعامی شود ازدادگاه محترم تقاضامی شودکه خواهان دفاترخودراکه مبین تسویه باموکل است ارائه نماید۰ لذا دادگاه به استناد ماده ۲۲۹ قانون آئین دادرسی در امور مدنی قرار استماع شهادت شهود صادر می نماید.لذا آقای الف. الف. به عنوان شاهددرجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نمایددرخصوص صورتجلسه مورخه ۸۵/۶/۱۵ به عرض می رسانم جناب آقای م.ن. به عنوان پیمانکارحمل موادنفتی ازپالایشگاه به مظروف سازی آقای ج. وپالایشگاه معرفی شده بودندکه درهمان زمان ایشان بابیان این موردکه خودشان شرکت مظروف سازی درشهرک صنعتی ع. به همراه برادرخانم ایشان آقای م. ف.الف. وبه نام شرکت پ. آماده مظروف سازی کالاهای مامی باشد لذااینجانب درزمان مدیریت عامل خودم درشرکت ش. باتوجه به رابطه خانوادگی این دوفردهیچ گونه اقدامی جهت بررسی شراکت این دوفردانجام نداده ام ازاین رودرمورخ صورتجلسه اشاره شده فوق نمی دانم آقای م.ن. وآقای م. ف.الف. باهم کارمی کنندیاخیرولی شرکت ش. درآن زمان آقای م.ن. رامی شناختندلازم به توضیح می باشد صورتجلسه یادشده خلاصه ای ازوضعیت ما لی فی مابین شرکت ش. وپیمانکارحمل موادنفتی می باشد آقای م.ن. نحوه آشنایی ماباآقای م.ن. توسط آقای جهانگیری پیمانکارمظروف سازی ویاشرکت نفتی الف. به شرکت ش. معرفی شده اند لازم به ذکردرسال ۸۶ مدیریت شرکت ش. ازبنده به آقای ف. الف. انتقال یافت وشایان ذکرمی باشد صورتجلسه ۸۵/۶/۱۵ به امضاء اینجانب وحسابداروقت آن زمان شرکت بنام آقای الف. رسیده است بنده هیچ گونه صحبتی درخصوص این موضوع که آقای ف.الف. فرموده باشند آقای م.ن. شریک ویاکارگروراننده ایشان می باشند رانشنیده ام آقای ح. ک. به عنوان شاهددیگرچنین اظهارمی دارد مدت تقریبا بیست سال است که اینجانب خواهان وخوانده رامی شناسم ونحوه آشنایی اززمان انبارنفت شهرری می باشد ودرخصوص توافقات ورسیدهای اعلامی سال ۱۳۸۵ و۱۳۸۶ این امررامی دانم که اینجانب تعدادی بارباوسیله نقلیه خودم برای شرکت ش. درسال ۱۳۸۵ باربرده ام که این فعالیت بنده به تقاضای آقای م.ن. انجام شده است درسال ۱۳۸۵ به تقاضای آقای م. ف.الف. باری به سمت ش. حمل نکرده ام ونحوه باربدین گونه بودکه آقای م.ن. معرفی نامه به شرکت نفت پارس، الف. که با رگیری می نمودم واجرت کارم راازآقای م.ن. دریافت می کردم ودرحال حاضرخیری ازشراکت نداشته وبرای شرکت پارس مرمراطلاعی ندارم که باربرده ام یاخیر۰ آقای علی احمدی پور نیزبه عنوان شهوددیگرچنین اظهارمی دارد اینجانب شهادت می دهم که قبل ازرفتن به کارگاه ه. مدت ۲ سال دراژانس مشغول به کاربودم ودرآن جا با آقایان م. ف. و ح.الف. م.ن. آشناشدم وتوسط همین آشنایی وسیله کاربنده باایشان فراهم گردیدکه درنتیجه دربهمن سال ۷۸ بنده در ه. مشغول بدهکارشدم که کلیه لوازم مربوط به کارگاه راباهمکاری شخص دیگرجمع آورینمودم ودرپایان سال کلیه لوازم واثاثیه کا رگاه راهمراه باآقای م.ن. به شهرک صنعتی ع. انتقال دادیم ودرآن جاازبدوتاسیس مشغول به کاربودم طبق اظهارات آقای م. ف. و ح.الف. م.ن. عنوان می کردند که ماباهم شریک هستیم وچندین مرتبه درهنگام بستن قراردادبامشتری آقای ف. اظهارمی نمودمن بایدباآقای م.ن. اتفاق نظرداشته باشم درنهایت اینجانب تامردادماده ۸۷ فعالیت داشتم درنهایت درپایان مرداد۸۷ بنده باشرکت تسویه حساب نمودم بنده به عنوان سرپرست کارگاه ،راننده ، حسابداروکارگرفتن درآن جامشغول به کاربودم کارآقای ف. کارهای اداری مربوط به خریدوفروش جنس وکارآقای م.ن. حمل ونقل موادوگرفتن راننده چهت آوردن باربه کارخانه بودکه این فعالیت درسال ۸۳(یعنی حمل بارباتانکرتوسط آقای م.ن. تعطیل وبه جای خودیک راننده استخدام کردندوایشان حواله جات مربوط به کارخانه راشخصا به پایشگاه می بردندوآن جاماشین های دیگرراجهت انتقال باربه کارخانه انجام میدادنددرتیرماه سال ۸۳ آقای ف. عنوان کردندکه ازاین تاریخ به بعدکلیه حسابهای ورودوخروج کارگاه راطبق فاکتورجمع آوری ومکتوب می نمایم که بدانیم کارخانه درپایان هرماه یاهرسه ماه چه قدرسود و زیان داشته وبنده به آقای م.ن. حسابمان شفاف می باشد ودرسال ۸۶ آقای م.ن. به مدت ۲۰روزبه عنوان قهرازکارخانه بیرون رفتندکه بنده که ازایشان سوال کردم علتش راپرسیدم گفتندکه آقای ف. ازتیرماه ۸۳ قراربودکه هرسه ماه به حسابهارسیدگی کنندکه این کاررانکردند بنده درسال ۸۷ که ازکارخانه بیرون آمدم البته به میل خودم آقای ف. اعلام کردند که چون کارپارافین دیگرسودی ندارد خواهم کارخانه راتغییرکاربری بدهم که وقتی کارهایشان انجام شدشمارادوباره به استخدام کارخانه درمی آورم بنده جهت استخدام دربدوکارخانه باآقای ف. صحبت کردم وکلیه مراودات مالی باآقای ف. بودوبنده کلیه ورودوخروج کالاوهزینه هاومخارج هارادردفاترثبت نمودم بنده هیچ گونه حساب مالی بین آقای ف. و م.ن. رادردفاترثبت نکرده ام ۰ آقای غ. ق. به عنوان شهودخوانده درجلسه رسیدگی چنین اظهارمی نماید:اینجانب ازسال ۱۳۸۰ لغایت سال ۱۳۸۵ برای خواهان وخوانده کارکرده ام ونحوه آشنایی بانامبردگان بدین صورت بوده است که درآژانس ع. واقع درابتدای ... فعالیت داشتم که ازطریق این آژانس تقریبا معرفی شدم ویک هفته بیشتردرآژانس کارنکرده ام وباواسطه شناختی که ازخواهان وخواندگان پیداکردم باتوافق آقای م. ف.الف. به عنوان راننده خواهان وخوا نده وبه عنوان آشپزوباغبان ومشاوردرامورفعالیت خودراداشته وبنده ازهردونفرشنیدم که آقای م.ن. و ف.الف. شریک می باشند ونحوه شراکت برگونه ای می باشدکه ۳۵% آقای م.ن. و۶۵% آقای ف.الف. است ومحل شراکت وفعالیت درع. تهران می باشد وموضوع فعالیت کارخانه پارافین می باشد که آقای م.ن. فعالیتهای بیرون شرکت ازجمله بارگیری ، حمل ونقل وغیره وفعالیت آقای م. ف.الف. بیشترمدیریت شرکت بوده است ودرخصوص فعالیت آقای الف. بدین گونه بیان می نمایم که نامبرده درزمان فروش اجناس به تنهایی طرف قراردادبودقراردادها راوی امضامی کرده وازخوانده نیزمشورت می گرفتندکه بدین گونه توافق شده است وازخوانده مشورت می کردکه مثبت یامنفی اظهارنظرمی کردواقدامات انجام شده حکایت ازاین امرداردکه خواهان وخوانده شریک بودند وآقای م. ف.الف. یکباراقرارنمودکه آقای م.ن. ۳۵% وخودم ۶۵% شریک این شرکت می باشم آقای م.ن. تازمانی که ازلحاظ جسمی سالم بودبه عنوان راننده حمل ونقل فعالیت می کردوبعدازاینکه ازلحاظ جسمی که به مشکل برخوردکرده بودوانت خریداری کرده بودند واقدامات دیگرانجام می داد. علی ایحال دادگاه خواسته خواهان راغیرموجه تشخیص می دهد زیراملاحظه می گرددخواسته خواهان اعلام انفساخ قراردادمشارکت مورخه ۷۴/۶/۱۵ می باشد بامطالعه مفادقراردادمشارکت اصحاب دعواتوافق نمودند درروستای د. نسبت به احداث کارگاه تولید وتصفیه پارافین اقدام نمایند ونسبت سهم الشرکه به میزان ۳۵% ح.الف. م.ن. و۶۵% م. ف.الف. مقررگردیده است بموجب صورتجلسه مورخه ۷۷/۷/۲۳ کارگاه موصوف به جهت عدم رعایت موازین زیست محیطی توسط اداره محیط زیست پلمپ گردیده است برابرماده ۵۸۷ شرکت به طریق ذیل مرتفع می شود ۱) درصورت تقسیم ۲- درصورت تلف شدن تمام مال شرکت ملاحظه می گردد شرکت ایجادشده به توافق اصحاب دعوامنحل نگردیده ومال شرکت نیزتلف نگردیده است وبرابرعرف جامعه پلمپ شرکت به جهت عدم رعایت مسائل زیست محیطی ملازمه ای باتلف مال مشترک ندارد ودرقراردادمنعقدشده حق فسخ برای احدی ازشرکاوموجباتی برای انفساخ قرارداددرمانحن فیه وجودندارد صرفنظرازصحت یاسقم ادعای خواهان درخصوص ادامه فعالیت درشهرک صنعتی ع. که بصورت شخصی تاسیس یافته لکن باملاحظه به اظهارات شهودآقایان ۱-ق. ۲- ش. که خواهان درنزدشهودمذکوراقراربه وجودشراکت فی مابین خواهان وخوا نده بدین گونه که ۳۵% آقای م.ن. و۶۵% آقای ف.الف. می باشدکه این امرقرینه ای مبنی برشراکت خواهان وخوانده درفعالیت پارافین واقع درروستای د. می باشد وقرینه ای مبنی برادامه همان شراکت بین خواهان وخوانده است ولذااصل لزوم وپای بندی به قراردادها وتعهدات واصل صحت جملگی حکایت ازاین داردکه رابطه حقوقی خواهان وخوانده مبنی بر فعالیت شراکت به تاریخ ۷۴/۶/۱۵ ازبین نرفته است لذادادگاه باتوجه به استدلالات فوق الذکربه استنادماده ۱۹۷ قانون آئین دادرسی مدنی حکم به بی حقی خواهان صادرواعلام می نماید. رأی صادره حضوری ظرف بیست روزپس ازابلاغ قابل تجدیدنظردردادگاه تجدیدنظراستان البرزمی باشد.

رئیس شعبه سوم محاکم عمومی حقوقی شهرستان نظرآباد - علی حجتی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

درخصوص دادخواست آقای م. ف.الف. با وکالت آقای ح. ک. به طرفیت آقای ح.الف. م.ن. با وکالت آقای ر. ق. به خواسته تجدید نظر نسبت به دادنامه ۹۰۰۹۹۷۲۶۶۸۳۰۰۴۴۷ - ۱۳۹۰/۵/۹ شعبه سوم دادگاه محترم عمومی حقوقی ن. که به موجب آن حکم به بی حقی تجدیدنظر خواه به خواسته اعلام انفساخ قرار داد مشارکت مورخ ۱۳۷۴/۶/۱۵ صادر شده است , دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه لایحه تجدیدنظر خواهی متضمن هیچیک از جهات مقرر درماده ۳۴۸ قانون آئین دادرسی مدنی نبوده و از سوی تجدیدنظر خواه دلیل و مستند قانونی و محکمه پسندی برای اثبات ادعای انفساخ ارائه نشده و مؤدای اظهارات شهود تعرفه شده از سوی تجدیدنظر خواه نیز نه تنها دلالتی بر انفساخ قرار داد فی مابین نداشته بلکه مؤید وجود و بقای شراکت بوده و دادنامه مورد اعتراض براین اساس وفق موازین شرعی و قانونی صحیحا" صادر شده و برمبانی استدلال دادگاه محترم بدوی نیز اشکالی وارد نمی باشد لذا مستندا" به ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظر خواهی مطروحه دادنامه تجدیدنظر خواسته تأیید میگردد رأی صادره قطعی است .

مستشاران شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان البرز

حسین افشار - محسن افرازه