رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اختلاف در نوع زوجیت
شماره دادنامه | ۹۴۰۹۹۷۰۹۳۷۱۰۰۰۷۶ |
---|---|
تاریخ دادنامه | ۱۳۹۴/۰۷/۰۵ |
نوع رأی | رأی شعبه |
نوع مرجع | شعبه دیوان عالی کشور |
شعبه | شعبه ۴۷ دیوانعالی کشور |
گروه رأی | رای حقوقی |
موضوع | اختلاف در نوع زوجیت |
قاضی | اکبر فیض سید صالح سجادی |
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره اختلاف در نوع زوجیت: در صورت اختلاف در دائم یا موقت بودن عقد نکاح، اصل بر دوام زوجیت است.
رأی خلاصه جریان پرونده
بر حسب مندرجات پرونده خواهان به نام ل. پ. ، دادخواستی به طرفیت خوانده آقای الف. ق. به خواسته اثبات واقعه ازدواج مورخ ۱۳۸۷/۹/۱ را با منضمات آن تقدیم دادگاه حقوقی شهرستان ج. نموده و طی آن عنوان کرده: اینجانبه خواهان همسر دائم خوانده، در پرونده ۹۱۰۱۳۱ دادیاری واقعه ازدواج در محضر قانونی ه. را با حضور محترم ه. و تأییدنامه حضوری و کتبی نزد دادیار به اثبات رساندم که خوانده به شدت از ثبت این واقعه دوری نمودند لذا از مقام عالی تقاضای معرفی نامه به محضر جهت ثبت واقعه هر چه سریع تر را دارم ضمایم دادخواست عبارت است از تصویر عقدنامه دائمی عادی و تصویر گواهی آقای ه. به شرح برگ های اول تا سوم پرونده. پس از جری تشریفات قانونی، دادگاه جلسه رسیدگی را با حضور خواهان در وقت مقرر به تاریخ ۱۳۹۱/۴/۱۰ در غیاب خوانده که با وصف ابلاغ حضور نیافته و لایحه ای نیز ارسال نکرده است. تشکیل داده و خواهان اظهار داشته: خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است بدین توضیح که در سال۸۷ با خوانده ازدواج کرده ام حالا منکر ازدواج شده و در دادیاری انکار کرده است، بعد دلایلی ارائه دادم قبول کردند، دادیار گفت باید دادگاه رأی بدهد، همه مردم از این موضوع اطلاع دارند تقاضای اثبات زوجیت را دارم و حاضرم شهود خود را به دادگاه بیاورم و حرف دیگری ندارم. دادگاه قرار استماع شهادت شهود را صادر و دستورات مقتضی را خطاب به دفتر داده است آقای م. ه. ۴۳ ساله، طلبه به عنوان گواه خواهان اظهار داشته: چند سال پیش آقا و خانمی که بعدا کپی عقدنامه و نیز برگ پاره شده عقدنامه را آورده بوده و خانم پ. آورد ادعا کرد که آقای ق. رسمی نکرده و ... یادم هست که تقاضای عقد دائمی کردند و من پدر خانم را خواستم که خانم پ. گفت قبلا با اذن پدرم عقد موقت شده بودم و اذن پدرم شرط نیست و من صحت عقد دائم را منوط به صحت گفتار ایشان و ... اذن قبلی پدر برای عقد موقت با آقای ق. اعلام کردم و یادم نیست که خودم خواندم یا تلقین کردم و خودشان خواندند. دادگاه در تاریخ ۱۳۹۱/۶/۱۸ جلسه رسیدگی را با حضور خواهان در وقت مقرر تشکیل داده که خوانده حضور نداشته و خواهان اظهار داشته: خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است. اینجانبه همسر شرعی دائمی خوانده هستم که از ثبت واقعه ازدواج خودداری می نماید و عاقد حاج آقای ه. سردفتر ازدواج شماره ... را در دادگاه حاضر کرده ام تقاضای استماع اظهارات ایشان را دارم و حرف دیگری ندارم. دادگاه پس از استماع اظهارات سردفتر موصوف سرانجام ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به اصدار دادنامه شماره ۰۱۱۴۱ مورخ ۱۳۹۱/۶/۱۹ نموده و به موجب آن با استدلال مندرج در متن رأی، خواسته خواهان را وارد دانسته و حکم به الزام خوانده به ثبت ازدواج دائم خود با خواهان با مهریه ۷۰۰ سکه تمام بهار آزادی به تاریخ عقد ۱۳۸۷/۹/۱ عندالمطالبه صادر و رأی صادره را غیابی و قابل واخواهی در فرجه قانونی و پس از آن قابل تجدیدنظر اعلام نموده است. خواهان با تقدیم نامه ای به شرح برگ ۱۹ پرونده در خواست اجرای حکم را کرده است آقای م. ا. با ارائه وکالتنامه از سوی خوانده ضمن اعلام وکالت در پرونده با تقدیم دادخواست از طرف موکل خود ( الف. ق. ) از دادنامه شماره ۰۱۱۴۱ مورخ ۱۳۹۱/۶/۱۹ واخواهی نموده و تقاضای رسیدگی مجدد کرده است و طی آن چنین عنوان کرده است ...با توجه به اینکه ادعای عقد دائم صحیح نمی باشد و دلیل و مدرک به اندازه کافی موجود است که این عقد به صورت صیغه موقت بوده و دائم نمی باشد، تقاضای نقض رأی غیابی و رد دعوای واخوانده (خانم ام ل. پ.) را دارم. تبادل لوایح صورت گرفته، و یک برگ عقدنامه موقت به شرح برگ ۲۶ پرونده تقدیم گردیده که حکایت از اجرای صیغه موقت زوجیت فیمابین واخواه ( الف. ق. ) و واخوانده (ام ل. پ. ) به مدت یک ماه از تاریخ وقوع عقد (که تاریخ ۱۳۹۱/۴/۲۸) قید شده با صداق پنجاه هزار تومان در کل مدت یک ماه، که مدت انقضاء نیز ۱۳۹۱/۵/۲۸ قید شده، تقدیم دادگاه گردیده است که عقدنامه مذکور به امضاء زوجین و عاقد به نام ق. م. رسیده است. آقای م. ج. با ارائه وکالتنامه از سوی واخوانده (خواهان اولیه) خانم ام ل. پ. ، اعلام وکالت در پرونده را نموده است. دادگاه در وقت مقرر به تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۳۰ با حضور طرفین پرونده جلسه رسیدگی به واخواهی را تشکیل داده، وکیل واخواه اجمالا اظهار داشته: این عقد برابر سند و مدرک به صورت موقت بوده که اصل عقدنامه موقت تقدیم ریاست محترم دادگاه می گردد و این عقد دائم نمی باشد طبق ماده ۱۰۷۵ قانون مدنی این نکاح، نکاح موقت و منقطع است و برای این عقد نکاح موقت طبق ماده ۱۰۷۶ یک ماه مدت تعیین شده و صداقیه آن پنجاه هزار تومان بوده است تقاضای رسیدگی به واخواهی را دارم. ص۲۹ پرونده. وکیل واخوانده اظهار داشته: موکله در تاریخ ۱۳۸۷/۹/۱ به عقد دائم خوانده بدوی (واخواه) درآمده است که این امر نزد عاقد رسمی قانونی و شرعی صورت پذیرفته که تأیید و شهادت ایشان که نفعی نیز نداشته، در پرونده موجود می باشد که ثابت کننده ادعا می باشد، و اما مدرک استنادی ارائه شده از سوی واخواه، همانگونه که محرز است موکله در سال۹۰ به علت عدم ثبت (واقعه ازدواج) توسط خوانده بدوی موکله شکایت کیفری علیه وی نموده که این امر مثبت ادعای موکله می باشد. در حالیکه واخواه برگه عقد موقتی را ارائه نموده که در سال۹۱ تنظیم گردیده است. حال چگونه می توان پس از عقد دائم عقد موقتی جاری نمود؟ توضیح قضیه این است که پس از شکایت کیفری موکله، مشتکی عنه (زوج) اقدام به ضرب و جرح و اجبار و اکراه موکله نموده و در برگه سفیدی که مربوط به عقد موقت بوده، امضاء و اثر انگشت ایشان را مرقوم می نماید. و جهت اثبات ضرب و جرح نیز در دادگاه س. پرونده در حال رسیدگی است. و در پرونده کیفری کپی عقدنامه دائم توسط صادرکننده آن (آقای م. ه.) برابر اصل شده و صحت آن تأیید گردیده است. موجود می باشد و متأسفانه اصل آن را واخواه در زمان ضرب و جرح موکله، از موکله به اجبار اخذ نموده و سپس اقدام به تنظیم صیغه نامه نموده است تا از انجام تکالیف و تعهدات خود رهایی یابد و بحث کیفری نیز منتفی گردد، با توجه به اینکه بنا بر قرار اناطه، بحث کیفری موکول به نتیجه این رسیدگی گردیده است، از طرف دیگر بنا بر اصاله الصحه اقوال و افعال مشمول صحت است. و ادعای موکل هر چند با شهادت و تأیید عاقد تثبیت گردیده، در واقع ادعای ایشان برابر مدرک تقدیمی (عقدنامه دائم) که به امضاء طرفین و عاقد رسیده است، اعتبار قانونی داشته لذا تقاضای تأیید رأی بدوی را دارد. ص۳۰ پرونده وکیل واخواه آقای ا. اظهار داشته: ادعای وکیل واخوانده مورد قبول نمی باشد و فاقد وجاهت قانونی است، هیچگونه سندی دال بر عقد دائم وجود ندارد، اگر وجود دارد اصل آن را ارائه نماید و چگونه می شود بعد از عقد دائم عقد موقت واقع شود و زوجه با امضاء و اثر انگشت خود در سند عقد موقت را تأیید نماید. در ازدواج دائم جشن عروسی می گیرند مهمان دعوت می کنند، چگونه عقد دائمی است که بدون اطلاع و حضور پدر بوده است؟ و در همین رابطه زوجه دو فقره پرونده کیفری در دادسرای جوین دارد که برای وی قرار تأمین کیفری صادر شده است یکی از آنها پرونده جعل سند است که نامبرده سابقه جعل سند دارد در دادسرای ج. نیز خانم پ. شکایت عدم ثبت ازدواج دائم نموده که شکایت وی مورد قبول واقع نشد، تقاضای استعلام از دادسرای ج. را عنداللزوم دارم. وکیل واخوانده اظهار داشته: ادعاهای همکار محترم مبنی بر جعل سند توسط موکله ، ایراد تهمت بوده و ثانیا در عقدی که صورت گرفته با تأیید عاقد ، بر این نکته که موکله سابقا عقدی داشته است. نیازی به اذن و اجازه پدر نبوده هر چند پس از آن مطلع گردیده. و لازمه عقد جشن و مراسم نمی باشد. ضمن آنکه واخواه از ابتداء از اچنین تکالیفی فرار نموده و حتی از پرداخت نفقه و سایر مخارج خودداری نموده است تا برسد به خرج مراسم عروسی و غیره. موکله هیچ پرونده ای جعلیت یا ادعای جعلی تاکنون با زوج نداشته و ادعای همکار محترم صرف ادعا و تهمت می باشد. ص۳۲پرونده. دادگاه در این مرحله از لحاظ صلاحیت محلی خود را صالح به رسیدگی ندانسته و با استدلال مندرج در دادنامه شماره ۰۰۳۳۶ مورخ ۹۲/۳/۱۱ قرار عدم صلاحیت را با نقض دادنامه غیابی قبلی صادره از شعبه خود به شماره ۰۱۱۴۱ مورخ ۹۱/۶/۱۹ ، به صلاحیت دادگاههای ج. صادر و پرونده را بمرجع مذکور ارسال کرده است. پرونده در شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شهرستان ج. تحت بررسی قرار گرفته و در نهایت این شعبه نیز بموجب دادنامه شماره ۰۳۱۴۲ مورخ ۹۲/۱۰/۲۹ با دلائل و مستندات منعکس در متن آن خود را صالح به رسیدگی ندانسته و نظر به صلاحیت رسیدگی شعبه اول دادگاه حقوقی ج. داده و بعلت حدوث اختلاف پرونده را به محاکم تجدیدنظر استان خراسان رضوی ارسال نموده و حسب الارجاع در شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان مذکور تحت رسیدگی قرار گرفته و نهایتا طی دادنامه شماره ۰۳۳۰۰ مورخ ۹۲/۱۲/۱۷ با استدلال منعکس در متن آن، با تعیین صلاحیت شعبه اول دادگاه حقوقی ج. حل اختلاف گردیده است. ص۶۰پرونده. دادگاه حقوقی ج. پس از وصول پرونده جلسه رسیدگی را در تاریخ ۹۳/۵/۲۷ با حضور خواهان و وکیل وی و بدون حضور خوانده و وکیلش تشکیل داده وکیل خواهان ( ل. پ. ) مطالب قبلی خود رابه شرح برگ ۶۷ پرونده تکرار کرده و تقاضای صدور رأی شایسته رانموده است. دادگاه تحقیق از عاقد عقدنامه موقت ۹۱/۴/۲۸ مورد استنادی واخواه را ضورری دانسته و دستور تعیین وقت رسیدگی دیگر و دعوت از طرفین و وکلای آنان و عاقد را،صادر کرده است. و در تاریخ ۹۳/۱/۳۰ در وقت مقرر جلسه رسیدگی را با حضور طرفین دعوی و وکلای جهت استماع اظهارات عاقد عقدنامه ۹۱/۴/۲۸ موقت یک ماهه با صداق پنجاه هزار تومان و طرفین دعوی تشکیل داده و خطاب به واخواه: آیا عاقد را در دادگاه حاضر کرده اید؟ واخواه اظهار داشته: عاقد آقای شیخ ق. م. م. فوت نموده است ولی افرادی که موقع اجرای عقد موقت توسط عاقد، حضور داشتند آنها را بعنوان شهود در دادگاه حاضر کرده ام تقاضای استماع شهادت شهود را دارم. دادگاه اظهارات شهود را در برگهای جداگانه اخذ نموده آقای ج. ک. فرزند ح. بعنوان گواه اجمالا اظهار داشته: با آقای ع. ق. بودیم که الف. ق. (خوانده بدوی) زنگ زد... رفتیم پیش عاقد که می خواست این خانم ( ل. ) راکه او نیز حضور داشت ، صیغه کند صیغه موقت بامهر پنجاه هزار تومان خواند. اما مدت آن یادم نیست. اینخانم ل. را احضار کرد و انگشت زد. زمان، اول مدرسه بود و ما موقع غروب رفتیم پیش عاقد حرف دیگری ندارم ص۷۱ پروده. آقای ع.ق. فرزند ع.الف. در خصوص مورد گواهی بعنوان گواه بیان داشته: آقای ق. به من زنگ زد و گفت بیا برویم جایی، رفتیم پیش عاقد و صیغه عقد موقت یک ماهه را با مهریه پنجاه هزار تومان خواند و در جواب این سوال که کدام فصل و روز رفتید؟ پاسخ داده: تازه مدارس بازشده بود و هوا تازه تاریک شده بود، این خانم نیز حضور داشت و احضار کرد و اثر انگشت زد. ص۷۲ پرونده وکیل خواهان بدوی اظهار داشته: (اظهارات شهود را شنیدم) اولا برابر کپی مصدق عقدنامه عادی. عقد دائم توسط حاج آقای ه. بصورت شرعی و قانونی صورت گرفته و امضاء ذیل عقدنامه نیز مورد تأیید ایشان در جلسه دادگاه قرار گرفته و از طرفی کپی مصدق عقدنامه دائم توسط دفتر دادسرا در همین دادگاه ج.، برابر اصل گردیده و سابق بر عقدنامه عادی (صیغه موقت)، موکله شکایت مبنی بر عدم ثبت انجام داده بوده که بعلت صدور قرار اناطه اثبات زوجیت مد نظر بوده است و حالیه خوانده به عقدنامه موقتی استناد می نماید که در آن هیچ شاهدی امضاء ننموده است. عقل چنین حکم می کند که وقتی شهود در محضر یا نزد عاقد باشند، حتما از ایشان بعنوان شاهد استفاده می شود که چنین امری صورت نگرفته ثانیا- تاکنون حدود ۵ الی۸ جلسه تشکیل گردیده و لیکن خوانده ادعایی مبنی بر حضور شهود نداشته و به یکباره با دستور دادگاه مبنی بر حضور عاقد، چنین شهودی را بدون هماهنگی در دادگاه حاضر نموده اند. در صورتیکه حداقل می بایست برای جرح شهود به طرف مقابل در اخطاریه استماع شهادت درج می گردید. و اما در خصوص شهادت شهود، اولا امضای ایشان بعنوان شاهد در ذیل عقدنامه ادعایی خوانده وجود ندارد. ثانیا ایشان بدلیل خصومتی که با موکله داشته، اقدام به ادای چنین شهادت کذبی نموده اند. بدین شرح که در سال گذشته موکله بعنوان ضرب و شتم عمدی و تجاوز بعنف، در دادسرای س.، شاکی شده که متأسفانه بدلیل ضعف دلیل و عدم شهود که مسلما در چنین مواردی شهود وجود ندارد، منجر به منع تعقیب گردیده ضمنا موکله مدعی است بدلیل همین تجاوز بعنف ازعلائم بدن شهود کاملا مطلع می باشد که در صورت لزوم در اینخصوص بررسی لازم مورد استدعاست. النهایه با توجه به شهادت تلقینی شهود که حتی در راهروی دادگاه نیز چنین تلقینی به وضوح صورت گرفت و نیز شهادت کذب و از روی خصومت شهود، تقاضای رد شهادت آنان و حکم شایسته مورد استدعا است. وکیل خوانده بدوی با تکرار مطالب قبلی از قبیل موقت بودن عقد، جعلی بودن عقدنامه اولیه دال بر عقد دائم، و لزوم ارائه اصل آن در صورت وجود، و نسبت جعل به خواهان و تأیید دو شاهد معرفی شده نسبت به عقدنامه موقت مورخ ۹۱/۴/۲۸ و ... عقد فی ما بین خواهان و خوانده را موقت اعلام داشته است. دادگاه خطاب به زوج آیا شما حاضرید سوگند یاد کنید که خانم ل. پ. همسر دائمی شما نیست؟ زوج اظهار داشته: بله، سپس دادگاه رأسا و بدون درخواست زوجه اتیان سوگند را از خوانده پذیرفته که با اتیان سوگند به لفظ جلاله و ... با ...دائمی بودن عقد زوجیت باخواهان را منکر شده وکیل خواهان (زوجه) با مخدوش اعلام نمودن شهادت شهود و اجرای مراسم اتیان سوگند به شرح برگ ۷۶ پرونده تقاضای رسیدگی را نموده است. النهایه دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و مبادرت به اصدار دادناه شماره ۵۰۱۷۵ مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ کرده و طی آن با دلائل و مستندات مرقوم در متن رأی، حکم به رد دعوی خواهان صادر نموده است. حکم صادره پس از ابلاغ ، در فرجه قانونی از سوی زوجه مورد اعتراض واقع شده و به حکم صادره اعتراض کرده و با تقدیم دادخواست تجدیدنظر و ضمایم آن درخواست تجدیدنظر در حکم صادره را نموده و پس از تبادل لوایح، پرونده در شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی تحت رسیدگی قرار گرفته و در نهایت این شعبه تجدیدنظر با اعلام ختم رسیدگی مبادرت به اصدار دادنامه شماره ۶۰۰۳۲۰ مورخ ۱۳۹۴/۲/۲۲ کرده و بموجب آن با دلایل و مستندات مندرج در متن رأی، دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقض و خوانده را به اثبات واقعه ازدواج دائم با شرایط مندرج در عقدنامه عادی مورخ ۸۷/۹/۱ و ثبت آن محکوم نموده است. حکم صادره در فرجه مقرر قانونی مورد اعتراض زوج (آقای الف. ق. و وکیل وی) واقع شده و با تقدیم دادخواست فرجام خواهی و ضمایم آن که هنگام مشاوره قرائت خواهد شد، نسبت بدادنامه صادره فرجامخواهی نموده اند تبادل لوایح صورت گرفته و پاسخ طرفین واصل و ضمیمه گردیده و در نهایت پرونده جهت رسیدگی به فرجامخواهی زوج به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید.پس از قرائت گزارش آقای اکبر فیض عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره۶۰۰۳۲۰- ۹۴/۲/۲۲ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی آقای الف. ق. فرزند ع.الف. باوکالت آقای م. د. ، نسبت به دادنامه شماره ۶۰۰۳۲۰ مورخ ۱۳۹۴/۲/۲۲ صادره از شعبه ۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی مشعر بر نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته شماره ۱۷۵۰ مورخ ۱۳۹۳/۱۰/۳۰ اصداری از شعبه اول دادگاه حقوقی ج. متضمن رد دعوی خواهان ( ل. پ. ) بطرفیت خوانده ( الف. ق. ) به خواسته ثبت واقعه ازدواج، و اصدار حکم به محکومیت تجدیدنظرخوانده (زوج مذکور) به اثبات واقعه ازدواج دائم با شرایط مندرج در عقدنامه عادی مورخ ۸۷/۹/۱ و ثبت آن، غیر موجه بوده و از جهات فرجام خواهی شناخته نمی شود زیرا که با ملاحظه محتویات پرونده و شهادت عاقد و تصویر عقدنامه دائم که از سوی عاقد تأیید و برابر با اصل بودن آن گواهی شده است و اقرار زوج به اصل زوجیت و ادعای وی به موقت بودن عقد که در صورت چنین اختلافی طبق فتاوای اکثر فقهای اسلام ، قول مدعی دوام مقدم بر قول مدعی انقطاع می باشد و اصل نیز بر دوام زوجیت است. دادنامه فرجام خواسته طبق موازین شرعی و قانونی صادر شده و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز فاقد ایراد و اشکال می باشد و از سوی فرجام خواه اعتراض موجه و مستدلی که موجبات بی اعتباری دادنامه فرجام خواسته و نقض آن را فراهم نماید اقامه و ارائه نشده است علیهذا با رد اعتراض فرجام خواه، دادنامه فرجام خواسته با استناد به مادتین ۳۷۰ و ۳۹۶ از قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب درامور مدنی عینا ابرام می گردد.
شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور - مستشار و عضو معاون
اکبر فیض - سید صالح سجادی