رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره حذف مشخصات همسر سابق از شناسنامه

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۱۳۶
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۰۱۳۶
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۳/۱۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای حقوقی
موضوعحذف مشخصات همسر سابق از شناسنامه
قاضیمسعودکریم پور نطنزی
حسن عباسیان
سیروس کیقبادی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره حذف مشخصات همسر سابق از شناسنامه: از آنجایی که قانون ثبت احوال، در طلاق پیش از نزدیکی، اجازه اصلاح شناسنامه را به طرفین می دهد، حذف مشخصات همسر سابق از شناسنامه زوج، عملی متقلبانه محسوب نمی شود.

رأی خلاصه جریان پرونده

خانم الف. ن. در تاریخ ۹۴/۹/۵ دادخواستی با وکالت آقای ی. ن. به طرفیت آقای ق. ز. به خواسته صدور حکم بر فسخ نکاح تقدیم نموده که شعبه ششم دادگاه عمومی زنجان تحت پرونده شماره ۹۴/۱۶۲۷ عهده دار رسیدگی شده است. وکیل خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که موکلش به موجب سند رسمی ازدواج شماره ... مورخ ۹۲/۶/۱۴ دفتر ازدواج شماره ...حوزه ثبتی زنجان با صداقیه ۱۵۰ سکه بهار آزادی به عقد دائمی و رسمی خوانده درآمده است. خوانده قبل از ازدواج با خواهان، ازدواج دیگری داشته است و به علت نامعلومی با همسر قبلی خود متارکه نموده است. این امر در کلیه تشریفات مربوط به عقد و عروسی از خواهان مکتوم نگه داشته شده و زوجه اخیرا به این موضوع پی برده است. اگر موکل به این امر واقف می بود هرگز با خوانده وصلت نمی کرد عرف کنونی جامعه نیز چنین امری را پذیرفته که زوجین بایستی واقعیت امر را در ضمن عقد به یکدیگر اعلام نمایند. زوج در زمان خواستگاری و در دفترخانه خود را دارای مدرک دیپلم معرفی کرده در حال حاضر مشخص شده که وی مدرک سوم راهنمایی را نیز ندارد. خوانده خود را مالک یک باب مغازه معرفی کرده بود در حالیکه مشخص شده وی فردی بیکار است و هیچگونه مغازه ای ندارد. وی با انجام مانورهای زیرکانه و تعویض شناسنامه خود به هر دلیلی که خودش بهتر می داند به علت عدم درج اسم زوجه قبلی در شناسنامه جدید سعی در کتمان حقیقت داشته است. به لحاظ شغل و مدرک تحصیلی و کتمان ازدواج قبلی و با توجه به وعده های زوج ، خواهان با وی ازدواج کرده و عقد بر مبنای ادعای زوج واقع شده فلذا مستندا به ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی تقاضای رسیدگی و صدور حکم به فسخ نکاح را دارم. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ ۹۴/۱۰/۲۸ با حضور خوانده و وکیل خواهان تشکیل می گردد. وکیل خواهان مطالب خود را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام و اضافه می نماید که در پاسخ لایحه زوج باید توضیح دهم که دادنامه های مورد استناد زوج و اظهارنامه ارسالی مربوط به دعوت به زندگی مشترک یا مطالبه مهریه می باشد و ربطی به زوجه ندارد. در مورد شکایت کیفری زوجه علیه زوج در مورد فریب در ازدواج هر چند که قرار منع تعقیب صادر شده ولی مانع از طرح دعوی حقوقی نیست. ضمن اینکه در زمان طرح شکایت، زوجه صرفا از مکتوم نگهداشتن ازدواج قبلی شکایت کرده و از مدرک تحصیلی زوج و نداشتن مغازه بی اطلاع بوده است و بلافاصله پس از اطلاع نسبت بموارد یاد شده اقدام به تقدیم این دادخواست نموده است. بنابراین فوری بودن خیار فسخ که مورد ایراد زوج قرار گرفته بی اساس است. ضمن اینکه طرح دعوی کیفری دلیلی بر اعمال و استفاده قانونی در خیار فسخ محسوب می گردد. تقاضای استماع شهادت شهود را دارم. تاریخ عقد ۹۲/۶/۱۴ بوده و تاریخ عروسی ۹۲/۷/۱۷ و فقط یک ماه زندگی مشترک کرده اند از آن به بعد فقط در دادگاه بوده اند. ایشان با هم اختلاف بر سر مهریه داشته اند و تازه فهمیده که زوج شغلی ندارد و مغازه مورد ادعا متعلق به ایشان نیست. در همین زمان زوجه متوجه شده که زوج تحصیلاتی زیر دیپلم دارد. زوج در مقام دفاع اظهار می دارد لایحه ای تقدیم نموده ام. هیچ گاه به زوجه نگفته بودم که تحصیلات بالایی دارم. اول دبیرستان هستم و به او گفته بودم. در مورد کار هم گفته بودم چون کرایه خانه نمی دهم با پیکان مسافرکشی می کردم و نگفته بودم که مغازه دارم. ازدواج قبلی را نیز بوی گفته بودم. دلیلی ندارد نگویم. ۲۸ ماه قبل آنها نزد پدر زن قبلی من رفته بودند. فقط یک ماه زندگی مشترک داشته ایم ولی ۶۸ بار به دادگاه آمده ام. مهریه را بنحو اقساط می پردازم. حکم تمکین زوجه صادر شده است. جهیزیه را برده است. چون نمی تواند طلاق بگیرد موضوع فسخ را مطرح کرده است. زوج در لایحه تقدیمی نیز توضیح داده که زوجه از نامزدی سابق اینجانب کاملا اطلاع داشت و خانم ها معصومه احمدی و افسانه بهزاد که معرف ازدواج ما بوده اند مراتب را به صورت واضح برای زوجه تعریف کرده بودند. شهادت نامه آنها تقدیم می شود. سردفتر نیز از نامزدی سابق بنده مطلع بوده و حاضر است شهادت بدهد، زوجه شکایت کیفری مبنی بر فریب در ازدواج علیه بنده طرح نمود که قرار منع تعقیب صادر شد. اینجانب در اظهارنامه شماره ... در سال ۹۲ صراحتا به ازدواج قبلی خودم اشاره کرده بودم در پرونده شورای حل اختلاف نیز زوجه مطالبی گفته که حکایت از اطلاع وی از ازدواج قبلی بنده داشته است در ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی تصریح شده که خیار فسخ فوری است. تاریخ عقد ما در ۹۲/۶/۱۴ بوده و حالا پس از گذشت ۳۰ ماه از تاریخ عقد مدعی فسخ نکاح شده است. اگر معتقد به فسخ نکاح است چرا درصدد مطالبه مهریه برآمده است به نحوی که ۸۵ روز زندانی شدم و نهایتا با تقسیط مهریه موافقت شد. اینجانب در اسناد رسمی دخالتی نداشته و اسم همسر قبلی را از شناسنامه ام حذف نکرده ام بلکه چون عقد قبلی در دوران نامزدی بود و رابطه زناشویی برقرار نشد در گواهی عدم امکان سازش به غیر مدخوله بودن زوجه اشاره شده است و به دستور مقام قضایی نام طرفین در شناسنامه ها حذف می شود. مدرک تحصیلی نیز در زمان عقد مورد بحث قرار نگرفته بود موضوع مغازه نیز در هنگام عقد طرح نشد. زوجه شکایات دیگری مبنی بر ترک انفاق و ضرب و جرح و تخریب اموال و توهین و غیره مطرح نموده که همگی منتهی به صدور قرار منع تعقیب شده است. بنابراین زوجه هیچ دلیلی برای فسخ نکاح ندارد. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و احراز رابطه زوجیت و اینکه زوجه و وکیل وی با استناد به مکتوم نگهداشتن ازدواج قبلی زوج و دروغ گفتن زوج در مورد مدرک تحصیلی و مغازه داشتن زوج مدعی فسخ نکاح نشده و خوانده نیز در مقام دفاع اظهار داشته ازدواج قبلی با توجه به اینکه غیر مدخوله بوده به اطلاع زوجه رسانده شده و قانون گذار در ماده ۳۳ قانون ثبت احوال در طلاق غیر مدخوله اجازه اصلاح شناسنامه را داده و صرفنظر از اینکه محکمه مرجع اعلان فسخ نیست بلکه مرجع تأیید و تنفیذ فسخ می باشد زیرا دادگاه نمی تواند از جانب اراده طرفین اعلان امری را بنماید بلکه تأسیس حقوقی که فوریت دارد می بایستی توسط اشخاص اعلان و سپس تأیید و تنفیذ آن از دادگاه خواسته شود. در مجموع دلیلی برای فسخ نکاح ملاحظه نمی شود فلذا طی دادنامه شماره ۲۱۰۵ مورخ ۹۴/۱۰/۲۸ حکم به رد دعوی خواهان صادر می نماید. پس از ابلاغ این رأی به وکیل زوجه، نامبرده مبادرت به تجدیدنظرخواهی نموده و در لایحه خود توضیح می دهد که زوجه در تاریخ ۹۲/۶/۱۴ به عقد دائمی تجدیدنظر خوانده درآمده و بعد از مدتی دوران نامزدی، زندگی مشترک خود را شروع کرده اند. بعد از شروع زندگی زوجه متوجه می شود که علیرغم اینکه زوج در زمان خواستگاری شرایطی را قید کرده که عقد بر مبنای آنها استوار شده ولی شرایط موردنظر اصلا وجود خارجی ندارد. این موارد عبارت از ۱ مخفی نمودن ازدواج قبلی ۲ داشتن مغازه ۳ دارا بودن مدرک تحصیلی دیپلم. دو مورد اخیر صحت ندارد زوجه مدرک لیسانس دارد و اگر می دانست که زوج مدرک تحصیلی زیر دیپلم دارد یا مغازه ندارد و فاقد شغل است هیچ گاه با وی ازدواج نمی کرد. ما شهودی داریم که صحت ادعا را تأیید می کنند ولی دادگاه بدوی توجهی نکرده است، زوج نیز طی لایحه ای نسبت بموارد مطروحه در لایحه تجدیدنظرخواه پاسخ می دهد. شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان زنجان به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره ۱۴۷۳ مورخ ۹۴/۱۲/۱۳ رأی تجدیدنظرخواسته را تأیید نموده است. این رأی در تاریخ ۹۴/۱۲/۱۹ به وکیل زوجه ابلاغ گردیده و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی، اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. گزارش پرونده و لایحه فرجامی هنگام شور قرائت می شود.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریمپور نطنزی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد.


رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی خانم الف. ن. با وکالت آقای ی. ن. نسبت به دادنامه شماره ۱۴۷۳ مورخ ۹۴/۱۲/۱۵ شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان زنجان که در مقام تأیید دادنامه شماره ۲۱۰۵ مورخ ۹۴/۱۰/۲۸ شعبه ششم دادگاه عمومی زنجان اصدار گردیده و متضمن حکم بر رد دعوی زوجه فرجام خواه به خواسته فسخ نکاح است وارد و موجه بنظر نمی رسد. زیرا زوجه و وکیل وی در دادخواست تقدیمی و مراحل دادرسی و لوایح ارائه شده با اشاره به اینکه زوج ازدواج قبلی خود را در هنگام خواستگاری و عقد مخفی نگهداشته و در مورد مدرک تحصیلی و مغازه داشتن و شغل خود دروغ گفته و زوجه چون خود دارای مدرک لیسانس است اگر از ازدواج قبلی زوج مطلع می بود یا می دانست که زوج مغازه و شغلی ندارد و مدرک تحصیلی وی زیر دیپلم است هیچ گاه حاضر به ازدواج با چنین فردی نمی شد خواستار فسخ نکاح گردیده است. محکمه به موضوع رسیدگی و با توجه به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین ادعای خواهان را وارد ندانسته و حکم به رد دعوی زوجه صادر نموده است. که بر این تشخیص و استنباط دادگاه خدشه و خللی وارد نگردیده است. کما اینکه اولا: موارد یاد شده از مصادیق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی نیست و دلیلی مبنی بر اینکه مدرک تحصیلی زوج و یا شغل یا مغازه داشتن وی در زمان عقد به عنوان شرطی که عقد متبانیا بر آن واقع شده باشد ارائه نگردیده است. ثانیا : آنچه که در سند ازدواج تصریح می گردد موضوع ازدواج قبلی زوج نیست بلکه قید می شود زوج در زمان عقد همسر دیگری ندارد. ضمن اینکه به لحاظ غیر مدخوله بودن همسر قبلی حذف مشخصات وی از شناسنامه زوج امری غیرقانونی یا متقلبانه محسوب نمی گردد. از طرفی زوج از اتهام فریب در ازدواج تبرئه شده است ثالثا: مطابق اظهارنامه های ارسالی زوجین برای یکدیگر و مفاد پرونده مطروحه در شورای حل اختلاف، زوجه حداقل از اواخر سال ۹۲ و طول سال ۹۳ کاملا در جریان ازدواج قبلی زوج قرار گرفته ولی هیچ گاه در پاسخ اظهارنامه ها مدعی فسخ نکاح نشده بلکه با مطالبه مهریه خود یا سایر مورد بر عقد نکاح واقع شده صحه گذاشته است و با توجه به فوری بودن خیار فسخ نمی تواند پس از گذشت چندین ماه از مطلع شدن خود نسبت به مورد (با فرض اینکه مورد از مصادیق فسخ نکاح باشد) مدعی فسخ نکاح شود ضمن اینکه زوجه می بایست بدوا نسبت به فسخ نکاح اقدام و سپس از محکمه تأیید و تنفیذ فسخ را خواستار می گردید. بنابراین دادنامه فرجام خواسته در حدود اعتراضات مطروحه از ناحیه فرجام خواه فاقد ایراد و اشکال مستوجب نقض بوده و مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی مدنی، رأی فرجام خواسته ابرام می گردد.

رئیس شعبه هشتم دیوان عالی کشور: حسن عباسیان مستشاران: سیروس کیقبادی مسعود کریمپور نطنزی