رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ارزش اثباتی آزمایش DNA در دعوای نفی نسب

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۶۳۴
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۶۳۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۷/۲۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعارزش اثباتی آزمایش DNA در دعوای نفی نسب
قاضیحیدری قاسمی
سیروس کیقبادی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ارزش اثباتی آزمایش DNA در دعوای نفی نسب: آزمایش DNA دلیل شرعی و قانونی برای اثبات ادعای نفی نسب نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

اول- برابر مندرجات پرونده بدوی به کلاسه ۹۰۰۹۲۴ یا ۹۱۸-/۹۱ شعبه ۲۶۳ دادگاه عمومی مجتمع قضایی خانواده دو ونک تهران؛ ۱ در تاریخ ۱۷/۷/۱۳۹۱ آقای ش.س. وکیل پایه یکم از مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلای قوه قضاییه به وکالت از آقایان الف.ت. و ع.ت. و ع.ت. با ارائه دادخواستی به طرفیت خانم ی.ت. به خواسته نفی ولد و اثبات فرزندخواندگی مشارالیها نسبت به مرحوم ع.ت. با پیوست کردن وکالت نامه و تصاویر مصدق از تعهدنامه رسمی شماره ۹۹۷۲-۲۱/۱/۱۳۵۰ تنظیمی در دفتر اسناد رسمی شماره ۵ حوزه رشت گیلان مبنی بر تحویل گرفتن خوانده از شیرخوارگاه آمنه و تعهد به نگهداری او به خرج خود مانند طفل خود و گرفتن شناسنامه با نام فامیلی خود و... و نامه مدیر کل بهزیستی گیلان و دادنامه شماره ۱۶۶-/۹۰ -۱۹/۲/۱۳۹۰ صادره از شعبه ۲۱۳ دادگاه عمومی خانواده ۲ ونک تهران مبنی بر نفی نسب مشارالیها به عنوان فرزند متوفی موصوف موضوع دعوی خانم ح.ت. با وکالت آقای وکیل موصوف که مطابق دادنامه شماره ۱۵۵۵-/۹۰ - ۱۱/۵/۱۳۹۰ توسط شعبه ۳۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران با نقض رأی مذکور قرار رد دعوی خواهان بدوی صادر شد و از آزمایش DNAمبنی بر رد نسبت فرزندی مشارالیها با متوفی موصوف، اعلام کرد: مرحوم ع.ت. در تاریخ ۲۱/۱/۱۳۵۰ خوانده را از اداره بهزیستی رشت که یک ساله بوده با قید فرزندخواندگی با دادن تعهدنامه رسمی مذکور تحویل گرفته و آن مرحوم در تاریخ ۲۶/۳/۱۳۸۶ فوت شد و مدتی پس از آن خوانده اقدام به طرح دعوی خلع ید و مطالبه اجرت المثل ایام تصرف یک واحد آپارتمان که تنها ماترک آن مرحوم است نمود ولی خوانده وارث متوفی موصوف نبوده بلکه فرزندخوانده بوده و حقی نسبت به ماترک ندارد و دعوی خانم ح.ت. که از موکلین او بوده در این خصوص قبلا طرح و در شعبه ۲۶۳ دادگاه عمومی حقوقی با رسیدگی به عمل آمده و انجام آزمایش DNA و استعلام از دفترخانه اسناد رسمی مذکور حکم به فرزندخواندگی نامبرده صادر شد اما برابر رأی تجدیدنظری رأی مذکور نقض و قرار رد دعوی بدوی صادر گردیده با استناد به سوابق مقید درخواست رسیدگی و صدور حکم به خواسته مزبور را دارد .

۲- آقای م.م. وکیل پایه یکم دادگستری به وکالت از خوانده وکالت نامه ارائه کرد .

۳- در وقت مقرر رسیدگی ۳/۸/۱۳۹۰ به نحو کامل تر دعوی و خواسته توسط آقای وکیل موصوف خواهان ها تکرار شد. آقای م.م. با ارائه لایحه ثبت شده به شماره ۱۴۴۵-۳/۸/۱۳۹۰ و تصاویر مصدق مستندات اعلام کرد که مرحوم موصوف دو بار ازدواج کرد همسر اول او بانو ه. است که موکله او حاصل همین ازدواج رسمی می باشد و مطابق قاعده فقهی و شرعی و قانونی الولد للفراش طفل متولد در زمان زوجیت متعلق به شوهر است و در تعهدنامه مستند دعوی این پرونده مشارالیه اشاره ای به فرزندخواندگی موکله او نکرده است و نام مادر موکله در شناسنامه ه. درج شده است و در زمان حیات و در طول زندگی و در وصیت نامه اش مدعی نفی ولد یا فرزندخواندگی موکله او نگردید و همواره نامبرده را فرزند واقعی و صلبی خویش معرفی و رفتار و کردار او نیز مقدمه همین امر است و به استناد فتاوی و...گواهی های حصر وراثت به شماره های مقید مشارالیها از ورثه متوفی موصوف است و انجامDNA به درستی انجام نگرفته و برابر پاسخ اداره مدارک مستندی مبنی بر فرزندخواندگی موکله او در آن سازمان وجود ندارد و دادگاه تجدیدنظر دعوی نفی نسب را در پرونده قبلی غیرقابل استماع دانسته است.... درخواست رد دعوی را دارد و مفاد لایحه مذکور به اجمال توسط آقای وکیل موصوف خوانده تکرار شد ( صفحات ۱ لغایت ۳۵ ) و تصویر دادنامه شماره ۲۹۴-/۹۰-۱۵/۴/۱۳۹۰ صادره از شعبه محترم دهم دیوان عالی کشور در پرونده مشابه این پرونده را نیز پیوست کرد. لایحه فوق وکیل خواهان بدوی در پاسخ لایحه و مدافعات آقای وکیل خوانده می باشد که ضمیمه پرونده می باشد ( صفحات ۳۶ لغایت ۴۲ ) و آقای وکیل خواهان ها برابر لایحه مذکور قرار رد دعوی را قابل فرجام خواهی ندانسته است و دعوی مطروحه موضوع این پرونده را نفی نسب و توسط فرزندان خانم ح.ت. اعلام که اصحاب دعوی تغییر یافته اند و أخذ شناسنامه توسط متوفی موصوف برای خوانده را از وظایف قانونی نامبرده دانسته است و لایحه ای دیگر توسط آقای م.م. ارائه شد که تصویر مصدق از دادنامه شماره ۸۹۸-/۹۰ -۲۰/۷/۱۳۹۰ صادره از شعبه محترم ۲۴ دیوان عالی کشور مبنی بر رد فرجام خواهی آقای ش.س. به وکالت از خانم ح.ت. نسبت به رأی تجدیدنظری ۱۵۵۵-/۹۰-۱۱/۵/۱۳۹۰ صادره از شعبه سی ام دادگاه تجدیدنظر استان تهران ضمیمه کرده است و آقای ش.س. با ارائه لایحه دیگری به لحاظ تغییر اصحاب دعوی در پرونده فعلی با پرونده قبلی موضوع را مشمول اعتبار امر مختومه ندانسته است... (صفحات ۴۳ لغایت ۴۶) به موجب دادنامه شماره ۱۵۱۲-/۹۰-۲۵/۱۰/۱۳۹۰ با شرح دعوی و خواسته و جریان دادرسی و درج خلاصه اظهارات طرفین و خلاصه پرونده استنادی و... به شرح مندرج از جمله DNA با وارد دانستن دعوی به استناد مقررات قانونی مقید رأی بر عدم انتساب خوانده به عنوان فرزند مرحوم ع.ت. صادر و رأی مذکور ظرف مهلت قانونی قابل تجدیدنظرخواهی اعلام گردید (صفحات ۴۷ لغایت ۵۸)

دوم- رأی مذکور مورد تجدیدنظرخواهی آقای م.م. به وکالت از خانم ی.ت. واقع شد که بعد از ارائه لایحه دفاعیه آقای ش.س. به وکالت از تجدیدنظرخواندگان و ارجاع پرونده به شعبه سی ام دادگاه تجدیدنظر استان تهران و ثبت به کلاسه ۹۰۲۱۸۳ و بعد از ارائه لایحه تجدیدنظرخواندگان و وصول اختلاف نظر فی مابین ریاست شعبه و آقای ص. مستشار شعبه مزبور که آقای الف. مستشار محترم دیگر با نظریه مستشار یاد شده مبنی بر لزوم تحقیقات بیشتر (به شرح صفحات ۵۹ لغایت ۱۰۵) موافقت نموده و پاسخ استعلام به عمل آمده از اداره ثبت احوال قم مبنی بر سابقه ازدواج مرحوم ع.ت. با خانم ح.ت. به شماره سند ازدواج ۸۲۲-۳۱/۶/۱۳۵۰ دفتر ازدواج ۲۵ قم و اصل و ضمیمه است (صفحه ۱۱۷)

در وقت مقرر رسیدگی ۲۶/۷/۱۳۹۱ وکلای طرفین اظهارات فی مابینشان را در حضور موکلان خود تکرار کردند. پاسخ معرفی تجدیدنظرخواه پس از انجام آزمایشDNA توسط پزشکی قانونی مبنی بر این که بین الگوی DNAخواهان (خانم ی.ت.) و مرحوم ع.ت. در بیش از دو محل عدم تجانس ژنتیکی مشاهده شده است لذا نظریه ارائه شده قطعی بوده و مجددا تأیید می گردد و با توجه به عدم تجانس های موجود، خواهان نمی تواند با آقایان الف. و ع. و ع. رابطه نسبی داشته باشد (صفحات ۱۲۸ لغایت ۱۳۲) و بعد از تقاضای نقض دادنامه معترض عنه با ارائه لایحه دفاعیه توسط آقای وکیل موصوف تجدیدنظرخواهان به موجب دادنامه شماره ۲۰۰۷-/۹۱- ۷/۱۱/۱۳۹۱ با شرح تجدیدنظرخواهی به عمل آمده و با استدلال مندرج از جمله رأی صادره قبلی توسط همان شعبه به شماره دادنامه ۱۵۵۵-۱۱/۵/۱۳۹۰ و سند سجلی تجدیدنظرخواه موصوف که متوفی همسر دیگر به نام ه. داشته و خانم ی.ت. حاصل ازدواج مذکور است و سند سجلی مذکور بنا به اقرار مشارالیه پس از مراجعه به ثبت احوال رشت و تقاضای صدور شناسنامه برای طفل مذکور به عنوان فرزند خود و خانم ه. صادر شد و... تا پایان عمر نامبرده را به عنوان فرزند خود دانسته و او را شوهر داده است و برابر گواهی حصر وراثت مورد تقاضای آقای ع.ت.، خانم ی.ت. به عنوان احد از وراث معرفی گردید و برابر دادنامه دیگر به شماره مقید به درخواست آقای ع.ت. تجدیدنظرخواه فرزند مرحوم ع. معرفی شد، در پرونده مطالبه اجرت المثل مطروحه توسط ح.ت. به عنوان همسر مرحوم موصوف به کلاسه مقید تجدیدنظرخواه به عنوان یکی از وراث و فرزندان مرحوم ع.ت. معرفی شد... و آزمایش DNAنیز دلیل شرعی و قانونی برای اثبات ادعای نفی نسب نبوده و با نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به بطلان دعوی بدوی صادر و ظرف مهلت قانونی قابل فرجام خواهی اعلام شد (صفحات ۱۳۳ لغایت۱۳۶)

سوم- رأی مذکور به شرح ذیل صفحه ۱۳۹ ، ۲۸/۱۱/۱۳۹۱ به آقای ش.س. به وکالت از تجدیدنظرخواندگان ابلاغ شد. فرجام خواهی آقای وکیل موصوف در تاریخ ۹/۱۲/۱۳۹۱ ثبت گردید و پس از وصول پاسخ آقای م.م. برابر لایحه ابرازی به وکالت از فرجام خوانده موصوف پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به کلاسه بالا ثبت و به شعبه اول دیوان عالی کشور ارجاع و لوایح فرجام خواهان پیوست شده است .

رأی شعبه دیوان عالی کشور

توجها به کلیه اوراق پرونده و گزارش عضو ممیز در مورد دعوی آقایان الف.ت. و ع.ت. و ع.ت. با وکالت آقای ش.س. به طرفیت خانم ی.ت. با وکالت آقای م.م. به خواسته نفی نسب یا نفی ولد خوانده با مرحوم ع.ت. و اعلام فرزندخواندگی و ابطال شناسنامه که مطابق رأی بدوی به شماره مذکور رأی بر نفی ولد یا عدم انتساب خوانده به عنوان فرزند متوفی مرحوم ع.ت. صادر شد اما برابر رأی تجدیدنظری مذکور با نقض رأی بدوی حکم به بطلان دعوی (خواهان های بدوی) صادر شده است با توجه به این که از جمله استدلال مندرج رأی فرجام خواسته مطابق مندرجات سند سجلی تجدیدنظرخواه (خانم ی.ت.) مرحوم ع.ت. فرزند ج.، همسری به نام ه. به شماره شناسنامه و... متولد ... صادره از کنسولی وین و تاریخ ازدواج آنان نیز ۲۶/۱۰/۱۳۴۲ بوده و از همسر مزبور دختری در ۱۷/۱/۱۳۴۹ متولد شد و نامبرده در ۲۱/۱/۱۳۵۰ به اداره ثبت احوال رشت مراجعه و با اقرار به مراتب مذکور درخواست صدور شناسنامه برای وی نمود و دو نفر گواه نیز اظهارات او را تصدیق کردند که تصویر مندرجات سند سجلی مزبور پیوست صفحه ۵۶ است و تصویر دیگری که پیوست صفحه ۱۷۵ می باشد به ضمیمه دادخواست فرجام خواهی ارائه شده است متوفی موصوف در فرم مربوطه فرجام خواه را به عنوان (دخترم) معرفی کرد لذا ایراد و اعتراض حاوی دلیل و مدرک جدید نیست تا موجب تخدیش رأی فرجام خواسته گردد بنا به مراتب به استناد مقررات ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی رأی فرجام خواسته ابرام می گردد .

مستشاران شعبه ۱ دیوان عالی کشور

حیدری قاسمی-کیقبادی