رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اثر رد شکایت کیفری فریب در ازدواج بر دعوی حقوقی فسخ نکاح

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۳۸۷
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۷۰۰۳۸۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۱۱/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۴۲ دیوان عالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاثر رد شکایت کیفری فریب در ازدواج بر دعوی حقوقی فسخ نکاح
قاضیحمید رضامحمد باقری
یداله علیزاده
غلامحسین ذات عجم

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اثر رد شکایت کیفری فریب در ازدواج بر دعوی حقوقی فسخ نکاح: درصورت جمع شرایط لازم جهت تحقق حق فسخ نکاح به دلیل احراز تدلیس زوجه در ازدواج، صدور قرار منع تعقیب در خصوص شکایت کیفری زوج دائر بر فریب در ازدواج، مانع از اعمال این حق و بطلان دعوی فسخ نکاح نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده ، آقای م. ک. به وکالت از زوج خواهان آقای ف. ص. دادخواستی به خواسته فسخ نکاح به سبب تدلیس در ازدواج به طرفیت زوجه خوانده خانم س. ع.س.ز. تقدیم محاکم عمومی خانواده شهرستان کرمانشاه نموده و توضیح داده که: علقه زوجیت دائم بین موکل و خوانده دعوی به شرح سند نکاحیه پیوست دادخواست محرز و مسلم است. وفق سند نکاحیه ، زوجین اعلام داشته اند که سابقه تأهل نداشته و بر این اساس مبادرت به ازدواج می نمایند . متعاقبا کاشف به عمل می آید که خوانده درسال ۱۳۸۴ یک فقره سابقه ازدواج داشته و این نکاح در دفترخانه شماره ...کرمانشاه ثبت گردیده است . حسب اظهارات موکل ، وی قصد ازدواج با فردی ر ا داشته که سابقه تأهل نداشته باشد، اثبات خلاف این امر موجب ایذاء روحی و روانی وی گردیده است . با عنایت به اینکه فعل خوانده مصداق تدلیس در ازدواج را داشته لذا مستندا به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی استدعای رسیدگی و صدور حکم به فسخ نکاح به سبب یاد شده را دارم . دادخواست ثبت و جهت رسیدگی به شعبه بیستم دادگاه عمومی خانواده کرمانشاه ارجاع گردیده است . دادگاه پس از جری تشریفات قانونی به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۱۲ در وقت مقرر جلسه دادرسی تشکیل داده،خواهان و خوانده حضور نیافته و لایحه ای نیز تقدیم نکرده اند.وکیل خواهان درجلسه رسیدگی حاضر شده است . وکیل خواهان اظهار داشته حسب سند نکاحیه پیوست دادخواست ، موکل با خوانده ازدواج نموده که عملا زندگی مشترک را شروع نکرده اند و زوجه غیر مدخوله می باشد . وفق سند نکاحیه زوجه اعلام و ابراز داشته فاقد سابقه تأهل بوده و این امر در سند مذکور انعکاس یافته است . متعاقبا موکل متوجه گردیده زوجه در سال ۱۳۸۴ یک مورد سابقه ازدواج داشته که ازدواج مذکوردر دفترخانه ... کرمانشاه ثبت شده است . نظر به اینکه موکل شخصا سابقه ازدواج نداشته اساس ازدواج وی با فردی بوده که سابقه تأهل نداشته باشد و عقد نیز بر این مبنا منعقد گردیده است . شرط عدم سابقه زوجیت ، شرط بنایی بوده که همچون شرط سلامت و بکارت بدون تصریح به آن هم مفروض و مورد نظر و اساس انعقاد نکاح از ناحیه موکل بوده است . عدم صداقت و بیان واقعیت در بدو رابطه زوجیت موجب ایذاء و اذیت موکل گردیده است . لازم به ذکر است موکل دو الی سه روز قبل از اقامه دعوی علم حاصل نموده که قانونا این حق را خواهد داشت که مورد از مصادیق تدلیس بوده و می تواند نکاح موصوف را به جهت فوق فسخ نماید . با عنایت به مراتب مذکور و توجها به ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی ( تعزیرات ) که به صراحت اعلام تجرد واهی را موجب تحقق بزه فریب در ازدواج دانسته است به قیاس اولویت و ترجیحا این امر درحقوقی موجب تدلیس است استدعای رسیدگی و صدورحکم به شرح ستون خواسته را دارم . س - طرفین چند وقت است عقد کرده اند ؟ ج : در تیرماه سال ۱۳۹۲ ، س - موکل شما کی متوجه شد که همسرش سابقه تأهل داشته وکتمان نموده است ؟ ج : شش ماه پیش ، س - چرا شش ماه پیش دادخواست نداد ؟ ج : همان زمان شکایت کیفری کرده ، س - چرا دادخواست فسخ نداده است ؟ ج :چون سه روز قبل از تقدیم دادخواست فهمید که تدلیس از موجبات فسخ است ، س - شماره پرونده کیفری و شعبه آن درخصوص تدلیس نکاح چند است ؟ ج : به موجب لایحه ای اعلام می کنم . اداره ثبت احوال شهرستان کرمانشاه درپاسخ استعلام سابقه ازدواج زوجه کتبا اعلام داشته که ازدواج خانم س. ع.س.ز. فرزند ک. با کد ملی ....حسب بررسی از ظهر سند سجلی با آقای م. ب. درمورخه ۱۳۸۴/۷/۱۹ به شماره ....در محضر ....کرمانشاه ثبت و همچنین طلاق نامبرده درمورخه ۱۳۸۵/۵/۱۴ به شماره ...در محضر ...کرمانشاه ثبت است. ۲- ازدواج نامبرده با آقای ف. ص. درمورخه ۱۳۹۲/۴/۳ به شماره ....ثبت است . سردفتر ازدواج و طلاق شماره ... کرمانشاه نیز در این رابطه اعلام داشته برابر سوابق و دفاتر موجود در دفترخانه ، خانم س. ع.س.ز. درتاریخ ۱۳۸۴/۷/۱۹ با آقای م. ب.ازدواج نموده و تحت شماره ...در این دفترخانه ثبت گردیده و در تاریخ ۱۳۹۲/۴/۳ با ارائه شناسنامه که واقعه ازدواج و یا طلاق ثبت نگردیده با آقای ف. ص. ازدواج وتحت شماره .... در این دفتر خانه ثبت گردیده ، لازم به ذکر است چنانچه بین آقای م.ب.و خانم س. ع.س.ز. طلاق واقع شده باشد مراتب اعلام وقوع طلاق به این دفترخانه واصل نگردیده است.دادگاه پرونده کیفری استنادی کلاسه ۴۷۷/۹۳ شعبه دهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرمانشاه را جهت ملاحظه و بهره برداری قضایی مطالبه نموده و پس از وصول مبادرت به خلاصه نویسی آن کرده که به شرح زیر منعکس می گردد،((حسب محتویات پرونده مزبور درمورخه ۱۳۹۳/۵/۵ آقای ف. ص. با تقدیم شکوائیه ای به دادسرای کرمانشاه اعلام می نماید در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ به همراه خانواده ام به خواستگاری خانم س. ع.س.ز. رفتم و درتاریخ ۱۳۹۲/۴/۳ وی را به عقد خود در آوردم بعد از چند ماه متوجه شدم که ایشان قبلا عقد کرده و طلاق گرفته و عقد قبلی را از شناسنامه خود پاک کرده است لذا به اتهام تدلیس درنکاح تقاضای رسیدگی نموده است . اداره ثبت احوال طلاق قبلی خانم س. ع.س.ز. را بائن غیرمدخوله دانسته که برابر ماده ۳۳ قانون ثبت احوال این واقعه درشناسنامه قید نمی شود.( حسب مفاد ماده ۳۳ فوق الذکر ازدواج و طلاق غیرمدخوله در المثنی شناسنامه درج نخواهد شد ، عضو ممیز) بدین لحاظ در شناسنامه زوجه ازدواج قبلی وی نیامده است النهایه قرارمنع تعقیب به جهت آن که خانم ع. تعمدا ازدواج قبلی را از سند سجلی حذف ننموده بلکه ثبت احوال برابر ماده ۳۳ آن را حذف کرده است از دادنامه مزبور توسط زوج اعتراض می شود که حسب دادنامه شماره ۷۷ - ۱۳۹۴/۱/۲۴ شعبه ۱۰۷ دادگاه جزایی اعتراض رد شده و قرارمنع تعقیب عینا تأیید می شود.پرونده استنادی بیش از این حکایتی ندارد.)) دادگاه ختم دادرسی را اعلام و به شرح دادنامه شماره ۲۳۶ مورخ ۱۳۹۴/۲/۳۱: و با استدلال به اینکه وفق دادنامه شماره ۸۹۷ مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۶ شعبه دهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب کرمانشاه قرارمنع تعقیب خوانده به اتهام تدلیس در ازدواج صادر شده و این قرار توسط دادنامه شماره ۷۷ مورخ ۱۳۹۴/۱/۲۶ شعبه ۱۰۷ دادگاه جزایی کرمانشاه عینا تأیید و استوار گردیده است لذا موضوع تدلیس درنکاح منتفی است.مضافا ثبت احوال گواهی نموده که وفق ماده ۳۳ قانون ثبت احوال واقعه ازدواج و طلاق بائن غیرمدخوله درظهر شناسنامه قید نمی شود و حذف مستند به فعل قانونی ثبت احوال بوده نه با تدلیس خوانده ، مضافا وفق ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی خیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع به علت فسخ ، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می شود و چون تاریخ وقوع عقد نکاح سوم تیرماه سال ۱۳۹۲ بوده در حالیکه تاریخ تقدیم دادخواست فسخ ۱۳۹۳/۱۰/۲۱ می باشد و بالغ بر یک سال و نیم بعد از ازدواج چنین دادخواستی تقدیم شده و خواهان درمورخ ۱۳۹۳/۵/۵ شکایت کیفری تدلیس درنکاح نموده در حالیکه شایسته بود دادخواست فسخ نکاح را تقدیم می کرد یعنی وی علم به حق فسخ داشته و به جای دادخواست فسخ شکایت تدلیس درنکاح را تقدیم دادسرا نموده است . لهذا دعوی خواهان را وارد ندانسته و مستندا به ماده ۳۳ قانون ثبت احوال و مواد ۱۱۳۱ ، ۱۲۵۷ و ۱۲۵۸ قانون مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادرکرده است . پس از ابلاغ رأی صادره ، وکیل زوج محکوم علیه با تقدیم دادخواست تجدیدنظر نسبت به آن اعتراض و تجدید نظرخواهی نموده و در لایحه تقدیمی اجمالا اعلام داشته ۱- موکل تا زمان اقامه دعوی حقوقی به حق قانونی فسخ و فوریت اعمال آن و اینکه موضوع از مصادیق انحلال نکاح ( فسخ ) می باشد جاهل بوده و منطوق ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی نیز اصل را بر عدم اطلاع قرارداده و خلاف این امر نیاز به دلیل و اثبات دارد ، ۲- موکل به زعم خویش ، عمل همسرش را صرفا بزه تلقی نموده و از ضمانت اجرای حقوقی موضوع واقف نبوده و اگر مطلع از حق فسخ می بود سابق بر این اقامه دعوی می کرد ، ۳- صدور قرارمنع تعقیب به اتهام تدلیس در نکاح نمی تواند نافی حقوق موکل در طرح دعوی حقوقی فسخ نکاح باشد ، ۴- استدلال دادگاه در خصوص عدم وقوع تدلیس از ناحیه زوجه در رابطه با نحوه حذف نام همسر قبلی وی از شناسنامه اش مخدوش است زیرا اساس تدلیس واقع شده کتمان ازدواج قبلی زوجه از موکل بوده و عدم ابراز سابقه تأهل وی در سند نکاحیه دلالت بر آن دارد که ارتباطی به نحوه حذف مشخصات همسر قبلی از سند سجلی مشارالیها ندارد ، ۵ - تجدیدنظرخوانده درجلسه دادرسی بدوی حضور نیافته و ادعای موکل مصون از تعرض مانده و مؤید صحت اظهارات موکل می باشد . تقاضای نقض رأی صادره را نموده است . پس از انجام تبادل لوایح و بدون وصول پاسخ از سوی تجدیدنظرخوانده ، پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسال و شعبه ۱۸ دادگاه تجدیدنظر استان کرمانشاه نسبت به تجدیدنظرخواهی رسیدگی و به شرح دادنامه شماره ۳۹۵ مورخ ۱۳۹۴/۵/۱۵: تجدیدنظرخواهی را غیرموجه تشخیص داده و به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی،دادنامه تجدیدنظر خواسته را عینا تأیید کرده است . پس از ابلاغ رأی تجدیدنظر ، وکیل زوج محکوم علیه با تقدیم دادخواست فرجامی نسبت به آن اعتراض و فرجام خواهی نموده ودر لایحه تقدیمی اجمالا با تکرار مطالب و ایرادات قبلی مطرح شده در مرحله تجدیدنظرخواهی درخواست نقض رأی صادره را کرده است . پس از انجام تبادل لوایح و بدون وصول پاسخ فرجام خوانده ، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.هیأت شعبه درتاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای دکتر علیزاده عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای حمیدرضا م. باقری دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: صدور رأی شایسته مورد تقاضا می باشد . درخصوص دادنامه شماره ۳۹۵ مورخ ۱۳۹۴/۵/۱۵ فرجام خواسته،مشاوره نموده و چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی وکیل زوج محکوم علیه آقای ف. ص. به طرفیت زوجه خانم س. ع.س.ز. نسبت به دادنامه شماره ۳۹۵ مورخ ۱۳۹۴/۵/۱۵ شعبه هجدهم دادگاه تجدیدنظر استان کرمانشاه که درتأیید رأی بدوی شماره ۲۳۶ مورخ ۱۳۹۴/۲/۳۱ شعبه بیستم دادگاه عمومی خانواده کرمانشاه اصدار یافته و به موجب آن حکم به بطلان دعوی فسخ نکاح خواهان صادرگردیده است با توجه به محتویات پرونده و ایرادات ذیل الذکر موجه و قابل پذیرش می باشد ، ۱- حسب مفاد دادخواست بدوی تقدیمی خواهان و مندرجات سند ازدواج زوجین ، زوجه اعلام داشته که فاقد سابقه ازدواج قبلی بوده و ازدواج طرفین نیز بر همین اساس و مبنا صورت گرفته است و لکن حسب دلایل و مدارک ارائه شده در پرونده ، زوجه درسال ۱۳۸۴ با شخص دیگری به نام آقای م. ب. ازدواج دائمی رسمی داشته و قریب به یک سال نیز در عقد نکاح دائمی وی بوده و لکن این موضوع در زمان عقد نکاح با زوج فرجام خواه از وی کتمان شده و به اطلاع او نرسیده است.مقررات مواد ۱۱۲۸ قانون مدنی و ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی بخش تعزیرات دلالت بر تحقق تدلیس حقوقی و فقدان وصف مورد نظر در زوجه که عقد نکاح متبانیا بر آن واقع شده دارد و موجد حق فسخ برای زوج بوده است ، ۲- صرف صدور قرار منع تعقیب درخصوص شکایت زوج علیه زوجه دائر بر فریب در ازدواج از جنبه کیفری موضوع علاوه از اینکه مربوط به نحوه حذف سابقه ازدواج قبلی زوجه از شناسنامه وی بوده است موجب اسقاط و انتفاء حق فسخ نکاح زوج فرجام خواه نمی گردد.استدلال و استناد دادگاه به قرار موصوف صادره جهت صدورحکم بطلان دعوی فسخ نکاح خواهان فاقد وجاهت قانونی می باشد ، ۳- حسب مفاد ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی هرچند خیار فسخ نکاح فوریت دارد ولکن مشروط به این است که صاحب حق علم به حق فسخ خویش و فوریت آن داشته باشد . در مانحن فیه زوج فرجام خواه پس از اطلاع از سابقه ازدواج قبلی زوجه ابتداء مبادرت به طرح شکایت کیفری و سپس اقدام به اقامه دعوی فسخ نکاح کرده و تأخیر صورت گرفته غیر متعارف نبوده است . خصوصا اینکه زوج خواهان ادعا نموده که تا قبل از اقامه دعوی فسخ نکاح از حق فسخ خویش و فوریت آن مطلع نبوده و دلیلی هم بر خلاف آن در پرونده ارائه نگردیده است . استدلال دادگاه به اینکه چرا زوج خواهان به جای شکایت کیفری ابتدائا دعوی حقوقی فسخ نکاح طرح نکرده و نتیجه گیری به علم واطلاع وی ازحق فسخ و فوریت آن و عدم اعمال حق خود موجه نمی باشد زیرا پس از ایجاد حق ، سقوط آن نیازمند دلیل متقن است ، ۴- زوجه فرجام خوانده در هیچیک از مراحل دادرسی و همچنین تبادل لوایح چه شخصا یا از طریق وکیل حضور نیافته و پاسخی به ادعای زوج خواهان نداده و متعرض آن نشده و تکذیب هم نکرده است که به نظر می رسد قرینه ای بر صحت دعوی زوج خواهان باشد و دادگاه نیز توجهی به آن مبذول نداشته است . لهذا به استناد بندهای ۲ ، ۳ و قسمت دوم بند ۵ ماده ۳۷۱ و بند (ج) ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی ، رأی فرجام خواسته نقض و رسیدگی مجدد به پرونده به شعبه همعرض دادگاه تجدیدنظر صادر کننده رأی منقوض ارجاع می شود.

شعبه ۴۲ دیوان عالی کشور- رئیس و عضومعاون

دکتر علیزاده - غلامحسین ذات عجم