رای دادگاه درباره نحوه اثبات بزه افترا (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۱۰۰۵۷۷)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۱۰۰۵۷۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۶/۲۴
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعنحوه اثبات بزه افترا
قاضیحسینی
سید محمود تولیت
رضا پورعرب

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره نحوه اثبات بزه افترا: چنانچه جرمی صریحا به کسی نسبت داده شود، اثبات اینکه آنچه نسبت داده شده است صحت دارد یا خیر با شخص نسبت دهنده (مرتکب) است.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص واخواهی آقای ح.ه. فرزند ص. نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۳۰۷۰۰۱۰۶ مورخ ۲۱ /۰۵/ ۹۱ این دادگاه که به موجب آن نامبرده به اتهام افترا از طریق درج مطلبی تحت عنوان (کابوس ۱۰۰ و پتروشیمی ایلام) در وبلاگ شخصی خود ( ف.) ، موضوع شکایت آقای د.ف. به تحمل شش ماه حبس محکوم گردیده، دادگاه با عنایت به جامع اوراق و محتویات پرونده و ملاحظه اظهارات متهم در جلسات دادرسی و مفاد لایحه دفاعیه وی که خلاصه آن بدین شرح است که آقای ف. موضوع را تکذیب نکردند و اگر تبرئه شدند می توانند علیه وی اقامه دعوی کنند و نیز به صلاحیت دادگاه ایراد گرفته که چون جرم مطبوعاتی است باید در دادگاه مطبوعات و با حضور اعضاء هیأت منصفه رسیدگی به عمل آید و موضوع اتهام هم بی ارتباط با دادگاه کارکنان دولت می باشد و اقدامات وی فاقد عناصر مادی و معنوی تحقق ارتکاب جرم است و شاکی باید ثابت کند که متحمل خسارت و زیان گردیده است و به علاوه از دادگاه درخواست نموده که از سازمان بازرسی کل کشور و مجتمع قضایی امور اقتصادی راجع به پرونده شاکی استعلام تا واقعیت بازداشت شاکی مشخص شود که دادگاه در پاسخ به دفاعیات متهم اعلام می دارد که اولا چنانچه امری (جرمی) صریحا به کسی نسبت داده می شود ضرورتی به تکذیب از سوی منتسب الیه نمی باشد و اثبات اینکه آنچه نسبت داده شده است صحت دارد یا خیر با شخص نسبت دهنده (مرتکب) است و قاعده البینه علی المدعی هم مبین این معنی است. ثانیا در رابطه با صلاحیت دادگاه باید متذکر شد که در خصوص سایتها ..... زمانی دادگاه کیفری استان صالح به رسیدگی است که سایت یا نشریه الکترونیکی دیگر دارای مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد که در این صورت رسیدگی در دادگاه کیفری استان و با حضور اعضاء هیأت منصفه به عمل می آید و وبلاگ یادشده حسب نامه شماره ۱۴۳۱۵ / ۹۰ مورخ ۰۶/۰۶/۹۰ مدیر کل امور مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فاقد مجوز می باشد و همچنین رسیدگی در مجتمع قضایی کارکنان دولت به دلیل تقسیم کاری است که در حوزه قضایی شهر تهران صورت گرفته و به عبارت دیگر مجتمع قضایی کارکنان دولت جزء حوزه قضایی شهر تهران است و این حوزه هم برابر مقررات آیین دادرسی کیفری به جرایم ارتکابی در آن حوزه قضایی و بر طبق صلاحیتهای احصایی رسیدگی می نماید. ثالثا از نظر این دادگاه تمامی عناصر تشکیل دهنده جرم افترا ( مادی، معنوی و قانونی) نسبت به متهم محقق است. رابعا در بزه افترا رکن ضرری از ارکان تشکیل دهنده آن نمی باشد و لازم نیست که شاکی متحمل خسارت و زیان شود. خامسا با استعلام از سازمان بازرسی کل کشور و بازپرسی دادسرای امور اقتصادی، سازمان بازرسی کل کشور بیان داشته ( نامه شماره ۸۹ / ۲۲ / ح / ۳۰۲ مورخ ۲۷/۱۰/۹۱) پرونده آقای ف. در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور اقتصادی به اتهام اخذ رشوه از شرکتهای پیمانکاری تحت بررسی و بازپرس محترم شعبه پنجم دادسرای امور اقتصادی هم طی نامه شماره ۹۱۱۰۱۱۲۱۲۶۵۰۰۶۳۰ مورخ ۳۰/۱۱/۹۱ اعلام نموده که شاکی به اتهام دریافت رشوه و تحصیل مال نامشروع در آن شعبه دارای پرونده بوده و تاکنون منجر به اتخاذ تصمیم نشده است که این پاسخها نشان دهنده این است که موضوع اتهام شاکی اختلاس نمی باشد. علی ایحال بنا به مراتب مذکور و با التفات به اینکه اتهام شاکی در هیچ مرجع قضایی ثابت نشده است و واخواه نیز نتوانسته صحت اسناد را ثابت نماید و آنچه که مهم است صراحت انتساب است و این صراحت هم در موضوع انتساب است و هم در منتسب الیه و هیچ گونه ابهامی وجود ندارد و واخواه قادر به اثبات انتساب به همان شکلی که صورت گرفته باشد نبوده است بنابراین ایراد و اعتراض موجه و مؤثری که موجب فسخ دادنامه ماضی البیان باشد از سوی واخواه به عمل نیامده و دادنامه مزبور برابر مقررات قانونی و موازین قضایی و مدارک و مستندات موجود در پرونده اصدار یافته، لذا مستندا به ماده ۲۱۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری با رد واخواهی وی دادنامه واخواسته عینا تأیید می گردد. رأی صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.

دادرس شعبه ۱۰۵۹ دادگاه عمومی جزایی تهران حسینی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص اعتراض و تجدیدنظرخواهی آقای ح.ه. فرزند ص. از دادنامه شماره ۷۰۰۰۲۹ مورخه۱۴/۲/۹۲ صادره از شعبه ۱۰۵۹ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن مشارالیه با رد واخواهی از دادنامه غیابی شماره ۷۰۰۱۰۶ مورخه ۲۱/۵/۹۱ دادگاه بدوی به اتهام افترا موضوع شکایت آقای د.ف. به شش ماه حبس محکوم گردیده است، با ملاحظه محتویات پرونده و لایحه اعتراضیه تجدیدنظرخواه و اینکه از ناحیه ایشان ایراد و اشکال موجه و مؤثری که مطابق شقوق مندرج در ماده ۲۴۰ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری موجبات نقض دادنامه موصوف و رسیدگی بیشتر را ایجاب نماید مطرح نگردیده است و دادنامه بدوی صرفنظر از دفاعیات مشارالیه که قبل از اینکه ایشان در وبلاگ شخصی مطالبی را علیه شاکی درج نماید خبرگزاری ها خبر اختلاس وی را اعلام نمودند لیکن تجدیدنظرخواه مطالبی را شخصا خارج از خبر اعلام درج نمودند از جمله اینکه اعلام نمودند: (شنیده می شود که در دوران مدیریت مهندس ف. از طریق برخی پیمانکاران مبالغی برای مثال ۲۱۰۰۰۰۰۰ تومان برای برخی افراد به صورت تهیه وضعیت و صرف امورات آنان شده است). بدیهی است درج این مطالب از ناحیه تجدیدنظرخواه صرف نظر از اجرای قبلی خود افترا می باشد. از هر حیث موافق مقررات و موازین قانونی اصدار یافته است، لذا دادگاه مستندا به بند الف از ماده ۲۵۷ قانون مارالذکر ضمن رد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده دادنامه معترض عنه را عینا تأیید و استوار می نماید. رأی صادره با لحاظ ماده ۲۴۸ قانون مرقوم فوق قطعی است.

رئیس شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

تولیت پورعرب