رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تکلیف دادگاه در رسیدگی به دعاوی همزمان فسخ نکاح و طلاق

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۲۷۹
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۲۷۹
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۹/۲۹
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۶ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعتکلیف دادگاه در رسیدگی به دعاوی همزمان فسخ نکاح و طلاق
قاضیمحمد ربانی نژاد
جعفرالهی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره تکلیف دادگاه در رسیدگی به دعاوی همزمان فسخ نکاح و طلاق: دعوی فسخ نکاح اگرچه از حیث تاریخ مؤخر بر تقاضای طلاق اقامه شده باشد، از جهت رتبه مقدم بر آن است. بنابراین در فرضی که درخواست طلاق از سوی زوجه و دعوی فسخ نکاح از سوی زوج، در یک دادگاه مطرح باشد، نخست به دعوی فسخ نکاح رسیدگی می شود و در صورت عدم پذیرش این دعوی، رسیدگی به طلاق آغاز می شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

در تاریخ ۹۲/۸/۲۸ خانم س.ن. س. با وکالت خانم ها ف. ج. و ا. ح. ی دادخواستی به طرفیت آقای ح. ر.گ. مبنی بر تقاضای صدور حکم طلاق تسلیم دادگستری مشهد نموده که به شعبه۴۸ دادگاه عمومی ارجاع شده است. خلاصه توضیح وکلای خواهان این است که طبق سند نکاحیه در مورخه۱۳۹۰/۷/۲۷ با هم ازدواج دائم نموده اند با وجودیکه خوانده طبق دادنامه شماره۲۶۱۴-۹۱/۱۰/۳۰ محکوم به پرداخت نفقه شده است با صدور اجرائیه از پرداخت نفقه امتناع می نماید و با جلب محکوم علیه نیز نفقه پرداخت نشده است با توجه به بند۱ از شروط عقدنامه تقاضای صدور حکم طلاق دارد. دادگاه طرفین را دعوت کرده است. در تاریخ۹۲/۱۰/۲۴ طرفین حاضر شدند و زوجه مطالب دادخواست را تکرار نموده است. زوج گفت برای او خانه تهیه کردم و حکم تمکین علیه وی صادر شد ولی او نیامد و پاسخ تلفن را نمیدهد. یکی از وکلای زوجه خانم ح. ز. و ادعای زوج را تکذیب نمود و برخواسته اش اصرار ورزیده است. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. قابل یادآوری است که زوج با وکالت آقای ح. ح.ن. و خانم ز. ب.، در تاریخ۹۳/۱/۱۷ دادخواستی مبنی بر تقاضای اجازه فسخ نکاح بین وی و خانم ن. س. تسلیم دادگستری مشهد نموده که به همان شعبه۴۸ ارجاع شده است و خلاصه ادعای وکلای زوج این است زوجه با وجودیکه قبلا ازدواج کرده بود با حذف نام زوج اول در شناسنامه خود را با امضاء عقدنامه بدون سابقه ازدواج معرفی و تدلیس در نکاح نموده است که دادگاه دستور داده است این دو پرونده توأمان رسیدگی شوند. بعلاوه زوج با وکالت وکلای مذکور در تاریخ۹۳/۳/۲۳ دادخواست دیگری مبنی بر تعدیل مهریه به علت سابقه ازدواج زوجه با جلب نظر کارشناس تسلیم داشته که به همان شعبه ارجاع و با پرونده های قبلی توأم شده است و دادگاه طرفین را دعوت نموده است. جلسه دادگاه برای رسیدگی به دو پرونده طلاق و فسخ نکاح در تاریخ۹۳/۳/۲۴ تشکیل شد و یکی از وکلای زوجه و نیز وکیل زوج حاضر شدند زوجین حاضر نشدند. وکیل زوج بیان داشت چندی قبل زوج به وسیله شوهر قبلی زوجه متوجه شد که زوجه سابقه ازدواج داشته است و تقاضای فسخ نکاح به علت تدلیس را دارد و اضافه نمود که زوج هیچگونه اطلاعی از ازدواج سابق وی نداشته و زوجه در عقدنامه صراحتا اقرارنموده سابقه ازدواج ندارد و اینکه گفته چون در شناسنامه اسم زوج سابق نبود در عقدنامه چنین اظهار نموده هم صحیح نیست زیرا قانون منعی برای اظهار سابقه ازدواج ندارد. وکیل زوجه بیان داشته است: زوج از ازدواج سابق زوجه مطلع بوده و شهود براین امر شهادت می دهند. دادگاه قرار استماع شهادت شهود را صادر کرده است در تاریخ۹۳/۶/۲ وکلای طرفین و زوجه حاضر شدند و شهود توسط زوجه معرفی شدند و در اوراق جداگانه از آنها تحقیق شده است. یکی از شهود به نام س. ا. گفت در شب خواستگاری من در منزل خاله ام بودم وقتی نامزد به داخل اتاق جهت صحبت رفتند خاله ام موضوع ازدواج قبلی و طلاق را برای مادر نامزد تعریف کرده است و نامزد که از اطاق بیرون آمد اظهار داشت که س.ن. طلاق گرفته است.شاهد دیگر خانم خ. ا. گفت: ما و خانم س.ن. هم روستایی هستیم روزی که شوهر دوم وی آمد برا تحقیق در ۲۰متری سوپرمارکت با ماشین ایستادند از من پرسید که آقای ح. س. را که دخترش طلاق گرفته می شناسید و دخترش برای چه طلاق گرفته است؟ من گفتم میگویند شوهرش معتاد بوده است گفتند سوپر هم همین را گفته است گفتم آری بعد هم خداحافظی کردند. شاهد سوم آقای ح. ش. گفت: شوهر و پدرش نزد من برای تحقیق آمدند و پرسیدند خانواده خانم ن. چطور آدم هایی هستند؟ گفتم خوب هستند و این خانم از شوهر قبلی اش طلاق گرفته است. بعد از من پیش آقای ا. برای تحقیق رفتند وکیل زوج از زوجه پرسید چرا در عقدنامه سابقه ازدواج قید نشده است؟ گفت: چون والدین همسرم نمی خواستند که دامادشان و عروسشان بفهمند. وکیل زوج گفت طبق بند الف ماده۲۳۰ ق.آ.د.م در این گونه موارد شاهد باید دو مرد باشند و شهادت یک مرد و دو زن کافی نیست و زوجه در سند رسمی صریحا اقرار نموده است سابقه ازدواج ندارد و سند ازدواج سند رسمی است جز از طریق بینه شرعی نمی توان از آن صرفنظر نمود این که از خانواده زوجه بودند جرح می شوند و معارض با شهود در عقد ازدواج می باشند تقاضای شنیدن شهادت شهود در ازدواج را دارم. درباره ادعای تعدیل مهریه هم طبق استفتائات از فقهای منظم با توجه به ازدواج سابق این مهریه در شأن نامبرده نیست. زوجه گفت: اولا اینها می دانستند که من سابقه ازدواج دارم. ثانیا باید اثبات کنند که فسخ نکاح محقق شود بعد مهریه را کم کنند ثالثا من در دوران عقد و در حالی که باکره بودم طلاق گرفتم. وکیل زوجه بیان داشت: ادعای فسخ نکاح و تدلیس دو مقوله هستند و تدلیس باید در دادگاه جزایی رسیدگی شود. دادگاه از سردفتر پرسید با وجودیکه زوجه سابقه ازدواج داشته چگونه قید شده سابقه ندارد؟ سردفتر پاسخ داده است چون شناسنامه سفید بوده دال بر نداشتن سابقه می باشد. دادگاه سردفتر را جهت توضیح حضوری دعوت نموده است. وکیل زوج طی لایحه ای ضمن تکرار مطالب گذشته به مسئله ۱۳ کتاب نکاح باب فسخ از باب تدلیس اشاره نموده که زوجه خود را بدون سابقه ازدواج معرفی نموده و مرتکب تدلیس شده است. در تاریخ۹۳/۸/۷ سردفتر در دادگاه حاضر شدو گفت: اینکه زوجین سابقه ازدواج دارند یا خیر برای طرفین خوانده می شود و امضاء گرفته می شود حال اگر دادگاه بخواهد من عقدنامه را اصلاح می کنم. داوران معرفی شده از سوی زوجه و تعیین شده از سوی دادگاه برای زوج توفیق در اصلاح ذات البین نداشته اند. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره۳۸۴۸-۹۳/۱۲/۲۱ با این استدلال که زوج نفقه زوجه را با صدور حکم و اجراء پرداخت ننمود حکم به طلاق زوجه صادر کرده است و دعوی فسخ نکاح را به دلیل اینکه از مدت نکاح دوسال گذشته است و دعوی تعدیل مهریه هم به نحوی پذیرش صحت نکاح است حکم بر بطلان دعاوی زوج صادر کرده است. از این حکم وکیل زوج تجدیدنظرخواهی نموده و پرونده به شعبه۲۱ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی ارجاع شده است. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. لوایح تجدیدنظرخواهی و پاسخ تجدیدنظرخوانده تکرار مطالب گذشته می باشد به اضافه اینکه وکیل تجدیدنظرخواه شهادت شهود را برای اطلاع زوج از سابقه ازدواج زوجه مخالف ماده۱۳۰۹ق.م دانسته و وکیل تجدیدنظرخوانده مورد را از موارد مورد نظر فقهای شورای نگهبان درباره ماده فوق اعلام نموده است. زوجه وکیل دیگری معرفی نموده است و این وکیل به نام آقای ه. اختصارا بیان داشته است که چون زوجین نزدیکی نمایند با فسخ نکاح زوجه مستحق تمام مهر است و نکاح از زمان انعقاد تا زمان فسخ آثار خود را طبق نظر فقها دارد و چون زوجه سابقه ازدواج داشته ۱۱۴ سکه مهریه تعیین شده و الا باید بیشتر تعیین می شد تقاضای رد دعوی تجدیدنظرخواه را دارم. در تاریخ۹۴/۵/۱۳ جلسه دادگاه تجدیدنظر با حضور زوجه و وکلای زوجین تشکیل شد وکیل تجدیدنظرخواه با قرائت لوایح وکیل تجدیدنظرخوانده اختصارا بیان داشت: وکیل زوجه به قاعده اقدام استناد نموده و این در صورتی است که موکل با علم به سابقه ازدواج وی اقدام کرده باشد و موکل به محض اطلاع اقدام به فسخ نموده است از باب تدلیس و سردفتر هم گفته سند برای زوجه قرائت شد و وی امضاء کرده است. وکیل زوجه اختصارا پاسخ داده است: زوج از حضور در دادگاه استنکاف می کند که قرینه بر صحت ادعای زوجه است و با ارائه استشهادیه بعد از طرح دعوی فسخ و تعدیل مهریه مبادرت به طرح دعوی اعسار از پرداخت مهریه نموده است که اقرار به دین است. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره۸۱۸-۹۴/۵/۲۵ دادنامه بدوی را مورد تأیید قرار داده است از این رأی زوج فرجام خواهی نموده و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. و زوج گفت مطالب همان است که وکیلم در مرحله بدوی و تجدیدنظر بیان داشته است. مطالب وکیل زوجه در پاسخ به فرجام خواهی زوج نیز تکرار مطالبی است که در لوایح گذشته بیان گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جعفر الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره ۸۱۸-۹۴/۵/۲۵ فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی میدهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با التفات به محتویات پرونده های بدوی و تجدیدنظر و مستندات ابرازی زوجین دادنامه فرجام خواسته مخدوش است زیرا:۱- برابردادخواست تقدیمی در تاریخ۹۲/۸/۲۸ طرفین در تاریخ۹۰/۷/۲۷ طبق سند رسمی ازدواج، با هم ازدواج دائم نموده اند و طبق اظهارات زوجه در اولین جلسه دادگاه بدوی در تاریخ۹۲/۱۰/۲۴ طرفین در دوران عقد بستگی هستند هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده اند و وزجه به استناد آراء صادره درباره مطالبه نفقه و محکومیت زوج به پرداخت نفقه و اجرائیه مورد استناد تقاضای طلاق به علت تحقق بند۱ از شروط ضمن عقد نموده است.۲- دادنامه بدوی به شماره۲۲۹۰-۹۱/۸/۲۲ صادر شده از شعبه ۳۸ دادگاه حقوقی حاکی است اختلاف بین طرفین از همان اوائل عقد بستگی حسب اظهار زوجه ۵ماه بعد از عقد شروع شده است و زوج محکوم به پرداخت نفقه و تهیه مسکن با اصلاح دادنامه در دادگاه تجدیدنظر رأی بدوی قطعی شده است.۳- در پرونده طلاق از اینکه قبل از صدور رأی زوجه به پزشکی قانونی معرفی نشده ولی در صفحه ۷۱۶پرونده گواهی مورخ۹۱/۶/۱۱ پزشک کارشناس عالی زنان و مامایی وجود دارد که حاکی از سالم بودن پرده بکارت است.۴- در دعوی فسخ نکاح از ناحیه زوج، زوجه پاسخ داده است که زوج از ازدواج سابق وی مطلع بوده است ولی چون در شناسنامه من نام شوهر قبلی قید نبوده در سند ازدواج (سابقه ازدواج ندارد) قید شده است و به امضا طرفین رسیده است و برای اثبات ادعای خود که زوج مطلع بوده به شهادت شهود استناد نموده است و از شهود که دو نفر زن و یک نفر مرد بوده تحقیق شده و آنها گفته اند پدر و مادر زوج به روستای ما آمده ند و به آنها گفته شد که این خانم قبلا ازدواج کرده و طلاق گرفته است وکیل زوج به این شهادت ایراد نموده که شهود دارای شرایط بند الف ماده ۲۳۰ ق.آ.د.م نبوده اند . دادگاه ها به شرایط شهود در این امر مهم از جهت جرح و تعدیل عنایت ننموده اند.۵- با عنایت به اینکه ادعای تعدیل مهریه و فسخ نکاح اگرچه از حیث تاریخ مؤخر از تقاضای طلاق بوده اند اما از جهت رتبه مقدم بر آن می باشند که دادگاه ها باید اول مستدل به تعدیل مهریه می رسیدند و از خواهان می پرسیدند آیا به عقد ازدواج ملتزم هستید و ادعای فسخ ندارید که به تعدیل رسیدگی شود یا خیر؟ پس از رسیدگی به تعدیل مهریه رسیدگی به فسخ نکاح مقدم بر تقاضای طلاق است که باید به دعوی فسخ رسیدگی گردیده در صورت رد ادعای فسخ نکاح و صدور حکم درباره آن نوبت به تقاضای طلاق می رسد که دادگاه ها به این نحو عمل ننموده اند.۶- اما درباره صدور حکم طلاق به علت عدم پرداخت نفقه به علت تحقیق درباره اجرای حکم تمکین و تهیه مسکن توسط زوج موضوع دادنامه ۲۶۱۴-۹۱/۱۰/۳۰ صادره از شعبه۱۶ دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی نیز مخدوش است زیرا صورت جلسه ای که مأمور اجراء تصدیق کرده باشد که زوج از اجرای حکم به پرداخت نفقه با وجود تمکین زوجه از وی خودداری کرده باشد دیده نشده . علی هذا دادنامه فرجام خواسته نقض و رسیدگی به همان شعبه به استناد بند۵ ماده ۳۷۱ و شق الف ماده۴۰۱ ق مذکور محول می گردد.

شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور - مستشار و عضو معاون

جعفر الهی - محمد ربانی نژاد