رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقاضای فسخ نکاح به دلیل تدلیس

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۳۸۵
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۳۸۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۱۱/۲۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتقاضای فسخ نکاح به دلیل تدلیس
قاضیانصاری
محمد ربانی نژاد

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تقاضای فسخ نکاح به دلیل تدلیس: سکوت زوجه نسبت به عیب موجب تحقق تدلیس نبوده و در صورت عدم شرط وصف سلامت در حین عقد، استناد به بیماری و عدم اطلاع زوج موجب خیار فسخ نکاح نمی شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

خواهان آقای م.ی. به طرفیت (خوانده) خانم ف.ک. دادخواست به خواسته فسخ نکاح به لحاظ فسخ نکاح و لحاظ کتمان حقیقت و عدم وجود صفت سالم بودن (زوجه) تقدیم دادگاه عمومی شازند نموده به شعبه اول عمومی حقوقی همان شهر ارجاع گردیده است و در شرح دادخواست اظهار داشته به موجب عقدنامه پیوست خوانده همسر شرعی و قانونی اینجانب می باشد که در تاریخ ۱۳/۴/۹۰ به عقد دائم اینجانب درآمده است از ابتدای زندگی متوجه رفتار غیرمتعارف خوانده شدم که با پیگیری های صورت گرفته علی رغم کتمان حقیقت از طرف همسرم و خانواده ایشان متوجه شدم که دارای بیماری ذهنی بوده و تحت عنوان کن ذهن در بهزیستی شازند تحت مراقبت و درمان بوده ازآنجایی که شرط ضمنی در هر ازدواج بلوغ عقلی و سالم بودن روح و روان زوجه می باشد ولی با کتمان حقیقت از اینجانب به نوعی تدلیس در ازدواج صورت گرفته به محض اطلاع از وضعیت روحی و جسمی همسرم عقد نکاح را فسخ نمودم تقاضای صدور حکم اعلامی دایر بر تأیید فسخ نکاح صورت گرفته مورد استدعاست. در جلسه اول دادگاه خواهان اظهار داشته خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است پس از ۲ ماه یا ۳ ماه که از عقد گذشت من در مورد مدرک تحصیلی و چگونگی اخذ آن سؤال کردم متوجه شدم در مدارس افراد استثنایی می کند از همان روز که متوجه عقب افتادگی او شدم به خانواده وی مراجعه کردم و مشکل را با آن ها در میان گذاشتم که مسئله را تمام کنیم قبول نکردند من بعد از عقد ۳ ماه در شاهرود کار می کردم و نزدیک همسرم نبودم و بعدا متوجه شدم این خانم تقصیری ندارد و پدر و مادرش مقصرند. خوانده نیز در پاسخ اظهار داشته من هیچ مشکلی نداشتم و فقط یک سال نتوانستم درس بخوانم که مرا به بهزیستی بردند و تا دوم دبیرستان بیشتر نتوانستم درس بخوانم خواهان اظهار داشت اطلاع من از موضوع همسرم در شهریور یا مهرماه است و همان تاریخ برای فسخ نکاح مراجعه نمودم و معرف این خانم یکی از بستگان این خانم بود و گفت دختر خوبی است و من هم مختصر تحقیقی انجام دادم که همه گفتند خانواده خوبی دارد و کسی از بیماری این خانم صحبت نکرد دادگاه خوانده را جهت بررسی وضعیت تحصیلی و اینکه در سلامت کامل به سر می برد یا خیر به پزشکی قانونی معرفی شود تا پس از معاینه نتیجه را اعلام نمایند. از بهزیستی نیز در صورت لزوم استعلام و اظهارنظر خود را با در نظر گرفتن سوابق موجود در بهزیستی شازند اعلام نمایند. پزشکی قانونی پاسخ داده حسب مشاوره تخصصی انجام شده نامبرده یک مورد عقب ماندگی ذهنی ضعیف محسوب می گردد و سن عقلی حدود ۱۵ سال دارند که در سازگاری زندگی تأثیر زیاد دارد در دادگاه نظریه پزشکی قانونی قرائت و طرفین اعتراض به آن ننمودند. خوانده گفته من با خواهان هفت یا هشت ماه با هم بودیم مرا به منزل بستگان می برد بعد از ۸ ماه می گوید این عقب ماندگی دارد خواهان می گوید ۴ یا ۵ ماه با این خانم بودم به محض اطلاع به خانواده ایشان گفتم فسخ نکاح در حضور کسی نبوده فقط به خانواده ایشان مراجعه کردم و به آن ها گفتم و اولیاء دختر (زوجه) می گوید خواهان (زوج) هیچ صحبتی در مورد عقب ماندگی دخترمان انجام نداده. خوانده می گوید با هم رابطه زناشویی داشتیم و خواهان هیچ صحبتی در این مورد نداشته و نفی نکرده است ولی پزشکی قانونی اعلام داشته پرده بکارت نامبرده (زوجه) از نوع حلقوی، کنگره دار، قابل اتساع است که در حال حاضر سالم است و علائمی از دخول در آن مشهود نمی باشد. شعبه اول دادگاه شازند طی دادنامه ۳۰۰۵۷۰ -۱۹/۶/۹۱ در مورد خواسته خواهان (رسیدگی و صدور حکم بر فسخ نکاح به لحاظ کتمان حقیقت با این بیان: با توجه به اظهارات و مدافعات طرفین به شرح حضور در جلسات دادرسی ملاحظه نظریه پزشکی قانونی در مورد وضعیت روانی و روحی خوانده و نظر به اینکه وصف سلامت از اوصافی است که عقد نکاح متباینا بر مبنای آن منعقد و خواهان نیز صرفا و پس از مدتی که عادتا پس از عقد اطلاع از وضعیت جسمانی حاصل می شود عقد نکاح را تلویحا فسخ نموده که بروز عملی آن طرح شکایت کیفری و متعاقبا طرح دعوی حقوقی در تاریخ ۱۹/۱۱/۹۰ می باشد لذا خواسته خواهان را وارد تشخیص نکاح فی مابین طرفین را از تاریخ قدر متیقن ۱۹/۱۱/۹۰ فسخ شده و منحل اعلام می دارد بدیهی است با توجه به اینکه فسخ نکاح قبل از نزدیکی می باشد زوجه مستحق مهریه نمی باشد از رأی صادره خانم ف.ک. تقاضای تجدیدنظرخواهی نموده و اظهار داشته نسبت به دادنامه شماره ۳۰۰۵۷۰ مورخ ۱۹/۶/۹۱ که از دادگاه حقوقی شعبه اول شازند صادر گردیده و در تاریخ ۲۳/۶/۹۱ ابلاغ شده معترض و درخواست رسیدگی می نمایم در لایحه اعتراضیه اظهار نموده نظر به اینکه اینجانبه دیپلم ردی هستم و یک سال در مدرسه استثنایی درس خوانده ام و همسرم با آوردن خانواده اش از من خواستگاری کرده و مدت ۸ ماه دوران نامزدی داشته ایم و وی بعد از ۱۵ ماه هوسرانی ادعای عقب ماندگی کرده و همسرم بنای ساختمانی است و به مشاغل متعدد ساختمانی اشتغال دارد و آیا با ۸ ماه نامزدی باید ادعای مطروحه را بنماید. لذا با گذراندن ۱۱ سال تحصیل و عدم مردودی در مدارس عادی با عدم دخول مطروحه خواهان حقوق خود به ویژه مهریه ام می باشم. شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی طی دادنامه ۲۰۰۸۰۵ مورخ ۱۷/۸/۹۱ تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه ۰۵۷۰-۱۹/۶/۹۱ صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شازند را وارد دانسته و با این بیان: اولا قبل از عقد شرط وصف سلامت ذکر نشده است به طوری که عقد بر زوجه با وصف صحت و سلامت خوانده شده باشد و ثانیا مجرد نگفتن عیب تدلیس محسوب نمی شود و دادگاه بدون توجه به موارد مذکوره رأی صادر نموده است مشمول بند ج و ه ماده ۳۴۸ ق.آ.د.م. می باشد دادنامه تجدیدنظر خواسته را نقض و به تجویز مفهوم مواد ۴۳۸ و ۱۱۲۳ و ۱۱۲۸ ق.م. و فتوای مراجع عظام ۱ امام خمینی (ره) ۲ آیت اله العظمی گلپایگانی (ره) حکم به بطلان دعوی خواهان آقای م.ی. صادر می نماید از دادنامه صادره فوق الذکر آقای ع.م. به وکالت از فرجام خواه آقای م.ی. تقاضای فرجام خواهی نموده و اظهار داشته نسبت به دادنامه که در تاریخ ۱۷/۸/۹۱ از شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی صادرشده و در تاریخ ۳/۱۰/۹۱ ابلاغ شده فرجام خواهی و درخواست رسیدگی می شود و در لایحه فرجام خواهی اظهار داشته استناد قاضی محترم تجدیدنظر به نظرات حضرات عظام به دلایل ذیل فاقد ارزش قانونی است اول اینکه زمانی به فتاوی مراجع محترم استناد کرد که قانون ساکت باشد. دوم اینکه فتاوی مراجع در مواردی می باشد که اصلا ربطی به موضوع پرونده نداشته و به عبارتی خروج موضوعی دارد. عرف منطقه سربند (شازند) بدین منوال می باشد که دختر و پسر تا قبل از خواستگاری اصلا یکدیگر را نمی شناسند و موکل اینجانب می گوید که با توجه به معرفی اقوام به خواستگاری رفته و تنها حدود ۱۰ دقیقه با همسرش صحبت نموده در این مدت نیز هر چه به همسرش می گفته در جواب ایشان عنوان می کرده هر چه نظر شما باشد این رفتار به نوعی بوده که موکل احساس نموده از نجابت بیش ازحد همسرش بوده اصلا فکر نمی کرده که همسرش صرفا در حال تکرار جملاتی است که مادرش به او یاد داده می باشد. آیا اگر مردی که پسر است یعنی تابه حال ازدواج نکرده به خواستگاری دختری که سالم نیست می رود این وصف آن قدر به صورت ضمنی لازم است که اگر جوانی یک درصد احتمال بدهد که دختری که به خواستگاری اش می رود سالم نیست حتی وارد آن خانه هم نمی شود در مجلس خواستگاری و غیره از این دختر تعریف دروغ نموده اند. هزاران هنر حتی یکی از آن ها را هم ندارد به او نسبت داده اند ولی افسوس که همه آن تعریف ها نوشته نشده مطمئنا شرط سالم بودن شرط زیربنایی ازدواج است که در زمان فعلی احتیاج به بیان آن نمی باشد. زوجه نیز لایحه ای را تقدیم و در آن پس از تکرار مطالب گذشته خود اضافه نموده که از محضر ریاست محترم دیوان عالی کشور خواستارم طبق رویه اسلام و دین شیعه نگذارید حق دختری باکره و آبرومند با این تهمت های ناروا ضایع گردد و پایمال شود که بر گفته دین مرد می تواند به شرط اینکه تمام و کمال مهریه و حقوق زن را داده باشد آن را طلاق دهد و نگفته است که اول تهمت ناروا زده تا بدون حقوق و مزایا بتواند طلاق دهد. تحقیق کنید ببینید هیچ کسی من را به عنوان کم عقل می شناسد که شوهر و وکیل ایشان (زوج) در اظهارات خود به کرات استفاده کرده اند و وکیل این حرف هایش چنین برمی آید که برای پول حتی حاضر است یک شخص را دیوانه بخواند و نظر امام خمینی و آیت اله گلپایگانی را نیز خلاف قانون بداند ولی وکیل نمی داند که قانون که ایشان حرف می زند همین حضرات عظام طبق قانون اسلام نوشته اند که ایشان فتوی مراجع را زیر سؤال می برند. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه (۲۶) ارجاع شده است.

هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای ربانی نژاد عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره ۰۰۸۰۵-۱۷/۸/۹۱ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجام خواهی آقای م.ی. با وکالت آقای ع.م. به طرفیت (زوجه) خانم ف.ک. نسبت به دادنامه فوق الذکر صادره از شعبه هفتم دادگاه تجدیدنظر استان مرکزی که در رد دادنامه شماره ۳۰۰۵۷۰-۱۹/۶/۹۱ صادره از شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی شازند می باشد نظر به اینکه از سوی وکیل فرجام خواه دلیل موجهی که بتواند اساس رأی را به هم بزند ارائه نشده و رأی صادره بر وفق قانون و شرع از دادگاه محترم تجدیدنظر مزبور اصدار یافته و از نظر شکلی نیز قانون رعایت گردیده و ایرادی بر آن نیست لذا فرجام خواهی غیر وارد تشخیص و ضمن ابرام دادنامه فرجام خواسته فوق الاشعار پرونده طبق ماده ۳۹۶ ق.آ.د.م. جهت اقدام مقتضی به دادگاه صادرکننده رأی عودت داده می شود.

رئیس شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور عضو معاون

انصاری ربانی نژاد