رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اتیان سوگند بدون رعایت شرایط قانونی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۵۸۹
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۵۸۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۸/۲۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۸ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاتیان سوگند بدون رعایت شرایط قانونی
قاضیمسعودکریم پور نطنزی
جعفرپوربدخشان
حسن عباسیان

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اتیان سوگند بدون رعایت شرایط قانونی: درصورتی که یکی از طرفین دعوی، بدون رعایت شرایط قانونی در رد و اتیان سوگند، به ادای سوگند بپردازد، بر این اتیان سوگند، هیچ اثر شرعی و قانونی مترتب نبوده و نمی تواند دلیل اثباتی بر صحت ادعای شخص محسوب شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۹۲/۱۰/۱ خانم م. ص. بوکالت از طرف خانم ز. ب.ب.ق. بطرفیت آقای غ. ش. دادخواستی بخواسته ثبت واقعه ازدواج تقدیم و توضیح داده که موکله حدودا مدت سی سال است که همسر دائمی و شرعی خوانده میباشد علیرغم مراجعات مکرر به وی از ثبت واقعه ازدواج تاکنون خودداری کرده است لذا صدور حکم بشرح خواسته مورد استدعاست و به پیوست دادخواست تصاویر کارت ملی خواهان و شناسنامه های فرزندان به اسامی ج. و د. و ف. ش. که در آنها نام والدینشان غ. بشناسنامه شماره ۸ و ز. به شناسنامه شماره ... قید گردیده تقدیم نموده است. دادخواست مطروحه در شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ب. ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد آقای ا.م. وکیل پایه یک و مشاور حقوقی با تقدیم وکالتنامه از جانب خوانده اعلام وکالت نموده است جلسه دادرسی مورخ ۹۳/۳/۱۰ با حضور خواهان و وکیل ایشان تشکیل شد خوانده و وکیل وی حضور نیافتند ولی وکیل خوانده لایحه دفاعیه ای ارسال داشته که ضمیمه پرونده میباشد و وکیل خوانده در این لایحه اعلام نموده که خواهان بمدت ۲۰ سال صیغه موقت موکل بوده و در سال۱۳۸۰ مدت عقد موقت منقضی شده و از آن تاریخ هیچ ارتباطی ندارند و خواهان دلیل یا مدرک محکمه پسندی در راستای اثبات این دعوی خودارائه نکرده است و صرف ارائه کپی شناسنامه فرزندان نمی تواند دلیل اثبات این خواسته باشد و چرا تاکنون نسبت به این خواسته اقدامی نشده است. موکل دارای همسر دیگری است (همسر اول) و حسب توافق با خواهان و حتی خانواده ایشان عقد نکاح موقت جاری شده چرا که از همان ابتدا موکل موافق عقد دائم خواهان نبوده است و با همین شرایط هم خواهان و هم خانواده ایشان حاضر به عقد موقت با مدت ۲۰ ساله بوده اند لذا رد دعوی واهی و بی اساس مطروحه را له موکل دارم. وکیل خواهان در جلسه دادرسی اظهار داشت موکل در سال۱۳۶۲ به عقد ازدواج دائم زوج درآمده است علیرغم گذشت مدت مدیدی از زمان عقد ازدواج و داشتن فرزند مشترک و مراجعات مکرر زوج به بهانه های واهی از ثبت واقعه ازدواج سرباز زده و حسب اظهارات وکیل خوانده که مدعی شده است موکل صیغه موقت بوده است این در صورتی که ایشان عقد دائمی نامبرده بوده است و مهریه وی سی و سه هزار تومان بوده است و اصل عقدنامه در دست خود خوانده می باشد که آن را ارائه نمی نماید وکیل وی مدعی شده که همسر اول ایشان با ازدواج نامبرده موافق نبوده است و در حال حاضر مدعی شده است که همسرش با عقد موقت موافقت نموده است و در خصوص عقد دائم موکله شهودی که درجلسه عقد حضور داشته اند حاضرند در جلسه دادگاه بر این امر شهادت دهند. دادگاه باتعیین وقت مجدد از طرفین جهت استماع گواهی گواهان خواهان دعوت بعمل آورد. جلسه بعدی دادرسی بتاریخ ۹۳/۶/۲۹ با حضور متداعیین و وکلای آنان تشکیل گردید از طرف خواهان یک نفر شاهد بنام خانم ک. ب. که خواهرش بوده تعرفه شده که ازایشان در اوراق ۳۱ و ۳۲ پرونده استماع گواهی بعمل آمد شاهد اظهار داشت وقتی صورت قباله را می نوشتند من حضور داشتم سی سال است که خواهر من همسر خوانده است و از ایشان سه تا بچه دارد که همگی کبیر هستند چون آقای ش. زن دیگری داشت عقد عادی بود و تا خانم اول اجازه نمیداد محضری نمیکردند کلا سی و سه هزار تومان قباله تعیین کردند و خود آقای ش. صیغه را خواندند و باهم محرم شدند صیغه عقد دائمی بود اگر دائمی نبود ۳ تا بچه درست نمیکردند پدر خدابیامرز و نیز باجی های دیگر من حضور داشتند همه خودی بودند غریبه حضور نداشت بچه اول که بدنیا آمد صورت قباله را حاج آقا ازخواهرم گرفته که شناسنامه برای بچه بگیرد. سپس وکیل خواهان همان مطالب مطروحه در دادخواست و جلسه دادرسی قبلی را تکرار و اضافه نموده که موکله حاضر است سوگند یاد نماید که عقد ازدواج نامبرده دائمی بوده است. وکیل خوانده با تکرار مطالب مندرج در لایحه دفاعیه قبلی اضافه نموده که شاهد معرفی شده خواهر خواهان بوده که به سبب رابطه نسبی نزدیک شهادت وی غیر قابل قبول می باشد و اظهارات یک شاهد جایگاه قانونی ندارد و بعلاوه شاهد در اظهارات خود به دورغ اعلام نموده که خود آقای ش. عقد کرده و صیغه را خودش خوانده است در حالیکه عاقد آقای ع. بوده که فوت نموده است و در صورتیکه خواهان موافق باشد موکل حاضر است سوگند یاد کند که صیغه عقد موقت و بیست ساله بوده است. سپس دادگاه با توجه به اظهارات طرفین و وکلای آنان و قبول خواهان به اتیان سوگند از ناحیه خوانده با تعیین وقت ازطرفین و وکلای آنان جهت اتیان سوگند از ناحیه خوانده دعوت بعمل آورد. در جلسه دادرسی مورخ ۹۳/۹/۲۵ که باحضور طرفین دعوی و وکلای آنان تشکیل گردیده وکیل خواهان اظهار داشت موکله آمادگی کامل جهت اتیان سوگند دارد. وکیل خوانده اظهار داشت با اجرای سوگند از ناحیه موکل اینجانب موافق هستم و موکل آمادگی دارد که سوگند یاد نماید. دراین اثنا خوانده رو به قبله ایستاده و دست روی قرآن گذاشته واظهار داشت واله، باالله ، تالله سوگند یاد می کنم خانم ز. ب. صیغه موقت من بوده و بیست سال صیغه موقت بود از سال۱۳۶۲ تا سال ۱۳۸۲ و از روزی که صیغه تمام شد خواهان مرا به کوچه اش راه نمیداد و رابطه ای با هم تا همین حالا نداشتیم خداوند مرا نیامرزد اگر دروغ گفته باشم. وکیل خواهان اظهار داشت من سوگند خوانده را قبول ندارم وکیل خوانده اظهار داشت جلسه جهت اتیان سوگند بود وتشریفات رعایت شده است تقاضای رد ادعای خواهان را دارم. سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره ۱۴۰۶ مورخ ۹۳/۱۰/۳ پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی نظر به اظهارات طرفین و وکلای آنها و عدم حضور شهود زمان عقد در جلسه دادگاه و تقاضای وکیل خواهان به اتیان سوگند از طرف خوانده و صورتجلسه اتیان سوگند که خوانده با الفاظ جلاله سوگند یاد نموده است که خواهان صیغه موقت وی بوده است لذا به استناد ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی و مواد ۲۷۰ و ۲۷۲ و ۲۸۱ و ۲۸۳ و ۲۸۸ قانون آئین دادرسی مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر نموده است. پس از ابلاغ رأی صادره وکیل خواهان نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه ۲۱ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی وارد رسیدگی شده و درجلسه دادرسی مورخ ۹۴/۴/۸ که با حضور تجدیدنظرخواه و وکیل ایشان تشکیل گردیده، تجدیدنظرخوانده علیرغم ابلاغ قانونی اخطاریه حضور نیافته و لایحه ای تقدیم نکرده است. تجدیدنظرخواه اظهار داشت من چون سواد ندارم تاریخ عقد یادم نیست ولی حدود سی الی سی و یک سال است که به عقد نکاح دائم خوانده درآمده ام مهریه سی و سه هزار تومان تعیین شد درآن زمان اصلا عقد موقت رسم نبود دارای سه فرزند هستیم تا قبل از قسم خوردن همسرم دردادگاه به خانه من رفت و آمد داشت و بعد از قسم خوردن هم آمد گفت من به دروغ قسم خوردم حاضرم همین خانه ای که فعلا در آن ساکن هستیم را بنام تو منتقل نمایم از شکایت دست بردار من قبول نکردم چون پول خانه را خودم داده ام ولی بنام ایشان است. نامبرده میخواست از بابت مهریه بنام من بزند مهریه نگرفته ام بر ذمه همسرم می باشد قسم وی را قبول ندارم نمیخواهم که قسم بخورد چون روزی صد بار به دروغ قسم میخورد شاهد دارم در آن زمان صیغه نبود همین الان در منطقه ما نیست عیب می دانند فقط بخاطر اینکه ازدواج را به ثبت نرساند چنین ادعایی را نموده است برای بچه هایم شناسنامه گرفته است باهمان قباله شناسنامه گرفته است. و الا بدون قباله که شناسنامه نمیدهند عاقد فوت کرده است حاج ا. و حاج ع. و پدر و مادرم بوده اند که مرحوم شده اند خواهر و برادرانم بوده اند که کوچک بودند چند نفر شاهد دارم تقاضای تحقیق دارم وکیل تجدیدنظرخواه هم همان مطالب مطروحه در جلسات دادرسی مرحله بدوی و لایحه تجدیدنظر را بیان نموده و سپس دادگاه در اوراق ۶۰ الی۶۶ پرونده از سه نفر از شهود تعرفه شده باسامی م. ا. و م. ذ. و ا. ا. استماع گواهی بعمل آورد و سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره ۵۰۴-۹۴ مورخ ۱۳۹۴/۴/۹ با توجه به محتویات پرونده واظهارات اصحاب دعوا و مفاد گواهی گواهان تعرفه شده از سوی تجدیدنظرخواه و اینکه تجدیدنظرخوانده اصل وقوع نکاح را مورد قبول و اذعان قرار داده النهایه مدعی است که عقد نکاح موقت بوده و دلیل متقنی بر انقطاعی بودن عقد نکاح ابراز ننموده است و اینکه اتیان سوگند خوانده بدون درخواست خواهان وجاهت قانونی ندارد و با توجه به نظر مشهور فقهای عظام و بنا به مفاد مسئله ۹ از بحث القول غی النکاح المنقطع از تحریرالوسیله حضرت امام خمینی (ره) که مفادا بیان میفرمایند از شرایط عقد انقطاعی این است که مدت ذکرشود واگر متعاقدین مدت را ذکر ننمایند عقد انقطاعی باطل و عقد تبدیل به عقد نکاح دائم میگردد لذا اعتراض تجدیدنظرخواه را وارد تشخیص و باستناد ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی مدنی و ماده ۲۰ قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ ضمن نقض دادنامه معترض عنه حکم به الزام تجدیدنظرخوانده به حضور دردفترخانه ثبت ازدواج و ثبت نکاح دائم خود با تجدیدنظرخواه را با مهریه سی و سه هزار تومان وجه رایج بر اساس سال وقوع عقد (۱۳۶۲) صادر نموده است. دادنامه اخیرالصدور در تاریخ ۱۳۹۴/۴/۳۰ به تجدیدنظرخوانده ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۱ با تقدیم دادخواست نسبت به آن فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح و وصول پرونده به دیوانعالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. دادخواست فرجامی و لایحه جوابیه بهنگام شور قرائت می گردد. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و. ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای غ. ش. نسبت به دادنامه شماره ۵۰۴-۹۴ مورخ ۱۳۹۴/۴/۹ شعبه بیست و یکم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی که بموجب آن ضمن نقض دادنامه بدوی حکم بر الزام فرجام خواه به ثبت نکاح دائم فیمابین ایشان و زوجه فرجام خوانده بامهریه سی و سه هزار تومان وجه رایج بر اساس سال وقوع عقد (۱۳۶۲) صادر گردیده است وارد و موجه نیست زیرا اولا: فرجام خواه و وکیل او در مرحله بدوی بشرح صورتجلسات دادرسی ولایحه تقدیمی ضمن قبول رابطه زوجیت فیمابین فرجام خواه و فرجام خوانده صرفا مدعی موقت بودن نکاح فیمابین شده اند و باین ترتیب اصل رابطه زوجیت فیمابین متداعیین با توجه به اظهارات طرفین و وکلای آنان ثابت و مفروغ عنه بوده و اختلاف طرفین فقط در دائم یاموقت بودن نکاح می باشد. ثانیا: حسب عرف جامعه با توجه به غلبه ازدواج دائم بر ازدواج موقت اصل بر دوام زوجیت بوده و نکاح منقطع استثناء بر اصل محسوب میگردد و مادامیکه اختلاف زوجین در دائم یا موقت بودن نکاح آنان، نکاح موقت باثبات نرسیده باشد نکاح فیمابین زوجین مطابق اصل محکوم به دائم بودن آن خواهد بود. ثالثا: فرجام خواه و وکیل او علیرغم ادعای موقت بودن نکاح فیمابین متداعیین هیچ دلیلی که صحت و درستی مراتب ادعائی آنان را اثبات نماید اقامه و ابراز ننموده اند و صرف ادعا در خصوص مورد نمی تواند دلیل بر صحت آن محسوب گردد. رابعا: گواهان تعرفه شده از ناحیه زوجه فرجام خوانده که درمراحل دادرسی بدوی و تجدیدنظر از آنان استماع گواهی بعمل آمده هر یک در اظهارات خود به نحوی دائم بودن نکاح فیمابین متداعیین را مورد تأیید و تصدیق قرار داده اند. خامسا :زوج فرجام خواه با ادعای موقت بودن نکاح فیمابین و انقلاب در دعوی مطروحه درموقعیت مدعی قرار گرفته و برای اثبات ادعای خود قانونا حق داشته که بعنوان مدعی از زوجه فرجام خوانده بعنوان منکر درخواست سوگند نماید که نه تنها چنین درخواستی از طرف ایشان بعمل نیامده بلکه چون اساسا از طرف زوجه فرجام خوانده بعنوان منکر موقت بودن نکاح از زوج فرجام خوانده درخواست اجرای سوگند نشده است لذا بر اقدام زوج فرجام خواه در اتیان سوگند در خصوص مورد ادعای خویش شرعا و قانونا هیچ اثری مترتب نبوده و این امر نمی تواند دلیل اثباتی بر صحت ادعای ایشان محسوب گردد بنابراین و با توجه به مراتب اشعاری و ثبوت دوام زوجیت فیمابین زوجین و عدم اثبات ادعای فرجام خواه مبنی بر موقت بودن نکاح طرفین، دادنامه فرجام خواسته از حیث نتیجه موجها و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و ایراد و اشکال موثر در تخدیش بر دادنامه مرقوم مترتب نبوده و اعتراضات فرجام خواه در حد و کیفیتی نبوده که باساس دادنامه فرجام خواسته خدشه ای وارد و موجبات نقض آنرا فراهم سازد فلذا ضمن رد فرجام خواهی فرجام خواه مستندا بماده ۳۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته نتیجتا ابرام میگردد.

شعبه ۸ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و عضومعاون

حسن عباسیان - مسعود کریم پورنطنزی - جعفر پوربدخشان