رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تعیین عده در طلاق با وجود باکره بودن زوجه

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۲۰۱۳۳۴
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۷۲۰۱۳۳۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۱۱/۲۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۱۲ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتعیین عده در طلاق با وجود باکره بودن زوجه
قاضیسید جعفرمصطفوی
قدرت اللهطیبی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تعیین عده در طلاق با وجود باکره بودن زوجه: درصورتی که علیرغم برگزاری مراسم عروسی و زندگی مشترک زوجین به مدت چندین ماه، زوجه همچنان باکره باشد، تعیین عده برای زوجه ضمن صدور حکم به طلاق فاقد وجاهت است.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم س. ا.فرزند ع. با وکالت خانم پ. ج.پ. وکیل پایه یک دادگستری دادخواستی به طرفیت آقای ی. ق. فرزند ر. بخواسته صدور گواهی عدم امکان سازش ( طلاق ) به استناد و بند یک (ترک انفاق ) و عدم رعایت حقوق واجبه زن و بند ۲ سوء رفتار معاشرت به محاکم عمومی حقوقی شهرستان بابل تقدیم داشته و به شعبه ۱۰ ارجاع گردیده است وکیل خواهان در توضیح اعلام کرده ۱ - خوانده دعوی در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۰ موکله را به عقد رسمی و دائمی خود درآورده بعد از گذشت قریب به دو ماه مراسم عروسی توسط پدر شوهر موکله و خانواده موکله برگزار می شود ۲ - متأسفانه زوج از ابتدا زندگی و عقد بنای ناسازگاری و بی توجهی با موکله گذاشته و کوچکترین توجهی به وی نمی کند بطوریکه زوجه بعد از گذشت چندین ماه از عقد و انجام مراسم عروسی همچنان باکره بوده و زوج هیچ اهمیتی به بر طرف کردن نیاز های زوجه نداده و با وی همبستر نمی شود و بنا به اظهارات موکله حتی مدتی در یک رختخواب نمی خوابیدند ۳ - زوج از زمان عقد تا کنون حاضر به پرداخت نفقه نشده و زوجه که خود پزشک می باشد با حمایت خانواده اش گذران زندگی می نماید ۴ - زوج تحت نظر پزشکان اعصاب روان از قبیل ح.ع.و دکتر ف.ن. بوده و دارو مصرف می کند در زمان ازدواج از زوجه مخفی نگاه داشته است لذا تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش ( طلاق ) دارد ملاحظه می شود که آقای م. خ. م. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالت نامه خود را وکیل خوانده معرفی نموده است شعبه مذکور پس از تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین بتاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۷ جلسه دادگاه در وقت مقرر با حضور وکلای طرفین تشکیل داده وکیل خواهان اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است وکیل خوانده در دفاع از موکل خود اظهار داشت مستند خواهان در طرح دعوی بند ۱ و ۲ شروط ضمن عقد نامه می باشد لازم به ذکر است در صورتی استحقاق تقاضای طلاق به موجب بند یک ایجاد می گردد که زوج از پرداخت نفقه استنکاف نموده و الزام وی نیز به پرداخت ممکن نباشد لذا فی الحال حقی برای زوجه ایجاد نمی کند از طرفی با دقت در مضمون بند ۲ شروط به نحوی به شرایط عسرو حرج اشاره دارد که اگر ادامه زندگی مشترک برای طرفین با زوجه غیر قابل تحمل باشد که در مانحن فیه بین موکل و همسرش در مدت ۵ ماه زندگی مشترک مسائلی پیش آمده که موجب وقفه در زندگی ایشان شده و موضوع به اندازه ای حاد نیست که توجیهی برای مفارقت باشد موکل و خانواده اش مصرانه تقاضای بازگشت همسرش به زندگی دارند موکل حاضر است برای اثبات حسن نیت خود منویات و منظور همسرش را تامین و فراهم نماید با توجه براینکه زوجه خانم دکتر ا.در جلسه دادگاه حاضر نشده استدعای اصلاح بین طرفین داشته و درخواست می شود جلسه رسیدگی را جهت حضور زوجه و ارجاع موضوع به مراکز مشاوره تجدید فرمائید وکیل خواهان اظهار داشت اینجانب تقاضای وکیل خوانده مبنی بر ارجاع موضوع به مرکز مشاوره را قبول ندارم و با توجه به دفاعیات وکیل زوج لوایح دفاعیه خویش را تقدیم خواهم داشت ضمنآ کلمه زوجه در سطر سوم در بند ۴ از صفحه دوم دادخواست با کلمه زوج تصحیح می شود دادگاه طرفین را به مرکز مشاوره شهرستان بابل معرفی و مرکز مذکور طی صورت جلسه اعلام کرده زوجین ۱۲ ماهی است که ازدواج کرده و علت درخواست طلاق طبق گفته زوجه بیماری وسواس زوج می باشد و زوجه طی برگزاری جلسات مشاوره حاضر به ادامه زندگی مشترک نبوده و خواستار طلاق می باشد دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و تذکر داده طرفین در مهلت تعیین شده داوران واجد شرایط خودشان را به دادگاه معرفی نمایند بتاریخ ۱۳۹۳/۴/۲۹ در وقت فوق العاده جلسه دادگاه تشکیل و در این جلسه آقای ع. ا. به عنوان داور زوجه معرفی و شرایط و وظائف داوری به نامبرده تفهیم گردیده است و آقای آ. گ. نیز از طرف زوج به عنوان داور معرفی و بتاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۳ در وقت فوق العاده وظائف داوری به داور مذکور تفهیم شده است داوران منتخب نظریه خود شانرا بطور جداگانه تقدیم و پیوست پرونده می باشد اداره پزشکی قانونی شهرستان بابل شرحی در پاسخ به دادگاه به شماره ۹۳/۳۹۸۲ - ۱۳۹۳/۵/۲۹ اعلام کرده خانم س. ا. باکره بوده و از حیث بارداری منفی میباشد ( ص ۵۱ ) دادگاه پس از طی مراحل دادرسی ختم رسیدگی اعلام و به شرح دادنامه شماره ۱۱۹۵ - ۱۳۹۳/۶/۳ مبادرت به صدور رأی می نماید دادگاه استدلال کرده است به اینکه : به عنایت به گوهیهای پزشکان متخصص در مورد طوج مضبوط در صفحات ۳۲ و ۳۳ پرونده و اعلام نتیجه نهائی مرکز مداخله در خانواده به منظور کاهش طلاق صفحه ۲۹ پرونده و با عنایت به اینکه مساعی دادگاه و داوران جهت سازش بین طرفین مؤثر واقع نگردیده و به لحاظ تحقق شروط بند یک از بند ب شروط ضمن العقد مندرج در نکاحنامه رسمی در نتیجه دعوی خواهان را وارد تشخیص و به استناد مواد ۲۳۴ - ۲۳۷- ۱۱۱۹- ۱۲۲۱ - ۱۲۵۷ - قانون مدنی مواد ۲۶ - ۲۷ - ۲۸ - ۳۳ - ۳۴ قانون حمایت از خانواده و مواد ۱۹۸ و ۵۱۹ قانون آئین دادرسی مدنی حکم به الزام زوج به طلاق با احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق صادر می نماید. طلاق مزبور بائن است و عده آن از تاریخ وقوع طلاق سه ظهر است و رعایت وجود شرایط صحت اجرای صیغه طلاق از جمله مراعات مفاد ۱۱۳۴ -۱۱۳۵ - ۱۱۴۰ - ۱۱۴۱ - قانون مدنی حسب مورد به عهده مجری صیغه طلاق خواهد بود خواهان در این پرونده هیچ ادعای مالی علیه خوانده مطرح نکرده و برابر گواهی پزشکی قانونی بابل به شماره ... - ۱۳۹۳/۵/۲۹ باکره و فاقد حمل است همچنین به استناد مواد ۳۲ و ۳۳ قانون حمایت از خانواده مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه پس از ابلاغ رأی فرجامی یا انقضاء مهلت فرجام خواهی است و به نمایندگی سر دفتر در اجرای صیغه طلاق در صورت امتناع زوج تصریح می گردد ضمنآ خوانده را به پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله در حق خواهان محکوم می نماید پس از ابلاغ دادنامه آقای ی. ق. با وکالت آقای م. خ.طی دادخواست و لایحه پیوستی نسبت به دادنامه صادره تجدید نظر خواهی کرده است و پرونده به شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان مازندارن ارجاع گردیده است شعبه مذکور پس از وصول پرونده بتاریخ ۱۳۹۳/۸/۷ در وقت فوق العاده جلسه دادگاه را تشکیل و دستور داده با تعیین وقت دادرسی جهت اخذ توضیح در خصوص عسرو حرج زوجه طرفین دعوت شوند سپس بتاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۵ جلسه دادگاه را در وقت مقرر با حضور طرفین و وکلای آنان تشکیل داده ابتداء تجدید نظر خوانده ( زوجه ) اظهار داشت در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۰ به عقد آقای ی. ق. در آمده و زندگی مشترک را شروع نمودیم مدت ۶ ماه باهم زندگی کرده ایم اختلاف اساسی از ابتدای شروع زندگی وجود داشته ولی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۱/۱ ارتباط قطع شد در خصوص ترک انفاق دادخواست حقوقی داده ام حکم به رد آن صادر شده است نامبرده روابط زناشویی با من نداشته است شوهرم وسواس فکری شدید دارد سابقآ ازواج کرده و دائمآ به همسرش فکر می کرد علاقه به من نداشت از زمان ازدواج باکره می باشم وکیل مشارالیها نیز مطالب موکلش را تأیید کرده و اضافه نموده به اینکه برآورده ساختن نیازهای جنسی و عاطفی همسر از اهداف اولیه زندگی مشتر می باشد حسب اقاریری که زوج در دادگاه بدوی داشته و لایحه و اظهارات موکله زوج همچنان در فکر زندگی اول خویش بوده و اساسآ هیچ مهر و محبتی به موکله ندارد لذا مصداق بارز ترک حقوق واجبه زن و سوء معاشرت و عسرو حرج می باشد زوج حسب گواهی های متعدد مضبوط در پرونده تحت درمان دو پزشک اعصاب و روان بوده با توجه به اینکه حتی حاضر به همبستر شدن با زوجه نبوده و حتی منزلی در خصوص زندگی مشترک فراهم نکرده و اینجانب به همراه موکله جهیزیه زوجه را از انباری منزل پدری زوج بیرون آورده و صورت جلسه آن ضمیمه پرونده میباشد بنا به مراتب تقاضای تأیید دادنامه بدوی را داریم تجدید نظر خوانده اظهار داشت سابقآ در سال ۱۳۸۵ با خانم ف. س. ازدواج نموده ام بعلت فشار روحی وی را طلاق داده ام مجددآ در تاریخ ۱۳۹۲/۳/۱۰ با خانم س. ا. عقد نموده و در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۱۵ مراسم عروسی برگزار گردیده و هزینه زندگی و نفقه وی را پرداخت می کردم توان مالی ندارم دانشجو می باشم مسکن مستقلی در رامسر دارم علت وسواسی نداشته ام و ندارم ( عین عبارت ) مرا به پزشکی قانونی بفرستید تا معاینه شوم پس : علت عدم همبستر شدن شما به زوجه چه بوده است جواب : اوائل زندگی عمل نزدیکی داشته ایم بلحاظ اینکه اختلاف خانوادگی پیش آمده با هم جدا زندگی می کردیم پس : با توجه به اظهارات زوجه وی باکره می باشد قبول دارید ؟ جواب : باکره بودن وی را قبول دارم دخول انجام نگرفته است زوج اضافه کرد : بنده خدمت دادگاه عرض میدارم که از ته دل قلبآ و ظاهرآ که حلقه دستم هست و با اینکه از حدود یکسال پیش تا حالا حتی یکبار ایشان را ندیده ام و به خدای واحد قسم ایشان را دوست دارم و در آخرین نشست بنده عرض کردم تمام خاطرات زندگی گذشته را فراموش کردم و بابحث پزشک بودن شماهم کنار آمدم و برایم عادی است فقط بحث خانه مطرح شد ایشان گفته بابل باشد ولی من قبول نکردم گفتم ساری باشد در عین حال الآن حاضرم هرجا ایشان بفرمایند منزل با امکانات درحد وسع ام تهیه کنم تجدید نظر خوانده اظهار داشت مشکل اصلی ایشان تفکر وسواس گونه به همسر قبلی ایشان بوده است اگر دست به دست ایشان میزدم دستم را پرت می کرد در بازگشت به منزل سوئیچ ماشین را با مایع و آب شستو شو میدهد وسواس کثیفی داشته است حتی از ایشان تقاضای رابطه جنسی داشته ام ایشان مخالفت می نمودند و می گفت از زمان خواستگاری داروی اعصاب و روان مصرف می کردم و به من هم می گوید دارو مصرف کن تا میل جنسی خود را از بین ببری حتی چند بار ذکر کرد من خودم را می کشم یا از منزل متواری می شوم و حتی می گفت اگر من به جای تو بودم تا الآن طلاق گرفته بودم وکیل تجدید نظر خواه مطالب گذشته را تکرارو اضافه کرده نکته ای که بارها خواهان و وکیل محترم وی در رسیدگی برآن تأکید داشتند بحث بیماری روحی و روانی موکل بوده و دادگاه بدوی این موضوع را مستمسک قرار داده است حال آنکه ادعی خواهان با نظر احد از پزشکان معالج که البته از جانب خانم زوجه به موکل معرفی شده بود نمی تواند ملاک عملی قرار گیرد در خصوص اخذ نظریه پزشکی قانونی می تواند مؤثر و مبین واقعیات باشد ضمنآ موکل بلحاظ فیزیکی و پزشکی هیچگونه مشکل مقاربتی و جسمی یا وسواس اعم از جنسی یا فکری ندارد دادگاه از خود تجدید نظر خواه سوال کرد که آیا شما دارای وسواس فکری و اختلال اضطرابی هستید جواب : خیر من دارای وسواس فکری و اختلال اضطرابی نیستم پس : علت مراجعه شما نزد پزشک اعصاب و روان از تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۰ چه بوده است ؟ بخاطر دوری از پدر و مادرم فوت نموده پیش پزشک متخصص رفته ام اظهارات دکتر ف. ن. را قبول ندارم زیرا از آشنایان زوجه می باشد وکیل تجدید نظر خوانده از تجدید نظر خواه سئوال کرد : در صورتی که هیچگونه بیماری و وسواس فکری نداشته علت عدم همبستری با زوجه و عدم دخول و یا حتی افعال مادون همبستری چه بوده ؟ جواب : اصلآ عدم افعال مادون همبستری را قبول ندارم و حاضرم دست روی قرآن بگذارم ولی دلیل عدم دخول دلیل اختلاف فرهنگی بین دو خانواده که من متوجه آن شدم این علاقه و این امر را در من سرکوب کرد که الحمدا...به لطف خدا کاملآ حل شده است دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین و وکلای آنان طی تصمیمی دستور داده با تعیین وقت نظارت زوج به پزشکی قانونی معرفی شود در ضمن گواهیهای پزشکی در صفحه ۳۲ و ۳۳ پرونده مربوط به دکتر ف.ن. و دکتر ح. ع. پیوست نامه پزشکی قانونی گردد در ضمن چنانچه زوج دارای پرونده های بالینی در خصوص بیماری باشد از سوی پزشکی قانونی موردبررسی قرار گیرد و نتیجه اعلام شود بتاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۲۸ در وقت فوق العاده جلسه دادگاه تشکیل شده و دادگاه با توجه به نامه شماره ۳۷۷۷۲۹/م/۱۳ - ۱۳۹۳/۱۱/۲۵ پزشکی قانونی شهرستان ساری دستور داده درفتر وقت رسیدگی تعیین و زوجین جهت معرفی به پزشکی قانونی دعوت شوند سپس بتاریخ ۱۳۹۴/۳/۲ در وقت مقرر جلسه دادگاه با حضور زوجین تشکیل و نامبردگان در این جلسه به پزشکی قانونی معرفی شوند اداره پزشکی قانونی شهرستان ساری طی شرحی به شماره ... بتاریخ ۱۳۹۴/۳/۲ اعلام کرده از آقای ی. ق. مصاحبه بعمل آمده نامبرده در حال حاضر مبتلا به اختلال دو قطبی نوع تیپ II در اپینرود هیپومانیا می باشد از جمله اختلالات خلقی می باشد سابقه مشکلات شخصیتی هم وجود داشته است ( ص ۱۰۷ ) سپس بتاریخ ۱۳۹۴/۳/۴ جلسه دادگاه با حضور طرفین و وکیل زوجه در وقت مقرر تشکیل گردید وکیل زوجه مطالب گذشته را تکرار و اضافه کرده طرفین دارای پرونده طلاق در همین شعبه به کلاسه ۹۳۰۹۷۰ می باشند و زوج نیز در این جلسه اظهارات قبلی را تکرار نموده است دادگاه طی تصمیمی استدلال کرده است به اینکه : طرفین در این دادگاه دارای پرونده دیگری بکلاسه ۹۳۰۹۷۰ با موضوع طلاق دارند که اتخاذ تصمیم در هریک مؤثر در دیگری است لذا مستندآ به ماده ۱۰۳ آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی قرار رسیدگی توامان صادر مقرر است دفتر ضمن لف این پرونده به پرونده کلاسه مذکور و با توجه به وصول نظریه پزشکی قانونی وقت رسیدگی تعیین و طرفین دعوت شوند سپس بتاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۸ در وقت مقرر جلسه دادگاه با حضور طرفین و وکیل زوجه تشکیل شده و پرونده های کلاسه ۹۳/۵۹۶ و ۹۳/۵۹۷ ضمیمه شده مورد ملاحظه قرار گرفت و زوجه اظهارداشت من باقی مانده مهریه و سایر حقوق مالی خود را در قبال طلاق بذل می کنم چون من در عسرو حرج هستم در صورتیکه زوج حاضر به طلاق نباشد کلیه حقوق خود را می گیرم وکیل زوجه گفت جلسه حاضر در رسیدگی به سه پرونده طلاق - نفقه زوجه و تمکین بوده که حسب دستور ریاست محترم همگی با یکدیگر لف گردیده است علاوه بر نظریه های پزشک متخصص پزشکی قانونی نیز تمام ادعاها و اظهارات موکل را تأیید کرده است وکیل مذکور پس از تکرار ادهای گذشته اظهار داشت علی ای حال با توجه به اینکه حسب نظریه های متعدد پزشکی وضعیت بیماری زوج به گونه ای می باشد که موجبات عسرو حرج زوجه را فراهم می آورد دادگاه بدوی با معرفی زوجه به پزشکی قانونی و تأیید بکارت وی حکم طلاق صادر کرده است که زوج صرفآ از باب ایذاء و آزار نسبت به این حکم تجدید نظر خواهی کرده است لذا تقاضای تأیید حکم بدوی در خصوص طلاق دارم در خصوص پرونده های دو دادخواست که در واقع تقابل بودند هردو را رو نموده است لذا در خواست صدور حکم در خصوص نفقه نیز داریم دادگاه خطاب به وکیل زوجه مبنی بر اینکه در خصوص نظریه پزشکی قانونی مطلبی دارید بیان کنید وکیل مذکور گفت از مفاد نظریه پزشکی قانونی مطلع شده ام خطاب به زوج که مطلبی دارید بیان کنید نامبرده اظهار داشت وکیل زوجه به چند نکته اشاره کرده که دوباره خدمت شما عرض می دارم نکته اول من در فکر همسر قبلیم هستم من خدا را شاهد می گیرم که در ذهن بنده فقط خانم فعلی وجود دارد نکته دیگر بحث باکره بودن زوجه و این قضیه در یک تختخواب نمی خوابیدند مربوط به حدود سال ۱۳۹۲ می باشد که آن هم در جواب قبلی عرض کردم به علت یکسری مشغله های ذهنی بنده نسبت به موضوعی خاص بوده است که بنده آن موضوع را برای خودم حل نموده ام ولی غیر از این مدت بسیار کوتاه با ایشان در یک رختخواب می خوابیدیم و باهم همبستر می شدیم هردو به درجه انزال میرسیدیم و بنده هم در این مضوع هیچ مشکلی از لحاظ دستگاه جنسی ندارم در این لحظه خانم س. ا. (زوجه ) اعلام نموده در جهت تسریع رسیدگی پرونده دعوی مطالبه نفقه مسترد می نمایم دادگاه تجدید نظر پس از طی مراحل دادرسی ختم رسیدگی اعلام و به شرح دادنامه شماره ۸۲۱ - ۱۳۹۴/۶/۲۳ با استدلال به اینکه حسب نظریه پزشکی قانونی تجدید نظر خواه ( زوج ) مبتلا به اختلال دو قطبی می باشد که از جمله اختلالات خلقی است و منشاء اختلافات به وجود آمده نیز همین موضوع است و اعتراض به نظریه پزشکی قانونی هم مستند به دلیل محکمه پسند نیست از اینرو مردود می گردد لذا تحقق بند یک از شق ب از شروط ضمن عقد محرز است لذا ضمن رد تجدید نظر خواهی زوج دادنامه تجدید نظر خواسته را تأیید می نماید در خصوص تجدید نظر خواهی زوجه با وکالت خانم پ. ج.پ. از دادنامه شماره ۱۴۳۲ - ۱۳۹۳/۷/۵ که به موجب آن حکم برد دعوی مطالبه نفقه صادر گردیده نظر به صورت جلسه مورخ ۱۳۹۴/۶/۱۸ این دادگاه مبنی بر اینکه زوجه دعوی خود را مسترد نموده لذا به استناد بند ب ماده ۱۰۷ قانون مرقوم این بخش از دادنامه نقض و قرار رد دعوی اولیه را صادر می نماید دادنامه بتاریخ ۱۳۹۴/۷/۱۲ به وکیل آقای ی. ق. ابلاغ و وکیل مذکور به وکالت از مشارالیها طی دادخواست و لایحه پیوست نسبت به دادنامه صادره فرجام خواهی کرده و بتاریخ ۱۳۹۴/۸/۳ نسبت به تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است لوایح طرفین مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و هنگام شور قرائت خواهد شد . هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید . پس از قرائت گزارش آقای سید جعفر مصطفوی عضو ممیز و اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره ۸۲۱-۱۳۹۴/۶/۲۳ صدره از شعبه ۱۲ ادگاه تجدید نظر استان مازندران مشاوره نموده چنین رأی می دهد :

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به مندرجات پرونده و اوراق و مندرجات آن و نظر به مستندات و مبانی استدلال دادنامه فرجام خواسته بر اساس موزاین و مقررات قانونی و با رعایت اصول و تشریفات دادرسی صادر گردیده و فاقد خلاف بین می باشد و از ناحیه فرجام خواه و وکیل وی نیز دلائل و مدارکی که موجبات پذیرش فرجام خواه را فراهم نماید ارائه نشده است النهایه با توجه به گواهی پزشکی قانونی و اقرار طرفین در جلسات دادگاه مبنی بر اینکه زوجه خانم س. ا.فرجام خوانده باکره است و مطابق ماده ۱۱۵۵ قانون مدنی زنی که بین او و شوهرخود نزدیکی واقع نشده عده طلاق ندارد بنابراین تعیین عده در دادنامه بدوی خلاف مقررات قانونی است لذا با عنایت به ماده ۴۰۳ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی بااصلاح این قسمت از دادنامه مستندآ به ماده ۳۷۰ قانون مذکور ضمن رد فرجام خواهی دادنامه فرجام خواسته نتیجتآ ابرام و پرونده اعاده می گردد.

شعبه ۱۲ دیوانعالی کشور- رئیس و مستشار

قدرت اله طیبی - سید جعفر مصطفوی