رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تشریفات استماع شهادت شهود

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۳۷۰
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۶۰۰۳۷۰
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۸/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتشریفات استماع شهادت شهود
قاضیدیوسالار
عبدالعلی ناصح
عباسعلی علیزاده

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تشریفات استماع شهادت شهود: جهت اعتبار شهادت به عنوان دلیل اثباتی ادعا، لازم است به طرفی که بر علیه او به شهادت استناد شده، صدور قرار و وقت دادرسی استماع شهادت اطلاع داده شود تا مجال دفاع از دعوی و جرح شاهد یا ارائه شهود معارض را داشته باشد. در غیراینصورت رای در معرض نقض در مرحله فرجام قرار می گیرد.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم الف. الف. با وکالت آقای ب. ق. ی وکیل دادگستری دادخواستی بطرفیت آقای ش. گ. در تاریخ ۹۴/۱/۲۳ بخواسته صدو حکم مقتضی مبنی بر الزام خوانده به اجرای صیغه طلاق بدلیل عسروحرج ناشی از هتک حیثیت شخصی و خانوادگی زوجه با حفظ کلیه حقوق شرعیه زوجه را در محاکم حقوقی ک. مطرح نموده که به شعبه اول حقوقی جهت رسیدگی ارجاع شده است در متن دادخواست و ظهر آن وکیل زوجه گفته است عقد زوجیت رسمی و ثبتی بین موکله و خوانده با توجه به کپی سند نکاحیه پیوست صورت گرفته که ماحصل زندگی مشترک یک فرزند اناث می باشد از آنجائیکه باید طبق مواد ۱۱۰۳ و ۱۱۰۴ قانون مدنی زوجین در تشیید مبانی خانواده معاضدت داشته باشند خوانده محترم بدون دلیل قانونی یا شرعی منزل مشترک را ترک نموده و ماهها به منزل مراجعت نکرده بصورتی که این رویه ناصواب را به کرات انجام میدهد و از این جهت حیثیت شخصی و خانوادگی موکله در بین عموم مورد هتک قرار گرفته و ادامه دادن این زندگی با اوصاف فوق از بین رفتن آبروی موکله چیز دیگری را در پی نداشته از این لحاظ استدعا دارد ضمن استماع خواسته عنداللزوم تحقیقات منجز از گواهان نسبت به صدور حکم مقتضی اقدام نمایند ضمنا اسامی گواهان عبارتند از ۱- ص. الف. فرزند ک. ۲- ع. الف. فرزند ج. ۳- ج. الف. فرزند ش. می باشد تصویر سند نکاحیه زوجین که مستند قرار گرفته است دلالت دارد که عقد زوجیت در تاریخ ۸۶/۳/۱۹ منعقد شده است دادگاه برای تاریخ ۹۳/۳/۴ وقت رسیدگی تعیین نموده است در جلسه دادرسی مورخ ۹۴/۳/۴ وکیل خواهان حضور داشته خوانده علیرغم ابلاغ قانون اخطاریه و رعایت انتظار کافی حضور نیافته و لایحه ای تقدیم ننموده است وکیل خواهان خواسته خود را به شرح دادخواست با توجه به ترک متوالی منزل مشترک توسط زوج ( عضو ممیز : منظور وکیل ترک متناوب است ) بدین صورت که ۱ ماه در منزل و ۴ ماه ترک منزل مینماید و این رویه ناصواب را بکرات انجام داده بنحوی که باعث هتک حیثیت خانوادگی زوجه گردیده است و حتی مساعی بزرگان نیز در این خصوص مثمر ثمر واقع نگردید و ادامه زندگی بدین منوال چیزی جزء آبروریزی خانوادگی را در بر ندارد در این خصوص گواهانی دارم که حاضرند به حقانیت ادعای موکله شهادت دهند لذا تقاضای استماع شهادت شهود سپس صدور حکم بشرح ستون دادخواست تقدیمی مورد استدعاست ضمنا سوءرفتار وی نیز مزید بر علت است . دادگاه بلافاصله قرار استماع شهادت شهود صادر و در اوراق ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ پرونده از سه نفر شهود تعرفه شده که اولی برادر خواهان و دومی مادر خواهان و سومی برادر دیگر خواهان و چهارمی پدر خواهان بوده اند بعنوان گواه تحقیق شده که مودأی اظهارات آنان حاکی است زوج سوءرفتار دارد توهین و فحاشی می کند و حتی نمیگذارد خواهان به خانه پدری برد ( و از تاریخ ۹۳/۵/۲ تا بحال ) خوانده سوءرفتار داشته و بصورت بریده بریده مدت ۹ است که ترک منزل می کند و اصلا توجهی به زوجه ندارد ; که اظهارات هر چهار نفر تقریبا مفادا یکی است سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده است در تاریخ ۹۴/۳/۹ آقای ح. گ. از جانب خوانده اعلام وکالت نموده و درخواست مطالبه پرونده را کرده است وکیل زوجه پدر موکلش را یعنی آقای ج. الف. را بعنوان داور موکله معرفی کرده است اخطاریه تعیین داور به خوانده در تاریخ هفتم خرداد نود و چهار بلحاظ استنکاف او ابلاغ قانونی طبق ماده ۷۰ قانون آئین دادرسی مدنی شده است . وکیل زوج داور زوج بنام ع. ر. پ. را در تاریخ ۹۴/۳/۱۶ معرفی کرده است دادگاه زوجین و داوران را برای توجیه وظائف داوری دعوت نموده است نظریه داوران مشترکا در برگ ۳۷ پرونده اعلام شده است برابر این نظریه و مذارکات انجام شده داوران با زوجین اعلام شده است بدلیل عدم توفیق در اصلاح ذات البین صلاح طرفین به جدائی می باشد و در مورد نفقه در پرونده ۹۳۱۲۱۳ شعبه دوم حقوقی حکم صادر شده است و در مرحله اجرا می باشد در مورد جهیزیه زوجه گفته است در آینده مطالبه خواهم نمود در مورد مهریه زوجه به شرح پرونده کلاسه ۹۳۱۲۱۳ شعبه ۱۰۰۱ خانواده ملارد حکم صادر گردیده و در حال اجرا می باشد در مورد اجرت المثل و نحله زوجه اظهار داشت با نظر کارشناس مطالبه مینماید در مورد فرزند مشترک متولد ۱۳۸۸ بنام ع. باستناد مواد ۱۶۸ و ۱۱۶۹ قانون حضانت وی با زوجه است و حق ملاقات برای زوج ماهی یک بار در مکان دادگستری در نظر گرفته شد ضمنا زوج اعلام داشته حاضر به مطلقه کردن همسرش نمی باشد دادگاه زوجه را به پزشکی قانونی جهت انجام معاینات لازم از حیث بارداری معرفی کرده است در برگ چهل پرونده نظر پزشک قانونی ک. حاکی است تا تاریخ ۹۴/۵/۱ که معاینه بعمل آمده نامبرده باردار نمی باشد پس از وصول نظریه پزشکی قانونی دادگاه در تاریخ ۹۴/۵/۳ با اعلام ختم دادرسی بدین شرح انشاء رأی نموده است رأی دادگاه: در خصوص دعوی الف. الف. با وکالت آقای ب. ق. ی بطرفیت ش. گ. با وکالت آقای ح. گ. بخواسته الزام خوانده به طلاق جهت اجرای صیغه طلاق بدلیل عسروحرج ناشی از هتک حیثیت شخصی و خانوادگی زوجه دادگاه با عنایت به جامع اوراق و محتویات پرونده از جمله تصویر سند نکاحیه شماره ۲۷۸۲۹ تنظیمی در دفتر رسمی ازدواج شماره ... . لرستان وجود علقه زوجیت دائم بین زوجین را محرز و مسلم تشخیص داده و در مورد خواسته زوجه چون مساعی و تلاش دادگاه در جهت صلح و سازش و اصلاح ذات البین و انصراف زوجین از طلاق و ترغیب به ادامه زندگی مشترک مؤثر واقع نگردیده و زوجه مدعی عسروحرج بوده و اصرار به طلاق و جدایی داشته مؤدای گواهی گواهان به شرح منعکس در پرونده و هم چنین دادنامه صادره از شورای حل اختلاف مبنی بر پرداخت نفقه توسط خوانده مؤید این موضوع است که دادگاه بمنظور رفع اختلاف بین زوجین به حکم آیه کریمه فان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها فان یریدا اصلاحا یوفق الله بینها ان الله کان علیما خبیرا ; قرار ارجاع امر بداوری صادر و نهایتا داوران انتخابی به موجب لایحه ضم پرونده اعلان داشته اند تلاش و مساعی آنان در اصلاح ذات البین و رفع اختلاف زوجین مؤثر واقع نشده و به عدم امکان سازش طرفین اظهار عقیده نمودن زوجه نیز به استناد نامه پزشکی قانونی مورخ ۹۴/۵/۱ حامله نمی باشد بنابراین دادگاه به استناد مواد ۲۶ و ۲۹ و ۳۴ قانون حمایت خانواده مصوب اسفند ۹۱ و مواد ۱۱۴۵ و ۱۱۳۹ و ۱۱۳۴ و ۱۱۴۷ همگی از قانون مدنی حکم به الزام خوانده به طلاق را صادر و دادگاه زوج را ملزم مینماید زوجه را مطلقه نماید در صورت امتناع در اجرای ماده 33 قانون حمایت خانواده سر دفتر طلاق به نمایندگی از این مرجع نسبت به اجرای صیغه طلاق اقدام نماید مدت اعتبار حکم شش ماه پس از ابلاغ رأی فرجامی یا انقضای مهلت فرجام خواهی است نوع طلاق خلع و بائن است این طلاق عده دارد ضمن اینکه خواهان نفقه و مهریه را جداگانه مطالبه نموده و جهیزیه و اجرت المثل را متعاقبا مطالبه خواهد نمود و حضانت فرزند مشترک تا هفت سال با زوجه و پس از آن با زوج است و برای هر یک از طرفین حق ملاقات برای هفته ای یک مرتبه از ساعت ۱۲ ظهر روز پنجشنبه تا ۱۲ ظهر روز جمعه تعیین و اعلام میگردد رأی صادره حضوری است. از این رأی آقای ش. گ. با وکالت آقای ح. گ. وکیل پایه ۱ دادگستری تقاضای تجدیدنظرخواهی و نقض آنرا نموده است و فتوکپی دادنامه مطالبه نفقه را نیز پیوست نموده است ( برگ ۴۹ پرونده ) که مفادا حاکی است طی دادنامه ۲۰/۹۴ مورخ ۹۴/۱/۱۷ در پرونده ای که به کلاسه ۹۳۰۰۳۲۲ در شعبه سوم شورای حل اختلاف مطرح بوده در تاریخ فوق الذکر قاضی شورا به درخواست خواهان ( زوجه ) آقای ش. گ. ( زوج ) را بابت نفقه معوقه ایام زوجیت به پنجاه میلیون ریال که به عنوان نفقه معوقه ایام زوجیت و فرزندش محکوم نموده و رأی صادره غیابی اعلام شده است. در متن دادخواست تجدیدنظرخواهی وکیل زوج درخواست نقض رأی صادره را به دلایل ذیل نموده است اولا عسروحرج طبق تعریف ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی عبارت است از بوجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد عسروحرج ۱- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت ۶ ماه متوالی و با ۹ ماه متناوب در مدت یکسال ۲- اعتیاد زوج به یکی از مواد مخدر یا ابتلاء به مشروبات الکلی بگونه ای که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم است . ثانیا برابر نظر حقوقدانان عسروحرج در ازدواج و زندگی اگر در نتیجه انفعالات خود زوجه باشد نتیجه اش این است که اظهار تنفر کند مهریه اش را به بخشد و طلاق بگیرد زوجه ای که طلاق با حفظ کلیه حقوق بدون دلیل اثباتی بر تقصیر زوج را میخواهد در عسروحرج نمی باشد و خلاف عدالت است که هم طلاق که در حقوق مرد است بخواهد و هم حقوق ایام زوجیت را کاملا مطالبه نماید و رضایت زوج را برای طلاق یا بذل مال جلب نماید . که چنین موضوعی نه از جانب زوجه و نه از جانب وکیلش مطرح نبوده از این رو شرعا مجوز حکم چنین طلاقی که مورد موافقت زوج قرار نگیرد منتفی خواهد بود و حکم صادر شده فاقد وجاهت در شرایط موجود می باشد ثالثا گواهانی که در جلسه دادگاه حاضر شده باشند و شهادت داده اند بدون اینکه موکل در جلسه دادگاه حاضر شود اظهارات شان به نفع فرزندشان بوده پدر و مادر زوجه بوده اند که بر سر مسائل جزئی از موکل کدورت دارند رابعا قاضی محترم دادگاه بدوی که به نپرداختن نفقه توسط زوج اشاره نموده این درحالی است که دادنامه بصورت غیابی بوده و قطعیت پیدا نکرده و موکل اعلام نموده که این زوجه ناشزه می باشد و بدون اجازه زندگی مشترک را ترک نموده است خامسا قاضی محترم بدوی بدون اینکه جلسات دادرسی متعدد را برای طرفین در نظر بگیرد و موکل و بنده امکان شرکت در جلسات را داشته باشیم فقط صرف یک جلسه آن هم بدون اینکه موکل در جلسه حضور داشته باشد دفاعیات خواهان و شهود خواهان را گرفته است و اینجانب هم که در مرحله دادرسی اعلام وکالت نموده ام که زمان برای دفاع از موکلم نداشته ام و موکل هم منتظر جلسات دادگاه بوده تا مشخصا حضور پیدا کند و دفاعیات خود را اعلام نماید اما قاضی محترم فقط با تشکیل دادن یک جلسه دادرسی و ارجاع امر بداوری که موکل اعلام نموده حاضر به طلاق ونمی باشد اقدام به صدور رأی نموده است نقض رأی را خواستار شده است پرونده پس از تبادل لوایح به شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان لرستان ارجاع شده است در برگ ۶۷ پرونده رأی شعبه ۵ دادگاه محترم تجدیدنظر استان لرستان بدین شرح انشاء و اعلام گردیده است در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح. گ. به وکالت از آقای ش. گ. به طرفیت خانم الف. الف. به خواسته تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه شماره ۵۲۴/۹۴ صادره از شعبه اول دادگاه دادگاه حقوقی کوهدشت که بموجب آن و به شرح و کیفیت مندرج در دادنامه تجدیدنظرخواسته حکم به طلاق یکطرفه بین زوجین فوق الذکر به درخواست زوجه صادر گردیده با توجه به محتویات پرونده و رسیدگی انجام شده در پرونده دادگاه بدوی نظر باینکه ایراد و اعتراض و دفاع موجه و دلیلی که مؤثر واقع گردد و موجبات فسخ دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم نماید در این مرحله از دادرسی ابراز و اقامه نشده و رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز صورت گرفته بنابراین دادنامه مورد اعتراض خالی از ایراد است باستناد ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی مدنی با رد تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه دادنامه صادره تأیید میگردد. ; از این رأی اکنون وکیل زوج فرجام خواهی نموده است که هنگام شور ضمن قرائت گزارش پرونده لایحه او نیز خوانده میشود.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد دیوسالار دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر تقض در خصوص دادنامه شماره ۵۶۹/۹۴ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد

رأی شعبه دیوان عالی کشور

آنچه از محتویات پرونده و ادعای زوجه و وکیلش با توجه به مدافعات زوج و لوایحی که وکیلش در مرحله تجدیدنظرخواهی از دادنامه بدوی و در این مرحله از دادرسی ارائه داده اند مستفاد میگردد صرفنظر از اینکه تصویر کامل از سند نکاحی پیوست نگردیده و معلوم نیست شروط ضمن العقد و مواردی که زوجه بموجب شرط ب ; مندرج در سند نکاحیه حق استفاده از وکالت ضمن برای طلاق را دارد به امضاء زوج رسیده باشد یا خیر؟ با توجه به اینکه از باب عسروحرج زوجه و وکیلش دعوی طلاق را مطرح نموده اند و دادگاه نیز با توجه به این جهت که در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی برای امکان طلاق زوجه در صورت احراز آن زوجه را دارای حق مراجعه به حاکم دادگاه جهت طلاق شناخته است انشاء رأی نموده و دادگاه محترم تجدیدنظر نیز رأی بدوی را عینا تأیید کرده است. در دادخواست تقدیمی تنها دلیل اثباتی ادعای سوءرفتار و ترک زندگی مشترک توسط زوج شهادت دو برادر خواهان و والدین او ذکر شده است که اعتبار اظهارات آنان صرفنظر از ایراد شکلی بر نحوه صدور قرار استماع شهادت شهود و عدم ابلاغ آن بطرفین ( خاصه طرف دعوی ) و بلافاصله پس از صدور قرار با وصف عدم حضور او استماع اظهارات شهود یاد شده که مفادا نشان میدهد بر اساس مطالب از پیش هم آهنگ شده بر سوءرفتار و سوءمعاشرت زوج و بدون ارائه دلیل و قرینه معتبر ترک انفاق وی که بصورت متناوب منظور نظر داشته اند اظهارات آنان توسط دادگاه قبل از هر گونه اظهار نظری توسط زوج معتبر شناخته شده است و دادگاه با استناد به این شهادت علیرغم اینکه زوجه و وکیل او برای اثبات عسروحرج خویش هیچگونه دلیل یا قرینه دیگر ارائه دهند انشاء رأی نموده و دادگاه محترم تجدیدنظر نیز بدون توجه به مدافعات زوج و وکیل او در لایحه اعتراضیه بر رأی دادگاه بدوی که استدلال دادگاه متکی به دلیل کافی و معتبر نبوده است با تأیید آن تجدیدنظرخواهی زوج و وکیل او را مردود و رأی بدوی را عینا تأیید نموده است که بنظر میرسد با توجه به اینکه دادگاه محترم بدوی در رسیدگی به دعوی مطروحه و دلیل اثباتی ادعا که شهادت بوده است و در قانون آئین دادرسی مدنی برای شرایط اعتبار شهادت و نحوه استماع شهادت که باید از قبل کسی که علیه او به شهادت استناد شده است از صدور قرار و وقت دادرسی جهت استماع شهادت مطلع باشد تا مجال دفاع از دعوی و جرح شاهد یا ارائه شهود معارض داشته باشد در ما نحن فیه دادگاه بدون توجه به موازین قانونی و مقررات شکلی دادرسی اقدام نموده است و به اظهارات والدین خواهان و دو برادرش که اعتبار آن مقید به وجود شرایط شرعی شهادت و وجود دلائل و قرائن دیگر در پرونده که دلالت بر معتبر بودن اظهارات آنان نماید اعتبار حجت شرعی و آنرا بعنوان دلیل کافی اثباتی بر عسروحرج زوجه تلقی نموده است که با توجه به مطالبی که در لوایح وکیل زوج در خصوص عدم وجود قراین و امارات کافی بر حدوث عسروحرج زوجه و بر اثبات حقانیت او بر طلاق که از حقوق مرد شناخته شده است رأی صادر مغایر با موازین شرعی و قانونی از حیث بلا دلیل بودن ادعای عسروحرج که مبنای صدور رأی و استحقاق زوجه بر خواسته محسوب گردیده است اصدار یافته است بنابمراتب مستندا به بند ۲ ماده ۳۷۱ و بند ج ماده ۴۰۱ قانون آئین دادرسی مدنی با نقض رأی صادره پرونده به یکی دیگر از شعب محاکم تجدیدنظر استان لرستان جهت رسیدگی مجدد ارجاع میگردد.

شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار

عبدالعلی ناصح - عباسعلی علیزاده

مواد مرتبط