رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اختلاف در نوع ازدواج
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اختلاف در نوع ازدواج: در عرف اصل بر دائم بودن ازدواج است بنابراین در صورت اختلاف در دوام عقد نکاح، دادگاه به این موضوع عرفی توجه می کند.
رأی خلاصه جریان پرونده
در تاریخ ۲۵/۲/۹۲ خانم ف.ب. به طرفیت آقای م.س. دادخواستی به خواسته صدور حکم بر اثبات زوجیت و الزام خوانده به ثبت واقعه ازدواج تقدیم و توضیح داده که برابر عقدنامه دائم در تاریخ ۹/۴/۸۴ با خوانده ازدواج نموده و تا تاریخ ۱/۵/۹۱ رفت وآمد بوده ولی در تاریخ مذکور مرا ترک نموده و ازدواج را انکار نموده و نسبت به من بی توجهی شده است لذا به شرح خواسته صدور حکم مورد استدعاست. دادخواست مطروحه در شعبه پنجم دادگاه حقوقی شهرستان نیشابور ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد در جلسه اول دادرسی به تاریخ ۲۹/۳/۹۲ خواهان اظهار داشت خوانده شوهرم می باشد حدود چهار سال در عقد بودم و هشت سال باهم زندگی کردیم چندین جا خانه اجاره کردیم که صاحب خانه ها اطلاع دارند و حاضرند شهادت بدهند. سی دی دارم مراسم جشن تولد دارم که حاضرم در جلسه بعدی به دادگاه ارائه نمایم. خوانده در دادگاه حضور یافته ولی قبل از شروع به رسیدگی جلسه دادگاه را ترک نموده است. به دستور دادگاه وقت رسیدگی دیگری جهت ارائه هرگونه دلیل و مدرکی از ناحیه خواهان تعیین و از طرفین دعوت به عمل آمد. در جلسه بعدی دادرسی به تاریخ ۲۶/۴/۹۲ فقط خواهان حضور یافته و جهت اثبات دعوی خود به گواهی گواهان استناد نموده است و تصویر یک فقره اجاره نامه را ارائه نموده است. سپس دادگاه به پاسگاه های مربوطه دستور داده که در خصوص زوجیت فی مابین طرفین دعوی از شهود خواهان تحقیق و نتیجه را گزارش نماید. مأمور کلانتری ۱۱ در مقام اجرای دستور دادگاه از خانم الف.الف. و خانم ع.م. تحقیق و هر یک اعلام داشته اند که خانم ف.ب. و آقای م.س. به مدت ۷ و ۸ ماه در منزل ما مستأجر بوده اند و باهم زن و شوهر می باشند. در گزارش تحقیقات انجام شده از طرف مأمورین کلانتری ۱۳ تصریح گردیده که آقای م.د. به عنوان شاهد اظهار داشت که خانم ب. و آقای س. مستأجر بنده بوده اند و با همدیگر زندگی می کردند و کاملا در جریان هستم و آقای م. شاهد دیگر اظهارات آقای د. را مورد تأیید قرار داده است. در جلسه دادرسی مورخ ۹/۵/۹۲ که با حضور متداعیین تشکیل گردیده خوانده اظهار داشت تحقیقات به عمل آمده را قبول ندارم فقط این خانم صیغه موقت بوده است خودش صیغه را خواند ولی مدرکی برای صیغه موقت ندارم و چندین مرتبه ایشان را صیغه کردم ولی نمی دانم چقدر طول کشید حدود شش، هفت سال حدود سی بار صیغه کردم خانه افرادی که شهادت داده اند بوده ایم ولی شب رفت وآمد نداشتیم قبلا این خانم با شخص دیگری ازدواج کرده است و با خانواده خودش حدود سه روز مسافرت رفتیم. خواهان اظهار داشت افرادی که خانه آن ها مستأجر بودیم شهادت داده اند من عقد دائم بودم حدود ۷، ۸ سال باهم زندگی کردیم و توسط یک روحانی صیغه دائم جاری شد مدارک را به من نداد و حدود ۸ سال باهم زندگی کردیم خوانده مجددا اظهار داشت صیغه توسط خواهان جاری شد. سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره ۱۴۳۶- ۱۲/۵/۹۲ پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی و توضیحات بعدی خواهان و مدافعات خوانده با توجه به اظهارات آنان و اینکه در موارد اختلاف بین دائم و موقت بودن نکاح اصل بر دوام زوجیت است مگر خلاف آن ثابت شود لذا به استناد ماده ۱۰۶۲ قانون مدنی حکم بر اثبات زوجیت بین خواهان و خوانده صادر نموده است پس از ابلاغ رأی صادره خوانده نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس از انجام تشریفات قانونی شعبه پانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره ۲۱۵۰-۹۲ مورخ ۹/۱۱/۹۲ با عنایت به اظهارات و مدافعات طرفین و اظهارات مطلعین و اینکه با قبول زوجیت و عدم ارائه دلیل بر انقطاع بر اساس رأی صادره ایرادی وارد ندانسته و با غیرموجه تشخیص دادن اعتراض تجدیدنظرخواه ضمن رد اعتراض مطروحه دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ ۱۷/۱۱/۹۲ به تجدیدنظرخواه ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ ۶/۱۲/۹۲ با تقدیم دادخواست نسبت به آن فرجام خواهی نموده که نسخه ثانی دادخواست به فرجام خوانده ابلاغ قانونی شده ولی لایحه جوابیه ای از ایشان در پرونده مشهود نیست. پرونده پس از وصول به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. دادخواست فرجامی به هنگام شور قرائت می گردد.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی آقای م.س. نسبت به دادنامه شماره ۲۱۵۰-۹۲ شعبه پانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی که در جهت تأیید رأی بدوی متضمن حکم بر اثبات زوجیت دائم فی مابین فرجام خواه و فرجام خوانده انشاء گردیده وارد و موجه نیست زیرا زوج فرجام خواه در اظهارات خود در مراحل دادرسی وجود رابطه زوجیت فی مابین خود و فرجام خوانده را مورد تأیید و اذعان قرار داده النهایه مدعی شده که رابطه زوجیت فی مابین به صورت نکاح منقطع بوده که مدت آن منقضی گردیده و چون نامبرده هیچ دلیل و مدرکی بر صحت و درستی مراتب ادعایی خود در خصوص مورد اقامه و ابراز ننموده و از طرفی هم متداعیین بر اصل رابطه زوجیت فی مابین خود اتفاق نظر داشته و اختلاف آنان فقط در دائم یا موقت بودن نکاح بوده و در عرف جامعه هم اصل بر دائم بودن ازدواج بوده و در صورت اختلاف در دائم یا موقت بودن نکاح، اصل مذکور جاری و مطابق آن نکاح فی مابین زوجین دائم خواهد بود لذا به لحاظ عدم اثبات ادعای فرجام خواه بر منقطع بودن نکاح فی مابین، نکاح فی مابین متداعیین با لحاظ اصل مزبور نکاح دائم محسوب بوده از این رو دادنامه های بدوی و فرجام خواسته با توجه به جامع اوراق پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و اظهارات مطلعین قضیه و استدلال منعکس در آراء صادره موجها و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و از حیث ماهوی و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکال مؤثر در تخدیش بر آراء مرقوم مترتب نبوده و اعتراضات فرجام خواه در حدی نیست که خدشه ای بر استنباط و تشخیص دادگاه و مآلا دادنامه فرجام خواسته وارد و موجبات نقض آن را فراهم سازد فلذا ضمن رد فرجام خواهی فرجام خواه مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته ابرام می گردد.
رئیس شعبه ۸ دیوان عالی کشور مستشار عضو معاون
عباسیان ناصح کریمپور نطنزی