رای دادگاه درباره دعوای اثبات مالکیت اموال معنوی(فیلم) (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۳۷۰۰۲۴۶)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۲۲۳۷۰۰۲۴۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۴/۰۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعدعوای اثبات مالکیت اموال معنوی(فیلم)
قاضییزدانی
مهدی رضایی
عظیمی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره دعوای اثبات مالکیت اموال معنوی(فیلم): دعوای اثباتِ مالکیتِ اموال معنوی (فیلم)، که دارای گواهی مالکیت هستند، تا زمانی که گواهی مالکیت آن، توسط مراجع صادرکننده، ابطال نشده است، مسموع نیست.

رأی دادگاه بدوی

به تاریخ ۲۲/۱۲/۱۳۹۰ آقای م.ف. دادخواستی به طرفیت آقایان و خانم ها ۱-ع.ت. ۲-ل. ت. ۳-الف.ت. ۴-ف.ت. ۵-الف.ح. ۶-ر.ت. ۷-ب.ج. به خواسته اثبات مالکیت معنوی فیلم پ. و تحویل فیلم با احتساب خسارات وارده را تقدیم این دادگاه کرده اند مختصر ادعا بر این اساس است که مطابق فروش نامه عادی مورخ ۲۶/۵/۱۳۷۰ مالکیت یک حلقه فیلم تحت عنوان مذکور از ناحیه آقای م.ت. مورث خواندگان ردیف های اول الی پنجم که از طرف دادسرای مبارزه با مواد مخدر برابر شماره ۴۹۰۹/۶۷/۱۱۰ مورخ ۲۰/۱۲/۱۳۶۷ به ایشان واگذارشده بود را خریداری کرده است و اشخاص دیگری ازجمله خوانده ردیف هفتم آقای ع.ج. (مشهور به ب.) مدعی خرید و مالکیت آن به نسبت پنجاه درصد با خانواده مرحوم ت. می باشند که این موضوع در هیئت داوری خانه سینما مطرح و آقای ر.ت. در جلسه هیئت مذکور به تاریخ ۳۱/۳/۱۳۸۹ به شرح صورت جلسه تنظیمی اعلام داشته که با فعالیت به عمل آمده توانسته است پروانه فیلم را دریافت و به عنوان وکیل خانواده ت. امور را پیگیری نماید تا اینکه متوجه شده است آقای ج. هم مدعی پنجاه درصد فیلم مذکور هستند و بر این اساس و توافق با خانواده مالکیت آن به صورت پنجاه درصد، پنجاه درصد (نصف به نصف) بین آن ها تعیین و اعلام شده است. درحالی که خانواده ت. با فروش آن مالک نبوده اند تا به آقای ت. وکالت بدهند و نامبرده نیز واجد اختیار نبوده و در خصوص مالکیت دیگران اظهارنظر کند، درعین حال به صحت فروش نامه مورخ ۳۰/۱۱/۶۷ آقای ج. ایراد کرده اند. زیرا تاریخ واگذاری ستاد به آقای ت. را مورخ ۲۰/۱۲/۶۷ اعلام و به تعارض تاریخ در صدر و ذیل فروش نامه نامبرده استناد کرده اند و در این رابطه با استناد به نحوه تنظیم سند عادی تنظیمی بین خود و مرحوم ت. توجه داده و به اظهارنظر هیئت داوری خانه سینما دایر بر مالکیت صددرصدی خویش توجه داده است و در این راستا با ارسال پرونده به هیئت تجدیدنظر ارسال که به واسطه حصول شرایط تبصره ۵ ماده ۱۹ آیین نامه اصلاحی مراجع داوری خانه سینما آن را تأیید نکرده بلکه رسیدگی را متوقف و پرونده جهت بررسی فروش مال غیر به دادسرای ناحیه ۶ تهران شعبه پنجم بازپرسی ارسال که به جهت فوت مرحوم ت. و عدم اطلاع آقایان ج. و ت. مواجه با صدور قرار منع تعقیب گردیده است بنابراین با عنایت به موارد فوق تقاضای اتخاذ تصمیم از محضر دادگاه را کرده اند. در مقام دفاع آقای ر.ت. با حضور در جلسه های دادرسی و تقدیم لایحه اعلام نموده اند که نحوه ورود وی به پرونده و موضوع فیلم مذکور چگونه بوده و اساسا علت ورود وی نه مالکیت بلکه به اعتبار وضعیت اقتصادی نابسامان خانواده مرحوم ت. آن هم به اعتبار وکیل آن ها نه اصیل در موضوع بوده که در اثنای اخذ مجوز نمایش فیلم مواجه با ادعای آقای ج. گردیده اند که با توجه به اینکه معامله فیلم شرایط ویژه رأی دارد که بایستی نقل وانتقال ها ثبت و سوابق در پرونده فیلم قید گردد در این راستا به عنوان شنیده از فرزند مرحوم ت. (یعنی آقای ع.ت.) علت ورود خواهان به این موضوع را تنظیم قرارداد صوری جهت گرفتن مجوز اکران فیلم اعلام و عنوان داشته اند و درعین حال شکایت وی در هیئت داوری خانه سینما را برخلاف آنچه خواهان به عنوان اثبات مالکیت خویش تقدیم کرده اند را مثبت عدم صحت ادعای وی اعلام و نظر به دادنامه صادره از شعبه ۸۶ دادگاه حقوقی تهران تحت شماره ۹۰۰۱۰۳۵ به جهت ایجاد اعتبار امر مختوم را مجرای عدم امکان طرح دعوی مجدد دانسته اند و بر این مبنا با شرح وضعیت کامل و اتفاقات حاصله تقاضای ردّ دعوی نامبرده را کرده اند و در مقام دفاع آقای ج. هم ضمن اعلام دوستی با مرحوم ت. نحوه ورود خویش به این موضوع و چگونگی پرداخت وجه و خرید فیلم و در عین حال فقدان صحت ادعای خواهان به میزان هزینه هایی که اعلام داشته اند توجه داده و با مطابقت هزینه فیلم مذکور با فیلم هایی چون گ. و ت. در زمان های مذکور و عدم مطابقت هزینه های موردادعای خواهان با واقعیت استناد کرده اند و در این راستا تقاضای ردّ دعوی نامبرده را کرده اند. دادگاه با توجه به دفاعیات خانم الف.ح. و اظهارات آقای ع.ت. و همچنین مطالب عنوان شده از ناحیه آقایان ف. و ت. و ج. در محضر دادگاه و لوایح تقدیمی و درعین حال گواه تعرفه شده آقای ف. نظر به اینکه اساسا آقای ت. مدعی مالکیت نبوده و نمی باشد و همان طور که نامبرده تصریح کرده و خانواده ت. هم عنوان کرده اند نامبرده صرفا عنوان وکیل خانواده مرحوم ت. را داشته و مشخصا نه برای خود حقی قائل بوده و نه اساسا چنین ادعایی را به عمل آورده اند و از ابتدا هم سمت خویش را وکالتی اعلام کرده اند و در هیئت داوری بدوی به اشتباه وی مالک تلقی و عنوان شده و در پاره رأی از موارد به جایگاه صحیح وی توجه بایسته صورت نپذیرفته است بنابراین چون طرف دعوی قرار دادن وکیل به جانشینی اصیل فاقد جایگاه و منطبق بر مقررات قانونی نمی باشد زیرا تعهدات و اقدام های وکیل در حق موکل مؤثر در مقام بوده و این امر از مدلول مواد ۶۵۶-۶۷۴ قانون مدنی هم مستفاد می گردد بر این اساس با استناد به بند ۴ ماده ۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم توجه دعوی خواهان به نامبرده را صادر و اعلام می دارد. قرار صادره ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد. اما در ماهیت موضوع با توجه به اینکه حسب اعلام خواهان در جلسه دادرسی نامبرده با توجه به اعتقادات شرعی و نظر به ضرورت و نیاز آقای ت. به او در امر سرمایه گذاری این فیلم کمک مالی کرده است و درعین حال در جلسه دادرسی مورخ ۳/۸/۱۳۹۱ اعلام نموده اند که در حدود ۱۱ الی ۱۲ میلیون تومان در این رابطه هزینه کرده اند که در خصوص قسمتی از پرداخت ها فاقد سند هستند و تأکید می نمایند من به دنبال فیلم نیستم اگر پول مرا مورد محاسبه شرعی و قانونی قرار دهند بر این اساس ادعایی ندارند. درعین حال با توجه به تحقیقات انجام یافته مشخص است که علت تنظیم قرارداد مذکور در واقع حل مشکل ممنوعیت پخش و اکران فیلم و اخذ مجوز از طریق ارتباط با دوستان صاحب نفوذ و برخوردار از روابط اجتماعی و سازمانی بوده است و نحوه پرداخت وجه از ناحیه خواهان هم به مرحوم ت. مؤید و مثبت عدم انعقاد عقد دایر بر فروش مالکیت فیلم نمی باشد و در واقع حتی اگر دلایل مثبت سرمایه گذاری می باشد این امر نتیجه رأی جز برآورد حاصل سرمایه گذاری و تقسیم وجه بر مبنای مشارکت نداشته و نخواهد داشت وبر این اساس صرف نظر از اینکه اساسا فیلم با سرمایه گذاری آقای ف. ساخته شده باشد یا دادسرای مبارزه با مواد مخدر موضوع ادعای خواهان برگرفته از نشأت یافته از میزان وجوه پرداختی موردادعا به مرحوم ت. و مطالبه دین وجوه در قالب مقررات قانونی می باشد نه مالکیت بر فیلم که مستلزم طی تشریفات قانونی می باشد بر این اساس با توجه به اینکه مطابق آیین نامه اصلاحی مراجع داوری خانه سینما مرجع مذکور در ابتدا می بایست در خصوص ادعای اشخاص پیرامون ادعای مالکیت مبادرت به اتخاذ تصمیم نماید و با توجه به اینکه در ابتدا موضوع ادعای آقای ف. مواجه با اتخاذ تصمیم هیئت بدوی شده و در مقام تجدیدنظرخواهی شورای عالی داوری به جهت وجود مدعی و جنبه کیفری موضوع مبادرت به اعلام جرم به دادسرا کرده است که مواجه با اتخاذ تصمیم مرجع محترم قضایی شده است (که نظریه مورخ ۲۴/۱۱/۱۳۸۹) آقای ج.خ. وکیل محترم دادگستری به هیئت داوری خانه سینما در مقام اظهارنظر قابل توجه است) با وصف مراتب فوق نظر به اینکه شورای عالی اظهارنظر خویش و پیرامون موضوع را متوقف بر دادسرای دایر بر اثبات مالکیت مدعیان نموده است بر این اساس با توجه به اینکه دلایل تقدیمی خواهان در جهت اثبات مالکیت معنوی بر فیلم مذکور را نمی نماید و لزوما تحویل فیلم هم مجرا و محملی نداشته و نخواهد داشت و ازاین جهت مطالبه وجه ناشی از بستانکاری یا ناشی از امر سرمایه گذاری مجرای مالکیت براثر ایجادشده یا خود فیلم است بر این مبنا دادگاه دعوی خواهان را در حدود خواسته غیر مدلل و غیرثابت تشخیص و با استناد به مدلول مواد ۱۸۳-۱۹۰-۱۹۱-۱۹۴-قانون مدنی و عدم تطابق مستند ادعا با قصد و اراده طرفین دایر بر انتقال مالکیت فیلم و لحاظ مواد ۱۲۵۷-۱۲۵۸-۱۲۸۴-۱۲۸۶-۱۳۲۱-۱۳۲۴ قانون مدنی و مواد ۱۹۷-۱۹۸- قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهان و بی حقی نامبرده صادر و اعلام می دارد. حکم دادگاه نسبت به آقایان ب.ج. (ع.)، ع.ت. و خانم الف.ح. حضوری و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد. لیکن نسبت به خانم ها ل.، الف. و ف.ت. غیابی و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه و پس ازآن در مهلت بیست روزه قابل تجدیدنظر در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران است.

رییس شعبه ۸۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران یزدانی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی م.ف. به طرفیت الف.ح. نسبت به دادنامه شماره ۱۰۵۸ مورخ ۹/۱۱/۱۳۹۱ صادره از شعبه ۸۶ دادگاه عمومی حقوقی تهران با عنایت به اینکه اصولا تجدیدنظر خوانده فوق از اصحاب دعوی موضوع دادنامه معترض عنه نمی باشد لذا مستندا به ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی قرار ردّ دعوی تجدیدنظرخواهی نامبرده نسبت به خانم فوق صادر و اعلام می نماید. و در خصوص تجدیدنظرخواهی نامبرده به طرفیت ۱- ع. ۲- الف. ۳- ل. ۴- ف. همگی ت. (ورثه مرحوم م.ت.) ۵- ر.ت. ۶- ب.ج. نسبت به دادنامه فوق که به موجب آن حکم بر بطلان دعوی تجدیدنظرخواه مبنی بر الف: اثبات مالکیت معنوی وی راجع به فیلم پ.. ب: الزام به تحویل فیلم. ج: مطالبه خسارات وارده صادر و اعلام گردیده است. دادگاه با توجه به مجموع اوراق پرونده و قطع نظر از عدم تقدیم دادخواست تقابل از سوی خواندگان بدوی راجع به ابطال قرارداد استنادی خواهان به لحاظ صوری بودن و عدم مجوز قانونی برای ورود دادگاه محترم بدوی به عرصه ابطال قرارداد مزبور، با عنایت به صدور پروانه قانونی نمایش فیلم موضوع پرونده از سوی معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بنام ب. ج. ورثه مرحوم ت. (حسب مدارک ابرازی) و اینکه پروانه مزبور تاکنون از سوی هیچ مرجع قانونی ابطال نگشته است و با لحاظ اینکه ب. ج. حسب مدارک ابرازی ازجمله گواهینامه مالکیت فیلم مزبور (صادره از سوی معاونت امور سینمایی) مالکیت پنجاه درصد فیلم فوق را دارد و در این راستا نامبرده به تصویر قرارداد فروش عادی مورخ ۳۰/۱۱/۶۷ منتسب به مرحوم م.ت. به عنوان فروشنده تمسک جسته و همچنین به قرارداد انعقادی بین آن مرحوم و آقای ج. از یکسو هدایت فیلم از سوی دیگر، استناد کرده است و با نظر به اینکه رسیدگی به دعاوی خواهان (تجدیدنظرخواه) راجع به شش دانگ فیلم یادشده بدون ابطال گواهینامه مالکیت و پروانه نمایش مزبور و نیز قراردادهای عادی فوق الذکر در مراجع قانونی مربوطه میسور نمی باشد بنابراین دادگاه مستندا به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض عنه، قرار ردّ دعاوی خواهان بدوی به لحاظ عدم قابلیت استماع به کیفیت مطروحه را صادر و اعلام می نماید. این رأی قطعی است.

مستشاران شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران

رضایی عظیمی