رای دادگاه درباره زندگی مشترک زوجین در پرداخت نفقه (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۲۱۳۰۵۰۰۲۱۹)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۲۱۳۰۵۰۰۲۱۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۲/۱۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعزندگی مشترک زوجین در پرداخت نفقه
قاضیقادری
نجم آبادی
نجفی رسا

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره زندگی مشترک زوجین در پرداخت نفقه: زوجین که دارای زندگی مشترک و آرام بوده و زیر یک سقف در حال زندگی باشند و زن مدعی عدم پرداخت نفقه و مرد مدعی پرداخت نفقه باشد قول مرد حجت است و علی رغم حاکمیت اصل عدم پرداخت دین، زندگی آرام و طولانی زوجین اماره پرداخت نفقه از جانب زوج به زوجه دارد.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دعوی خواهان خانم ن.م. فرزند ح. با وکالت آقای ش.ش. به طرفیت خوانده آقای ح.الف. فرزند ح. با وکالت خانم س.خ. و آقای الف.ک. به خواسته مطالبه نفقه ایام گذشته و نفقه جاری از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ لغایت صدور حکم با جلب نظر کارشناس فعلا مقوم به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۵۱ ریال و مطالبه اجرت المثل سی (۳۰) سال زندگی مشترک لغایت صدور حکم با جلب نظر کارشناس فعلا مقوم به مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۵۱ ریال و هم چنین محکومیت خوانده به پرداخت جمیع خسارات دادرسی من الجمله حق الوکاله وکیل و غیره و بدوا صدور قرار تأمین خواسته از اموال خوانده و همچنین اعسار موکل از پرداخت جمیع هزینه های دادرسی به شرح مفاد دادخواست تقدیمی با توجه به تصویر مصدق سند نکاحیه شماره و مورخ ۴۲۹۵۱۳/۱۲/۱۳۶۰ تنظیمی در دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره ۴۰۴ تهران، وجود علقه زوجیت و وجود عقد نکاح دایمی فی مابین متداعیین برای دادگاه محرز است اولا در خصوص ادعای خواهان مبنی بر مطالبه نفقه معوقه از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ لغایت صدور حکم، با توجه به اظهارات خواهان مبنی بر اینکه خوانده شوهرم است و دو فرزند مشترک داریم و من و شوهرم و فرزندانم از ابتدای زندگی مان تاکنون زیر یک سقف زندگی مشترک بوده و هستیم و من در ایامی که مطالبه نفقه معوقه ام را نموده ام در تمکین بوده و در تمکین هستم منتهی نفقه ام را نگرفته ام و آن را مورد حکم قرار دهید و با توجه به اظهارات وکیل خواهان مبنی بر اینکه عرایضم عرایض موکله ام است و با توجه به اظهارات خوانده مبنی بر اینکه خواهان زنم است و دو فرزند مشترک داریم من و فرزندانم زیر یک سقف در حال زندگی بوده و هستیم و مشکلی نداشته ایم و من نفقه داده ام و می دهم و با توجه به اظهارت وکیل خوانده مبنی بر اینکه عرایضم عرایض موکلم است و صرف نظر از صحت و سقم اظهارات شهود و با توجه به اینکه در عقد نکاح دایمی نفقه زن غیر ناشزه به عهده شوهر است و اینکه متداعیین قبول دارند در مدتی که مطالبه نفقه از سوی زوجه شده دارای زندگی مشترک بوده و زیر یک سقف زندگی می کرده اند و در حال حاضر زوج مدعی است نفقه پرداخت نموده و زوجه مدعی است که زوج نفقه نداده است و اینکه عرفا و عقلا بعید است زنی از سال ۱۳۸۵ بدون نفقه بوده باشد و بدون نفقه مانده باشد و یک باره بخواهد نسبت به آن اقدام نماید. صرف نظر از این امر بعید و غیر عرفی، از نظر فقها امامیه زوجین که دارای زندگی مشترک بوده و زیر یک سقف در حال زندگی باشند و زن مدعی عدم پرداخت نفقه و مرد مدعی پرداخت نفقه باشد قول مرد حجت است. لذا با توجه به کیفیت و وضعیت فعلی در پرونده و با توجه به سایر محتویات پرونده دادگاه ادعای معنونه خواهان را غیروارد دانسته و مستندا به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب، دادگاه حکم بر بی حقی خواهان نسبت به خواسته معنونه صادر و اعلام می نماید، ثانیادر خصوص دیگر ادعای خواهان مبنی بر مطالبه نفقه جاری، نظر به اینکه خواهان در جلسه دادرسی آن را مسترد نموده است مستندا به بند ب ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب، دادگاه قرار رد دعوی {درآن خصوص} صادر و اعلام می نماید، ثالثا در خصوص دیگر ادعای خواهان مبنی بر مطالبه اجرت المثل و صدور قرار تأمین خواسته، نظر به اینکه خواهان آن دعاوی را قبلا مسترد نموده بوده، دادگاه در پرونده کلاسه ۹۰/۱۷۸۴ که منتهی به صدور دادنامه شماره ۲۰۸۵ و مورخ ۱۹/۱۱/۹۰ شده قرار ابطال دادخواست را نسبت به قرار تأمین خواسته صادر و اعلام نموده است و دادگاه در پرونده کلاسه ۹۰/۱۷۸۴ که منتهی به صدور دادنامه شماره ۱۴۵ و مورخ ۲۸/۱/۱۳۹۱ شده قرار ابطال دادخواست را نسبت به مطالبه اجرت المثل صادر و اعلام نموده است، رابعا در خصوص دیگر ادعای خواهان مبنی بر اعسار از پرداخت هزینه دادرسی قبلا دادگاه به آن در پرونده کلاسه ۹۰/۱۷۸۴ که منتهی به صدور دادنامه شماره ۱۴۴ مورخ ۲۸/۱/۱۳۹۱ شده رسیدگی نموده و قرار قبولی آن را صادر و اعلام نموده است و خامسا در خصوص دیگر ادعای خواهان مبنی بر مطالبه خسارات دادرسی، نظر به اینکه در وضعیت و کیفیت فعلی در پرونده حقی برای خواهان شناخته نشده لذا آن ادعایش به تبع آن غیر وارد بوده و مستندا به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی و ماده ۱۹۷ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب، دادگاه حکم به بی حقی خواهان صادر و اعلام می شود. رأی صادره حضوری است و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد.

دادرس شعبه ۲۵۲ عمومی خانواده تهران قادری

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

تجدیدنظرخواهی خانم ن.م. به طرفیت آقای ح.الف. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۰۲۲۰۱۴۸۷ صادره از شعبه ۲۵۲ دادگاه خانواده تهران مبنی بر مطالبه نفقه و غیره که به موجب آن حکم بر بی حقی تجدیدنظرخواه در مورد مطالبه نفقه صادر گردیده است و از این حیث مورد اعتراض تجدیدنظرخواه واقع شده است موجه تشخیص داده نمی شود. دادگاه با ملاحظه اوراق و محتویات پرونده و با عنایت به اینکه تجدیدنظرخواهی مطروحه با هیچ یک از بندهای ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی مطابقت ندارد و اعتراض موجهی که موجبات نقض دادنامه مورد اعتراض را فراهم نماید ارائه نگردیده و از حیث رعایت اصول دادرسی و مبانی استدلال و استنباط دادنامه تجدیدنظرخواسته فاقد اشکال است بنابراین با استناد به ماده ۳۵۸ قانون فوق الذکر ضمن رد تجدیدنظرخواهی، دادنامه مورد اعتراض را تأیید می نماید. این رأی دادگاه قطعی است.

مستشاران شعبه ۶۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران

نجفی رسا نجم آبادی

مواد مرتبط