رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اثر عدم تهیه مقدمات اجرای حکم تمکین بر نفقه زوجه

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۶۲۴
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۶۲۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۱۱/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاثر عدم تهیه مقدمات اجرای حکم تمکین بر نفقه زوجه
قاضیدیوسالار
سعیدعالم
عبدالعلی ناصح
عباسعلی علیزاده

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اثر عدم تهیه مقدمات اجرای حکم تمکین بر نفقه زوجه: درصورتی که پس از صدور حکم تمکین از دادگاه، زوج مقدمات اجرای این حکم را فراهم نکند، زوجه از تاریخ قطعیت این حکم، تا زمان فراهم شدن شرایط و مقدمات تمکین، استحقاق دریافت نفقه را دارد.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم ف. ر. با وکالت خانم م. ر.به طرفیت آقای م.ر. ق. دادخواستی به خواسته صدور حکم به الزام زوج به طلاق زوجه به لحاظ عسر و حرج و تخلف از شروط ضمن عقد مستندا به سند ازدواج مورخه ۱۳۹۰/۱۱/۲۰ شماره ...رودهن و به لحاظ سوء رفتار و سوء معاشرت با توجه به تهدید و توهین و تهمت و افتراء به نحوی که مدت ۷ ماه است زوجه مجبور به سکونت در منزل مادر شده و زوج هیچگونه خرج و نفقه ای پرداخت نمی نماید تخلف زوج از شروط ضمن عقد اعم از ترک عمدی و ترک انفاق و سوء معاشرت محرز و مسلم بوده درصورت لزوم موکله شهودی دارد که حاضر به گواهی در محضر دادگاه می باشند دادخواست در تاریخ ۱۳۹۳/۱/۲۴ در محاکم عمومی رودهن ثبت و به شعبه اول شعبه پردیس ثبت و ارجاع گردیده است. دادگاه وقت جهت رسیدگی تعیین نموده است. استشهادیه ای که سجلین آن مراتب مورد ادعای وکیل زوجه را امضاء و گواهی کرده اند در برگ ۱۳ پرونده پیوست است. در جلسه دادرسی مورخ ۱۳۹۳/۶/۳ خوانده حضور داشته است وکیل زوج و زوجه حاضر نبوده اند لایحه ای از وکیل در برگ های ۱۴ و ۱۵ پرونده پیوست است که مطالب مندرج در دادخواست را ضمن اعلام عسر و حرج موکلش از رفتار زوج در زندگی مشترک با زوجه و اینکه موکلش حاضر به ادامه زندگی مشترک با توجه به سوء رفتار و معاشرت زوج و اینکه او را در حضور همکاران خودش که گفته است موکله را دوست ندارد مورد بی مهری قرار داده است و با تهمت و به کار بردن الفاظ رکیک در حضور خانواده وی که موجب سلب آرامش روحی او شده است و زوج بارها با خانم مورد نظر خودش توسط موکله رؤیت شده است و این رفتار او موکله را که تنها ۱۵ سال داشته دچار عسر و حرج نموده است به نحوی که چندین ماه است در منزل پدری به سر می برد و هیچ مراوده ای زوج با وی نداشته است و به اصرار زوج و خانواده وی جهیزیه به منزل پدری موکله عودت گردید و عملا اعلام نموده اند که حاضر به ادامه زندگی نمی باشند فرزندی مشترک نیز ندارند ارجاع امر به داوری مورد درخواست و در خاتمه صدور گواهی عدم امکان سازش مورد استدعاست. دادگاه در این جلسه اظهارات خوانده را منعکس نموده است او گفته است من تا به حال با وی نزدیکی نکرده ام هیچ کدام از اظهارات وی را که به او تهمت و افترا زده باشم قبول ندارم. حدودا شش ماه با هم زندگی مشترک داشتیم در طول این مدت نفقه وی را پرداخت کرده ام. سپس خودش اقدام به ترک خانه نموده است. من خواهان زندگی با وی هستم و دوست ندارم طلاق بدهم. دادگاه چون خواهان به شهادت شهود استناد نموده است تحقیق از شهود ضرورت دارد. مستند به ماده ۲۳۲ قانون ائین دادرسی قرار استماع شهادت شهود را صادر مینماید مقرر است دفتر وقت جهت رسیدگی تعیین و طرفین دعوت شوند در اخطاریه خواهان قید شود گواهان خود را همراه بیاورد. در جلسه مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۵ دو نفر شهود تعرفه شده با س. ک. ر. عموی خواهان و ن. چ. که در برگ های ۳۰ و ۳۱ پرونده به عنوان گواه از آنان تحقیق شده است از وجود اختلافات بین زوجین از یکسال و نیم پیش و به نقل از خود ف. ر. که گفته است شوهرش او را با چاقو تهدید کرده است مطالبی بیان نموده اند ولی با چشم خود ندیده اند زوج در این جلسه در مورد اظهارات شهود گفته است من حرفی ندارم ولی اینکه من همسرم را با چاقو تهدید کرده باشم دروغ است وکیل خواهان گفته است ما حاضر هستیم از تعداد ۳۱۳ عدد سکه تمام بهار آزادی ۱۱۳ سکه را در قبال طلاق بذل کنیم و درخصوص نفقه و مهریه نیز پرونده های جداگانه تشکیل شده است درخصوص اجرت المثل ادعائی نداریم زوج گفته است من نمی توانم حتی یک سکه را پرداخت کنم. دادگاه ختم جلسه را اعلام و قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده است زوج خواهرش ز.ق. را به عنوان داور معرفی کرده ا ست. داور خانم ف. ر. نیز معرفی شده است. در برگ ۴۵ پرونده نظر داور زوج اعلام شده وی در این نظریه گفته است زوجه مدتی است وظائف قانونی خود را از جمله تمکین عام و خاص از برادرم نداشته و طی دادنامه ۱۵۱۶/۹۳ صادره از شعبه ۴۵ تجدیدنظر محکوم به تمکین شده است کماکان در منزل پدرشان ساکن است و نظریه او بر ادامه زندگی مشترک زوجین اعلام شده است (برگ ۴۵ پرونده) در برگ ۴۸ پرونده نظر داور زوجه نیز اعلام شده است وکیل زوج درخواست نموده است زوجه جهت اینکه موکل مدعی است باکره است و ۶ ماه زندگی مشترک زیر یک سقف داشته اند به پزشکی قانونی معرفی شود موکل به همسرش علاقه دارد ولی او به موکل علاقه ندارد چون ترک زندگی مشترک از جانب او صورت گرفته است و با محکوم شدن به تمکین حاضر به مراجعت به زندگی مشترک نیست و برخلاف اظهارات وی خودشان با طرح دعوی استرداد جهیزیه، جهیزیه خود را پس از صدور رأی در پرونده کلاسه ۹۳۰۱۰ به منزل پدرشان منتقل کرده است درخواست رد دعوی ایشان را دارم. دادگاه در تاریخ ۱۳۹۴/۲/۲۲ با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه ۲۳۵/۹۴ در مقدمه ای که در رأی صادره انشاء شده است خلاصه ای از اظهارات وکیل زوجه به شرح دادخواست و لایحه تقدیمی که مشروح آن در گزارش فوق ذکر شده است آورده است و اظهارات خوانده در جلسه دادرسی که ادعای زوجه و وکیل او را تکذیب نموده است و وکیل زوج مخالفت موکلش را با طلاق اعلام داشته است و اینکه داوران توفیقی در اصلاح ذات البین نداشته اند چون دادگاه به این عقیده می باشد که ادامه زندگی زوجه با زوج با توجه به شهادت شهود تعرفه شده وی در پرونده و همچنین استشهادیه محلی مبنی بر ترک زندگی توسط زوج و ایضا بذل مقداری از مهریه و اجرت المثل ایام زوجیت که خود قرینه ای به جهت اظهارات خواهان می باشد که زوج موجب عسر و حرج می باشد بنابراین مستند به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی و ماده ۲۶ قانون حمایت خانواده حکم به الزام خوانده به طلاق خواهان صادر و اعلام می شود و درخصوص مابقی مهریه و نفقه و جهیزیه با توجه به اینکه خواهان به طور جداگانه حقوق خود را مطالبه نموده است این محکمه خود را مواجه با تکلیفی نمی داند در مورد اجرت المثل ایام زوجیت خواهان به صراحت گفته است ادعائی ندارد دادگاه مواجه با تکلیفی نمی باشد. از این رأی وکیل زوج تجدیدنظرخواهی کرده است. دادگاه وقت رسیدگی تعیین نموده و طرفین را دعوت کرده است در جلسه مورخ ۱۳۹۴/۸/۵ لایحه ای تقدیم نموده که رأی بدوی را بدون توجه به مدارک ابرازی چون صادر شده مخدوش دانسته است چون زوجه خودش ترک زندگی مشترک بعد از ۶ ماه زندگی با موکلش نموده است دلیل اثباتی بر عسر و حرج او ارائه نشده است زوجه طبق حکم قطعی شعبه ۴۵ تجدیدنظر ملزم به تمکین شده و حاضر به تمکین نبوده است. اظهارات شهود تعرفه شده از جانب ایشان فاقد ارزش و قابل اعتناء نبوده است. چون موکل حاضر به طلاق نیست صدور حکم بر نقض رأی صادره مورد درخواست است. در جلسه دادرسی ۱۳۹۴/۸/۵ نیز ایرادات شکلی برقرارداد وکیل زوجه از حیث عدم درج میزان حق الوکاله در وکالتنامه و نیز با توجه به اینکه دلیلی بر عسر و حرج زوجه ارائه نداده است و موکلش حاضر به طلاق نیست نقض رأی بدوی را خواستار شده است وکیل زوجه در دفاع از موکلش گفته است موکل در اوج دوران جوانی و در سرپائینی مورد بی مهری همسرش قرار گرفته و آنچنان با سوء معاشرت او مواجه شده که توان ادامه زندگی مشترک را ندارد زوجه و زوج پسرخاله و دخترخاله می باشند از طرح دعاوی کیفری و غیره امتناع کرده است. زوج بارها در میان فامیل و آشنایان عنوان داشته با زوجه حاضر به ادامه زندگی نمی باشد و حتی مادر او بارها طی تماس با موکله و خانواده اش با وساطت بزرگان اعلام داشته که اندک جهیزیه که از سوی موکله به منزل شوهر بده شده از منزل خارج گردد چرا که منزل استیجاری بوده و زوج توان پرداخت اجاره بها را ندارد و همچنین چون توان ادامه زندگی با زوج ندارد ممکن است دست به خودکشی بزند وجود دارد. بنابراین تا تعیین تکلیف زوجه در منزل مادرش باشد بدین صورت بوده است که در راستای حفظ وسائل و جلوگیری از تعدی و نفریط وسایل را موکله به منزل مادری آورده است عدم طرح دعاوی ضرب و جرح و ترک انفاق و غیره صرفا به دلیل روابط خویشاوندی بوده است. از آنجائیکه قریب ۲ سال جدا از هم زندگی مینمایند و زوج هیچ خرج و نفقه ای پرداخت نمی نماید زمینه عسر و حرج را مهیا نموده است و اینکه در حکم تمکین آمده است که شرایط اجرای حکم تمکین بایستی از سوی زوج مهیا گردد یعنی اینکه منزلی تهیه شود در حالیکه هیچ یک از این موارد را زوج نپذیرفته است. بنابراین استناد زوج به حکم تمکین وجاهت قانونی نداشته و ندارد تمکین امر مستمر و مداوم می باشد و موکله از ابتدای زندگی تمکین داشته و در انجام وظائف خود کوتاهی نکرده است فقط شرایط تمکین از جانب زوج فراهم نبوده است و زوج به شخص دیگری علاقه مند بوده است که هم اکنون نیز او را عقد موقت نموده است و و قطعا ازدواج مجدد از شرایط عسر و حرج می باشد در خاتمه موکله به دلیل کراهتی که از زوج داشته حاضر به گذشت نفقه ۲۶۳۹ سکه تمام بهار آزادی از مهریه و سایر حقوق دیگر می باشد تقاضای تأیید دادنامه بدوی را دارم. دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه ۱۲۶۱/۹۴ مورخ ۱۳۹۴/۸/۶ با غیر وارد دانستن تجدیدنظرخواهی به عمل آمده از سوی وکیل زوج رأی تجدیدنظرخواسته را با اصلاح رقم با بذل از ۱۱۳ سکه در رأی بدوی به ۲۶۳ عدد رأی مذکور را وفق ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی مدنی تأیید نموده است. اکنون فرجام خواهی به عمل آمده از سوی آقای م.ر. ق. نسبت به دادگاه ۱۲۶۱/۹۴ صادره از شعبه ۴۷ تجدیدنظر استان تهران است که هنگام شور لایحه وی با گزارش پرونده قرائت میشود.هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد دیوسالار دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تأیید دادنامه شماره ۱۲۶۱/۹۴ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

آنچه از نحوه اظهارات زوجین و وکلای آنان در لوایح و صورت جلسات دادرسی و نیز اظهارات احد از گواهان تعرفه شده که ظاهرا عموی زوجه خود را معرفی کرده است استفاده می شود زوج و زوجه پس از شروع زندگی مشترک مدت ۶ ماه با هم زیر یک سقف و در منزل مستقل بوده اند. لیکن زوجه پس از اینکه متوجه بی مهری و عدم علاقه مندی همسرش به خودش شده است اقدام به ترک زندگی مشترک نموده است و به خاطر پدرش رفته است و علیرغم پادرمیانی عمویش پس از مدتی که به خانه بازگشته است مواجه با برخورد نامناسب مجددی از سوی زوج گردیده است که به منزل والدینش پناه برده است. اظهارات زوج در لایحه فرجام خواهی او که ظاهرا بدون دخالت وکیل او تنظیم شده است بیانگر واقعیت زندگی فیمابین زوجین از حیث عدم علاقه مندی او به هم خوابگی با همسرش در طول شش ماه زندگی مشترک دارد. بدین توضیح که او گفته است اولا دادگاه بدوی به حکم تمکین ارائه شده توجهی ننموده است. ثانا اینکه گفته است من مسکن تهیه نکرده ام نادرست است چون با هم در منزل مشترک ساکن بوده ایم و با تحصیل حکم استرداد جهیزیه ایشان جهیزیه را به منزل پدرشان منتقل نموده اند. ثالثا در خلال ۶ ماه زندگی مشترک بنا به درخواست زوجه فقط ۲ مرتبه رابطه زناشوئی داشته و ایشان باکره است ; با توجه به مراتب مذکور و با اندک توجه به سایر محتویات پرونده و اظهارات وکلای طرفین در جلسه دادرسی مورخ ۱۳۹۴/۸/۵ دادگاه تجدیدنظر نتیجه گرفته می شود که زوج به قدری عدم علاقه و عشق نسبت به زوجه در طول ۶ ماه زندگی مشترک زیر یک سقف به زوجه بروز داده است که زوجه به او پیشنهاد هم خوابگی و هم بستر شدن و ایجاد رابطه جنسی داده است که او با اکراه و سعی در این امر که ازاله بکارت نشود داشته و آن هم فقط زوجه دو بار موفق به جلب رضایت زوج برای این امر گردیده است چون زوج نیز در تمام مراحل دادرسی برای اثبات اینکه زوجه باکره است توسط وکیلش به این وضعیت زوجه اصرار میورزیده است. ظاهرا این وضعیت زوجه را در جهت عدم استحقاق زوجه به تمام مهریه مطرح ساخته است و زوج در طول دادرسی گرچه به دادنامه قطعی صادره از شعبه ۴۵ تجدیدنظر استان تهران که بر محکومیت زوجه به تمکین صادر شده است استناد نموده است لیکن با توجه به تاریخ صدور حکم تمکین قطعی در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۳ و تذکر دادگاه تجدیدنظر به اینکه اجرای حکم تمکین منوط به تهیه منزل مناسب و در شأن زوجه و تهیه اثاث البیت می باشد ; توجه ننموده است و در مقام اثبات عدم تقصیر خودش بر عدم ایفاء وظائفی که متقابلا به عهده او بوده است مدرکی که نشان دهنده اقدامات اجرائی نسبت به رأی مذکور باشد ارائه نداده است و با صدور این حکم نشوز زوجه را ثابت نکرده است. نتیجتا زوجه از تاریخ قطعیت این رأی استحقاق نفقه را تا فراهم نمودن شرایط و مقدمات تمکین از سوی زوج داشته است. ضمنا درخصوص این امر که در دادگاه تجدیدنظر زوجه مدعی شده است که زوج اقدام به ازدواج مجدد به طور موقت نموده است تکذیب از این ادعا به عمل نیاورده است تا نیاز به بررسی صحت و سقم موضوع باشد لذا هیأت این شعبه در مجموع بر تشخیص دادگاه ها در حدوث عسر و حرج زوجه و نیز بر صحت مبانی استدلال و استنباط دادگاه با توجه به دلیل و قرائن استنادی مبنی بر حقانیت زوجه بر خواسته خدشه ای وارد نمی تواند با رد فرجام خواهی زوجه رأی فرجام خواسته را مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی تأیید و ابرام مینماید.

شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار و عضو معاون

عبدالعلی ناصح - عباسعلی علیزاده - سعیدعالم