رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره استفاده مجدد از شروط ضمن عقد نکاح جهت اعمال وکالت در طلاق

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۳۰۰۳۹۳
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۹۰۸۳۰۰۳۹۳
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۷/۰۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاستفاده مجدد از شروط ضمن عقد نکاح جهت اعمال وکالت در طلاق
قاضیاحمدی
جعفری

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره استفاده مجدد از شروط ضمن عقد نکاح جهت اعمال وکالت در طلاق: در صورت استفاده زوجه از یکی از شروط ضمن عقد و صدور حکم قطعی جهت اعمال وکالت در طلاق و برگشت زوجه به زندگی، وی دیگر نمی تواند از همان شرط استفاده کند.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای الف.ش. به وکالت از خانم م.ر. درتاریخ ۲۲/۷/۹۲ دادخواستی به طرفیت آقای ر.الف. به خواسته صدورگواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه طلاق به لحاظ ازدواج مجدد و سابقه محکومیت کیفری و سوءرفتار و سوء‬معاشرت تقدیم دادگاه های عمومی کرج نموده و رسیدگی به شعبه ۳۲ دادگاه خانواده ارجاع گردیده است و در توضیح دادخواست عنوان نموده موکله به موجب سند رسمی شماره ۷۶۱۳ در تاریخ ۲۳/۸/۱۳۸۱ با مهریه پنجاه میلیون ریال با خوانده ازدواج دائم نموده و ثمره این ازدواج یک دختر بنام ک. و یک پسر به نام ک. می باشد خوانده کلیه شروط ضمن عقد را پذیرفته و بدون اجازه موکله با خانم ف.ه. ازدواج مجدد نموده و از طرفی سابقه محکومیت قطعی حبس بیش از پنج سال داشته و دارای سوء رفتار و سوء معاشرت بوده و ادامه زندگی مشترک غیرقابل تحمل گردیده است و به استناد ماده ۱۱۱۹ ق.م ناظر به شروط ضمن عقد نکاح صدورگواهی عدم امکان سازش به منظور اجرای صیغه طلاق موکله اش را مستدعی شده جلسه دادگاه ۱۴/۸/۹۲ تشکیل وکیل خواهان بیان می دارد خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است خوانده بدون اجازه موکله ازدواج مجدد به صورت موقت نموده است و به لحاظ ازدواج مجدد باعث عسروحرج موکل شده است و دارای سابقه کیفری به مدت ۸ سال است. خوانده در جواب اظهار داشته موافق نیستم ازدواج مجدد موقت را قبول دارم خانم از مادرم نگهداری نمی کرد گفت برو ازدواج کن من هم ازدواج کردم و حاضرم زن دوم را طلاق بدهم ولی ایشان را طلاق نمی دهم و راجع به مواد مخدر دو سال حبس بوده ام خواهان اظهار داشته من حاضرم در قبال طلاق مهر و اجرت المثل و نفقه را بذل نمایم دادگاه قرار ارجاع به داوری صادر و آقای ب.گ. به عنوان داور منتخب زوجه معرفی و نامبرده نظر خود را پس از ذکر مقدمه مبنی بر اینکه ادامه زندگی مشترک امکان پذیر نمی باشد اعلام می نمایم ص ۳۱ آقای ح. ع. داور تعیین شده برای زوج نیز طی مشروحه ای که حکایت از عدم توفیق وی در اصلاح ذات البین دارد مراتب را به دادگاه اعلام داشته ص ۳۳ قاضی مشاور نظر خود را مبنی بر موافقت با صدور حکم طلاق اعلام دادگاه نیز ختم را اعلام و برابر دادنامه شماره ۰۱۰۰۹ مورخ ۱۵/۱۰/۹۲ دعوی خانم م.ر. را به طرفیت آقای ر.الف به خواسته طلاق به لحاظ ازدواج مجدد زوج پس از احراز رابطه زوجیت و احراز اینکه زوج مجددا بدون اجازه ازدواج نموده (موقت) و مساعی دادگاه و داوران جهت ایجاد صلح و سازش فی مابین منتج به نتیجه نشده و زوجه مهریه و کلیه حقوق مالی خود را بذل و بر وقوع طلاق اصرار نموده و اظهارات خوانده نیز مؤید صحت ادعای خواهان می باشد لذا دادگاه به استناد ماده ۱۱۱۹ ق.م و مواد ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۳ ق.حمایت از خانواده حکم به الزام خوانده به مطلقه نمودن زوجه به نحو خلع صادر و اعلام داشته و به زوجه اجازه می دهد با توجه به اختیارات حاصله از وکالت بلا عزل مندرج در سند نکاحیه و رعایت مقررات شرعی و قانونی خود را به طلاق خلع مطلقه نماید وشرائط شرعی و قانونی مربوط به طلاق را به سر دفتر محول می نماید و درخصوص حضانت و نفقه فرزندان مشترک نیز تعیین تکلیف می نماید متعاقب تجدیدنظر خواهی آقای ر.الف. شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان البرز به شرح دادنامه شماره ۰۰۱۸۰ مورخ ۱۴/۲/۹۳ تجدیدنظر خواهی زوج را پس از نقل مفاد دادنامه تجدیدنظر خواسته نظر به اینکه وی ازدواج دوم را پذیرفته مضافا اینکه به جرم مواد مخدر زندانی بودن را قبول نموده لذا ضمن رد اعتراض دادنامه موصوف را تأیید نموده است پس از ابلاغ دادنامه تجدیدنظر زوج از رأی اخیر الذکر فرجام خواهی نموده و اعلام داشته سابقه حبس مربوط به سال ۱۳۷۸ بوده و فرجام خوانده پس از آن خود را غیابا مطلقه نموده و در ایام عده رجوع انجام پذیرفته لذا این استناد خالی از اشکال نیست و ازدواج دوم به صورت موقت بوده، این استناد هم خالی از اشکال نیست با توجه به داشتن دختر بزرگ و پسر ۸ ساله و اینکه برای وی منزل مستقل تهیه کرده ام خواهش می کنم مانع فروپاشی زندگیم شوند و از طرفی حضانت پسر نیز به زوجه سپرده شده که اشکال دارد با توجه به مراتب درخواست نقض دادنامه را نموده وپرونده پس از طی مراحل قانونی به دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اعتراض فرجامی آقای ر.الف. نسبت به دادنامه شماره ۰۰۱۸۰ مورخ ۱۴/۲/۱۳۹۳ شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان البرز که در مقام تأیید دادنامه شماره ۰۰۰۹ شعبه ۳۲ دادگاه خانواده کرج صادر گردیده وارد و رأی صادره مآلا مخدوش است زیرا با قطع نظر از اینکه تحقق بند دوازده از شرائط ضمن عقد سند نکاحیه با متعه مورد شبهه است، اولا داور زوجه به نقل از وی مرقوم داشته ص ۳۳ به علت سابقه محکومیت زوج با حکم دادگاه از وی طلاق گرفته و چون دارای یک فرزند خردسال دختر بودم و نامبرده متعهد شد مرا اذیت نکند به زندگی رجوع کردم با توجه به اینکه زوجه از این حق خود یک مرتبه استفاده نموده استفاده مجدد از این شرط توجیه قانونی ندارد ثانیا واگذاری حضانت فرزند ذکور هشت ساله به مادر و خروج از حکم اولیه مستلزم احراز عدم صلاحیت پدر در حضانت از فرزند با دلیل اثباتی شرعی و قانونی است و چنین دلیلی در پرونده مشاهده نگردید ثالثا در خصوص سوء معاشرت زوج که مورد استناد است دلیل روشنی که موجب اقناع وجدانی گردد در پرونده ملاحظه نگردید. بنا به مراتب دادنامه فرجام خواسته نقض و رسیدگی به شعبه هم عرض ارجاع می گردد.

مستشاران شعبه ۲۳ دیوان‬عالی کشور

احمدی - جعفری