رای دادگاه درباره شرط اعمال اماره فراش (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۱۴۰۲)
شماره دادنامه | ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۱۴۰۲ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۳/۰۸/۲۱ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | دادگاه تجدیدنظر استان |
گروه رأی | رای حقوقی |
موضوع | شرط اعمال اماره فراش |
قاضی | حسن زاده احمدی عمرانی روحانی مریان حسین مرادی هرندی محمود فرهبد نحوی |
چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره شرط اعمال اماره فراش: طفل در صورتی ملحق به شوهر است که شوهر، قدرت باروری و زن، قدرت زایش و حفظ آن را داشته باشند؛ بنابراین در غیر اینصورت اگر در انتساب طفل، ایراد وارد شود آن ایراد قابل بررسی است.
رأی دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست آقای ر.ی. با وکالت آقای م.م. به خواسته نفی ولد (با اصلاح بعدی به نفی نسب) به طرفیت خواندگان م.ب. و م.ی. با توجه به مفاد دادخواست خواهان و اظهارات وکیل محترم ایشان در جلسه رسیدگی و اینکه خواهان دلایل و مدارک محکمه پسند برای اثبات ادعای خود ارائه نداده و ادعای خواهان مبنی بر نفی ابوت خود از م. و نفی فرزندی او با هر عنوانی هم که طرح شده باشد همان نفی ولد موضوع ماده ۱۱۶۲ قانون مدنی است که پس ازگذشت سال ها قابلیت استماع ندارد، لذا دادگاه ادعای خواهان را وارد ندانسته و مستندا به مفهوم ماده مرقوم و نیز ماده ۱۹۷ قانون آئین دادرسی مدنی حکم بر بطلان ادعای خواهان را صادر و اعلام می نماید. این رأی ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبه ۲۵۸ دادگاه عمومی خانواده تهران
حسن زاده
رأی دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ر.ی. به طرفیت خانم م.ب. و آقای م.ی. نسبت به دادنامه شماره ۰۶۴ مورخه ۱۳۹۲/۱/۲۶ شعبه محترم ۲۵۸ دادگاه عمومی حقوقی تهران در پرونده کلاسه ۱۴۳۱ مبنی بر بطلان دعوی نفی نسب با توجه به مجموع محتویات پرونده و امعان نظر در اوراق و مندرجات آن، مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی و لوایح دفاعیه طرفین، مدلول دادنامه تجدیدنظر خواسته رأی صادر شده دادگاه بدوی بر اساس مستندات موجود در پرونده صادر نگردیده و تجدیدنظرخواهی وارد تشخیص داده می شود زیرا اولا بر اساس مستندات موجود در پرونده، دادگاه بدوی هیچگونه تحقیقاتی در رابطه با احراز ادعای تجدیدنظرخواه (خواهان دعوی اولیه) مبنی بر عدم امکان بارور نمودن به دلیل ناتوانی در این امر از طریق پزشکی قانونی به عمل نیاورده است در صورتی که در چنین طرح ادعاهایی لازم است که طرفین (زن و شوهر) جهت اعلام نظر کارشناس به مرجع مذکور معرفی شود تا روشن گردد آیا شوهر توانایی بارور نمودن را داشته و نیز در زوجه ثابت گردد آیا تا کنون وضع حمل نموده است یا خیر؟ لذا این دادگاه جهت روشن شدن موضوع با ارجاع امر به کارشناس طرفین را به پزشکی قانونی معرفی نمود که تجدیدنظر خوانده علیرغم ابلاغ اخطاریه بدوی، جهت اعزام به پزشکی قانونی خود را به دادگاه معرفی ننمود، ولی تجدیدنظرخواه آمادگی خود را جهت معرفی به پزشکی قانونی اعلام نمود و دادگاه وی را به پزشکی قانونی معرفی کرد و مرجع مذکور طی نظریه شماره ۱۴۲۳۸/۳۱/۱ مورخ ۱۳۹۲/۷/۱ و نیز نظریه شماره ۱۴۲۳۸/۳۱/۱ مورخ ۱۳۹۲/۷/۱ صراحتا اعلام نمود که تجدیدنظرخواه آقای ر.ی. قابلیت فرزنددار شدن از سال ۱۳۷۷ تاکنون را نداشته است ثانیا با ملاحظه اسناد سجلی که در پرونده رونوشت آن موجود است تاریخ تولد فرزند متنازع فیه به نام م.ی. متولد ۱۳۸۲/۴/۹ می باشد. ثالثا با توجه به نظریه پزشکی قانونی که تجدیدنظرخواه را فاقد قدرت باروری از سال ۱۳۷۷ اعلام نموده است ملاحظه می گردد که در تاریخ تولد فرزند موصوف تجدیدنظرخواه توانایی بارور نمودن را برای فرزنددار شدن نداشته است رابعا نظر به اینکه تجدیدنظر خوانده خانم م.ب. علیرغم ارسال اخطاریه در جلسه دادگاه اعم از بدوی و تجدیدنظر در مراحل مختلف دادرسی جهت انجام تحقیقات و استماع دفاعیات وی در جلسات دادگاه حاضر نشده و دفاعی در مورد ادعای مطروحه نفی نسب نکرده است، لذا این دادگاه با عنایت به مراتب فوق دعوی تجدیدنظرخواه را نسبت به نفی نسبت به آقای م.ی. موجه دانسته و با استناد به ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی رأی صادر شده دادگاه بدوی را نقض و به استناد به مفهوم مخالف ماده ۱۱۵۸ قانون مدنی ناظر به ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی حکم به نفی نسبت فرزند به نام م.ی. نسبت به تجدیدنظرخواه آقای ر.ی. به عنوان پدر و خانم م.ب. به عنوان مادر صادر و اعلام می گردد. این رأی ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور خواهد بود.
رئیس و مستشار شعبه ۲۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
مرادی هرندی – روحانی
رأی دادگاه
با عنایت به مجموع اوراق و محتویات پرونده نظر به دادخواست ها و اقاریر مکرر خواهان مبنی بر وجود فرزند مشترک و احراز رابطه ابوت و نبوت نسبی مطابق دادنامه شماره ۸۸۰۰۴۳۳ -۱۳۸۸/۴/۲۱ شعبه ۲۷۵ دادگاه خانواده تهران و انقضاء مواعد قانونی جهت اعلان نفی ولد یا نسب در مورد فرزند و از طرف شوهر، مطابق مواد ۱۱۶۱ و ۱۱۶۲ قانون مدنی دعوی مسموع نبوده بنابراین دادنامه از این حیث دارای ایراد و اشکال تشخیص و با اختیار حاصل از بند ج ماده ۴۰۱ قانون آئین دادرسی مدنی نقض و جهت تجدید رسیدگی به شعبه هم عرض ارجاع می شود.
رئیس و عضو معاون شعبه ۱۸ دیوان عالی کشور
احمدی – عمرانی
رأی دادگاه
با عنایت به دادنامه ۰۱۶۰-۹۳/۴/۱ شعبه محترم ۱۸ دیوان عالی کشور در نقض دادنامه ۰۱۱۷۱-۱۳۹۲/۷/۱۷ شعبه محترم ۲۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ر.ی. با وکالت آقای م.م. از دادنامه ۰۶۴-۱۳۹۲/۱/۲۶ شعبه محترم ۲۵۸ دادگاه خانواده تهران که به موجب آن در خصوص دعوی مطروحه وی به طرفیت همسر قبلی اش خانم م.ب. به خواسته نفی نسب (پدری و مادری) از آقای م.ی. که قبلا فرزند مشترک اعلام شده بوده حکم بر بطلان دعوی مطروحه در پرونده کلاسه ۲۵۸/۹۱/۱۴۳۱ تصدیر گردیده دادگاه تجدیدنظرخواهی را وارد می داند زیرا اولا به موجب ماده ۱۱۵۸ قانون مدنی طفل متولد در صورتی ملحق به شوهر است که در زمان زوجیت از همسرش متولد یافته باشد مفهوم این ماده اینست که شوهر قدرت باروری و زن قدرت حفظ و زایش آن را داشته باشد و اگر یکی از آنها قادر به این امر طبیعی نباشند و در انتساب ولد، ایراد وارد شود آن ایراد قابل بررسی است اگر چه ((الولد للفراش و للعاهر الحجر)) علی الخصوص که ماده ۱۱۶۱ قانون مدنی نیز بر خلاف آنچه که دادگاه بدوی استدلال نموده به هیچ وجه نمی تواند در مانحن فیه ساری شود ثانیا به صراحت گواهی ۱۴۲۳۸/۳۱/۱-۱۳۹۲/۷/۱ پزشکی قانونی تجدیدنظرخواه از سال ۱۳۷۷ به هیچ وجه قادر به باروری نبوده است ثالثا خود ایشان در همه مراحل دادرسی اعلام داشته که پس از یاس و ناامیدی از بچه دار شدن این طفل را به هنگام تولد از یک خانواده فقیری با پرداخت وجهی تحویل گرفتیم یعنی بالصراحه اقرار نموده که فرزند متعلق به وی نیست رابعا تجدیدنظر خوانده خانم م.ب. در جلسه مورخه ۱۳۹۳/۸/۱۸ همین دادگاه اقرار نمود به اینکه طفل را به هنگام تولد در یکی از بیمارستانها با هماهنگی کادر بیمارستان و با پرداخت وجهی به خانواده اش به نام خودمان ثبت کردیم و به جای شناسنامه پدر و مادر واقعی طفل شناسنامه خودمان را به مأمور ثبت احوال مستقر در بیمارستان تحویل دادیم و بدین ترتیب طفل به عنوان فرزند ما ثبت گردید و شناسنامه اش نیز با مشخصات ما صادر شده پس از مدتی از زندگی و بروز اختلافات و طلاق ایشان اقدام به اظهار حقایق نموده است (اگر چه مشارالیها پس از اقرار از امضاء خودداری و محکمه را ترک کرد) به دلایل فوق و آیه شریفه ((و ما جعل ادعیائکم ابنائکم ان امهاتهم الا آلتی ولدنهم ادعوهم بابائهم هو اقسط عندالله)) و مستندا به ماده ۳۵۸ ق. آ. د. م دادنامه معترض عنه را نقض و حکم بر قبولی خواسته و نفی انتساب م.ی. از ابوت تجدیدنظرخواه و امیت تجدیدنظرخوانده صادر و اعلام می دارد. رأی دادگاه ظرف ۲۰ روز قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است.
رئیس و مستشار شعبه ۱۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران
فرهبد – نحوی