رای دادگاه درباره طرح خواسته جدید در دادخواست اعتراض ثالث (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۸۸۰)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۸۸۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۷/۱۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعطرح خواسته جدید در دادخواست اعتراض ثالث
قاضیعزت اله امانی شلمزاری
کریمی
طالب زاده

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره طرح خواسته جدید در دادخواست اعتراض ثالث: در صورت پذیرش دعوی اعتراض ثالث، حکم موضوع اعتراض ثالث صرفا الغاء می گردد و طرح دعوی جدید با خواسته جدید به موجب دادخواست اعتراض ثالث فاقد وجاهت قانونی است.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص واخواهی م.ح. به طرفیت د.ف. با وکالت آقایان غ.و. و ع.م. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۲۳۳ مورخ ۱۳۹۱/۴/۲۵ و همچنین دادخواست اعتراض ثالث ح. به طرفیت د.ف. و م.ح. و س.م. با وکالت آقای غ.و. همچنین دادخواست جلب ثالث د.ف. به طرفیت س.م. ، ف.م. و م.ح. با وکالت ثانوی آقای ح.م. اما ماحصل پرونده های مطروحه حکایت از این امر دارد که به شرح دادنامه واخواهی صدرالذکر د.ف. با ادعای اینکه پلاک ثبتی ... فرعی از ... اصلی بخش ۷ تهران توسط م.ح. بدون اذن و اجازه از جانب مالک مورد تصرف واقع شده و درخواست خلع ید از پلاک فوق را نموده که حکم غیابی علیه ح. مبنی بر خلع ید صادر شده که مورد واخواهی محکوم علیه واقع شده و مشارالیه ضمن واخواهی مدعی شده پلاک فوق در تصرف و مالکیت خواهر زنش ف.م. و همسرش بوده و فقط به عنوان میهمان و جهت سرکشی به پلاک فوق مراجعه کرده و هیچ گونه دخل و تصرفی در پلاک فوق نداشته و دعوی متوجه ح. نبوده و خواستار رد دعوی مطروحه شده است. ح. با وکالت آقای ر. مدعی بوده پلاک فوق توسط خانم م.ق. را حسب اختیاری که طی وکالت نامه رسمی که رونوشت آن در پرونده منعکس است یعنی با حق وکالت بلاعزل منعقده در دفترخانه ... تهران از مالک اصلی پلاک فوق واگذار شده بود خریداری نموده و مدعی است به شرح دادنامه صادره از شعبه ۳۷ دادگاه عمومی تهران حکمی به نفع مشارالیه صادر شده که حاکی از مالکیت بلامنازع نسبت به پلاک فوق دارد و به شرح دادخواست اعتراض ثالث آقای ح. خواستار ابطال سند رسمی از نام مالک اولیه و الزام به تنظیم سند رسمی مالکیت با احتساب خسارت دادرسی و نقض دادنامه غیابی اولیه شده است و آقای د.ف. به شرح دادخواست جلب ثالث مطروحه به طرفیت آقایان س. و م. و خانم ف. با ادعای اینکه پلاک فوق در تصرف ف.م. و س.م. می باشد خواستار صدور حکم به خلع ید مشارالیهما شده است. آقای ح.م. با اعلام وکالت از د.ف. و ع.م با وکالت از م.ح. و م.الف با اعلام وکالت از ح. وارد جریان دادرسی شده و اظهارات و دفاعیاتی را به شرح مندرجات لوایح تقدیمی و صورت مجالس دادرسی مطرح نموده که مورد امعان نظر دادگاه واردشده، النهایه دادگاه از بررسی کلیه اوراق و محتویات پرونده مطروحه بدوا در خصوص واخواهی م.ح. نسبت به دادنامه مطروحه با پذیرش دفاعیات موجه مشارالیه و احراز اینکه پلاک فوق در تصرف م.ح. نبوده و لذا دعوی متوجه شخص فوق نبوده و مستندا به مواد ۳۰۵ و مابعد از قانون آیین دادرسی مدنی با لحاظ بند چهارم (۴) از ماده ۸۴ و رعایت مواد ۸۹ و ۹۰ قانون مارالذکر ضمن صدور حکم به نقض دادنامه غیابی متنازع فیه قرار عدم توجه دعوی به م.ح. صادر می نماید. در خصوص دعوی اعتراض ثالث ح. با استناد به مبایعه نامه استنادی مورخ ۱۳۸۷/۳/۱ و وکالت نامه بلاعزل ... دفترخانه .. و وکالت بلاعزل ... دفترخانه شماره .... تهران که مدعی خرید پلاک فوق از خانم م.ق. بوده که با عقد قرارداد مشارکت مدنی در ساخت پلاک فوق طبقات دوم و سوم سهم ح. به عنوان سازنده و طبقه اول و چهارم برای م.ق. به عنوان مالک بوده و شخص د.ف. ذیل قرارداد فوق الذکر (مشارکت ۱۳۸۷/۳/۱) را به عنوان شاهد و مطلع امضا نموده که جملگی حسب مدارک پرونده حکایت از مالکیت آقای ح. دارد. علی هذا با عنایت به اینکه آقای ح.م. به شرط دفاعیات منعکسه در صورت جلسه مدعی بوده پلاک موردادعای ح. غیر از پلاک متنازع فیه است و ارتباطی به مالکیت د.ف. نداشته و خللی نسبت به آن وارد نمی کند، علی هذا دادگاه با توجه به کلیه اسناد و مدارک استنادی و اظهارات و دفاعیات وکلای محترم متداعیین و اظهارات اصحاب دعوی منعکسه در صورت جلسه دادرسی چنین احراز می نماید که پلاک فوق متعلق به ح. بوده و مالکیت مشارالیه به شرحی که بیان گردید ثابت و محرز گردیده و مشارالیه نیز واحد مسکونی فوق را به شرح قرارداد استیجاری مورخ ۱۳۹۰ تحت شماره ... به خانم ف.م. به اجاره واگذار نموده و پلاک فوق به عنوان مستأجر تحت تصرف وی و همسرش س.م. قرارگرفته. علی هذا دادگاه مستندا به مواد ۳۰ لغایت ۳۶ قانون مدنی و مواد ۱۰ و ۱۸۳ لغایت ۲۲۵ همین قانون و مواد ۱۹۸ و ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی، ضمن عدم پذیرش اظهارات وکیل آقای ف. با پذیرش دفاعیات وکلای معترض ثالث و خواندگان دعوای جلب ثالث حکم به الزام مالک پلاک فوق به نام م.ق. مبنی بر تنظیم سند پلاک متنازع فیه به نام ح. صادر می نماید و بر این استدلال حکم به ابطال پلاک فوق از نام د.ف. صادر می نماید و همچنین آقای د.ف. را به پرداخت هزینه های دادرسی اعم از تمبر ابطالی و حق الوکاله وکیل محکوم می نماید و النهایه در خصوص متصرفین پلاک فوق ف.م. و س.م. به لحاظ اینکه با اجازه مالک پلاک فوق به شرح مندرجات قرارداد اجاره تصرف نموده و سکنی گزیده اند، بنابراین با اختیار حاصله از مالکیت مالک بوده و لذا مستندا به ماده ۱۹۷ آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی مطروحه در حق مشارالیهما صادر و اعلام می دارد. رأی صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر نزد محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.

رئیس شعبه ۸۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران

طالب زاده

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

آن قسمت از دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره ۹۳۰۹۹۷۲۱۶۸۵۰۰۱۲۵ مورخ ۱۳۹۳/۳/۱۲ صادره از شعبه ۸۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران که پیرو واخواهی نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۲۱۶۸۵۰۰۲۳۳ مورخ ۱۳۹۱/۴/۲۵ اصدار و ضمن قبول واخواهی بر قرار رد دعوی تجدیدنظرخواه د.ف. به خواسته خلع ید از قطعه سوم تفکیکی به پلاک ثبتی ... فرعی از ... اصلی واقع در بخش ۷ تهران اشعار دارد، مآلا موافق قانون و مقررات موضوعه بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد نبوده و مستوجب نقض آن نمی باشد . زیرا که از شرایط و ارکان طرح دعوی خلع ید علاوه بر احراز مالکیت درخواست کننده، تصرفات غاصبانه متصرف در ملک مورد ترافع می باشد که در مانحن فیه تجدیدنظرخواه دلیلی که حاکی از تصرف م.ح. در ملک مذکور باشد به دادگاه ارائه ننموده است. ازاین رو دعوی توجهی به مشارالیه نداشته و دادنامه تجدیدنظرخواسته که بر همین اساس صادر گردیده خالی از هرگونه ایراد و اشکال می باشد. بنابراین دادگاه ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی مستندا به قسمت اول از ماده ۳۵۳ از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه معترض عنه را در این قسمت تأیید و استوار می نماید لیکن آن قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته که با قبول دعوی اعتراض ثالث بنام ح. بر ابطال سند رسمی متعلق به د.ف. و الزام م.ق. به تنظیم سند رسمی پلاک مورد تنازع اشعار دارد، قطع نظر از صحت و سقم قضیه مخالف قانون و مقررات موضوعه بوده و مستوجب نقض آن به شرح ذیل می باشد زیرا که اولا، مستفاد از ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی دعوی اعتراض ثالث صرفا ناظر به آرای قطعیت یافته (اعم از حکم یا قرار) از محاکم بدوی و تجدیدنظر می باشد و تسری به آرای صادره که تاکنون قطعیت نیافته اند، ندارد که در مانحن فیه با صدور قرار قبولی واخواهی نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۲۱۶۸۵۰۰۲۳۳ مورخ ۱۳۹۱/۴/۲۵ از ناحیه دادگاه نخستین و شروع به رسیدگی به آن دیگر موجبی برای رسیدگی به دعوی اعتراض ثالث نبوده است و به تعبیر دیگر با صدور قرار قبولی واخواهی و عدم قطعیت دادنامه، موضوع اعتراض ثالث نبوده است و به تعبیر دیگر با صدور قرار قبول واخواهی و عدم قطعیت دادنامه موضوع اعتراض ثالث دیگر دعوی اعتراض ثالث قابلیت پذیرش و استماع را نداشته است. ثانیا، قطع نظر از مورد معنونه در رسیدگی به دعوی اعتراض ثالث، بنا بر تصریح ماده ۴۲۵ از قانون آیین دادرسی مدنی در صورت پذیرش دعوی حکم موضوع اعتراض ثالث صرفا الغاء می گردد. بنابراین طرح دعوی جدید با خواسته جدید به موجب دادخواست اعتراض ثالث فاقد وجاهت قانونی بوده و قابلیت اجابت را نداشته است. ازاین رو دادگاه با قبول لایحه اعتراضیه و با استناد به قسمت اول از ماده ۳۵۸ از قانون مرقوم ضمن نقض دادنامه معترض عنه در این بخش قرار رد دعوی خواهان معترض ثالث را صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری و قطعی است.

رئیس و مستشار شعبه ۱۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران

امانی شلمزاری - کریمی