رای دادگاه درباره جنبه عمومی ضرب و جرح عمدی غیر منتهی به شکستگی یا نقص عضو (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۴۰۰۴۰۲)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۴۰۰۴۰۲
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۴/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعجنبه عمومی ضرب و جرح عمدی غیر منتهی به شکستگی یا نقص عضو
قاضیکیخا
حسین علیخانی
نعمت الله نیک نژاد

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره جنبه عمومی ضرب و جرح عمدی غیر منتهی به شکستگی یا نقص عضو: ایراد ضرب و جرح عمدی که منتهی به شکستگی یا نقص عضو نشود، فاقد جنبه عمومی است.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص اتهام آقای ۱- ف.ن. فرزند ف.، ۱۸ ساله، دایر بر شرکت در ایراد ضرب و جرح عمدی و تخریب و فحاشی ۲- ف.ن. فرزند ل.، ۴۸ ساله، دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی و فحاشی ۳- م.ن. فرزند ع.، ۲۴ ساله، دایر بر ورود به عنف و تخریب و فحاشی ۴- م.ن. فرزند ه.، ۳۴ ساله، دایر بر فحاشی و تخریب و تهدید و ورود به عنف ۵- ه.ن. فرزند ق.، ۵۸ ساله، دایر بر ورود به عنف و فحاشی موضوع شکایت خانم ها الف.الف. و ز.ع. و آقایان م. و ج.ع.، با عنایت به شکایت شکات پرونده و نظر به اظهارات مطلعان در مرحلۀ تحقیقات مقدماتی و با عنایت به گزارشات و تحقیقات کلانتری ۱۳۰ نازی آباد و نظر به اینکه درگیری و منازعه در خیابان یاغچی آباد - چهارراه حمزه صورت گرفته است و با توجه به اظهارات ناموجه هر یک از متهمان و اعترافات متهمان به نحو ضمنی که وجود درگیری را پذیرفته اند، لکن نقش خود را میانجی اعلام می نمایند و با عنایت به نظریه های متعدد پزشکی قانونی منطقه جنوب تهران و با عنایت به دفاعیات بلا اثر هر یک از متهمان در جلسه دادرسی و با توجه به کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیۀ ۱۶ تهران، بزهکاری نامبردگان نزد دادگاه محرز و مسلم است، با استناد به مواد ۴۸۰ و ۴۸۱ و ۴۸۴ و ۳۶۷ و ۴۲۴ و ۴۲۵ و ۶۰۸ و ۶۷۷ و ۶۹۱ و ۴۴۲ و ۴۲ و ۴۷ قانون مجازات اسلامی متهم ردیف اول را از حیث جراحت مخاط لب بالا و ساییدگی آرنج چپ و خراشیدگی آرنج راست و خراشیدگی مختصر قدام قفسه سینه جمعا به پرداخت ۵/۲ % (دو و نیم درصد) دیه کامل انسان در حق آقای م.ع. و متهمان ردیف دوم و اول و سوم را از حیث سیاه شدگی بازوی چپ و کبودی بازوی راست و چپ (۴ ناحیه) و کتف راست و تورم خلف سر جمعا به پرداخت ۵/۱۰ دینار و سه دهم درصد دیه کامل انسان به عنوان ارش در حق خانم الف.الف. و متهم ردیف اول و دوم را از حیث کبودی انگشتان دوم دست چپ و چهارم دست راست و کبودی بازوی راست و ساییدگی آرنج راست جمعا به پرداخت چهار و نیم (۵/۴) دینار و نیم درصد دیه کامل انسان و از حیث شکستگی بند انتهایی انگشت چهارم دست راست مطلوب التیام یافته است به پرداخت چهار هفتصد و پنجاهم دیه کامل و از حیث محدودیت حرکتی به پرداخت ۵/۲ %(دونیم درصد) دیه کامل به عنوان ارش در حق خانم ز.ع. و هم چنین متهم ردیف اول را از حیث شرکت در ضرب و جرح عمدی و اینکه عمل متهم سبب اخلال در نظم جامعه شده و بیم تجری می رود به تحمل چهار ماه حبس و از حیث تخریب به تحمل هفت ماه حبس و از حیث فحاشی به تحمل ۵۰ (پنجاه) ضربه شلاق و متهم ردیف دوم از حیث شرکت در ضرب و جرح عمدی و اینکه عمل متهم سبب اخلال در نظم جامعه شده و بیم تجری می رود به تحمل چهار ماه حبس (۴ ماه) و از حیث فحاشی به تحمل ۵۰ (پنجاه) ضربه شلاق و متهم ردیف سوم از حیث ورود به عنف به مسکن دیگری به تحمل هفت ماه حبس و از حیث تخریب درب و شیشه به تحمل هفت ماه حبس و از حیث فحاشی به تحمل ۵۰ ضربه شلاق و متهم ردیف چهارم را از حیث فحاشی به تحمل ۵۰ (پنجاه) ضربه شلاق و از حیث تخریب به تحمل هفت ماه حبس (۷ ماه) و از حیث تهدید به تحمل هشت ماه (۸ ماه) حبس و از حیث ورود به عنف به تحمل هفت ماه حبس و متهم ردیف پنجم را از حیث ورود به عنف به تحمل هفت (۷) ماه حبس و از حیث فحاشی به تحمل شصت ضربه (۶۰) شلاق تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبل محکوم می نماید. رأی صادره در قسمت دیات قطع و در قسمت بعدی ظرف ۲۰ روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض دادگاه محترم تجدیدنظر استان می باشد.

مستشار دادگاه تجدید نظر استان تهران مأمور به خدمت در شعبه ۱۱۴۲ دادگاه عمومی جزایی تهران کیخا

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقایان : ۱- ف.ن. فرزند ف.، ۲- ف.ن. فرزند ل.، ۳- م.ن. فرزند ع.، ۴- م.ن. فرزند ه.، ۵- ه.ن. فرزند ق.، ردیف سوم الی پنجم با وکالت آقای الف.ر. نسبت به قسمتی از دادنامه شماره ۱۱۷۸ مورخ ۲۸/۱۱/۹۱ صادر شده از شعبه ۱۱۴۲ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن ردیف اول و دوم به اتهامات شرکت در ایراد ضرب و جرح عمدی (جنبه عمومی بزه) و فحاشی موضوع شکایت خانم ها الف.الف. و ز.ع. و آقایان م. و ج.ع.، هر یک به تحمل چهار ماه حبس تعزیری بابت جنبه عمومی بزه ایراد ضرب و جرح عمدی و پنجاه ضربه شلاق تعزیری بابت فحاشی و نیز ردیف اول به اتهام تخریب به تحمل هفت ماه حبس تعزیری محکوم و هم چنین ردیف های سوم و چهارم به اتهامات ورود به عنف به منزل دیگری، تخریب درب و پنجره و فحاشی موضوع شکایت شکات یاد شده، هر یک به تحمل هفت ماه حبس بابت ورود به عنف، هفت ماه حبس بابت تخریب و پنجاه ضربه شلاق تعزیری بابت فحاشی و نیز ردیف چهارم به اتهام تهدید به تحمل هشت ماه حبس محکوم و همین طور ردیف پنجم به اتهامات ورود به عنف به منزل دیگری به تحمل هفت ماه حبس و فحاشی به تحمل شصت ضربه شلاق تعزیری محکوم گردیده اند، با توجه به محتویات پرونده، نظر به اینکه بر دادنامه مزبور در بخش محکومیت تمامی تجدیدنظرخواهان به اتهام فحاشی و نیز محکومیت ردیف اول به اتهام تخریب، ایراد و اشکالی وارد نیست و موافق موازین قانونی اصدار یافته است و اینکه اعتراض مؤثری که نقض و بی اعتباری دادنامه را موجب شود به عمل نیامده است، دادگاه با رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواهان و با لحاظ فقدان سابقه کیفری و وضع خاص آن ها، با اختیار حاصله از تبصره ۲ ماده ۲۲ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و رعایت مواد ۳۷ و ۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۹۲، مجازات شلاق از مورد حکم بابت فحاشی را به پرداخت یک میلیون ریال (برای هر یک) و مجازات هفت ماه حبس بابت اتهام تخریب تجدیدنظرخواه را به پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی در حق صندوق دولت تخفیف و تبدیل می نماید و بدین ترتیب دادنامه تجدیدنظرخواسته در این قسمت با تخفیف به عمل آمده تأیید می گردد. اما پیرامون تجدیدنظرخواهی از دادنامه مزبور از سایر جهات و اتهامات مذکور، نظر به اینکه اتهام انتسابی شرکت در ایراد ضرب و جرح عمدی (جنبه عمومی بزه موضوع تبصره ۲ ماده ۲۶۹ قانون مجازات اسلامی سابق مصوب ۸/۵/۱۳۷۰) با لحاظ ماده ۳۸۶ و ماده ۱۰ قانون مجازات اسلامی لاحق مصوب ۱/۲/۹۲ جرم تلقی نمی گردد، بنابراین در این قسمت به جهت فقد عنصر قانونی، دادنامه معترض عنه مغایر با قانون تشخیص می گردد و از طرفی در سایر موارد قطع نظر از انکار تجدیدنظرخواهان در تمامی مراحل دادرسی، نظر به مفاد لوایح دفاعیه وکلای آن ها در دادگاه بدوی و اینکه دلایل کافی بر توجه به اتهامات انتسابی به نامبردگان اقامه نگردیده است دادگاه دادنامه تجدیدنظرخواسته را مغایر با قانون تشخیص و با پذیرش تجدیدنظرخواهی، مستندا به شق یک ذیل بند ب ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، دادنامه تجدیدنظرخواسته را در این قسمت نقض و بنا به مراتب و جهت مرقوم و استناد به ماده ۱۷۷ همان قانون، حکم بر برائت تجدیدنظرخواهان موصوف از بزه های انتسابی صادر می نماید. اما تجدیدنظرخواهی از دادنامه در قسمت محکومیت به پرداخت دیه صدمات، قطع نظر از اینکه در قسمت اخیر دادنامه معترض عنه تصریح شده که رأی در قسمت دیه صدمات قطعی است، نظر به اینکه دیه معینه کمتر از خمس دیه کامل مرد می باشد که در این صورت، مطابق بند د ماده ۲۳۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه در این بخش قطعی و غیر قابل تجدیدنظرخواهی است، دادگاه در این قسمت به جهت مرقوم، قرار رد تجدیدنظرخواهی صادر می نماید. رأی دادگاه قطعی است. ضمن اینکه متذکر می شود در مورد ادعای چند تن از تجدیدنظرخواهان به اینکه قرار منع تعقیب صادر شده از سوی دادسرای مربوط (برگ ۸۴ پرونده) به آن ها ابلاغ نشده و یا اینکه دادسرا و دادگاه در مورد اتهام فردی به نام سرهنگ ه.الف. اتخاذ تصمیم ننموده است این مرجع در این قسمت مواجهه با تکلیفی نیست و در صورت صحت ادعای نامبردگان، ضروری است دادگاه بدوی بدل مفید پرونده را جهت ابلاغ قرار مزبور به شکات و عند اللزوم اتخاذ تصمیم پیرامون موارد فوق به دادسرای مربوطه ارسال نمایند .

رئیس شعبه ۱۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

علیخانی نیک نژاد