رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست حجر به سبب کهولت سن

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۱۵۲
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۱۵۲
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۵/۲۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۲۵ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعدرخواست حجر به سبب کهولت سن
قاضیرحمت الله سعیدی
علی خوشوقتی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره درخواست حجر به سبب کهولت سن: نقصان حافظه به سبب کهولت سن، از موجبات صدور حکم حجر نیست؛ بلکه صرفا مقتضی ضم امین از سوی دایره سرپرستی است.

رأی خلاصه جریان پرونده

درتاریخ ۹۱/۹/۲۰ بانو ش. م. ی و. به دادسرای عمومی و انقلاب تبریز ( دایره سرپرستی ) اعلام داشته که آقای غ. م. ی و. و بانو د.ع. قادر به اداره اموال خود نبوده و تقاضای صدورحکم حجروتعیین قیم برای آنان را دارد . دادیار سرپرستی مشارالیها را برای تشخیص جنون یا سفاهت به پزشکی قانونی معرفی کرده و پاسخ واصله حاکی است که آقای غ. م. ی و.دچار افت قوای هوشی وشناختی است و اختلال جدی درحافظیه دارد و به تنهایی قادر به اداره امور مالی خود نمیباشد ولی بنظر میرسد از حدود دو سال قبل قادر به تنظیم سند و امورمالی خود نبوده است و بانو د. را مبتلا به اختلالات شناختی ازجمله اختلال حافظه دانسته و به تنهایی قادر به اداره امورمالی مهم زندگی خود نمیباشد و کامل شدن علایم بیماری آلزایمر از حوالی دیماه سال ۹۱ ودرکل کامل شدن علایم بیماری آلزایمر وعوارض دیابت تیپ ۲ طولانی مدت در نواحی عروق مغزی و صغر شدید نسوح مغزی از تاریخ ۹۲/۲/۲ بوده و قادر به اداره امورمالی مهم زندگی نمیباشد ونیاز به سرپرست دارد . دایره سرپرستی پس از انجام تحقیقات مقتضی پرونده را به دادگاه ارسال و برای آقای غ. م. ی و. و بانو د. ع. تقاضای صدور حکم حجر مینماید . دادگاه به موجب دادنامه شماره ۶۹۸ - ۹۳۰۶۷۷ - ۹۳/۶/۱۳ حکم به حجر آقای غ. م. ی و. از تاریخ ۸۹/۹/۱ و بانو د. از مورخه ۹۲/۲/۲ صادرمینماید وتا قطعیت حکم برایشان این موقت تعیین میگردد . در تاریخ ۹۳/۶/۲۵ آقای م. ن. وکیل دادگستری به وکالت از آقای م. م. ی و. دادخواستی به طرفیت آقای غ. م. ی و. و بانو د. ع. به خواسته درخواست تجدیدنظر نسبت به دادنامه شماره ۱۰۰۶۹۸ - ۹۳/۶/۲ شعبه ۲۱ دادگاه عمومی تبریز به آن دادگاه تقدیم وبه شرح لایحه پیوست اظهار میدارد آقای غ. و. برابر سند رسمی شماره ۳۶۸۹ - ۹۰/۹/۳ دفتراسناد رسمی شماره ۲۰۴ تبر یز ، وصیت نامه رسمی به نفع فرزندان ذکور خود تنظیم کرده است . با هماهنگی فرزندان اناث برابر سند رسمی به شماره ۱۰۵۵۹ - ۹۱/۳/۹ دفتر اسناد رسمی شماره ۱۵۷ تبریز آقای غ. م. ی و. ، وصیت نامه به نام خانم د. ع. تنظیم کرده و نهایتا در تاریخ ۹۱/۸/۲۲ برابر سند رسمی شماره ۱۱۵۲۸ تنظیمی در دفتر خانه اسناد رسمی شماره ۱۵۷ تبریز از وصیت خود به نام خانم د. ع. رجوع مینماید بااطلاع از این موضوع فرزندان اناث درجهت بی اعتبار نمودن وصیت نامه شماره ۳۶۸۹ - ۹۰/۹/۳ به نفع فرزندان ذکور در تاریخ ۹۱/۲/۹ به اداره سرپرستی مراجعه ودرخواست نصب قیم بر آقای غ. م. ی می نمایند ، آقای غ. به پزشکی قانونی معرفی ونظریه پزشکی قانونی صادرمیشود . در تاریخ ۹۱/۹/۲۰ مجددا برای غ. م. ی و. درخواست نصب قیم میگردد ( همچنین برای بانو د. ع. ) وبه این ترتیب پرونده را به حالت مسکون درآورده واقدامی معمول نمیدارند و سرپرستی نیز مراتب را به سایر فرزندان اطلاع نداده ، تا اینکه درتاریخ ۹۳/۳/۴ نظر پزشکی قانونی درمورد بانو د. صادرمیگردد و مقررمیشود مراتب به اطلاع سایر فرزندان برسد . با عنایت به اینکه فرزندان ذکور از جمله موکل از اخذ نظریه پزشکی قانونی که توسط فرزندان اناث صورت گرفته بی اطلاع بوده اند وبا توجه به اینکه آقای غ. م. ی و. تا اوایل سال ۹۲ در کمال صحت عقل وشعور بوده ومبادرت به تنظیم اسناد رسمی نموده واستشهادیه تقدیمی نیز موید این موضوع بوده لذا نظریه پزشکی قانونی مورخه ۹۱/۹/۲۶ که اعلام داشته : آقای غ. م. ی و. به نظرمیرسد از حدود دو سال قبل قادر به تنظیم سند وامورات مالی خود نبوده ، منطبق با واقعیت نبوده وبرخلاف شوادهد وقراین موجود است از آنجا که پزشکی قانونی با ملاحظه تصاویر سی تی اسکن وسایر مدارک ومستندات مبادرت به اعلام نظر نموده که به لحاظ عدم وجود تصاویر سی تی اسکن ( آقای غ. تاکنون عکسبرداری نگردیده ) و معلوم نیست پزشکی قانونی برچه معیار واصولی ومستند قراردادن کدام مدرک به نتیجه منعکس درنظریه رسیده است تقاضای تشکیل کمیسیون پزشکی دارد تا معلوم شود مشارالیه واقعا از مورخه ۸۹/۹/۱ محجور بوده یا خیر وهمچنین تحقیق جامع وکاملی دراین خصوص به عمل آمد . تعدادی از بستگان طرفین نیز استشهادیه ای تقدیم داشته وگواهی کرده اند آقای غ. م. ی و. تا اوایل سال ۱۳۹۲ به جهت داشتن صحت عقل وشعور ورفت وآمد درمحل زندگی اش وبین اقوام وخویشان امورمالی وغیرمالی خودرا راسا انجام داده وحتی درتاریخ ۹۱/۲/۲۶ برای ملک محل زندگی از اداره ثبت اسناد واملاک تبریز سند رسمی به نام خود اخذ نموده است ودر تاریخ ۸۹/۷/۹ در دفتر اسناد رسمی شماره ۵ تبر یز ودرتاریخ ۹۰/۹/۳ در دفتر ۲۰۴تبر یز و درمورخه ۹۱/۳/۹ و ۹۱/۸/۲۲ در دفتر ۱۵۷ تبریز اسناد پیوست را آقای غ. م. ی و. تنظیم نموده است . لذا نظر پزشکی قانونی مبنی بر اینکه مشارالیه از حدود دو سال قبل قادر به اداره امورخود نبوده منطبق با واقع نمیباشد . وکیل تجدید نظرخواه درجلسه دادرسی اظهار داشته درمورد خانم د. ع. اعتراضی نداریم اعتراضاتی درمورد حجر غ. م. ی و. میباشد ودرمورد غ. تا تاریخ ۹۲ اعتراض داریم ولی بعد از ۹۲ به علت کهولت سنی ممکن است محجور شود ، منظور از اوایل سال ۹۲ میباشد . دادگاه مقرر داشته پزشکی قانونی با تشکیل کمیسیون پزشکی تخصصی و بررسی اسناد ومدارک وسوابق پزشکی و معاینه آقای غ. م. ی اعلام نظر نمایند نامبرده مبتلا به نقصان عقل بوده وتصمیمات او ناشی از عقل وشعور سالم بوده یا خیر ؟ ونیز تاریخ شروع بیماری را اعلام نماید . کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی اعلام داشته مشارالیه مبتلا به نقصان شدید قوای هوشی وشناختی است وبه تنهایی قادر به اداره امور مالی خود نیست با توجه به فقدان مدارک امکان اظهار نظر درخصوص تاریخ دقیق شروع بیماری وجود ندارد ولی با توجه به سی تی اسکن انجام شده در آذرماه ۹۱ و نظریات روانپزشکان درسال ۹۱ شروع بیماری به طور تقریبی حداقل دو سال قبل از انجام سی تی اسکن بوده است . دادگاه از شهود طرفین نیز تحقیق به عمل آورده است . دادگاه ( شعبه ۵ دادگاه تجدیدنظراستان آذربایجان شرقی ) کفایت رسیدگی را اعلام وبا توجه به اختیار به عمل آمده از آقای غ. م. ی به شرح صورتجلسه مورخه ۹۳/۱۲/۵ و نظریات پزشکی قانونی علایمی دال بر سفه وجنون درنامبرده یافت نگردیده ونامبرده عاجز از لحاظ جسمی وروحی بوده که جهت انجام امور مالی واداره اموال باید از طرف دایره سرپرستی و دادگاه ضم امین گردد وصدور حکم حجر وی از ناحیه دادگاه بدوی با اشکال است درحالی که نامبرده دارای نقصان حافظه بوده که آنهم به لحاظ کهولت سنی است وطبیعی است ونظریات پزشکی قانونی دلالت بر جنون وسفه نمی نماید لذا با نقض رأی صادره حکم به رد درخواست حجر صادرمینماید . خانم ش. م. ی و. به رأی دادگاه اعتراض ودادخواست فرجام خواهی تقدیم داشته واعتراض های وی به شرح لایحه تقدیمی اینستکه دادگاه تجدیدنظر به دلایل وی توجه نکرده واز شهودش تحقیق به عمل نیاورده واسامی شهود خود را اعلام کرده تا از آنان تحقیق به عمل آید . از شهود خواهان نیز به درستی درموردجنون یا سفه فرجام خوانده وچگونگی رفتار وکردار وی تحقیق به عمل نیامده وتقاضای نقض رأی دادگاه را دارد وکیل آقای غ. م. ی نیز لایحه ای تقدیم داشته وبه اعتراض های فرجام خواه پاسخ گفته است . پرونده به دیوان عالی کشورارسال ورسیدگی به این شعبه ارجاع شده است لوایح طرفین هنگام شور قرائت خواهد شد .هیئت شعبه درتاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای علی خوشوقتی عضو ممیزواوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد :

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی بانو ش. م. ی و. نسبت به دادنامه شماره ۱۶۹۴ - ۹۳/۱۲/۶ شعبه ۵ دادگاه تجدیدنظراستان آذربایجان شرقی موجه به نظرنمیرسد زیرا رأی دادگاه با توجه به اسناد و مدارک موجود در پرونده و براساس موازین قانونی صادر شده و از لحاظ تشریفات رسیدگی نیز خدشه ای برآن وارد نمیباشد واعتراض های فرجام خواه درحدی نیست که نقض آن را ایجاب کند لذا ضمن مردود شمردن فرجام خواهی دادنامه فرجام خواسته مستندا به ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب درامورمدنی ابرام واستوارمیشود .

شعبه ۲۵ دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار

رحمت اله سعیدی - علی خوشوقتی