رای دادگاه درباره دعوی نفی نسب پس از اخذ شناسنامه (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۳۰۰۱۲۵۶)
شماره دادنامه | ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۳۰۰۱۲۵۶ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۴/۰۸/۰۹ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | دادگاه تجدیدنظر استان |
گروه رأی | رای حقوقی |
موضوع | دعوی نفی نسب پس از اخذ شناسنامه |
قاضی | علیرضا زاهدیان تجنگی محرمعلی بیگدلی قاسمعلی رستم زاده |
چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره دعوی نفی نسب پس از اخذ شناسنامه: ادعای نفی نسب پس از اخذ شناسنامه برای فرزند، قابل پذیرش نیست؛ زیرا ادعای مذکور انکار بعد از اقرار محسوب می شود.
رأی دادگاه بدوی
درخصوص دعوی خانم ر. ک. با وکالت اقایان س. ح. و س. ح. به طرفیت خانم س.ف. ط.م. با وکالت اقای م. ق. و خانم ز. خ. و ع. ح.م. به خواسته نفی نسب فرزندی خوانده ردیف اول از متوفی س.ع. ط.م. به شرح گواهی انحصار وراثت شماره ..... مورخه ۱۳۹۳/۸/۱۰ وکیل خواهان طی دادخواست تقدیمی و صورتجلسه مورخه ۱۳۹۴/۵/۴ دادگاه اذعان داشتند براساس اطلاعات شناسنامه ای خوانده ردیف اول فرزند شوهر موکل اینجانبان است شوهر موکل ( متوفای مذکور) در ۱۳۹۳/۵/۷ دارفانی را وداع گفته و هیچ گونه قرابتی با مشارالیه ندارد و صرفا" به لحاظ فرزند خواندگی دراسناد مذکور این موضوع به ثبت رسیده است درمقابل وکیل خوانده ردیف اول مرقوم داشتند خواهان سمتی درطرح دعوا نداشته و بطرفیت کلیه ورثه طرح دعوی می نمودند وبرای این امر دلیلی ارائه نداند و مردود است لکن درماهیت بااشاره به اینکه خوانده ردیف اول دارای شناسنامه بوده و این سند براساس اصول و مقررات قانونی تنظیم گردیده است و حتی خواهان طی سند شماره ......مورخه ۱۳۹۳/۵/۲۷ تنظیم شده دردفترخانه ...... تهران خوانده ردیف اول و دوم راجزء ورثه مرحوم شادروان س.ع. ط.م. ی داشتند بنابراین ادعای خواهان را فاقد وجاهت قانونی دانستند . دادگاه صرفنظر از اینکه خواهان به عنوان خویشاوندسببی متوفای مذکور نه خویشاوند نسبی می تواند دخالتی در نفی خویشاوندی نسبی خوانده ردیف اول داشته باشد یا خیر لکن باملاحظه شناسنامه خوانده ردیف اول ، خوانده ردیف اول به عنوان فرزند متوفی و خوانده ردیف دوم معرفی شده است وبی گمان شناسنامه سند رسمی تلقی می شود ونزد مأمور صالح دولت تنظیم گردیده ( مواد ۹۹۹ و۱۲۸۷ قانون مدنی) به همین دلیل همه مراجع رسمی و دادگاهها آن را می پذیرند وبرای اثبات مطالبی که درشناسنامه نوشته شده است دلیل دیگری نمی خواهد و با ملاحظه سن متوفی و خوانده ردیف دوم باارائه کننده شناسنامه ، شناسنامه بامفادآن تطبیق می کند بنابراین استناد به شهادت شهود یاآزمایش DNA توان اثباتی درمقابل سند رسمی ندارند. ازسویی متوفی درزمان حیات و خوانده ردیف دوم ازسال ۱۳۶۴ تاکنون مدعی نفی ولد و نفی نسب از خوانده ردیف اول نشدند و خواهان نمی تواند به بهانه تملک میراث متوفی این رابطه نسبی را مخدوش نماید درفرض آزمایش DNA و بی هویتی خوانده ردیف اول با مصلحت مربوط به حمایت از فرزندان و جامعه سازگارنیست . ازهمه مهمترخواهان طی سند رسمی شماره ......مورخه ۱۳۹۳/۷/۲۷ اقراربه نسب خوانده ردیف اول با متوفی و خوانده ردیف دوم داشته است بنابراین ضمن مردود دانستن دعوی خواهان مستندا" به ماده ۱۲۵۷ و ۹۹۹ و۱۲۸۷ قانون مدنی و ماده ۱۱۷ قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر می نماید.رای صادره حضوری ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظراستان تهران است.
دادرس شعبه ۲۴۹ دادگاه عمومی حقوقی خانواده یک تهران - قاسمعلی رستم زاده
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظر خواهی خانم ر. ک. با وکالت آقای س. ح. به طرفیت خانم ها ۱- ع. ح.م. ۲- س.ف. ط.م. هر دو با وکالت آقایان ع. ر. و ب. ب. از دادنامه شماره ۹۲۵ مورخ ۱۳۹۴/۵/۲۸ صادر شده از شعبه ۲۴۹ دادگاه خانواده تهران که به موجب آن دعوی تجدیدنظر خواه به خواسته نفی نسب فرزندی تجدیدنظر خوانده ردیف دوم از مرحوم س.ع. ط.م. ی بلا دلیل و فاقد وجاهت قانونی تشخیص داده شده و حکم به بطلان دعوا صادر گردیده است باتوجه به مندرجات پرونده و اسناد و مدارک ابرازی دعوی خواهان بدوی بنا به جهات و دلایل ذیل مطابق قانون طرح نشده و قابلیت استماع نداشته و اقتضاء داشته که دادگاه محترم نخستین بجای صدور حکم ماهوی قرار رد دعوا صادر نماید زیرا ۱- دعوی نفی نسب فرزندی از غیر در واقع ادعای نفی ولد از غیر است و نفی ولد از غیر نیز مسموع نیست چون فقط پدر می تواند برابر قانون در مهلت قانونی نفی ولد کند . ۲- مرحوم س.ع. ط.م. با مراجعه به اداره ثبت احوال و اقرار به ابوت خود و بنوت تجدیدنظر خوانده ردیف دوم برای او سند سجلی تنظیم و به عنوان فرزند واقعی برای او شناسنامه اخذ کرده و تا زمان فوت او را فرزند واقعی معرفی نموده و هیچ وقت ادعا نکرده که او فرزند خوانده اش بوده و فرزند واقعی اش نیست و اگر هم قبل از فوت چنین ادعایی می کرد این ادعا مطابق مواد ۱۲۵۹ و ۱۲۷۳ و ۱۲۷۵ و ۱۲۷۷ قانون مدنی و مسئله ۱۰ از کتاب اللعان جلد دوم تحریر الوسیله این ادعا انکار بعد از اقرار محسوب شده و قابلیت استماع نداشت و حال که تجدیدنظر خواه به عنوان یکی از ورثه آن مرحوم و به قائم مقامی از او آن هم بعد از اقرار به ابوت و بنوت آنان چنین ادعایی را مطرح کرده است به طریق اولی ادعای او برابر مواد قانونی فوق الذکر قابلیت استماع ندارد و با توجه به غیر قابل استماع بودن دعوا دیگر نوبت به استماع شهادت شهود و یا آنجا آزمایش که رسیدگی ماهوی است نمی رسد بنابراین با استناد به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظر خواسته نقض و با استناد به ماده ۲ قانون مذکور قرار رد دعوا صادر می گردد . این رای قطعی است.
شعبه ۳۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشاران
محرمعلی بیگدلی - علیرضا زاهدیان