رای دادگاه درباره مرجع صالح در رفع ابهام از رأی صادره (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۳۷۰۱۰۲۹)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۲۲۳۷۰۱۰۲۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۰۸/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعمرجع صالح در رفع ابهام از رأی صادره
قاضیدیوسالار
محمدی
محمدرضا صابر

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره مرجع صالح در رفع ابهام از رأی صادره: ابهام حکم ازموارد تجدیدنظرخواهی نیست و باید در مرحله اجرای حکم چنانچه با ابهامی روبرو شدند از دادگاه صادر کننده رأی استعلام شود.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دعوی آقای ح.الف. به وکالت از ب.به طرفیت ۱- ش. ۲-ش. ۳- آقای م.چ. ۴- آقای م.ج. ۵- آقای الف.ج. به خواسته مطالبه وجه به مبلغ پانصد و هفتاد و شش میلیون و ششصد و شصت و شش هزار و هشتصد ریال بابت اصل قرارداد فروش اقساطی شماره ۸۴۰۰۱۹۰۷ و خسارت تأخیر در تأدیه به مأخذ ۲۱ درصد در سال از تاریخ سررسید اقساط (۲/۳/۸۵ الی یوم الوصول و هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل به شرح دادخواست تقدیمی، با این توضیح که حسب اظهارات وکیل خواهان در دادخواست مذکور، خوانده ردیف اول، تسهیلات از بانک اخذ کرده است و سایر خواندگان پرداخت کلیه دیون نامبرده را ضمانت نمودند۰ خواندگان ردیف اول، دوم، چهارم و پنجم علی رغم ابلاغ قانونی اخطاریه در جلسه دادرسی مورخ ۵/۸/۱۳۸۹ حاضر نشده و لایحه ای نیز ارسال ننموده اند. اوراق اخطاریه و دادخواست و ضمائم خوانده ردیف سوم به لحاظ تغییرمکان اعاده شده است. اولا: دادگاه دعوی مطروحه را نسبت به خواندگان به غیر از خوانده ردیف سوم با توجه به دلایل ذیل وارد و ثابت می داند: ۱- ادعای خواهان در خصوص اخذ تسهیلات از بانک توسط خوانده ردیف اول و ضمانت سایر خواندگان با توجه به مدارک ابرازی محرز می باشد لذا به استناد ماده ۷ از قانون تسهیل اعطاء تسیهلات بانکی و ...، قرارداد تنظیمی بین طرفین در حکم اسناد رسمی بوده و از کلیه مزایای اسناد تجاری برخوردار می باشد. ۲- مسئولیت خواندگان ردیف دوم الی آخر، مسؤلیت قراردادی و از نوع تضامن به استناد ماده ۴۰۳ از قانون تجارت می باشد. ۳- خواندگان مورد نظر دلیلی دال بر برائت ذمه خود ارائه نداده اند و از طرفی دعوی خواهان مصون از ایراد تکذیب نامبردگان باقی مانده است. ۴- خسارت تأخیر در تأدیه که بر اساس توافق حاصله، تعیین شده است مغایرت و منافاتی با قانون ندارد لذا مقررات ماده۵۲۲ از قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص موضوع قابلیت استناد و اعمال ندارد. بنابراین به استناد مواد مذکور و مواد ۱۹۸ ، ۵۱۵ ، ۵۱۹ و ۵۲۰ از قانون اخیرالذکر و مواد ۱ الی ۳ از آیین نامه تعرفه حق الوکاله وکلای دادگستری خواندگان ردیف اول، دوم، چهارم و پنجم را متضامنا به پرداخت مبلغ پانصد و هفتاد و شش میلیون و ششصد و شصت و شش هزار و هشتصد ریال بابت اصل خواسته و مبلغ بیست و یک میلیون و دویست و شصت و نه هزار و پانصد ریال بابت هزینه دادرسی و مبلغ پانزده میلیون و چهل هزار و سه ریال بابت حق الوکاله وکیل در مرحله بدوی و همچنین خسارت تأخیر در تأدیه به مآخذ مذکور و به شرح فوق الذکر در حق خواهان محکوم می نماید. این حکم غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و سپس ظرف بیست روز دیگر قابل تجدیدنظرخواهی در دادگاه محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد. ثانیا: پرونده در خصوص خوانده ردیف سوم، آقای م.چ. مفتوح می باشد.

رئیس شعبه ۸۱ دادگاه عمومی حقوقی تهران - صابر

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی ح.الف. به وکالت از ب. به طرفیت ۱ ش. ۲ش. ۳ م.چ. ۴ م.ج. ۵ الف.ج. نسبت به دادنامه شماره ۱۱۶۳-۳۰/۱۱/۸۹ در پرونده کلاسه ۸۹۰۳۷۷ صادره ازشعبه ۸۱ دادگاه حقوقی تهران که به موجب آن در خصوص دعوی وکیل تجدیدنظرخواه به طرفیت م.چ. به خواسته مطالبه مبلغ پانصد و هفتاد و شش میلیون و ششصد و شصت و شش میلیون و هشتصد ریال و خسارت تأخیر تأدیه تا زمان تقدیم دادخواست به مبلغ چهارصد و هشتاد و چهار میلیون و چهارصد هزار و یک صد ریال به مأخذ ۲۰ درصد و خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست لغایت اجرای حکم و حق الوکاله وکیل در مرحله بدوی به مبلغ بیست و شش میلیون و دویست و نود و نه هزار و پانصد ریال در نتیجه پس از رسیدگی خوانده را بپرداخت اصل خواسته و هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و پرداخت خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست لغایت اجرای حکم بر مبنای ۲۱ درصد در حق خواهان محکوم نموده و قسمت ثانیا اضافه نموده به استناد ماده ۳۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه شماره۷۶۷-۱۱/۸/۸۹ در خصوص مبالغ محکومیت سایر خواندگان به اسامی ش.ش. و م.ج و الف.ج. به شرح فوق الذکر اصلاح می گردد و دادنامه مزبور پس از ابلاغ در مهلت مقرر قانونی مورد تجدیدنظرخواهی واقع و به این شعبه ارجاع شده است از بررسی محتویات پرونده نظربه اینکه اعتراض تجدیدنظرخواه مشمول هیچ یک از جهات مندرج در ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی نمی باشد و عمده اعتراض وکیل تجدیدنظرخواه درلایحه اعتراضیه این است که دادگاه محترم درصدر دادنامه خواسته ها [را] به صورت جدا جدا نوشته ولی در ذیل دادنامه محکومیت ها را به صورت مجزا قید ننموده بلکه به صورت کلی محکوم کرده که این حکم ابهام داشته و در مرحله اجرا تشکیک پیدا خواهد شد که باید اعلام شود ابهام حکم از موارد تجدیدنظرخواهی نبوده و برابر مقررات قانون اجرای احکام مدنی چنانچه در زمان اجرای حکم اشکالی یا ابهامی یا اجمالی وجود داشته باشد رفع اشکال یا ابهام یا اجمال با دادگاه صادرکننده حکم بوده بنا به مراتب به استناد مواد ۲ و ۳۵۶ قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه صادر و اعلام می گردد این رأی قطعی است.

رئیس شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشاردادگاه

دیوسالار - محمدی